اختلافات طبقاتی و تحصیلی در ازدواج:سعادت و خوشبختی زندگی زناشویی به مقدار زیادی بستگی به موضوع های کوچک دارد، بدین معنی که عادات کوچک و به نظر ناچیز شخص، ممکن است باعث عصبانیت و آزردگی همسرش شود.
این عادات، به ویژه زمانی جلب توجه می کند که زن و مرد از لحاظ تحصیل و محیط با یکدیگر تفاوت کلی داشته باشند.
اختلافات طبقاتی و تحصیلی در ازدواج
مثلاً دختر تحصیل کرده که در خانواده ی متمکن و مؤدبی پرورش یافته ممکن است نسبت به شوهر خود که دارای آداب و معاشرت خاص طبقه ی پایین اجتماع است، احساس شرم و عصبانیت کند.
اگر شوهر این خانم مثلاً در مهمانی رسمی با دست غذا بخورد و یا به صورت اصلاح نکرده به آنجا رود و یا اینکه در مکالمه از جملات و کلمات عامیانه و غلط استفاده کند، امکان دارد که خانم مذکور از این موضوع احساس حقارت و شرمندگی کند و نسبت به شوهرش متنفر و خشمگین شود.
از سوی دیگر شوهر نیز از اینکه زنش دایماً سعی دارد روش او را تصحیح نماید و به اصطلاح به او بزرگی کند، آزرده خواهد شد.
روانشناسان به این نتیجه رسیده اند که اختلافات طبقاتی و تحصیلی در ازدواج یکی از عوامل بسیار مهم اختلافات خانوادگی است. این امر مسلم است که دختر زیبای کارگر کارخانه اگر به ازدواج شخص سرشناس و متمولی درآید دچار مشکلات فراوانی خواهد شد و همین امکان خوشبختی و سعادت زناشویی او را کم خواهد کرد.
اگرچه شباهت درجه ی هوش زن و مرد در سعادت زناشویی مهمتر از مقدار تحصیل است ولی تحقیقات دامنه دار در این مورد نشان می دهد که مدارج تحصیلی نیز در خوشبختی خانوادگی بسیار مؤثر است، زیرا مقدار تحصیل معمولاً به مقام اجتماعی شخص بستگی دارد. بنابراین اگر یک عضو خانواده، فارغ التحصیل دانشگاه است ولی دیگری تحصیلات ابتدایی دارد ممکن است سبب ایجاد احساس حقارت و آزردگی شود.
این موضوع به ویژه در مورد مردی که همسر او تحصیلات عالی تری دارد صدق می کند، زیرا در این صورت شوهر ممکن است زن خود را برتر احساس نماید و زن نیز به دوستان خود که دارای شوهران تحصیل کرده اند رشک ببرد.
البته امکان دارد که در عین اختلاف تحصیلی، زناشویی سعادتمندانه ای هم وجود داشته باشد، ولی بهتر است از ازدواجی که در آن اختلاف تحصیلی خیلی زیاد است برحذر باشیم، زیرا هرچه زن و شوهر از جهات مختلف به هم شباهت بیشتری داشته باشند امکان خوشبختی و سعادتمندی ایشان، افزایش خواهد یافت.
به لحاظ اهمیت تناسب در مسائل خانوادگی در ابعاد اقتصادی اجتماعی، بهطور کلی همخوانی زوجین در امور زیر کاملاً مفید بوده و توجه به این موارد را میتوان شرط خردورزی دانست:
::عادات و آداب گروهی؛
::شأن و موفقیت خانوادگی؛
::نوع تربیت خانوادگی؛
::دغدغهها، توقعات و انتظارات اجتماعی؛
::ارزشها و گرایشهای عقیدتی، فرهنگی و سیاسی؛
::سطح ارتباطات و برخوردهای اجتماعی؛
::سطح تحصیلات و منزلت خانوادگی؛
::سطح ثروت، درآمد، مسکن و وسایل مختلف زندگی.