وجود کتابخانه های غنی و سودمند
عامل دیگرِ رونق علمی و فرهنگی نیشابور، رواج و نشاط در بازار کتاب و وجود کتابخانه های غنی و سودمندی بود که عالمان نیشابور را از دیگران متمایز میساخت و طالبانِ علم ِ سفر کرده به این شهر را مقیم آن میساخت. در واقع، در نیشابور بنا به خواست و نیاز اهل مدرسه و تشنگان سرچشمه علوم، کتابخانه و دار الکتب های زیادی وجود داشت. از جمله عظیمترین کتابخانه های خراسان، کتابخانه یکی از پادشاهان سلسله سامانیان، امیر نوح بن نصر سامانی (م343ق) بود که آن را بینظیر دانستهاند. گفته شده علاوه بر کتب مشهور و رایج میان مردم، کتاب هایی در آن بوده که در هیچ جایی یافت نمیشده و حتی شنیدن نام آن برای کسی میسر نبوده است، چه رسد به شناخت آن. (1)
و نیز کتابخانه جامع منیعی نیشابور که آن را با مسجدش، ابوعلی حسان فرزند سعد نیشابوری در قرن پنجم بنا کرده بود که کتابخانهای بسیار بزرگ و معتبر بود و کتاب های بسیار نفیسی در آن نگهداری میشد.
کتابخانه دانشگاه دار السنه نیشابور که توسط استاد ابوعباس محمدبن حسن بن ایوب صبغی در نیمه اول قرن چهارم هجری بنا شده بود و کتابخانه دار الکتب شجری که توسط مسعود فرزند ناصر شجری در نیشابور بنیاد شده بود. کتابخانه مسجد عقیل که وسعتی فراوان داشته است، کتابخانه مدرسه خاتون عراق (مهد عراق)، کتابخانه مدرسه سعدیه یا سعیدیه نیشابور که آن را حکمران آن سامان ابونصر فرزند سبکتکین برادر سلطان محمود غزنوی ساخته بود. کتابخانه عارف بلند اندیش و معروف ابو سعید ابو الخیر، کتابخانه مدرسه بیهقیه، کتابخانه اسفراینی یا کتابخانه رکن الدین که به وسیله ابو القاسم رکن الدین اسفراینی ساخته شده بود که در آن کتاب های بسیاری در حدیث و کلام و فقه نگهداری میشده است. (2)
نظامیه نیشابور نیز کتابخانهای داشته، آن چنان غنی و پر مایه که بزرگانی چون امام محمد غزالی و امام الحرمین را از غنا و وسعت علوم راضی کند.
علاوه بر این، در همین دوران، کتابخانه هایی غنی در شهر های دیگر وجود داشت که مسافران به نیشابور کتاب های آنها را با خود به این شهر منتقل میکردند. (3)
ب. موقعیت جغرافیایی خاص نیشابور
مقدسی در گزارش نسبتاً مفصلی از اوضاع و احوال نیشابور، از لحاظ شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی میگوید:
نیشابور شهری مهم و پایتختی شریف برای خراسان است. در میان سرزمین های اسلامی همتایی برای آن نمی شناسم؛ زیرا همه ی ارزشها و ویژگی های نیک از جمله وسعت و پهناوری زمین، گوارایی آب، قوت هوا و کثرت عالمان، یکجا در این شهر جمع شده است. در این شهر میوه فراوان و لذیذ، گوشت خوب و ارزان، معیشت نیکو و سودمند، بازارها وسیع، خانهها بزرگ، آبادیها فراوان، باغها دلگشا، ذوقها حساس، مجالس گرانقدر و مدارس زیبا و منظم و آیینها و مراسم عالی و بینظیر است. صنعت، فنون، بازرگانی، همت، مروت، کار خیر، صدقه، امانت و دوستی اهالی این شهر در همه جا زبان زد و در جهان اسلام مشهور است. [نیشابور] محل تجارت و کسب درآمد اهالی مشرق و مغرب است و محصولات آن به همه جا برده می شود... . مردم برای کسب علم و تجارت به آنجا مسافرت میکنند. لنگرگاه فارس و سند و کرمان و بارانداز خوارزم و ری و گرگان است... . فقیهانش از ادب و عالمانش از اصالت بیبهره نیستند و روزِ آن بدون مجلس مناظره، شب نمی شود. [نیشابور] شهری است که مردان بزرگ در قیاس با اعیان آن کوچک و اشراف آن در مقایسه با بزرگان آن پست به نظر میآیند و پیشوایان آن عالمان را به حیرت میآورند. یک محله ی آن از شهری و یک قطعه زمین آن از پایتختی بزرگتر است. [با این تفاصیل]، شهری مثل آن در جهان اسلام نشان بده. (4)
از این گزارش نسبتاً مفصل تا حدود زیادی میتوان به جایگاه نیشابور در میان شهر های اسلامی آن دوره پی برد. مقدسی در این عبارات، دو بار و با دو تعبیر مختلف تأکید کرده که در جهان اسلام همتایی برای نیشابور وجود ندارد. وی این شهر را سرزمینی وسیع و حاصلخیز و مرکزی مهم از نظر تجارتی و صنعتی و اهالی آن را مردمی مرفه و متمدن معرفی کرده است. همین ویژگیها، به علاوه ی موقعیت مناسب جغرافیایی نیشابور بوده که گروه های مختلف مردم را به آنجا میکشانده و این شهر را به محل آمد و شد دایمی بازرگانان و طالبان علم بدل کرد بود. اما نکتهای که در این عبارت نقل شده از مقدسی بیش از همه جلب نظر میکند، توجه این جغرافی دان به وضعیت اجتماعی و انگشت گذاشتن، بر روی جنبه های علمی و فرهنگی نیشابور است. وی با اشاره به فراوانی عالمان در نیشابور، علم و فضل آنان را ستوده و ایشان را برتر از عالمان عصر و بزرگان مناطق دیگر برشمرده است. او همچنین، با تمجید از مدارس و مجالس علمی موجود در شهر، برای نشان دادن نشاط علمی در این محافل به صراحت بیان میکند که در نیشابور روزی نیست که مجلس مناظرهای برپا نگردد. (5)
ج. ورود امام رضا (علیه السلام) به نیشابور
بیشک، یکی از رخداد های مهم و تأثیرگذار که به عنوان نقطه ی عطف و سر فصل نوینی در پیشرفت علمی و فرهنگی خطه ی خراسان و بویژه شهر نیشابور باید به شمار آید حضور پیشوای معصوم شیعه، حضرت امام رضا (علیه السلام) در نیشابور بوده است. این رخداد، ضمن آن که در گرایش بیشتر مردم این منطقه، به سمت خاندان عصمت و طهارت و تشیع علوی، تأثیر ژرفی از خود به جای گذاشت، در رونق بخشیدن و افزایش علاقه ی مردم و علما به سمت علوم مختلف و بویژه حدیث، نقش داشته است؛ چنان که مورخان و محدثان نامور جهان اسلام نوشتهاند:
صدها راوی محدث و فقیه، همرا با اقشار عظیم مردم، به گرداگرد امام معصوم شیعه جمع شدند و آن یادگار و فرزند پیامبر صلی الله علیه و آله را بسان نگینی در میان گرفتند و گروه بسیاری از آنان، از شدت عشق و مهر به خورشید ولایت، میگریستند و حتی رکاب مرکب حضرت را میبوسیدند و... . (6) خوشبختانه تاریخ، اگر چه خیلی کم، اما گوشه هایی از این حضور میمون را به ثبت رسانده است که باید آن را مشتی از خروار دانست.
بارزترین موضوعی که در سیره ی امام رضا (علیه السلام) از مدینه تا مرو، به ویژه در نیشابور مشهود است، تلاش حضرت برای معرفی جایگاه معصومین (علیهم السلام) در این فرصت میباشد. گویا مأمون نیز به خوبی بر این امر واقف بود که امام (علیه السلام) هیچ گاه دست از هدایت خلق بر نمی دارد و از هر فرصتی برای این منظور استفاده میکند و لذا دستور داد تا کاروان حضرت را از مسیر جبال (عراق عجم) و قم حرکت ندهند، بلکه از مسیر بصره و اهواز و فارس به سوی خراسان حرکت دهند.(7)
نقش مهم دیگری که حضور هر چند کوتاه مدت امام رضا (علیه السلام) در خراسان و نیشابور، بر مکتب حدیثی خراسان به جای گذاشت، تصحیح برخی از کتب حدیثی توسط آن حضرت بود. علاوه بر آن، در موارد متعددی، راویان با مراجعه به آن حضرت، حدیث یا احادیثی که در صحت سند یا متن آن تردید داشتند، بر ایشان عرضه کرده و تصحیح مینمودند، که این امر در ایجاد روندی صحیح در جریان نقل حدیث در این منطقه مؤثر بود. (8)
در این دوران، ارتباطات بسیار مفید و مؤثری بین آن حضرت و شیعیان برقرار میشد و احادیث بسیاری توسط آن حضرت به شیعیان افاضه شده است. نقش مناظرات کلامی آن حضرت با مخالفان، در تبیین دیدگاه های شیعه در باره مسائل عقلی و کلامی رایج آن عصر، قابل توجه است. (9) تأملی در نوع سؤالات عرضه شده بر آن حضرت و پاسخها و احادیث آن جناب، و متن مناظرات نقل شده از ایشان، در منابع روایی، تا حدودی میتواند جو فکری حاکم بر این مناطق را نیز حکایت کند؛ به عنوان مثال، حدیث معروف «سلسله ی الذهب» که امام رضا (علیه السلام) به هنگام خروج و حرکت به سمت مرو، در نیشابور، با حضور تعدادی بسیار از راویان شیعی و غیر شیعی القا فرمودند هم دلالت بر کثرت رُوات شیعی در این ناحیه، و هم بر گرایش های فکری حاکم بر مکتب حدیثی شیعه در نیشابور دارد. امام رضا (علیه السلام) از میان همه ی احادیث که میدانستند، حدیث «سلسله الذهب» را انتخاب کردند، که در آن، به یکی از اصولیترین مسائل اعتقادی یعنی «توحید» میپردازند و در ادامه، پذیرش ولایت و امامت خود را شرط قبولی توحید از انسانها معرفی میکنند:
کَلِمَه یُ لا إلهَ إلا اللهُ حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی أَمِنَ مِن عَذابی»، و پس از مکثی و حرکتی میفرمایند: «بِشَرطِها وَأَنَا مِن شُرُوطِها. (10)
د. اهمیت نیشابور در ادوار مختلف و حمایت حاکمان و والیان آن از علم و علما
ما خواه داستان تهمورث دیوبند، شاه افسانهای را در باره ی بنای شهر نیشابور بپذیریم و خواه روایات دیگری را که خبر از فرمان شاپور اول در ساختن آن دادهاند، مورد تأیید قرار دهیم، یک امر مسلم است و آن، این است که سرنوشت نیشابور با سیاست، گره خورده است و ایجاد آن و نیز شکوفایی و رونق آن در دوره های مختلف بنا بر مصالح سیاسیِ قدرت های مسلط آن دوران صورت پذیرفته است. نزدیکی این منطقه به سرزمین های تحت سیطره ی تورانیان و عبور شاهراه ارتباطی شرق به غرب از این ناحیه و از همه مهمتر وجود رشته کوه های بلند و آب و هوایی معتدل و دلپذیر و عواملی دیگر، سبب شده بود که این شهر از موقعیتی استراتژیک و سوق الجیشی برخوردار شود و در نتیجه، شاهان و حاکمان گذشته، توجه و حساسیت خاصی نسبت به این منطقه داشته باشند. (11)
تاریخ نیشابور نیز نشان میدهد که، هرگاه این شهر مورد توجه حاکمان و پادشاهان قرار گرفت، رو به آبادانی و پیشرفت نهاد، و این آبادانی و پیشرفت، موجبات شکوفایی و رونق علمی در این ناحیه را به همراه داشته است؛ لذا میتوان چنین گفت که، بسیاری از امیران خراسانی پیوسته در جهت حفظ و تقویت زمینهها و نهاد های فرهنگی ایران و بویژه خراسان تلاش میکردند و در نتیجه، حمایت و تلاش این حاکمان به رشد علمی و فرهنگی مناطق مختلف خراسان کمک شایانی میکرد که محدثان و راویان نیز، از این حمایتها بهره مند میشدند.
هـ . جریانها و گرایش های مذهبی مختلف در نیشابور
در حکومتها و جوامع اسلامی، قدرت سیاسی و ساختار اجتماعی با مذاهب و اعتقادات مردم – که عموماً متکی بر دیدگاه های اعیان و بزرگان متنفذ و عالمان آن جامعه است – ارتباطی دوسویه و تنگاتنگ دارد. در نیشابور آمیزهای پیچیده از مذاهب مختلف فقهی، کلامی و صوفی، بر سیاست حاکمان و فرهنگ مردمان و علوم مختلف، اثرگذار بود. هر یک از فرق دینی به تن هایی یا در ترکیب با دیگری، جریانی سیاسی و اجتماعی به وجود میآورد که در دوره ی زمانی معینی، بر روش های حکومتی و سیاسی حاکمان جهت میداد و دست کم بخشی از عقاید و رسوم توده ی مردم را تعیین میکرد. طبیعی است که در چنین جامعهای عالمان دین نقش مهمی را در ساخت اجتماعی شهر و فرهنگ مردم ایفا میکردند. اما از سویی عالمان دین به عنوان بخشی از مردم، تحت تأثیر اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی جامعه ی خود بودند و مسلماً این اثرپذیری در آرا و افکار و مهمتر از آن، در نوشته هایشان قابل مشاهده است. محدثان نیز از این امر مستثنا نبودهاند؛ چرا که آنها نیز در چنین فضای فکری و فرهنگی متولد شده، بالیده و تألیف کردهاند و مسلماً برداشتها و نوشته های آنها با شرایط زمانه ی خودشان مرتبط بوده است.
جامعه ی نیشابور در طی این دوران، شامل مذاهب شافعیه و حنفیه و گروه هایی از کرامیه، اسماعیلیه و شیعیان بوده که در کنار گرایش های صوفیانه و آموزه های اشعری و معتزلی جریان های مهم و اثرگذار اجتماعی دینی، آن را تشکیل میدادند. عصبیت و عداوت مذهبی در پارهای از مواقع در میان اصحاب مذاهب در اوج خود بود و علاوه بر اختلافات فقهی، درگیری های عقیدتی و کلامی نیز در آن وجود داشت. مارگارت مالامود در باره ی تنوع مذهبی و اعتقادی عالمان و مردمان نیشابور و به طور کلی خراسان مینویسد:
در خراسان طیف گستردهای از اندیشه های گوناگون اسلامی و رویکرد های متنوع به دین اسلام حضور داشت. نه تنها شیعیان تهدیدی برای سنیان محسوب میشدند، بلکه در بین پیروان اسلام رسمی و سنی نیز اجماعی یافت نمیشد. در این دوره ی تاریخی در باره ی هیچ یک از دیدگاه های رایج و رسمی اسلام، اتفاق نظر وجود نداشت و نزاع و کشمکش میان مذاهب مختلف اسلامی امری عادی و متداول بود. (12)
در کنار این فرقهها و مذاهب مطرح و مختلف در نیشابور، گروهها و مکاتب کلامی مختلفی نیز در نیشابور در طی این قرون، همواره وجود داشتهاند که بر مسائل مختلف علمی، سیاسی و اجتماعی نیشابور تأثیرگذار بودند. به عنوان نمونه، در قرن سوم در نیشابور، فقط در زمینه ی شیعه مکاتب کلامی فراوانی چون غلات شیعه، زیدیه، اسماعیلیه، فطحیه، خوارج، معتزله، مرجئه و واقفیه حضور داشتند و هر کدام آرا و عقاید خاص خود را ترویج و تبلیغ میکردند.
پی نوشت ها :
1) نهج البلاغه (صبحی صالح)، ص688-689 .
2) نهج البلاغه (انصاری)، ص862 .
3) نهج البلاغه (معادیخواه)، ص336 .
4) نهج البلاغه (محمدعبده)، ص547 .
5) نهج البلاغه (جعفری)، ص899 .
6) نهج البلاغه (امامی و آشتیانی)، ص639-640 .
7) نهج البلاغه (آیتی)، ص677 .
8) نهج البلاغه (عابدینی)، ص350 .
9) الغارات، ص419-421 .
10) تاریخ الطبری، ج5، ص72 .
11) نبرد جمل، ص24؛ اخبار الطوال، ص188 .
12) اخبار الطوال، ص216 .
منبع: نشریه علوم حدیث شماره 57