«جلوی در خانه ما میوه فروشی داشت. شبی که دخترم گم شده بود، جلوی در خانه ما آمده بود؛ پرسیدم دخترم را ندیدی؟ در حالی که روی صورتش آب می ریخت، گفت: نه؛ پسر کوچکت هم سوال کرد اما من او را ندیدم. روی صورتش آب می ریخت و با دستمال کاغذی آن را تمیز می کرد. من هیچ شکی به او نمی کردم. فکر نمی کردم که این بلا را سر دختر ما آورده باشد» .
به گزارش ، روزنامه قانون در ادامه نوشت: این جمله همان جملهای است که بیجه به والدین 24 کودکی که به آنها تعرض کرده، گفت، همان جمله ای است که اسماعیل رنگرز بعد از تعرض و قتل آتنا به پدرش گفت، همان جمله ای است که امیرحسین بعد از تعرض و قتل ستایش به پدر او گفت، همان جمله ای است که عموی ستایش نیریز بعد از تعرض و قتل او به پدرش گفت. اغلب متهمان به تعرض و قتل کودکان با خانواده شان آشنا بوده اند یا حتی نسبت خانوادگی داشتند. بیجه قربانیانش را قبل از تعرض و قتل شناسایی می کرد و آنها را ازدور مورد بررسی قرار می داد. اسماعیل رنگرز هر روز آتنا را در مقابل وانت پدرش می دید، امیرحسین همسایه دیوار به دیوار آتنا بود، ستایش نیریز عمویش را در خانه مادربزرگش ملاقات می کرد. این متهمان به قتل که شاید برخی از آنان دچار بیماری پدوفیلی هستند، احتمالا بارها در اطرافشان کودکانی که به آنها تعرض و به قتل رسانده اند را دیده اند اما در فرصتی مناسب با ترفندهای ساده ای آنها را به خانه یا مغازه شان کشانده اند و بعد از تعرض، به قتل رسانده اند. اسماعیل رنگرز با پدر آتنا آشنا بود و آتنا تقریبا هر روز همراه با پدرش این مرد را می دید تا اینکه در یک فرصت مناسب اسماعیل به بهانه دادن ترشی به پدرش، او را به داخل مغازه کشاند. یا ستایش نمی دانست یا آگاه نبود که نباید تنها در خانه امیرحسین بماند. اغلب متهمان به قتل در پروندههای کودک آزاری وقتی در دادگاه حاضر می شوند، در دفاع از خودشان می گویند نمی دانستیم داریم چه کار می کنیم؛ یعنی حتی در این حد هم به این فکر نمی کردند که عاقبت کارشان چیست.
اعدام متهمان باعث توقف جرم نشد
این در حالی است که تا به حال تمام متهمان به قتل و کودک آزاری در کشور قصاص شده اند. امیرحسین بعد یک سال و نیم بعد از قتل ستایش، صبح یکی از روزهای دی در زندان رجایی شهر در حالی که کودک مجرم محسوب می شد، اعدام شد. او در سن 16 سالگی ستایش، مرتکب کودک آزاری منجر به قتل شده بود. اسماعیل رنگرز، متهم به کودک آزاری و قتل آتنا یک ماه بعد از قتل در ملأ عام و مقابل چشم های صدها نفر از مردمی که سحرگاه 29 شهریور در میدان محل قصاص جمع شده بودند، اعدام شد. مرداد سال 95، حنانه دختربچه پنج ساله در شهرک ولیعصر شهرستان سنقر و کلیایی از خانه خارج شد و دیگر بازنگشت. روز بعد ماموران جسد او را با دست و پای بسته زیر پل ورودی کمربندی جدید شهر پیدا کردند. حکم اعدام متهم به قتل حنانه که جوان 20 ساله ای بود، بعد از دوهفته در تایید شد و او را اعدام کردند. کیانا، دختربچه هفت ساله نیشابوری نیز 25 شهریور 95به وسیله شوهر عمه اش ربوده شد و بعد از تعرض به قتل رسید. حکم اعدام او نیز در کمتر از 20 روز تایید شد و او را درملأعام در چهاراره انقلاب شهرستان نیشابور اعدام کردند. حال قرار است تا آخر این هفته حکم اعدام متهم به قتل اهورا ،پسربچه دو ساله رشتی که به وسیله ناپدری اش مورد تعرض قرار گرفته و بر اثر جراحتهای بسیار به قتل رسیده بود، اجرا شود. حکم قصاص و اعدام برای متهمان به کودک آزاری منجر به قتل بودند، در حالی صادر شده که در دوره زندان روی هیچ کدام از آنها هیچ گونه مطالعات روانشناختی انجام نگرفته و تنها به دادن حکم اعدام و قصاص ماجرا تمام شده است. مدتی پیش دکتر قانعی راد، رییس سابق انجمن جامعه شناسی ایران مطالعه و تحقیق روی چنین بیمارانی را لازمه کم شدن جرایم کودک آزاری در جامعه عنوان کرد و گفت تا کنون هیچ گاه از قوه قضاییه درخواست چنین مطالعاتی به انجمن جامعهشناسی داده نشده است.
کودکآزارها، خود قربانی کودک آزاری هستند
بیجه، یکی از بزرگترین متهمان پرونده های کودکآزاری که به 24 کودک در پاکدشت تجاوز کرد و آنها را با روش های منزجرکننده به قتل رساند، خودش قربانی کودک آزاری بود. او در صحبت هایش قبل از اعدام گفته بود که در کودکی از سوی پدرش مورد تجاوز قرار گرفته و انتقام این جنایت پدرش را با کشتن کودکان گرفته است. ندا ،دختر بچه هشت ساله مشهدی به دست مردی مورد آزار جنسی قرار گرفت که خودش سه دختر داشت. او در صحبت هایش به پلیس گفت: وقتی ندا را دیدم با خودم گفتم چه دختر زیبایی. این در حالی است که در دو سال گذشته چندین مورد اعدام در ملأ عام به جرم کودک آزاری و قتل در نیشابور و مشهد انجام شده است. از طرف دیگر اغلب این کودک آزاری های منجر به قتل در مناطق پایین شهر یا حاشیه ای شهرها اتفاق افتاده است. مناطقی که برای حضور کودک آزارها امن تر است و راحت تر می توانند این کار را انجام دهند. در مناطقی مانند پاکدشت که اغلب خانواده های مهاجر در آن سکونت دارند، کودکان معمولا دستفروشی می کنند و از صبح تا شب در خیابان و دور از خانواده سپری می کنند که خیلی راحت طعمه کودکآزارها می شوند. از طرف دیگر قوانین درستی برای مجازات کودک آزارها تدوین نشده است و لایحه حمایت از کودکان هنوز در بایگانی مجلس در حال خاک خوردن است. بسیاری از کودکانی که مورد تجاوز کودکآزارها قرار می گیرند، به دلایل مختلف از جمله ترس از خانواده یا کودک آزار به خانواده هایشان اطلاع نمی دهند و این باعث می شود پدیده کودک آزاری رشد کند. از سوی دیگر اگر خانواده ها این موضوع را از زبان کودکانشان بشنوند، ناشنیده می گیرندو این دلیلی ندارد جز اینکه نمی خواهند آبرویشان برود و از کودک هم می خواهند تا جایی مطرح نکند و همین باعث امنیت کودک آزارها می شود تا برای مدت های طولانی و بدون ترس به جرمشان ادامه دهند. البته حتی اگر خانواده برای شکایت از کودک آزار شکایت کند، باید پزشکی قانونی آثار این تجاوز را روی بدن کودک تایید کند و اگر به هر دلیلی تایید نشد، شکایتشان را به آنها بازمیگردانند. مصداق بارز این موضوع در یکی از پارک های شهر ری اتفاق افتاد که در آن چندین کودک به وسیله نگهبان پارک در سرویس بهداشتی مورد تجاوز قرار رفتند اما بعد از دوندگی های فراوان، متجاوز بعد از دو ماه زندان آزاد شد و محل کار او را به پارک دیگری منتقل کردند. لایحه حمایت از کودکان معلوم نیست کی در مجلس تصویب شود اما باید در آن صحبت های کودکانی که مورد تعرض قرار گرفته اند، مورد سندیت قرار بگیرد تا جلوی متجاوزان به کودکان را بگیرد. وقتی کودک آزارها بدون اینکه مجازات سنگینی در مقابلشان باشد، در مناطق حاشیه ای شهرها جولان می دهند و روایت بچه ها از تجاوز به آنها هیچ ارزشی در دادگاه و دادسرا ندارد، چهطور میشود مقابل این پدیده ایستاد؟
فقیرنشین ها بیشتر از بقیه در معرض خطرند
رویا منوچهری، یکی از مددکاران جمعیت امام علی(ع) در همایش کودک آزاری در سکونتگاه های فقیرنشین گفته بود: 74 درصد از خانوادههایی که کودکانش دچار آزار جنسی شدهاند، آن را تابو دانسته و تنها 6 درصد از خانوادهها به پیگیری قانونی اعتقاد دارند». قانون به کودکان آزاردیده اجازه شکایت میدهد اما تنهاسه درصد از آنها حاضر به شکایت شدهاند. در نهایت هم دو درصد خانوادهها به پلیس مراجعه کردهاند. منوچهری، مهاجر بودن کودکان آزاردیده و ترس از «رد مرز» شدن از جمله دلایلی است که خانوادههای متمایل به پیگیری قانونی، اقدام نمیکنند. در میان این تعداد تنها یک درصد از خانوادهها با راهکارهای مقابله با کودک آزاری آشنا بودهاند. جمعیت دانشجویی امام علی بر لزوم آموزش به خانوادهها و آموزش خود مراقبتی تاکید دارند. بین کودکانی که جمعیت امام علی (ع) در این همایش از آنها حرف میزنند و با کودکانی که دغدغه مسئولان وزارت بهداشت یا حتی پزشکی قانونی است، تفاوت اجتماعی فاحشی وجود دارد. کودکانی که ذهن وزارت بهداشتیها را درگیر کرده، ممکن است پدر ومادرانی داشته باشند که در سطح دانشگاهها تحصیل میکنند. این تفاوت دو نکته را یادآوری میکند؛ هنوز کودکان حاشیه به دغدغه مسئولان تبدیل نشدهاند و از سوی دیگر آزارهای جسمی، جنسی و غفلت کودکان به کودکان حاشیهای محدود نمیشود.