چکیده
از جمله روایات منقول از پیامبر (صلی الله علیه و آله ) در باره حفظ و نگارش احادیث، حدیث مشهوری است که در میان حدیثشناسان به حدیث «اربعین» معروف گردیده و در رواج تدوین کتب «اربعین» یا «چهل حدیث» تأثیر بسزایی داشته است. نویسنده، با استناد به آیات و روایات و تاریخ و فرهنگ اسلام، به رمزشناسی «اربعین» پرداخته و پس از ذکر گونه های مختلف حدیث اربعین، به تجزیه و تحلیل سندی روایت روی آورده و با استناد به کتاب صحیفه ی الإمام الرضا (علیه السلام)، حدیث «من بلغ» و سیره محدثان، صحت آن را به اثبات رسانیده است. بررسی فقه الحدیثی حدیث اربعین، بویژه معانی مختلف «حَفِظَ» و پاسخ به شبهات وارده؛ بخش پایانی مقاله حاضر است.
کلید واژهها: تاریخ حدیث، اجزا، کتب اربعین، حدیث اربعین، اربعین، فقه الحدیث.
درآمد
از دیرباز، انسان مجذوب تقدس و راز و رمز نهفته در اعداد بوده است. در ادیان بسیار قدیمی، آمیزه هایی الهی در اعداد مشاهده گردیده است. در هند، عدد، یک نوع «برهما» محسوب می شد. در یونان، فیثاغورس مکتب خود را بر اساس خصوصیات اعداد پایه گذاری نمود. تمثیل اعداد در شکل بسیار گسترده اش در قباله (یکی از فرق یهود) پیدا شد که بعدها در تصوف اسلامی و همچنین فلسفه اخوان الصفا و آیین حروفیه رسوخ پیدا کرد و از اهمیت شایانی برخوردار گردید.
هم در آثار اسلامی و هم در آثار یهودی، نیز در یونان قدیم، معادل یابی برای حروف و اعداد برای تفسیر و تبیین منطقی ـ عرفانی متون مذهبی از جایگاه والایی برخوردار بوده است؛ به گونهای که از میان علوم اسلامی، علمی به نام «جفر» ـ که بر پایه اعداد و حروف استوار است ـ متولد می گردد که یکسر به راز و رمز نهفته در اعداد و حروف می پردازد و از این رهگذر، در جهت کشف ناشناخته ها گام برمی دارد. در میان اعداد، بعضی از عددها دارای بار مثبت و بعضی دارای بار منفی هستند؛ مثل عدد هفت و سیزده. (1)
بحث از یکایک اعداد و شناخت خصوصیات و راز و رمز های آنها از حوصله این نوشتار خارج است. از این رو، از میان اعداد، فقط به عدد چهل ـ که با موضوع این نوشتار ارتباط دارد ـ می پردازیم.
رمزشناسی عدد چهل در ادیان و فرهنگ های مختلف
بر اساس مطالعات دینی، عدد چهل در میان بسیاری از ملل، بویژه اقوام سامی، نقش بسیار مهمی را دارا بوده است؛ چنان که در مصر قدیم، ادوار علم نجوم بر حسب چهل سال محاسبه می شده است. در تورات نیز عدد چهل دارای اهمیت است و عبرانی ها و مصریها عدد چهل را مبنای تقسیم دوران سن انسانی قرارداده اند و بابلیان و آرامی ها و اقوام یهود و عرب، رقم چهل را مقدس می شمرده اند. (2)
بابلیان معتقد بودند ناپدید شدن چهل روزه ستاره پروین (ثریا)، نشانگر بروز دوره مهلکی است که با صبر و انتظار ارتباط دارد. در اسرائیل قدیم مثل اسلام، تطهیر و مراسمی که با مرگ در ارتباط بود، طبق عدد چهل سنجیده می شد. دوره های بلا در اسرائیل با چهل شمارش می شد: طوفان نوح، چهل روز به طول انجامید، سرگردانی بنی اسرائیل در بیابان چهل سال طول کشید. موسی، الیشع و مسیح، هر یک، چهل روز را در بیابان سپری کردند و مسیح، چهل روز در قبر ماند. مدت زمان بین رستاخیز و معراج مسیح چهل روز است. چهل در انجیل عهد قدیم به معنای «یک نسل» است که یک معیار دنیوی است. در نظام فیثاغورس، چهل، مربع یک عدد کامل است. (10×4) حاملگی انسان، هفت دوره چهل روزه طول می کشد. تکرارِ کاری برای چهل بار به صورت عادتی در می آید. نامگذاری اشیا و حیوانات همراه با عدد «چهل»، نمودار عمق رسوخ و اهمیت این عدد در آداب و رسوم و فرهنگ های ملل مختلف است. (3)
اربعین در فرهنگ اسلامی
از آنجا که ظهور و گسترش اسلام در سرزمین عربستان شکل گرفته و فرهنگ عرب با فرهنگ اسلام پیوندی ناگسستنی برقرار نموده، شناخت ویژگیها و خصوصیات اعداد در میان اعراب، ما را در جهت شناخت دقیق تر راز و رمز اعداد در فرهنگ اسلام یاری می دهد.
بعضی اعداد در میان عرب از اطلاق برخوردارند و منظور خودِ عدد نیست، بلکه اَعراب از آن به کثرت و مبالغه یاد می کنند؛ مثل اعداد هفت، هفتاد و هفتصد. (4) عدد چهل نیز از هم قبیل اعداد است؛ به طوری که اَعراب به هزارپا،ام اربع و اربعین می گویند، هر چند این خزنده بیش از 44 پا ندارد. البته ردِ پایی از این نکته، در فرهنگ ایران نیز مشاهده می شود؛ زیرا ایرانیان به آب انبارِ بسیار گود، اگرچه پله های آن از چهل تا بیشتر یا کمتر باشد، چل پله گویند. (5)
در فرهنگ اسلام هم، بعضی اعداد از اطلاق برخوردارند و مراد، خودِ عدد نیست، بلکه کثرت و مبالغه مورد نظر است. در قرآن کریم خداوند فرموده است: کَمَثلِ حَبَه یٍ أنبَتَت سَبعَ سَنابِلَ (6) و در جای دیگری فرموده است: إن تَستَغفِر لَهُم سَبعِینَ مَرَه یً (7) و همچنین سخن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله که فرموده است: «العَبادَه یُ سَبعونَ جُزءاً». (8) در این موارد منظور از «سبع» و «سبعین»، هفت و هفتاد نیست، بلکه کثرت و مبالغه مورد نظر است.
یکی از اعدادی که در فرهنگ اسلام از جایگاه والایی برخوردار است، عدد چهل است. هرچند می توان گفت که در عدد چهل، مثل عدد هفت و هفتاد، کثرت و مبالغه نهفته است، اما افزون بر این مطلب، عدد چهل نشانگر عدد کامل است و همواره از آن، کثرتی که به کمال ختم شود، فهمیده شده است. به دیگر سخن، اعداد هفت و هفتاد فقط از کثرت و مبالغه برخوردارند، اما عدد چهل از کثرت و مبالغه ای برخوردار است که جامع بودن و کمال را به دنبال داشته باشد، نه هر کثرت و مبالغه ای.
با مطالعه ادیان گذشته و پی جویی عدد چهل در میان آن ادیان، بویژه دین یهود و مسیحیت به این حقیقت می توان دست یافت که عدد چهل در ادیان الهی از اهمیت شایانی برخوردار بوده است. شاید بتوان گفت که علت این مسأله، به هدف ادیان الهی ـ که «تکامل» و رستگاری انسان است ـ برمی گردد. دین اسلام نیز از این قاعده مستثنا نیست و به همین دلیل است که «چهل» در میان اعداد دیگر نقش کلیدی دارد. با این دیدگاه، به بررسی در باره جایگاه و اهمیت این عدد در فرهنگ اسلام می پردازیم.
در تاریخ اسلام، مسائل قابل توجهی که عدد چهل نقش کلیدی در آنها داشته، اتفاق افتاده است و این نشانگر اهمیت این عدد در میان دیگر اعداد است.
اولین مسأله مهم، بعثت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله ) در چهل سالگی است.
شمس النبوه ی منه فی رمضان
فأتت علیه اربعون فأشرقت (9)
زیرا در این سن است که انسان بر ذروه عقل و کمال پای می نهد و آخرین مرحله کمال را طی می کند و انسان کامل می گردد. لذا پیامبر اسلام هم پس از پشت سرگذاشتن این سن و دست یافتن به مقام انسان کامل، لیاقت و شایستگی این را پیدا کرد که حامل پیام الهی گردد و رسالت خود را شروع نماید.
دومین مسأله مهم در تاریخ اسلام ـ که عدد چهل در آن درخشش تامی دارد ـ اربعین حسینی است. بنا بر نقلی، روز چهلم شهادت حضرت ابا عبدالله الحسین (علیه السلام) اهل بیت آن حضرت از دمشق به کربلا آمدند و بعد از چهل روز دوری از قافله سالار قیام کربلا، تشنگی جان را با زیارت تربت پاکش سیراب نمودند. شاید این زیارت، در چهلمین روز، اتفاقی نبوده، بلکه نشانگر نهایت ایام عزا و مصیبت بوده است. البته ناگفته نماند که این رسم از زمآن های دور جزء آداب و رسوم ملل غیراسلامی هم بوده است و آنان در روز چهلم رحلت شخص، به پاس گرامیداشت خاطره و یاد او مراسمی بر پا می داشتند و با برگزاری آن مراسم به مصیبت و عزاداری برای وی پایان می بخشیدند. (10)
اربعین در عرفان و تصوف اسلامی
حرف میم، در عدد، مطابق چهل است. عرفا معتقدند که مراتب موجودات، اگرچه از روی جزویت لاینحصرند، اما از روی کلیت چهل مرتبه است و مجموع این چهل مرتبه کلی، مجلا و مظهر حقیقت محمدی اند (صلی الله علیه و آله ) و آن حضرت من حیث الحقیقه ی، ظاهر و متجلی بر همه است. و میم (احمد) از این جهت فرموده که جمیع مراتب کونیه اجزای حقیقت محمدی اند و در صورت همه، معنای آن حضرت است که ظهور یافته است. (11)
ز احمد تا احد یک میم فرق است
جهانیاندر آن یک میم غرق است
از طرف دیگر، مدت زمانی که دراویش به ریاضت می پردازند و در عزلت به سر می برند، چهل روز است که به طور منظوم در مصیبتنامه عطار توصیف شده است و به «چله نشینی» معروف است. (12) محدث نوری در پاسخ به این که چرا دراویش چهل روز را جهت گوشه نشینی انتخاب کرده اند، می فرماید:
از جمله مسائلی که عرفا و متشرعان نسبت به آن از اشتراک نظر برخوردارند، مواظبت بر عمل مخصوصی درچهل روز است. و اخبار زیاد حاکی از آن است که انجام عملی، خوب یا بد، به طور مداوم در چهل روز باعث تأثیر در وجود انسان می گردد و او را در جهت مثبت یا منفی دگرگون می سازد. (13)
اربعین در آیات قرآن کریم
عدد اربعین (چهل) در قرآن کریم، با خصوصیتی که در تربیت و تکامل انسانی دارد، به هم آمیخته است. در قرآن کریم کلمه اربعین، چهار بار آمده است که در ذیل همراه با شرح و توضیح مختصری می آوریم.
1. وَ إذ واعَدنا مُوسَی أربَعینَ لَیلَه یً ثُمَ اتَخَذتُمُ العِجلَ مِن بَعدِهِ وَ أنتم ظالِمُونَ؛ (14)
و (به یاد آورید) هنگامی را که با موسی چهل شب وعده گذاردیم؛ (و او، برای گرفتن فرمان های الهی، به میعادگاه آمد؛ ) سپس شما گوساله را بعد از او (معبود خود) انتخاب نمودید؛ در حالی که ستمکار بودید.
خدای تعالی داستان میقات چهل روزه موسی را در سوره اعراف نقل کرده است؛ آنجا که می فرماید: ما با موسی سی شب قرار گذاشتیم، و سپس آن را چهل شب تمام کردیم.
پس اگر در آیه مورد بحث از همان اول می فرماید چهل شب قرارگذاشتیم، یا از باب تغلیب است و یا آن که ده روز آخری به یک قراردادی دیگر قرار شده، پس چهل شب مجموع دو قرارداد است؛ همچنان که روایات نیز این را می گوید.(15)
2. وَ واعَدنا مُوسَی ثَلاثِینَ لَیلَه یً وَ أتمَمناها بَعَشرٍ فَتَمَ مِیقَاتُ رَبِهِ أربَعِینَ لَیلَه یً وَ قَالَ مُوسَی لِأخِیهِ هارونَ اخلُفنِی فِی قَومِی وَ أصلِح وَ لا تَتَبِع سَبیلَ المُفسِدینَ؛ (16)
و ما با موسی، سی شب وعده گذاشتیم؛ سپس آن را با ده شب (دیگر) تکمیل نمودیم؛ به این ترتیب میعاد پروردگارش با (او) چهل شب تمام شد. و موسی به برادرش هارون گفت: جانشین من در میان قومم باش؛ و (آنها) را اصلاح کن؛ و از روش مفسدان پیروی منما.
این آیه، آیه سوره بقره را تفسیر می کند و معنای آن، این است که خدای تعالی موسی (علیه السلام)، را برای مدت سی شب به درگاه خود و برای گفتگوی با وی نزدیک ساخته و ده شب دیگر برای اتمام آن گفتگوها بر آن مدت افزوده و در نتیجه میقات پروردگارش چهل شب تمام شده است. (27)
از جمع این دو آیه به این نتیجه می رسیم که در عدد چهل اثری نهفته است که در اعداد دیگر این اثر وجود ندارد و آن عبارت است از دستیابی به اوج کمال. در این مدت (چهل شبانه روزی)، می توان پلکان تکامل را طی نمود و به کمال انسانی دست پیدا کرد.
3. قَالَ فَإنها مُحَرَمَه یٌ عَلَیهِم أربَعینَ سَنَه یً یَتِیهُونَ فِی الأرضِ فَلا تَأسَ عَلَی القَومِ الفاسِقینَ؛ (18)
خداوند (به موسی) فرمود: این سرزمین (مقدس)، تا چهل سال بر آنها ممنوع است (و به آن نخواهند رسید)؛ پیوسته در زمین (در این بیابان)، سرگردان خواهند بود؛ و در باره (سرنوشت) این جمعیت گنهکار، غمگین مباش.
هرچند ممکن است در این آیه منظور از «اربعین» همان معنای عددی خودش باشد و لیکن این احتمال هم وجود دارد که منظور از «اربعین سنه ی» یک مدت زمان محدود نباشد، بلکه مراد، مدت زمان نامحدود باشد. به عبارت دیگر، مراد خداوند این است که برای همیشه، سرزمین بیت المقدس بر یهودیان حرام می باشد و آنان در اقصی نقاط زمین به صورت گروهی متشتت و پراکنده به سر خواهند برد و هرگز نمی توانند بر این سرزمین مقدس دست پیدا کنند. اما اینکه «اربعین سنه ی» را ذکر نمود به خاطر این است که حرام بودن آن سرزمین را بر آنان و سرگردانی ایشان را به صورت مدت زمانِ کاملی که عبارت از کل زمان است، بیان کند و خبردهد که تا روز قیامت اینان اینگونه خواهند بود.
4. وَ وَصَینَا الإنسَانَ بِوالِدَیهِ إحساناً حَمَلَتهُ أمُهُ کُرهاً وَ وَضَعَتهُ کُرهاً وَ حَملُهُ وَ فِصَالُهُ ثَلاثُونَ شَهراً حَتی إذا بَلَغَ أشُدَهُ وَ بَلَغَ أربَعِینَ سَنَه یً قَالَ رَبِ أوزِعنِی أن أشکُرَ نِعمَتَکَ الَتِی أنعَمتَ عَلَی وَ عَلی والِدَی وَ أَن أعمَلَ صالِحاً تَرضاهُ وَ أصلِح لِی فِی ذُریَتِی إنی تُبتُ إلیکَ وَ إنِی مِنَ المُسلِمینَ؛ (19) ...
تا زمانی که به کمال قدرت و رشد برسد و به چهل سالگی بالغ گردد میگوید: ... .
ذکر «اربعین» در این آیه به اعتبار کمال عقل انسانی است که در سن چهل سالگی به اوج خود می رسد. لذا از امام صادق (علیه السلام) نقل است که فرمود:
هنگامی که بنده به سی و سه سالگی می رسد، از نظر جسمی به کمال نیرو و قوت می رسد و هنگامی که به چهل سالگی می رسد، به نهایت کمال جسمی و روحی دست پیدا می کند و بعد از آن سن وارد نقصان می گردد. (20)
ظاهر، این است که «بلوغ اشد» اشاره به «بلوغ جسمانی» و رسیدن به «اربعین سنه ی» اشاره به «بلوغ فکری و عقلانی» است؛ چرا که معروف است، انسان غالباً در چهل سالگی به مرحله کمال عقل می رسد و گفته اند که غالب انبیا در چهل سالگی مبعوث به نبوت شدند.
این تعبیر نشان می دهد که انسان با ایمان در چنین سن و سالی هم از عمق و وسعت نعمت های خدا بر او، آگاه می گردد، و هم از خدماتی که پدر و مادر به او کرده اند تا به این حد رسیده است. رسیدن به این سن، رسیدن به کمال است و این نکته از ادامه آیه و تقاضاها و دعاهای وی، به دست می آید. (21)
اربعین در آینه روایات و احادیث
در احادیث و روایات «اربعین» دارای موقعیتی مخصوص و منزلتی محبوب است. چون این واژه بسیار آشنای عرفانی، عنایات خاص سبحانی را حامل است و هرگاه ظرف «اربعین» مظروف نیایش معشوق گردد، فضای جان را صفا و صفحه دل را جلا خواهد شد و بی جهت نیست که وارستگان بشریت و شایستگان درگاه ربوبیت را عنایتی دیگر به اربعین باشد.
در روایات و احادیث در مواضع متعدد و موضوعات مختلف از این واژه استفاده شده است که در ذیل به ذکر چند مورد اشاره می نماییم تا گوشه هایی از اهمیت و جایگاه این عدد آسمانی بر خوانندگان هویدا و آشکار گردد.
آن گاه که مشیت خداوندی تعلق می گیرد تا پیکر آدم را از مشتی خاک بیافریند، میخانه عشق آماده پذیرایی منبع «اسماءالله» شد و دست قدرت الهی یک اربعین گلِ آدم بسرشت و سپس به پیمانه زد: «خمَرتُ طینه یَ آدمَ بِیَدی أربَعینَ صَباحاً». (22)
بر در میخانه عشق ای ملک تسبیح گوی
کاندر اینجا طینت آدم مخمر مـی کنند
آن گاه که اراده ذات باری بر این قرارمی گیرد تا نطفه پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله ) از پشت آن جناب در رحم خدیجه رها شود و زمینه تولد فاطمه( را فراهم سازد، مفارقت یک «اربعین» بین محمد (صلی الله علیه و آله ) و خدیجه( لازم می شود تا عبادتها و نیایش های چهل شبانه روزه این زوج، فضای جان خدیجه را برای استقرار مادر امامان آماده سازد.
توجه به اربعین تنها به یک سلسله برنامه های عبادی و انسانی مربوط به این دنیا نیست، بلکه آن طور که از روایات اسلامی به دست می آید، بخشی از برنامه های جهان آخرت نیز بر محور اربعین تنظیم می گردد. امام کاظم (علیه السلام) فرموده است:
یَقُومُ الناسُ یَومَ القِیامَه یِ مِقدارَ أربَعِینَ عاماً. (23)
روایاتی که در مورد اربعین وارد شده است، بیشتر به سیر باطنی و تعالی روحی توجه دارد و در واقع چنین استفاده می شود که انسان هر حرکت مخلصانه و خداخواهانه ای را که تا چهل بار ادامه گر باشد، پس از آن دریچه ای از نور و روشنایی بروی او گشوده می شود و آغاز یک سلسله جوششها و لذتها، بیناییها و رویشها در زندگی روحانی و معنوی اوست.
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله ): ما أخلَصَ عبدٌ للهِ عزَ و جلَ أربَعینَ صَباحاً إلا جَرَت یَنابیعُ الحِکمَه یِ مِن قَلبِهِ عَلَی لِسَانِهِ. (24)
نقل احادیث زیادی که در آنها به عدد اربعین اشارت رفته است، اهتمام شریعت را به این عدد گوشزد می کند. حال به نقل گوشه ای از این احادیث می پردازیم:
1.عن ابی عبدالله (علیه السلام)، قال: مَن قَدَمَ أربَعینَ مِن المُؤمِنینَ ثُمَ دَعا استُجِیبَ لَهُ. (25)
2. قال امیرالمؤمنین (علیه السلام): حَریمُ المَسجِدِ أربَعُونَ ذِراعاً، وَ الجِوارُ أربَعونَ داراً مِن أربَعَه یِ جَوانِبِهَا. (26)
3. قال الامام الکاظم (علیه السلام): مَن حَجَ أربَعینَ حِجَه یً قیلَ لَهُ اشفَع فِی مَن أحبَبتَ وَ یُفتَحُ لَهُ بَابٌ مِن أبوابِ الجَنَه یِ یَدخُلُ مِنهُ هو و مَن یُشفَعُ لَهُ. (27)
4.قال رسول الله (صلی الله علیه و آله ): أتانِی جِبریلُ بِقِدرٍ فاکَلتُ مِنها فأُعطیتُ قُوه یَ أربعینَ رَجُلاً فِی الجِمَاعِ. (28)
5. سمعت ابالحسن الرضا (علیه السلام) یقول: قال ابوجعفر (علیه السلام): إن النُطفه یَ تَکوُنُ فِی الرَحِمِ أربَعینَ یَوماً ثُمَ تَصیرُ عَلَقَه یً أربَعینَ یَوماً ثُم تَصِیرُ مُضغَه یً أربَعینَ یَوماً فَإذا کَمُلَ أربَعَه یَ أشهُر بَعَثَ اللهُ مَلِکَینِ خَلاقَینِ فَیَقُولانِ یا رَبِ مَا تَخلُق... . (29)
پی نوشت ها :
*استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی
1) Annemarie schimmel ,"NUMBERS", from Encyclopedia od Religion, Mircea Eliade, Vol. 11, (New York: Macmillan Publiching Company ,1987), oo. 14-15.
2) الأربعون حدیثا فی الأب الإسلامی، ص3 .
3) Annemarie schimmel ."NUMBERS" , from Encyclopedia of Religion, Mircea Eliade, Vol. 11, p. 18.
4) النشر فی القراءات العشر، ج1، ص25 .
5) لغت نامه دهخدا، ج5، ص7216 .
6) سوره بقره، آیه261 .
7) سوره توبه، آیه80 .
8) الکافی، ج5، ص78 .
9) السیره الحلبیه، ج1، ص128 .
10) شرح الأربعین النبویه، ص479 .
11) مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز، ص22 .
12) Annemarie schimmel ."NUMBERS" , from Encyclopedia of Religion, Mircea Eliade, Vol. 11, p. 18.
13) شرح الأربعین النبویه، ص11 .
14) سوره بقره، آیه51 .
15) المیزان، ج1، ص286 .
16) سوره اعراف ، آیه142 .
17) المیزان، ج8، ص302 .
18) سوره مائده، آیه26 .
19) سوره احقاف، آیه15 .
20) شرح الأربعین النبویه، ص472 .
21) تفسیر نمونه، ج21، صص328-330 .
22) عوالی اللئالی، ج4، ص98 .
23) بحارالأنوارف ج8، ص48 .
24) عیون أخبار الرّضا(ع)، ج1، ص74 .
25) الکافی، ج2، ص509 .
26) الخصال، ص544 .
27) همان، ص548 .
28) الطبقات الکبری، ج1، ص374 .
29) الکافی، ج6، ص13 .
منبع: نشریه علوم حدیث شماره 57