(1)
(یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسَکمْ وَ أَهْلِیکمْ نَاراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الحِْجَارَةُ عَلَیهَا مَلائکَةٌ غِلاظٌ شِدَادٌ لا یَعْصونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ)(2)
فرشتگان عذاب و قیامت
چنان که گذشت جمعی از فرشتگان، واسطه در عذاب هستند. این گروه از ملائکه در عین آنکه ملائکه غضب و سخط می باشند؛ ولی در مواقف و مقاطعی مختلف، عذاب ربوبی را نیز جاری می کنند. جمعی از این فرشتگان اهل عذاب را هنگام مرگ و در برزخ، عذاب می کنند. گروه دیگری از ملائکه عذاب، پس از برزخ و در قیامت کبری، عذاب های ربوبی را برای اهل آن در مراتب مختلف می رسانند. البته اینکه اینها چندین نوع هستند و تعدادشان چه مقدار است، بر ما روشن نیست.
شواهد این انگاره
از آیات و روایات استفاده می شود این دسته از ملائکه، عذاب الهی را در مواقف مختلف قیامت، برای اهلش جاری می کنند. شواهد قرآنی بر وجود این گروه از ملائکه در قیامت و مواقف آن عبارت است از:
1.(یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قُوا أَنفُسکمْ وَ أَهْلِیکمْ نَاراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الحِْجَارَةُ عَلَیهَا مَلائکَةٌ غِلاظٌ شِدَادٌ لا یَعْصُونَ اللَّهَ مَا أَمَرَهُمْ وَ یَفْعَلُونَ مَا یُؤْمَرُونَ)(3)
«اى کسانى که ایمان آوردهاید! خودتان و کسانتان را از آتش دوزخ نگه دارید، چنان آتشى که سوخت آن، مردم و سنگ ها است. بر آتش [دوزخی] فرشتگانى خشن [و] سختگیر [گمارده شده] اند. از آنچه خدا به آنان[در اجرای قهر و غضب حق] دستور داده، سرپیچى نمى کنند و آنچه را که مأمورند، انجام مى دهند.»
این آیه به روشنی نشانگر وجود فرشتگان عذاب در قیامت است. اینان موکل بر آتش دوزخ بوده و خیلی غلیظ و شدیداند و خشونت و شدت دارند. هیچ گونه مخالفتی نسبت به آنچه خداوند متعال امر فرموده نداشته واز آن تخطّی نمی کنند. در واقع به وسیله این گروه از فرشتگان جهنم، آتش و عذاب ها به اهلش می رسد. درباره ی عبارت تأمّل برانگیز «وقودها الناس و الحجارة» گفتنی است: سوخت و مایه ی آتش، گاهی هیزم، گاهی نفت و گاهی گاز است؛ ولی در این آیه، سوختِ آتش جهنم خود انسان و سنگ دانسته شده است. اینکه خود انسان مایه ی آتش خویش در دوزخ باشد، برای اهلش قابل تدبر و تأمل است. مقصود از انسان در اینجا، مجموع عالمی است که انسان برای خویش ساخته است؛ یعنی، مجموعه آنچه که بدن و روح توأم با خویش به عالم قیامت برده اند(نه خالص بدن یا روح او). به بیان دیگر مجموعه ی اوصاف، اخلاق، عقاید و اعمال او، سوخت آتش دوزخ است. تمام افکار و عقاید باطل، کارهای فاسد و خلاف و خلق های رذیله، نیت های پلید و همه و همه و...، عالم انسان دوزخی و مایه ی آتش جهنم او است.
این مایه و اشتعال در این دنیا، برای انسان گناه کار و فاسد وجود دارد؛ ولی در پشت پرده مستور است. حقیقت خُلق، نفرت، محبت، عقیده، نیت و عمل باطل، آتش است؛ ولی از چشمان ظاهر بین ما غایب است. شکل اصلی و اوصاف، اخلاق، عقاید و اعمال باطل، آتش است؛ امّا این حقیقت در هنگام قیامت روشن و عیان خواهد شد. همان طور که در تاریکی محض، نمی توانیم چیزی را تشخیص دهیم و با آمدن روز و برآمدن نور، این تمایز اشیا با یکدیگر عیان می شود؛ عالم دنیا نیز برای ما شب است. ما الان در تاریکی به سر می بریم و نمی توانیم شکل و حقیقت اصلی اعمال، عقاید و افکار خویش را ببینیم. با آمدن قیامت و تابیدن نور الهی ــ که نافذترین نورها است ــ عمق و حدود کامل و حقیقت نیت ها، افعال، عقاید و اوصاف ما مشخص و آشکار خواهد شد؛ به طوری که تمامی انسان ها از یکدیگر متمایز می گردند و حقیقت روح و بدنشان با تمامی اوصاف و افعال و عقاید از یکدیگر مشخص می شود. قرآن به این اشراق نوری در قیامت اشاره کرده، می فرماید:
(وَ أَشرَقَتِ الأرْض بِنُورِ رَبِّهَا وَ وُضِعَ الْکِتَابُ)(4)
«و زمین به نور پروردگارش روشن می گردد، و کارنامه [اعمال در میان] نهاده شود».
2.(وَ سِیقَ الَّذِینَ کفَرُوا إِلى جَهَنَّمَ زُمَراً حَتَّى إِذَا جَاؤُوهَا فُتِحَت أَبْوَابُهَا وَ قَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ یَأْتِکُمْ رُسلٌ مِنکُمْ یَتْلُونَ عَلَیْکُمْ آیَاتِ رَبِّکُمْ وَ یُنذِرُونَکُمْ لِقَاءَ یَوْمِکُمْ هَذَا قَالُوا بَلى وَ لَکِنْ حَقَّت کلِمَةُ الْعَذَابِ عَلى الْکَافِرِینَ)(5)
«و [آن روز] آنان که به خدا کافر شدند، فوج فوج به جانب دوزخ رانده شوند و چون آنجا رسند، درهای جهنم برویشان بگشایند و خازنان دوزخ به آنها گویند: مگر پیغمبران خدا برای هدایت شما نیامده و آیات الهی را برایتان تلاوت نکردند و شما را از ملاقات این روز سخت نترسانیدند؟! جواب دهند: بلی ولیکن افسوس که ما به کفر و عصیان خود را مستحق عذاب [کردیم] و وعده ی عذاب برای کافران محقق و حتمی گردید».
این آیه نیز ناظر به فرشتگان عذاب در آخرت است؛ ولی از آنان تعبیر به «خازنان دوزخ» کرده است.
3.(وَ قَالَ الَّذِینَ فى النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّکُمْ یخَفِّف عَنَّا یَوْماً مِنَ الْعَذَابِ * قَالُوا أَوَلَمْ تَکُ تَأْتِیکُمْ رُسلُکُم بِالْبَیِّنَاتِ قَالُوا بَلى قَالُوا فَادْعُوا وَ مَا دُعَاءُ الْکافِرِینَ إِلاَّ فى ضَلالٍ)(6)
«و اهل دوزخ به خازنان جهنم گویند: از خدا بخواهید که روزی عذاب ما را تخفیف دهد. آنها پاسخ دهند: آیا پیغمبران شما با معجزات و ادله روشن برای [هدایت] شما نیامدند؟ دوزخیان گویند: آری آمدند [ما پیروی آنان نکردیم و بدین روز سیاه افتادیم.] پس خازنان جهنم گویند: اینک هر چه می خواهید دعا [و ناله] کنید که دعای کافران جز بر زبان و گمراهی نخواهد بود».
در این آیه نیز از فرشتگان عذاب، به خازنان دوزخ یاد شده است. توجه داشته باشید سخن گفتن دوزخیان با فرشتگان، به این دلیل است که آنها از خداوند متعال محجوب بوده و نمی توانند با او صحبت کنند:
(کلَّا إِنَّهُمْ عَن رَبِّهِمْ یَوْمَئذٍ لمََّحْجُوبُونَ)(7)
«زهى پندار، که آنان [دوزخیان] در آن روز، از پروردگارشان سخت محجوبند».
مالک، خازن اصلی دوزخ
به نظر می رسد در مرتبه ی بالاتر، ملک و فرشته ای وجود دارد که خازن اصلی جهنم است و فرشتگان عذاب و خازنان دوزخ، جناحهای این ملک و فرشته بوده و تحت فرمان او هستند. از این فرشته ی برتر در قرآن، تحت عنوان «مالک» یاد شده است:
(إِنَّ الْمُجْرِمِینَ فى عَذَابِ جَهَنَّمَ خَالِدُونَ * لا یُفَتَّرُ عَنْهُمْ وَ هُمْ فِیهِ مُبْلِسونَ * وَ مَا ظلَمْنَهُمْ وَ لَکِن کانُوا هُمُ الظلِمِینَ * وَ نَادَوْا یَمَلِک لِیَقْضِ عَلَیْنَا رَبُّک قَالَ إِنَّکم مَّکِثُونَ * لَقَدْ جِئْنَکم بِالحَْقِّ وَ لَکِنَّ أَکْثرَکُمْ لِلْحَقِّ کَرِهُونَ)
«بدکاران هم آنجا سخت در عذاب آتش جهنم مخلدند و هیچ از عذابشان کاسته نشود و امید نجات و خلاص ندارند و مابه آنها ظلم و ستمی نکردیم، لیکن آنان خود مردی ستمکار و ظالم بودند و آن دوزخیان، مالک دوزخ را ندا کنند: ای مالک! از خدای خود بخواه که ما را بمیراند تا از عذاب برهیم. [او] جواب دهد: شما در این عذاب همیشه خواهید بود[و هرگز رهایی نخواهید یافت]. ما راه خدا و آیین حق را برای شما مردم آوردیم؛ ولیکن اکثرتان از حق کراهت و اعراض داشتید».
رسول گرامی اسلام در معراج وقتی مالک را، دید تعجب کرد! آن حضرت در این سفر معنوی ، هر موجودی را در عوالم مختلف مشاهده می کرد، او را در حالت سرور و بهجت می دید؛ ولی چهره ی مالک گرفته و خشمناک بود و هیچ بشاشیت و سرور در آن نبود. از جبرئیل پرسید: این فرشته کیست؟ او پاسخ داد: مالک است، حضرت فرمود: می شود گوشه ای از آتش دوزخ و خازن بودن خویش را بر جهنم بنمایاند؟! جبرئیل از مالک خواست و او گوشه ای از آن حقیقت را ارائه کرد. گفته شده است: پیامبر (صلی الله علیه وآله و سلم ) بعد از مشاهده ی آن صحنه دهشتناک، تا آخر عمر نخندید.(9)
نوزده نگهبان
در آیه ی دیگری تعداد خازنان و نگهبانان نوزده عدد مطرح شده است. به نظر می رسد اینان واسطه میان خازن اصلی (مالک) و خازنان مرتبه ی پایین تراند که تعدادشان کثیر و بی شمار است. در واقع آنان جناحهای مالک و تحت فرمان او هستند و در عین حال فرماندهی جناحهای مراتب پایین تر را بر عهده دارند. امّا چرا عدد این گروه نوزده بوده نه بیشتر یا کمتر؟ قرآن با تعبیری دقیق و تأمل برانگیز حکمت این مسأله را بازگو کرده است:
(عَلَیهَا تِسعَةَ عَشرَ * وَ مَا جَعَلْنَا أَصحَابَ النَّارِ إِلاّ مَلائکَةً وَ مَا جَعَلْنَا عِدَّتَهُمْ إِلاّ فِتْنَةً لِلَّذِینَ کَفَرُوا لِیَستَیْقِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ وَ یَزْدَادَ الَّذِینَ آمَنُوا إِیمَاناً وَ لا یَرْتَابَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ لِیَقُولَ الَّذِینَ فى قُلُوبهِم مَرَضٌ وَ الْکَافِرُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بهَذَا مَثَلاً کَذَلِک یُضِلُّ اللَّهُ مَن یَشاءُ وَ یهْدِى مَن یَشاءُ وَ مَا یَعْلَمُ جُنُودَ رَبِّکَ إِلاّ هُوَ وَ مَا هِىَ إِلاّ ذِکْرَى لِلْبَشَرِ)(10)
«بر آن آتش [دوزخ] نوزده تن [فرشته ی عذاب] موکل اند و ما خازنان دوزخ را غیر فرشتگان عذاب قرار ندادیم و عدد آنها را جز آزمایشی برای کسانی که کافر شده اند، قرار ندادیم، تا آنان که اهل کتاب اند، یقین به هم رسانند، و ایمان مؤمنان افزون گردد، و آنان که کتاب به ایشان داده شده و [نیز] مؤمنان به شک نیفتند، و تا کسانی که در دل هایشان بیماری است و کافران بگویند: «خدایا از این وصف کردن چه چیزی را اراده کرده است؟ این گونه خدا هر که را بخواهد بی راه می گذارد و هر که را بخواهد هدایت می کند، و [شماره ی] سپاهیان پروردگارت را جز او نمی داند، و این [آیات] جز یادی برای بشر نیست».
یکم.خداوند متعال در این آیات حکمت نوزده بودن ملک را آزمایشی برای کافران و مؤمنان می داند. در مواجهه کافران با این مسأله ی، بر شک و تردید آنان افزوده شده و گمراه تر می شوند و مؤمنان در برخورد با این موضوع، یقین و ایمانشان بیشتر گشته و در مسیر هدایت، به مراتب برتری راه می یابند و این آزمایش از سنن الهی به شمار می رود.
دوّم .عبارت «و ما یعلم جنود ربک الا هو» این حقیقت ژرف را خاطر نشان می سازد که انسان ها از حقیقت فرشته ها، بافت وجودی آنان، اوصاف آنها، آثار وجودی شان، نوع یا انواع وساطتشان، ابعاد وجودی آنها و... بی خبراند و در واقع این مسائل برای آنان مجهول است و چیزی که حقیقتش در این حد برای انسان معلوم نباشد، دیگر جایی برای پرسش درباره ی عدد آن باقی نمی ماند؛ زیرا این پرسش زمانی معنا می یابد که تمامی ابعاد و حقیقت وجودی آنان، برای آدمی روشن باشد تا در رتبه ی بعد از مقدار و کمیت آن سؤال کند. امّا وقتی ماهیت آنها برای ما مجهول است، دیگر پرسش از چرایی تعداد بی معنا خواهد بود! بر این اساس، کافران به دلیل گمراهی و عدم درک موضوع، با طرح عدد نوزده، بر شک و تردید شان افزوده شده و در عمق گمراهی به پیش می روند؛ ولی مؤمنان با درک معلوم نبودن همه ی ابعاد وجودی فرشتگان و به دلیل ایمان به خدا، پرسشی از این تعداد نمی کنند؛ بلکه آن را بدون چون و چرا می پذیرند و بر ایمانشان افزوده شده و در راه هدایت به جلو می روند.
در برخی از آیات قرآن، فرشتگان عذاب الهی در دوزخ به عنوان مخاطب مطرح نشده و اسمی از آنان برده نمی شود. این عدم تصریح بیانگر شدت غضب الهی در مقام جلال است که باید از آثار سهمگین و عذاب دهنده ی آن، به خود حضرت حق پناه برد! مانند آیه ی ذیل:
(خُذُوهُ فَغُلُّوهُ * ثُمَّ الجَحِیمَ صَلُّوهُ * ثُمَّ فى سِلْسِلَةٍ ذَرْعُهَا سَبْعُونَ ذِرَاعاً فَاسلُکُوهُ * إِنَّهُ کانَ لا یُؤْمِنُ بِاللَّهِ الْعَظِیمِ * وَ لا یحُضُّ عَلى طَعَامِ الْمِسکِینِ)(11)
«بگیرید و به زنجیرش بکشید و میان آتشش بیندازید. پس در زنجیری که درازی آن هفتاد گز است، در بندش کشید[سلسله زنجیری که اگر مقداری از آن را به تمام کوه بگذارند، همه را می سوزاند. واقعاً طاقت ما چقدر است؟ آیا از کوه محکم تریم] چرا که او به خدای بزرگ نمی گروید و به اطعام مسکین تشویق نمی کرد».
در این آیه به فرشتگان عذاب ــ که مخاطب اصلی گرفتن، زنجیر کشیدن و... هستند ــ تصریح نشده است؛ از این عدم طرح شدت مقام غضب الهی فهمیده می شود. از عبارت پایانی آیه به خوبی مشخص می شود که دو گروه، مورد شدت غضب خداوند قرار دارند: 1.کافران 2.کسانی که برای رسیدگی و اطعام مساکین کوششی نکرده و دیگران را به آن تشویق نمی کردند. بر این اساس اگر ما نیز در راه رسیدگی به مساکین و نیازمندان کوتاهی کنیم و هیچ قدمی در این راه بر نداریم، یا توجهمان اندک باشد، مشمول شدت غضب الهی خواهیم گشت (هر چند کافر نیستیم) ولی از عواقب دردآور و سنگین آن در امان نخواهیم بود!!
پینوشتها:
1. 73/1/23
2.تحریم (66)، آیه 6.
3.همان.
4.زمر (39)، آیه 69.
5.همان، آیه 71.
6.غافر(40)، آیه 49 و 50.
7.مطففین (83)، آیه 15.
8.زخرف (43)، آیه ی 74ــ 78.
9.نگا: بحارالانوار، ج 8، باب 24، ص 284.[ک]
10.مدثر (74)، آیه ی 30 و 31.
11.حاقه (69)، آیات 30ــ34.
منبع : کتاب ملائکه(سلسله دروس معارف اسلامی 1)گفتارهای آیت الله محمد شجاعی،تنظیم و نگارش کاشفی،انتشارات وثوق- 1385