ارزش دانش های کهن و نوین غیر مسلمانان در اندیشه سید قطب(۴)

دیدگاه های نوین تمدن غرب در ارتباط با انسان، زندگی و هستی   بخش دیگری از معارف و دستاوردهای تمدن غرب عبارت است از دستاوردهایی که به دنبال حرکت علمی، تجربی یا به اصطلاح حرکت عقلانی اروپا صورت بسته است؛ حرکتی که تحولات شگرف و وسیعی را رقم زد

ارزش دانش های کهن و نوین غیر مسلمانان در اندیشه سید قطب(4)

دیدگاه های نوین تمدن غرب در ارتباط با انسان، زندگی و هستی
 

بخش دیگری از معارف و دستاوردهای تمدن غرب عبارت است از دستاوردهایی که به دنبال حرکت علمی، تجربی یا به اصطلاح حرکت عقلانی اروپا صورت بسته است؛ حرکتی که تحولات شگرف و وسیعی را رقم زد.
البته دستاورد علمی و تجربی جدید غرب، تنها به پیشرفت مادی و رشد و رونق تولید و گسترش رفاه، دست یابی به نظریات و فرمولهای ریاضی، فیزیک، شیمی و به طور کلی ابداع و اختراع مادی منحصر و محدود نشد، بلکه به تبع آن به دیدگاه و تفسیر و قرائت جدیدی از خداوند، هستی، انسان و زندگی نیز منجر شد. این فهم و تفسیر جدید، دستاوردی کاملاً عقلانی و علمی بود و آموزه ها و تعالیم دینی هیچ گونه نقشی درآن نداشتند. همین تفسیر جدید، شکل نهایی تمدن غرب را در برابر دیگر تمدن ها متمایز نموده و دیدگاه ها و نظریات اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی وسیاسی ویژه ای را در حوزه تمدنی غرب به دنبال داشته است. بدین سان، تمدن جدید غرب مشتمل بردو بعد اساسی است:
1. بعد علمی، تجربی‌ و صنعتی؛
2. بعد انسانی، فرهنگی و اجتماعی.
نگاه سید قطب به این هر دو بعد، یکسان نیست. ازدیدگاه وی، مجال اصلی و گسترده عقل تفکر و تأمل در طبیعت و شناخت نوامیس هستی و نوآوری در عالم ماده است.(1) از این رو، عقل بشر را از این توانایی برخوردار می داند که با تأمل در طبیعت و با انجام آزمون و خطا، به قواعد و نوامیس و سنت های هستی و طبیعت دست یابد و از این راه دستاوردهایی را برای رشد و تعالی زندگی بشر به ارمغان آورد. به علاوه، از نگاه وی، چنین فعالیت و ابداعی حتی«عبادت» خداوند محسوب می گردد و به عنوان یکی از وسایل سپاسگزاری از نعمت های بزرگ او به شمار می آید؛ چنان که وی چنین فعالیت و ابداعی را نشانه وفاداری انسان در رعایت شرایط پیمان خلافت می داند.(2) از همین رو، وی بهره مندی مسلمانان از این بخش از دستاوردهای تمدن جدید و فراگیری و اکتساب آن را از صاحبان و ابداع کنندگان آن جایز و بی اشکال می داند.(3)
البته سید قطب با تیزبینی نکته جالبی را یادآور می شود. او معتقد است: با وجود مهیا بودن بستر بهره مندی از این دستاوردها، تلاش برای دستیابی و
کشف مستقل این علوم و دستاوردها از جانب مسلمانان واجب کفایی است و خودکفایی جامعه اسلامی امری ضروری است؛ هرچند تا زمان فراگیری مستقل این دانش ها، برای مسلمانان جایزاست تا این علوم تجربی و کاربردی را از مسلمان و غیرمسلمان فراگیرند و به کار بندند.(4)
استدلال وی در اعلان این جواز مبتنی براین نکته است که این قبیل علوم و دستاوردها در تکوین نگرش انسان مسلمان نسبت به حیات، جهان هستی، انسان و غایت وجودی او و نسبت به وظیفه حقیقی و نوع ارتباطاتی که انسان با وجود پیرامون خود، و با خالق هستی دارد مدخلیت ندارد؛ چنان که با اصول، قوانین، نظام ها و شرایطی که حیات فردی و اجتماعی انسان را سامان می دهد و با اخلاق، آداب، عادات، سنت ها، ارزش ها و معیارهایی که برجامعه بشری حاکم است و به آن شکل می دهد بی ارتباط اند؛ از این رو، انحراف عقیدتی بشر را در پی نداشته و او را به سوی جاهلیت سوق نمی دهند.(5)
این درحالی است که روی دیگر سکه تمدن و فرهنگ غرب، معیارها، ضوابط، ارزش ها، آداب، قوانین، نظریات و بینش ها و نگرش هایی است که در ارتباط با خدا، انسان، زندگی وجهان هستی است و ابعاد مختلف اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی زندگی بشر را دربرمی گیرند.
سید قطب این بخش از تمدن غربی و مادی را به شدت مورد انتقاد قرار می دهد و در برابرآن، موضوع سختگیرانه و تندی نشان می دهد. از نگاه وی، آنچه تمدن مادی در این ارتباط بدان دست یازیده، مشتمل بر آثار عقل بشری، اندیشه صحیح علمی و منهج درست اندیشیدن نیست و از نشانه های علم راسخ نیز تهی است؛ چه، عقل و علم، انسان را به سوی خداوند خالق سوق می دهند و انسان را برآن می دارند تا در مواجهه با جهان هستی و به هنگام تأمل درنوامیس و قوانین آن، بوجود خالق تدبیرگر و به وحدانیت آفریننده مدبر هستی گواهی دهد. اندیشه علمی بیهوده نبودن آفرینش جهان هستی را درمی یابد و برحکومت قوانین قطعی و صادق برآن، گواهی می دهد؛ همچنان که خردورزی و بهره گیری از اسلوب علمی راستین، وجود جهان آخرت را تصدیق می کند. حال آنکه، برخلاف چنین امری، روش به اصطلاح عقلی و علمی تمدن غرب به انکار خداوند، بت پرستی جدید، اثبات اتفاقی بودن آفرینش و خود به خودی بودن حیات، انکار قیامت و غایت زندگی بشری، انکار غیب، روح و... انجامیده است. براین اساس، سید قطب نه تنها اطلاق عنوان علم گرایی و خردورزی را زیبنده این دستاورد نمی بیند، بلکه آن را سزاوار اطلاق عنوان هواپرستی، خرافه پرستی، شهوت رانی، علم ناقص و سطحی، حماقت و جهالت می داند.(6) بخشی از سخن وی در این زمینه چنین است:
در تمدن مادی بین هستی و خالق‌آن و بین علوم هستی شناسی و حقیقت ازلی و ابدی، فاصله و انقطاع به وجود آمده، حال آنکه هستی شناسی و طبیعت شناسی از این ویژگی برخوردارند که به عبادت خداوند متحول شوند و به زندگی بشر قوام و رسوخ و جهت گیری الهی ببخشند. در تمدن مادی، علم که زیباترین هدیه خداوند به بشر است، به لعنتی مبدل گردیده تا انسان را از خداوند دور سازد و زندگی او را به جهنمی ناشناخته و مملو از اضطراب و تهدید، دگرگون سازد و به لحاظ روانی نیز پوچی و بیهوده بودن را بر وی مستولی نماید.(7)
حتی در ارتباط با علوم تربیتی سامان یافته در غرب نیز این مشکل مشهود است تا آنجا که سید قطب، که خود
برای کسب تجربیات غربی ها در ارتباط با مسائل تربیتی روانه کشور آمریکا می گردد، پس از دوسال اقامت در این کشور، سخن صریح و تنبه آمیزی را مطرح می کند. او نسبت به اجرای همه شیوه های تعلیم و تربیت آمریکا در کشورش هشدار داده و اظهار می دارد:
شیوه های تربیتی آمریکا برای مردم ما مضر و خطرآفرین است. آمریکا دارای این شایستگی نیست که الگوی تربیتی و انسانی جهانیان باشد؛ زیرا چنین امری به یک فاجعه انسانی منجر می شود. آمریکا تنها ازاین شایستگی برخوردار است که کارخانه بزرگ(تولیدات مادی) برای جهانیان باشد و به بهترین وجه از عهده این وظیفه برآید.(8)
همچنین وی در ضمن نامه ای که از آمریکا برای یکی از دوستان خویش می فرستد، اظهار می دارد:
آمریکا بزرگترین دروغی است که جهان تاکنون به خود دیده است. زندگی در اینجا برپایه لذت و بهره علمی (پراگماتیسم) بنا شده، و برای ارزش های اخلاقی و انسانی حسابی باز نشده و همه ارزش ها در نزد اینان مسخره است. لذا از تجارب آمریکا تنها می توان برای تحقیقات علمی مانند الکترونیک، فیزیک، شیمی، کشاورزی و...بهره برد و استفاده از آن برای بررسی های نظری و مسائل فکری کاری بس اشتباه است.(9)

پرسشی دیگر
 

اکنون سؤال این است که به راستی سبب این فراز و فرود تعجب برانگیز در نقش و کارکرد علم چیست؟
مفسر فی ظلال القرآن عامل آن را در بی ایمانی صاحبان آن علوم به خداوند و درعدم ذکر و یاد پروردگار هستی از سوی‌ آنها و مأنوس نبودن آنان با پروردگار جست وجو می کند. از این رو، با رد این شیوه دانش اندوزی «منهج ایمانی» را شیوه ای می داند که نه تنها ذره ای از ارزش نتایج و دستاوردهای «منهج علمی» در درک حقایق مفرد، نمی کاهد، بلکه با ایجاد ارتباط میان خود این حقایق، و با ارجاع آن حقایق به حقایق بزرگتر و با پیوند زدن آنها به قلب بشر، آن حقایق و دستاوردها را از حالت خشک و ذهنی صرف خارج نموده به نغمه ها و آهنگ هایی مؤثر و جذاب و نوازشگر برای مشاعرانسان و برای زندگی او مبدل می سازد. وی به منظور ایجاد پیوند میان حقایق علمی با شعورانسان و زندگی او، بازگشت به منهج ایمانی را در عرصه تحقیقات و پژوهش های علمی، بسیار ضروری می داند.(10)
سید قطب با اشاره به شبهات گمراه کننده ای که در ارتباط با منهج ایمانی مطرح گردیده اند، این شبهات را ساخته و پرداخته گروهی از گمراهان فریبکار که دشمن بشریت به شمار می آیند، می داند. او در پاسخ به این ادعا که گفته می شود: «منهج ایمانی با نوآوری های مادی ناسازگار است؛ از این رو، انسان یا باید آن منهج را بپذیرند ویا نوآوری های مادی را»، اظهار می دارد:
منهج ایمانی نه تنها با نوآوری های مادی وعلمی دشمن نیست، که مروج آن نیز هست. البته این منهج، ابداعات علمی را مدیریت می کند وآنها را در مسیر صحیح قرار می دهد تا انسان براساس آنها بتواند مأموریت و مسئولیت جانشینی و خلافتی را که خداوند در زمین بردوش او گذاشته، به جا آورد.(11)
همچنین سید قطب با اشاره به نکته ای هوشمندانه و حکیمانه، که آن را حقیقت بزرگ مغفول و مستور از افکار، عقول، ضمائر و واقعیات بشرکنونی می نامد، (12)
یادآور می گردد که در منهج ایمانی «دین» در جای«دنیا» و «سعادت اخروی» در جای «سعادت دنیوی» قرار نمی گیرد؛ در این منهج مسیرآخرت از دنیا می گذرد.
بدین شکل، وی با اعتراف صریح به عدم منافات دین داری با توسعه و پیشرفت علمی و مادی، و عدم دشمنی منهج ایمانی با رشد و رونق مادی زندگی انسان، و حتی با تأکید بر ضرورت تلاش و توجه مسلمانان نسبت به این امور و کسب تبحر و خودکفایی در آنها، (13) راه خویش را از مسیر برخی مدعیان دروغین دین مداری که- با کج فهمی و انحراف- درصدد سیطره دادن سایه جمود و خمود برزندگی انسان و بیگانه نمودن آن از هرگونه نشانه رشد و شکوفایی و نشاط مادی می باشند، جدا می کند و خود را در جرگه مصلحان هوشمندی قرار می دهد که با بصیرت و روشن بینی درصدد معرفی جهت گیریهای حقیقی دین و متحرک و پویا نمایاندن تعالیم آن هستند.
شایان ذکر است که ضرورت مبتنی بودن توسعه زندگی انسان بر طبق منهج ایمانی، دردیدگاه مفسرفی ظلال ازاین واقعیت مسلم نشأت می گیرد که تمدن مادی و به ظاهر علمی غرب، با وجود سردادن شعارهای جذاب و فریبنده ای همچون تقدم، تطور، تجدد، علم گرایی، آزادی، انقلاب و...وعلیرغم همه پیشرفت های خیره کننده و شگرفش تاکنون نتوانسته بشر را به سعادت راستین نایل سازد.(14) به علاوه، علم به جای آنکه گام به گام بشر را به خداوند نزدیک کند، مرحله به مرحله او را از خداوند دور نموده، و همه این عواقب ناخوشایند و آزاردهنده بیانگرآن است که این تمدن در پرتو منهج الهی ره نپوییده و نتوانسته برای زندگی بشر نظامی تدارک ببیند که بین توانایی ها و نیروهای انسان و بین دنیا و آخرت، بین افراد و گروه ها و بین ضرورت زندگی و وظایف انسان، هماهنگی طبیعی، گسترده و آرام بخشی ایجاد نماید.(15)
از این رو، می توان به این نتیجه رسید که هرگونه استفاده و اکتساب از مصادر و منابع غیراسلامی- به جز در علوم محض، کاربردی و نوآوری های مادی- ممنوع ونارواست و یک فرد مسلمان نباید در مسائل مختص به عقیده و جهان بینی، یا در مسائل مختص به عبادات و اخلاق و سلوک و ارزش ها و معیارها، و یا در مسائل مختص به مبادی و اصول نظام سیاسی و اجتماعی و اقتصادی و یا در امور مرتبط با تفسیر انگیزه های نشاط انسانی و حرکت تاریخ بشری از مصدر و مرجعی جز مصدر و منبع الهی تلقی و تلمذ نماید؛(16) چه، این امور در حوزه حاکمیت خداوند و شریعت او قرار دارند و در ارتباط با آنها، باید صرفاً بر طبق رهنمود الهی عمل نمود تا شرط پذیرش عبودیت انسان نسبت به خداوند رعایت گردد؛ چرا که عدم رعایت این امر به معنای خروج از حاکمیت و شریعت الهی و به جا نیاوردن عبودیت حق تعالی است.(17)

اعتقاد راسخ به چیرگی و رهبری برنامه اسلام برجهان
 

ممکن است درذهن و ضمیر متفکران و آینده اندیشان دغدغه سرنوشت آینده جهان همراه با نگرانی پی گیری شود. گو اینکه در آموزه های قرآنی و وحیانی تکلیف روشن و مشخصی برای رهبری جهان درآینده ای که روبه پایان آن دارد ذکر شده است و طبیعتاً متفکران و پژوهندگان مسلمان برطبق آنچه از جانب خداوند وعده داده شده است، دیدگاهی امیدوارانه و آرزومندانه دارند. دراین زمینه سید قطب با ارائه استدلالی روشن و صریح به تبیین این بشارت الهی می پردازد. از نگاه وی، رهبری تمدن مادی غرب برجهان پذیرفتنی نیست و جهان امروز نیازمند مکتب و اندیشه راهبرانه ای است که درعین
پرداختن به بعد توسعه ای و تمدنی، به مدد برخورداری از روشی اصیل، ‌ مثبت و واقع نگر، بشر را به ارزش های جدید و کامل تری تجهیز کند. وی معتقد است: تنها «اسلام» است که این ارزش های جدید و این الگو را در اختیار دارد؛ زیرا منهج ها و روش های مادی با وجود بهره مندی از قالب ها و عناوین مختلف و متنوع، به سبب مبتلا بودن به کاستی و کوری(18) صلاحیت برعهده گرفتن رهبری و مدیریت بشریت را ندارند. علاوه برآن، تفکر مادی، الحادی و کمونیستی به زودی فرو خواهد ریخت.(19) و تفکر سرمایه داری نیز- پس از آن- به چنین سرانجامی دچار خواهد شد.(20) براین اساس، این تنها برنامه و منهج اسلامی و ایمانی است که به سبب مشتمل بودن بر امتیازاتی همچون بساطت، شفافیت، عمومیت، آسان گیری، تناسب و تطابق با سرشت طبیعی انسان و به دلیل توانایی پاسخ دادن به نیازهای واقعی بشر، و به علت برنامه کامل و جامع آن، نیز به سبب نیاز بشریت به این برنامه، هدایت و مدیریت و تمشیت آن خواهد پرداخت؛ و هیچ مانعی نمی تواند برسر راه تحقق حتمی و قطعی این وعده قرارگیرد.(21)

سخن آخر
 

- در ارتباط با شیوه ارائه مباحث اعتقادی و اندیشه های بنیانی، سید قطب معتقد به التقاطی و ناکارآمد و ناقص بودن «فلسفه اسلامی» در ارائه این گونه از مباحث است. وی عرضه و آموزش این مباحث را در قالب و سبکی جدید که- لزوماً- می باید برگرفته از سبک قرآنی باشد، ضروری می داند.
- دیدگاه سید قطب در ارتباط با دستاوردهای خاورشناسانه پژوهشگران غربی، بسیار بدبینانه است و مستشرقان را از عوامل فکری استعمار می داند و فعالیت های خاورشناسانه آنها را- به ویژه در بعد اسلام شناسانه و قرآن پژوهانه آن- قرین غرض ورزی و دشمنی و همراه با جهالت معرفی می کند.
- در ارتباط با دستاوردهای جدید فکری، علمی، تجربی و فناورانه غرب، سید قطب قایل به تفکیک است. وی کسب و دریافت این دستاوردها را در بعد«تجربی و صنعتی صرف» تقریباً بدون اشکال می داند. البته ضرورت تلاش و تکاپوی مسلمانان را برای خودکفایی در این امور یادآور می گردد.
وی نسبت به دریافت وکسب بعد «فکری، انسانی، فرهنگی»آن، به شدت هشدار می دهد و هرگونه اقتباس و تلقی را در این حوزه، بسیارخطرآفرین می داند.

پی نوشت ها :
 

*استادیار دانشگاه بوعلی سینا همدان.
24- همو، فی ظلال القرآن، ج1، ص181؛ ج2، 722-723؛ ج4، ص1858.
1- همان، ج1، ص16.
2- دیدگاه سید قطب درباره چگونگی مواجهه مسلمانان با این علوم و دستاوردها در مبحث «منشأ غیرالهی معارف جدید» به تفصیل مطرح گردید.
3- سیدمحمدقطب، معالم، ص164-165.
4- همان، ص165-166؛ نیز، ر.ک: همو، فی ظلال القرآن، ج1، ص440.
5- نک: همو، فی ظلال القرآن، ج2، ص1357-1366، 1358، 1413-1414.
6- همان، ج1، ص545؛ ج6، ص3360.
7- ر.ک: عادل حموده، سید قطب من االلبقریه الی المشنقه، ص87؛ عبدالفتاح صالح خالدی، آمریکا من الداخل بمنظار سید قطب، ص156.
8- عبدالفتاح صلاح خالدی، سید قطب من المیلاد الی الاستشهاد، ترجمه جلیل بهرامی نیا، ص252.
9- سیدمحمدقطب، فی ظلال القرآن، ج6، ص3360؛ ج4، ص2227.
10- همان، ‌ج1، ص16.
11- همان، ج2، ص931.
12- همو، معالمف ص164-165.
13- همو، ‌فی ظلال القرآن، ج4، ص2128.
14- همان، ج1، ص343 و440-441؛ ج5، ص2633؛ سیدرضوا، «زیستگاه ایدئولو‍ژیک و سیاسی جنبش های اسلامی معاصر»، ترجمه مجید مرادی، پگاه حوزه، ش22، ص19.
15- همان، ج1، ص440؛ همو، معالم، ص164و 170.
16- همو، معالم، ص161-163.
17- برخی از اندیشمندان علاوه برتأکید بر سخن فوق، تمدن جدید غرب را «دجال» می نامند.(ر.ک: یوسف قرضاوی، لقاءات و محاورات حول قضایا الاسلام و العصر، ص193-194).
18- قابل ذکر است که این پیش بینی دقیق و هوشمندانه حدود50سال پیش ارائه گردیده است.
19- نک: سیدمحمدقطب، فی ظلال القرآن، ج4، ص2075-2076و 2095؛ مجید مرادی، «تقریر گفتمان سید قطب» علوم سیاسی، ش21، ص212. نشانه های فروپاشی این نظام نیز درحال نمایان شدن است.
20- نک: سیدمحمدقطب، فی ظلال القرآن، ج1، ص511؛ همو، المستقبل لهذا الدین، ص89-96؛ محمد دسوقی، «وحده کیان الامه الاسلامیه فی نظر سید قطب»، رساله التقریب، ش2، ص186.
 

منابع:
- بدوی، احمدمحمد، «تحلیل الفن والادب الاسلامی عندسید قطب» التوحید، ش4، 1406ق، ص93-106.
- حکیمی، محمدرضا، دانش مسلمین، چ10، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1379.
- حموده، عادل، سید قطب من القریه الی المشنقه، قاهره، سینا للنشر، 1987م.
- دسوقی، محمد، «وحده کیان الامه الاسلامه فی نظر سید قطب» رساله التقریب، ش 1414، 2 ق، ص179-186.
- رضوان، سید، «زیستگاه ایدئولوژیک و سیاسی جنبش های اسلامی معاصر» ترجمه مجید مرادی، پگاه حوزه، ش22، ص1380، ص16-30.
- رفاعی، عبدالجبار، منهج الشهید الشهید الصدر فی تحدید الفکرالاسلامی، دمشق، دارالفکر، 1422ق.
- روحانی، سیدمحمدصادق، استفتاءات قوه قضائیه، قم، سپهر، 1378.
- سیاوشی، کرم، تحلیل انتقادی مبانی و روش تفسیری سید قطب در فی ظلال القرآن، تهران، بین الملل، 1389.
- صدوق، محمدبن علی، التوحید، تحقیق سیدهاشم حسینی طهرانی، قم، جامعه مدرسین، 1387ق.
- ـــ، عیون اخبار الرضا، تصحیح شیخ حسین اعلمی، بیروت، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات، 1404ق.
- صلاح خالدی، عبدالفتاح، آمریکا من الداخل بمنظار سید قطب، چ3، جده، دارالمناره، 1381.
- ـــ، سید قطب من المیلاد الی الاستشهاد، ترجمه جلیل بهرامی نیا، تهران، احسان، 1408ق.
- قرضاوی، یوسف، لقاءات و محاورات حول قضایا الاسلام و العصر، بیروت، مؤسسه الرساله، 1421ق.
- قطب، سیدمحمد، العداله الاجتماعیه فی الاسلام، چ16، مصر، دارالشروق، 1423ق.
- ـــ، المستقبل لهذا الدین، چ16، ‌قاهره، دارالشروق، 1425ق.
- ـــ، خصائص التصورالاسلامی، ترجمه سیدمحمدخامنه ای، تهران، مؤسسه ملی، 1354.
- خصائص التصورالاسلامی، چ15، قاهره، دارالشروق، 1423ق.
- ــــ، فی ظلال القرآن، بیست و پنجم، قاهره، دارالشروق، 1425ق.
- ـــ، معالم فی طریق، ترجمه محمود محمودی، تهران، احسان، 1378.
- ـــ، مقومات التصور الاسلامی، قاهره، دارالشروق، 1986م.
- کلینی، محمدبن یعقوب، کافی، تحقیق علی اکبر غفاری، چ3، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1388ق.
- محمدی ری شهری، محمد، العقل و الجهل فی الکتاب و السنه، بیروت، دارالحدیث للطباعه و النشر و التوزیع، 1421ق.
- مرادی، مجید، «تقریز گفتمان سید قطب» علوم سیاسی، ش22، بهار1382، ص195-215.
منبع:نشریه معرفت، شماره 156
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر