ج) مکان دعا
پیشوایان معصوم (ع) اماکنی را معرفی کرده اند که دعا در آن مکان ها، بسیار به مرحله اجابت نزدیک است.
چندین مورد از این اماکن مقدسه را مختصراً بیان می نمائیم:
1) عرفات و مشعر:
یکی از مکان های مقدس، سرزمین عرفات است. در روایتی آمده است که خداوند سبحان در روز عرفه به ملائکه می فرماید: آیا بندگان مرا که از اطراف عالم آمده اند، و ترک زینت کرده اند، و پوست هایشان خشکیده و غبار آلوده اند را نمی بینید؟ می دانید از من چه می خواهند؟ ملائکه می گویند: پروردگارا آنها از تو بخشش و آمرزش می خواهند. خداوند می فرماید: شاهد باشید که من آنها را بخشیدم. (1)
روایتی از پیامبر اکرم (ص) نقل شده که خلاصه ی آن چنین است: خداوند در روز عرفات به ملائکه می گوید:
ای فرشتگان به من نگاه کنید به بندگانم که با موهای پریشان و غبار آلوده از راه های دور بسوی من آمده اند.
شما را شاهد می گیرم که دعاهای آنها را اجابت کنم... و چون به مشعر روند خداوند ملائکه را شاهد می گیرد که من دعوت آنها را اجابت می کنم. (2)
2) مسجد:
امام صادق می فرماید: پدرم هرگاه حاجتی داشت آن را در موقع ظهر (از خداوند) طلب می نمود، اول صدقه می داد، مقداری عطر استعمال می نمود، سپس به طرف مسجد می رفت و در آنجا آنچه را می خواست از خدا طلب می کرد. (3)
پیامبر اکرم (ص) فرمود که خداوند تعالی فرمود:
خوشا بحال کسی که در خانه اش وضو بگیرد و مرا در خانه ام زیارت کند، آگاه باشید که کرامت زیارت شونده بر زیارت کننده حق است. (4)
3) بیت الحرام:
امام صادق (ع) در ضمن روایتی فرمود: خداوند هفت قطعه ی زمین را از بین کل زمین اختیار نمود، بیت الحرام، حرم، محل قبور پیامبران و اوصیاء و ... (5)
4) باب کعبه:
امام صادق (ع) فرمود: نیست بنده ای که وضو بگیرد و سپس استلام حجرالاسود کند - دست بر حجرالاسود کشد- آنگاه دو رکعت نماز در مقام ابراهیم بجا آورد سپس برگردد و دست بر در کعبه گذارد و خداوند را حمد و ستایش کند آنگاه سؤال نکند چیزی را مگر آنکه خداوند به او عطا کند. (6)
5) حجر اسماعیل و زیر ناودان:
در فقه الرضا آمده: در حجر اسماعیل زیاد نماز بخوان، و در زیر ناودان قرار گیر و آنجا زیاد دعا بکن. (7)
6) رکن یمانی:
امام صادق (ع) فرمود: خداوند عزّ و جلّ در رکن یمانی ملکی گذاشته که بر دعای شما آمین می گوید. (8)
7) مرقد امام حسین (ع):
دعا در جوار مرقد امام حسین (ع) از ارزش فراوانی برخوردار است.
روایت شده که خداوند در عوض شهادت امام حسین (ع) چهار ویژگی به آن حضرت عطا فرمود:
1- در خاک مرقد آن بزرگوار شفا قرار داد.
2- اجابت دعا را در قبه و کنار قبر او قرار داد.
3- امامان معصوم (ع) را از نسل او انتخاب نمود.
4- روزهای زیارت زائران مرقدش را، از عمر آنان به حساب نمی آورد. (9)
ابن عباس در ضمن حدیثی از پیامبر اکرم(ص) نقل می کند که فرمود: در زیر قبه ی امام حسین (ع) دعا به اجابت می رسد. (10)
امام صادق (ع) فرمود: هرکس حاجتی از خداوند متعال دارد، نزدیک سر مبارک حضرت اباعبدالله الحسین بایستد و بگوید:
« یا ابا عبدالله، اشهد انک تشهد مقامی، و تسمع کلامی، و انک حی عند ربک ترزق، فاسأل ربک و ربی فی قضاء حوائجی، فانها تقضی ان شاء الله تعالی». (11) ای ابا عبدالله! شهادت می دهم که موقعیت مرا مشاهده می کنی و کلام مرا می شنوی، تو زنده ای و در پیشگاه خداوند روزی داده می شوی، پس از پروردگار خودت و پروردگار من برآورده شدن نیازهای مرا بخواه. امام صادق (ع) فرمود: ان شاء الله حاجات او برآورده می شود.
امام هادی (ع) فرمود: خداوند بقعه ها و سرزمین هایی دارد که دوست دارد مردم در آنها او را بخوانند و هرکس در آنجا دعا کند دعایش را مستجاب می کند، و حرم امام حسین (ع) یکی از آن بقعه هاست. (12)
امام هادی (ع) فرمود: من از خداوند خواسته ام که بعد از من هر کس این دعا را نزد قبرم بخواند، نیازهای او برآورده شود. «یاعدتی عند العدد، و یا رجائی والمعتمد، و یا کهفی و السند، یا واحد یا احد، و یا قل هوالله احد، اسألک اللهم بحق من خلقته (13) و لم تجعل فی خلقک مثلهم احداً، ان تصلی علیهم، و ان تفعل بی کذا و کذا» (14)
ای ذخیره ی من هنگام نیازها ای امیدم ای مورد اعتمادم ای پناهگاه من ای تکیه گاه من ای یکتا ای یگانه ای که اوست خداوند یکتا از تو درخواست می کنم بارالها به حق کسی که او را از میان آفریدگانت به صورت ویژه آفریدی و هیچ کسی را در آفرینشت مانندش قرار ندادی بر آنان درود فرست و برایم چنین و چنان کن- حاجتم را برآور-.
و مکان های دیگر در کتب مربوطه آمده که جهت اختصار از نقل آنها خودداری می شود.
د) حالت دعا کننده
روحیه و حالات دعاکننده در کنار سایر شرائط، در استجابت دعا مؤثر است مانند بریدن از دیگران و فقط به خدا توجه تضرّع و گریه که قبلاً گذشت و به دو مورد دیگر به طور فشرده اشاره می شود.
1) حالت روزه داری: یکی دیگر از حالاتی که در اجابت دعا مؤثر می باشد روزه دار بودن است.
امام صادق (ع) فرمود: روزه دار خوابش عبادت، سکوتش تسبیح، عملش پذیرفته و دعایش مستجاب است. (15)
پیامبر اکرم (ص) فرمود: روزه دار دعایش رد نمی شود. (16)
2) حالت بیماری: پیامبر گرامی (ص) در ضمن روایتی فرموده است: ... شخصی که بیماری را برای رضای خدا عیادت کند، اگر مریض برای عبادت کننده دعا کند، خداوند متعال حتماً دعای او را مستجاب می فرماید. (17)
دعاکنندگان به چند دسته تقسیم می شوند
حکیم جلوه (ره) (18) در «رساله فی بیان استجابه الدعاء» (19) دعاکنندگان را سه قسم می کند که بطور خلاصه نقل می کنیم:
1- گروهی که دعای آنها مستجاب است مانند انبیاء و ملائکه.
2- گروهی که دعای آنها مستجاب نیست مانند کسانی که معرفت به خداوند ندارند.
3- گروهی که اگر شرائط استجابت دعا را داشته باشند دعای آنها مستجاب می شود و اگر دارای شرائط نباشند دعای آنها مستجاب نمی شود.
در ذیل برخی کسانی را که در روایات به آنان وعده استجابت دعایشان داده شده، و سپس برخی دیگری را که واجد شرائط استجابت دعا نمی باشند و دعایشان مستجاب نمی گردد نام می بریم.
گروهی که دعایشان مستجات است
1- روزه دار
2- حاجی و عمره گزار
3- مرزبان و مجاهد در راه خدا
4- امام عادل
5- شخص مظلوم
6- دعا به برادر دینی در غیاب او
7- دعای فرزند صالح در حق پدر و مادر خود
8- دعای پدر صالح در حق فرزندش
9- کسی که در دعاهایش همه را بطور عموم دعا کند
10- دعای شخص قبل از نازل شدن بلا
11- دعای شخص در حال نعمت و سلامتی (چنین شخصی در هنگام بلا و سختی دعایش قبول می شود)
12- دعای توکل کننده ی به خدا اگر به غیر او اعتماد نکند. (20)
گروهی که دعاهایشان به مرحله اجابت نخواهد رسید
1- کسی که بدون حضور قلب دعا کند.
2- کسی که برای رسیدن به گناه، دعا کند. (21)
3- کسی که بر انجام گناه اصرار داشته باشد.
4- کسی که با زبان و قلب آلوده، نیت ناپاک و بدون توبه دعا کند.
5- کسی که با شکم پر شده از مال حرام، دعا کند.
6- کسی که به غیر خدا امید داشته باشد. (22)
7- کسی که ارتباط خود را با خویشان خود قطع کرده باشد. (23)
8- کسی که به دنبال کسب رزق و روزی نرود و در خانه می نشیند و می گوید: خدایا به من رزق و روزی ده، که به او گفته می شود: آیا به تو امر نکردیم بدنبال روزی برو؟
9- مردی که زن بدکاره اش را لعن و نفرین کند، به او گفته می شود: مگر امر (طلاق) زن را به تو واگذار نکردیم؟
10- مردی که مال خود را بدون اینکه شاهد بگیرد، قرض داده و قرض گیرنده انکار می کند، به او گفته می شود: آیا خداوند امر نفرمود هنگام قرض دادن شاهد بگیر؟
12- کسی که به همسایه اش نفرین می کند در حالی که می تواند با فروختن منزل به جای دیگر رود.
13- کسی که به وسیله ی دعا، از لطف و فضل خداوند مالی را به دست آورد و آن را در راهی که خیر نیست مصرف کند و بعد دوباره از خداوند طلب مال نماید، به او گفته می شود: آیا به تو (مال) عطا نکردیم؟!
14- کسی که در حال امنیت و آسایش دعا نکند و در موقع نزول بلا دعا کند، ملائکه گویند: صدای صاحب این دعا آشنا نیست و دعایش اجابت نمی شود. (24)
15- کسی که دوستش را نفرین کند. همچون نفرین پدر بر فرزند که از روی ناراحتی باشد.
چند پرسش و پاسخ
در قرآن و روایات اسلامی سفارش به دعا شده و آداب و شرائطی برای دعا و دعا کننده بیان شده است، و به وسیله دعا انسان در رسیدن به خواسته های خود راهنمائی گردیده است.
گاه درباره ی دعا و وعده پذیرش آن از سوی خداوند متعال، پرسش هایی مطرح می گردد از این قبیل:
چرا دعای بعضی از مردم مستجاب نمی شود؟
اگر خداوند خلاف مصلحت کاری انجام نمی دهد پس فایده دعا چیست؟ و...
که پاسخ به آن ضروری است.
در این مقاله به چند پرسش پاسخ می دهیم.
1) سؤال:
با توجه به این که خداوند متعال فرموده است «اجیب دعوه الداع» (25)
(من دعای دعاکننده را اجابت می کنم)، چرا دعای بعضی از مردم مستجاب نمی شود؟
جواب:
1- ممکن است دعا و خواستن آنان همراه با ارکان استجابت دعا یا بعضی از آداب و شرائطی همراه نباشد و در نتیجه دعای حقیقی محقق نشده باشد.
2- گاهی در استجابت دعا تأخیر حاصل می شود که دعا کننده صبر و تحمل این فاصله زمانی برایش مشکل است و تصور می کند دعای او مستجاب نشده است، در صورتیکه مستجاب شده، به روایات زیر توجه کنید.
عن اسحاق بن عمار قال: قلت لابی عبدالله (ع): «یستجاب للرجل الدعاء ثم یوخر، قال: نعم، عشرین سنه» (26)
اسحاق بن عمار می گوید به امام صادق (ع) عرض کردم: آیا (ممکن) است که دعای شخص به اجابت رسیده باشد لکن به تأخیر افتد (و اثر استجابت دعا همان زمان آشکار نگردد)؟ فرمود: آری، تا بیست سال (ممکن است به تأخیر افتد).
عن هشام بن سالم، عن ابی عبدالله (ع) قال: «کان بین قول الله عزّ و جلّ: «قد اجیبت دعوتکما» (27) و بین احد فرعون اربعین عاماً» (28)
امام صادق (ع) فرمود: میان سخن خدای عزوجل (که به موسی و برادرش هارون) فرمود: « به راستی دعای شما به اجابت رسید» و میان نابودی فرعون چهل سال به درازا کشید.
عن عبد العزیز الطویل قال: قال ابو عبدالله (ع): « ان العبد اذا دعا لم یزل الله تبارک و تعالی فی حاجته ما لم یستعجل». (29)
امام صادق (ع) فرمود: به راستی بنده چون دعا کند خداوند متعال در پی برآوردن حاجت او است تا زمانی که آن بنده برای رسیدن به حاجتش شتاب نکند.
3- گاهی دعا با آداب و شرائط آن همراه است ولی خداوند متعال می داند که صلاح و خیر شخص در برآورده نشدن دعای او است؛ زیرا ممکن است باعث فساد برای او و یا شخص دیگری شود، یعنی اگر آن دعا مستجاب شود، دعا کننده پشیمان می شود.
این مسئله بسیار اتفاق افتاده است که شخص مایل بوده به چیزی دست یابد و همینکه به آن رسیده پشیمان شده است و از زیان و فساد آن به خدا پناه برده است، در این مورد قرآن مجید می فرماید: « عسی ان تکرهوا شیئاً و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئاً و هو شر لکم و الله یعلم و انتم لا تعلمون» (30)
(چه بسا که چیزی را ناخوش دارید، ولی در حقیقت خیر و صلاح شما در آن بوده است و بسا که چیزی را دوست بدارید و در واقع به زیان شما است؛ خداوند [پایان کارها را] می داند و شما نمی دانید).
حضرت علی (ع) فرمود: چه بسا انسان، حریص است که به چیزی دست یابد، ولی هنگامی که به آن دست یافت آرزو می کند ای کاش به آن نرسیده دست نیافته بود. (31)
4- گاهی دعا کننده به جهت مستجاب نشدن ظاهر دعایش ناراحت است در حالی که مستجاب نشدن دعا به جهت رسیدن به درجات عالی در آخرت، یا دفع گرفتاری های دنیوی است و ثواب و پاداش این راز و نیاز برای آخرت او ذخیره شده است و یا شرور و آفات دنیوی که در انتظار او بوده در اثر همین توجه و راز و نیاز از او دور شده است.
ابو سعید خدری روایت کرده است که پیامبر اکرم (ص) فرمودند: هر مؤمنی که خداوند متعال را - با دعائی که در آن قطع رحم یا گناه نباشد- بخواند، حتماً خداوند یکی از این سه خصلت را به او عطا می فرماید:
- یا در اجابت دعایش تعجیل می کند.
- یا ثواب آن برای آخرتش ذخیره می شود.
- یا از او سختی و بدی را دفع می کند- که خوبی آن مثل خوبی نتیجه ی دعا است.
یاران پیامبر گفتند: ای رسول خدا، پس زیاد دعا کنیم حضرت فرمود: زیاد خدا را یاد کنید. (32)
مولای متقیان علی (ع) در بیانی نورانی می فرماید: چه بسا تأخیر در اجابت دعای بنده، به این جهت است که اجر بیشتری ببرد و بیش از آنچه آرزو دارد پاداش ببیند. (33)
از این مطالب می توان نتیجه گرفت که در دعا نمودن فوائد زیادی است، که اگر به یکی نرسید، مستحق رسیدن به دیگر فوائد آن می شود.
2) سؤال:
اگر خداوند بزرگ، خلاف مصلحت و حکمت کاری انجام نمی دهد، پس فایده ی دعا چیست؟
جواب:
درخواست و دعا برای رسیدن به نعمتی می تواند نوعی مصلحت و اظهار قدردانی از نعمت باشد.
چه بسا انسان تا احساس نیاز به نعمتی یا چیزی نکند و این نیاز خود را آشکار نسازد اگر به آن نعمت دست یابد قدردانی لازم را بعمل نمی آورد و گاه باشد که از بهره مندی از آن نعمت سرباز زند.
ولی هنگامی که احساس کمبود و نیاز کرد چون نعمت به او رسید قبول کند و شاکر آن بشود.
بنابراین می توان گفت:
ممکن است چیزی قبل از دعا و التماس کردن به مصلحت شخص نباشد ولی بعد از دعا، مصلحت و حکمت به آن تعلق گیرد.
در تشویق به دعا و نهی از بستن دهان و ترک دعا، و این که دعا مقدرات را تغییر می دهد و دعاکننده با دعا به منزلت و مقام خاصی می رسد امام صادق (ع) به "میسر بن عبدالعزیز" می فرماید:
ای میسر! دعا کن و نیازت را از خدا بخواه، نگو که کار گذشته است (و آنچه مقدر شده همان شود و دعا اثری ندارد) همانا در پیشگاه خداوند متعال منزلت و مقامی است که جز با دعا و خواستن به آن نتوان رسید، و اگر بنده ای دهان خود را ببندد و درخواست نکند، به او چیزی عطا نمی شود. پس درخواست کن تا به تو عطا شود.
ای میسر! هیچ دری نیست که کوبیده شود، جز اینکه امید آن رود که به روی کوبنده باز شود. (34)
3) سؤال:
یکی از ارکان استجابت دعا ایمان به ولی خدا در هر زمان است، دیده شده بعضی افراد غیر مسلمان دعا می کنند و مستجاب می شود، یا بعضی از فرق اسلامی ایمان به ولی عصر - عجل الله تعالی فرجه الشریف- ندارند، و دعای آنها مستجاب می شود، راز مسئله چیست؟
جواب:
مستضعفین فرهنگی و فکری از این شرائط مستثنی هستند زیرا ایشان بر فطرت پاکشان باقی هستند و اگر ضعف فکری نداشتند یا آنها را در عقب ماندگی فرهنگی قرار نداده بودند و مانع رشد آنها نمی شدند و فرصت می دادند تا حق برای آنها روشن شود ایمان می آوردند، این گروه از روی لجاجت و عناد دشمنی با ولی خدا و پافشاری بر انکار حق ندارند، لذا چون از دل و جان و با فطرت پاک به خدا توجه می کنند و دشمنی با ولی خدا ندارند با حفظ شرائط دیگر، دعایشان مستجاب می گردد.
بنابراین شرط ایمان به ولی خدا در هر زمان ثابت است از این رو در روایت امام هادی (ع) شخصی به نام فتح که ادعای ولایت می کرد و در باطن ولایت نداشت؛ و همچنین طبق روایت امام باقر (ع) آن شخص که در پیامبری حضرت عیسی شک داشت، دعا و خواست آنها مورد اجابت و پذیرش واقع نشد.
4) سؤال:
برآورده شدن نیازهایی که انسان از خداوند سبحان طلب می کند، یا مقدر است و یا مقدر نیست که در صورت اول، بطور ضروری انجام می شود زیرا تقدیر الهی بر آن تعلق گرفته است و در صورت دوم، انجام آن ممتنع است زیرا برخلاف تقدیر الهی است، پس دعا در برآورده شدن نیازها، چه تأثیری دارد؟
جواب:
مقدرات الهی بدون اسباب محقق نمی شود و اگر برآورده شدن خواسته ی شخص، مقدر باشد بدون سبب و ابزار انجام نمی شود. دعا هم یکی از اسباب و ابزارهای اجابت و برآورده شدن حاجت می باشد به همین جهت است که پیامبر اکرم (ص) فرمود: « لا یرد القضاء الا الدعاء» یعنی فقط دعا، قضای الهی را بر می گرداند. (35)
امام صادق (ع) فرمود: « الدعاء یرد القضاء بعد ما أبرم إبراما (36)» یعنی دعا قضای الهی را برمی گرداند بعد از اینکه انجام آن حتمی شده باشد.
امام صادق (ع) فرمود: « ان الدعاء یرد القضاء، ینقضه کما ینقض السلک و قد ابرم ابراماً» (37) پس می توان گفت که دعا از اسباب و ابزارهایی است که خداوند متعال در جهان هستی مقدر نموده است و به همین جهت است که علمای دینی گفته اند دعا از قدر است و با دعا مقدرات تغییر می کند. (38)
5) سؤال:
اگر حقیقت دعا، خواستن حقیقی از خدا و قطع امید از غیر او است، مقدسات و اولیاء خدا را واسطه قرار دادن، یا از آنها طلب شفاعت نمودن، با توجه کامل به خدا چگونه سازگار است؟
جواب:
اگر دعا کننده آنها را چون خدا بداند و از آنها بخواهد که مشکل او را مستقلاً انجام دهند، این یک نوع شرک است و فرد دعاکننده چون غلوّ کرده است، گناهکار به حساب می آید.
ولی از قرآن و روایات استفاده می شود که اهل توحید، هیچ گاه این چنین متوسل نمی شوند، بلکه چون اولیاء خدا را پاک و از مقربین الهی شمرده و می دانند که دعای آنها در پیشگاه الهی مستجاب می شود، آنها را واسطه قرار می دهند که از خداوند بخواهند تا خواسته ی اینها برآورده شود.
همانگونه که در قرآن کریم آمده برادران یوسف (ع) از پدرشان یعقوب (ع) که پیامبر و دعوت کننده ی به توحید و یکتاپرستی بود، قبول کرد و برای آنها از خداوند طلب آمرزش نمود. خداوند هم توبه ی آنها را پذیرفت.
اگر فرزندان یعقوب پدرشان را دارای اراده و قدرتی مستقل از خداوند متعال می دانستند، پیامبر خدا آنها را از این کار شرک نهی می نمود، ولی روشن است که فرزندان، پدرشان را واسطه قرار داده و از غیر خدا به طور حقیقی قطع امید کرده بودند. و این شفاعت منافات با توحید ندارد.
باید اضافه کرد که اگر این کار با توحید منافات داشت خداوند آن را در قرآن به عنوان یک عمل پسندیده نقل نمی کرد، و اگر عمل ناپسند بود خداوند فرزندان یعقوب را بر این کار سرزنش می کرد.
خداوند در آیه دیگر برای آمرزش گناهان مردم، علاوه بر استغفار خودشان آنها را راهنمائی و تشویق می کند تا پیامبر اکرم(ص) را نیز وسیله آمرزش خود قرار دهند و با طلب مغفرت آن حضرت از بخشش و رحمت خداوند بهره مند شوند از این رو می فرماید:
« و لو انهم ظلموا انفسهم جاءوک فاستغفروا الله و استغفر لهم الرسول لوجدوا الله تواباً رحیماً). (39)
(اگر آنها هنگامی که به خود ستم می کردند، به نزد تو می آمدند، و از خدا طلب آمرزش می کردند، و پیامبر هم برای آنها استغفار می کرد، خدا را توبه پذیر و مهربان می یافتند).
ملاحظه می کنید که خداوند، آمدن در پیشگاه پیامبر و شفیع قرار دادن حضرت را برای آمرزش گناهان، نه تنها منع نمی کند، بلکه با این جمله آنها را تشویق می کند که به محضر رسول خدا (ص) بروند و از او بخواهند تا واسطه ی استغفار برای بندگان باشد.
خلاصه باید گفت: واسطه شدن پیامبر و اولیای خدا به اذن خداست و با توجه کامل به خدا منافات ندارد زیرا طبق آیه فوق خداوند چنین ارشاد و راهنمائی کرده و قبول شفاعت از باب رحمانیت اوست، و این خود یکی از راه هایی است که دعای دعا کنندگان به واسطه ی قرب این مقربین زودتر مستجاب شود.
6) سؤال:
آیا در کتب عامه روایاتی یافت می شود که پیشینیان یا اصحاب رسول اکرم (ص) برای رسیدن به حاجت خود، خدا را به انبیاء و اولیاء قسم داده باشند یا به آنها متوسل شوند و بخواهند که برای پذیرش خواسته ایشان دعا کنند؟ یا این گونه دعا و قسم به پیامبران و اولیاء فقط در کتب و ادعیه شیعیان است؟
جواب:
در این زمینه نه تنها در کتب و ادعیه شیعه بلکه روایاتی معتبر در کتب عامه نیز آمده است که به اختصار در سه قسمت نقل می کنیم.
اول) دعا و توسل به حق پیامبر و آل او قبل از خلقت ایشان
در کتب عامه روایاتی در این زمینه هست که بعضی از آنها به گفته بزرگانشان صحیح السند است از جمله حاکم نیشابوری در کتابش و جمع دیگر از علمای عامه این روایت را نقل می کنند که:
چون حضرت آدم از کرده ی خود پشیمان شد گفت: باز «یا رب اسألک بحق محمد لمّا غفرت لی»، پروردگارا تو را به حق محمد قسمت می دهم که از خطای من بگذری و مرا بیامرزی، خداوند گفت: چگونه محمد را شناختی در حالی که او را هنوز نیافریده ام؟
آدم گفت: خدایا چون مرا با دست خود آفریدی و از روحت در من دمیدی، سر خود را بلند کردم دیدم بر پایه های عرش تو نوشته شده است «لا اله الا الله، محمد رسول الله» دانستم که تو بر نامت اضافه نمی کنی جز نام محبوب ترین خلقت را.
خداوند گفت: راست گفتی ای آدم او محبوبترین خلق است بر من، به حق او مرا قسم دادی، من هم از تو گذشتم و گناهت را بخشیدم.
حاکم نیشابوری بعد از نقل این حدیث گوید سندهای این حدیث صحیح است. (40)
روایت دیگری را در این زمینه جلال الدین سیوطی و ابن مغازلی دو تن از بزرگان اهل سنت نقل کرده اند که ابن عباس از رسول اکرم (ص) از کلماتی که حضرت آدم از پروردگارش دریافت کرد (و با آنها توبه نمود) و خداوند توبه ی او را پذیرفت سؤال کرد.
حضرت فرمود: از خداوند متعال درخواست نمود به حق محمد و علی و فاطمه و حسن و حسین که توبه او را بپذیرد، خداوند هم توبه او را پذیرفت. (41)
حاکم نیشابوری نقل می کند که: در جنگ یهودیان خیبر با قبیله غطفان همیشه یهودیان شکست می خوردند، یهودیان خیبر به این دعا پناه برده و چنین دعا کردند: «اللهم انا نسألک بحق محمد النبی الامی الذی وعدتنا ان تخرجه لنا فی آخر الزمان الاّ نصرتنا علیهم»، (بارخدایا از تو می خواهیم به حق محمد پیامبر درس نخوانده که به ما وعده داده ای او را در آخرالزمان برای ما بفرستی، ما را بر این قبیله پیروز کن).
یهودیان خیبر در هنگام جنگ این دعا را می خواندند و قبیله ی غطفان را شکست می دادند. (42)
دوم) درخواست دعا از پیامبر و توسل به حضرت در زمان زندگانی پیامبر (ص)
در سنن ترمزی، و مسند احمد و مستدرک حاکم و کتب دیگر نقل شده:
مرد نابینائی نزد پیامبر (ص) آمد و گفت:
از خدا بخواه که به من عافیت عنایت فرماید، پیامبر (ص) فرمود:
اگر بخواهی دعا می کنم و اگر صبر کنی برای تو بهتر است.
مرد نابینا گفت: برای عافیتم دعا کن، پیامبر (ص) به او دستور داد تا وضو بگیرد و این دعا را بخواند:
«اللهم انی اسألک و اتوجه الیک بنبیک محمد نبی الرحمه، انی توجهت بک الی ربی فی حاجتی هذه لتقضی لی، اللهم فشفعه فیَّ». (43)
بار خدایا من از تو سؤال می کنم و به تو روی می آورم به وسیله ی پیامبرت محمد پیامبر رحمت، (ای محمد!) من بوسیله تو روی می آورم به سوی پروردگارم درباره این خواسته هایم، تا حاجتم برآورده شود، خدایا او را در حق من شفیع قرار ده.
از این روایت استفاده می شود که:
1- درخواست دعا از پیامبر و اولیاء الهی اشکالی ندارد و اگر اشکالی داشت پیامبر مرد نابینا را از این درخواست نهی می کرد.
2- پیامبر (ص) خواست هم مرد نابینا دعا کند و از خدا بخواهد و هم پیامبر را شفیع و واسطه قرار دهد، از این رو به او دعای فوق را آموزش داد.
3- آن مرد عمل کرد و با خواست خدا و شفاعت و دعای پیامبر به خواسته خود دست یافت و بینا شد.
حاکم نیشابوری در ذیل داستان فوق می گوید:
فدعا بهذا الدعاء فقام و قد ابصر (44).
یعنی آن مرد با این الفاظ دعا کرد، سپس بلند شد ایستاد در حالی که بینا شده بود.
ابن کثیر دمشقی نقل می کند که ابو طالب عموی پیامبر (ص) بیمار شده بود از پیامبر (ص) درخواست کرد تا حضرت از پروردگار برای شفای او دعا کند، حضرت دعا کردند، در همان ساعت بیماری او برطرف شد و شفا یافت. (45)
علاوه بر شخص نبی اکرم (ص) روایاتی وارد شده که اصحاب رسول خدا (ص) از خویشاوندان حضرت می خواستند که برای خواسته ی آنها دعا کنند و آن ها نیز دعا نموده و مستجاب می شد که به واسطه اختصار نقل نمی شود. (46)
سوم) بعد از رحلت رسول اکرم (ص)
اصحاب بعد از رحلت رسول گرامی (ص) همچون زمان زندگی آن بزرگوار از حضرت می خواستند که از خدا خواسته ی آنها را بخواهد، حدیث زیر در کتب عامه آمده.
مردی برای رفع نیازش نزد عثمان بن عفّان رفت و آمد می کرد و او به مرد حاجتمند اعتنائی نمی نمود و نظری برای برآورده شدن خواسته اش نداشت.
شخص حاجتمند فرزند حنیف را دیده و او را از مشکلش آگاه ساخت، فرزند حنیف به او گفت: وضو بگیر، سپس به مسجد برو و دو رکعت نماز بجا آور آنگاه بگو:
«اللهم انی اسألک و اتوجه الیک بنبیّنا محمد (ص) نبیّ الرحمه، یا محمد، انّی اتوجه بک الی ربی فتقضی لی حاجتی».
بار خدایا من از تو سؤال می کنم و به تو روی می آورم به وسیله ی پیامبرمان محمد پیامبر رحمتت، ای محمد به وسیله ی تو روی می آورم به پیشگاه پروردگارم برآورده شود حاجاتم.
و بعد حاجتت را بگو.
سپس برو من تو را خواهم دید.
مرد حاجتمند رفت و آنچه ابن حنیف گفته بود انجام داد؛ سپس به در خانه ی عثمان بن عفّان رفت، نگهبان در منزل او را به نزد عثمان برد و او را نزد عثمان در جای خوبی نشاند؛
عثمان از حاجت او سؤال کرد و پس از شنیدن خواسته او، حاجتش را برآورد، سپس عثمان گفت: چرا خواسته خود را تا این ساعت نگفتی، [از این پس] هر خواسته و حاجتی داشتی بگو.
مرد [با حاجت برآورده شده] از خانه عثمان بن عفّان خارج شد، در راه ابن حنیف را ملاقات کرد، به او گفت: خدا به تو جزای خیر دهد، در خواسته ی من تأخیر نینداختی و به او - عثمان بن عفّان- درباره ی من صحبت کردی.
ابن حنیف گفت: به خدا هیچگاه به او صحبت نکردم؛ لکن من شاهد بودم که مرد نابینائی نزد پیامبر (ص) آمد و از نابینائی و اینکه عصاکش و راهنمائی ندارد به حضرت شکایت کرد.
حضرت دستور دادند وضو بگیرد و دو رکعت نماز بگذارد و این دعا را بخواند...
ابن حنیف گوید: هنوز جمع ما متفرق نشده بود که آن مرد نابینای زمینگیر بر ما وارد شد، به گونه ای که گویا نابینا و زمینگیر نبوده است. (47)
درخواست دعا از پیامبر (ص) و اولیای الهی جهت برآورده شدن حاجات، و همچنین خدا را به وجود مقدس ایشان قسم دادن طبق روایات عامه مانعی ندارد و اصحاب پیامبر (ص) چنین می کرده اند.
در کتب ادعیه شیعه این نوع دعا و قسم زیاد است که به جهت کوتاه شدن پاسخ از نقل آنها خودداری می کنیم و خوانندگان می توانند به صحیفه سجادیه، مصباح المتهجّد، اقبال الأعمال، عده الداعی، فلاح السائل، دعوات رواندی، موسوعه الأدعیه، موسوعه زیارات المعصومین(ع) و ... مراجعه کنند.
پی نوشت ها :
1- عده الداعی: ص 55.
2- کنزالعمال: ج 5، ص 70، ح 12098.
3- جامع احادیث شیعه: ج 15، ص 236، ح 1.
4- ثواب الأعمال: 47، ح 2.
5- کامل الزیارات: ص 125، ح 3.
6- المقنعه: 389.
7- فقه الرضا: ص 222؛ مستدرک الوسائل: ج 3، ص 422، ح 1.
8- کافی: ج 4، ص 408، ح 11.
9- عده الداعی: ص 57.
10- کفایه الأثر: ص 17.
11- عده الداعی: ص 64.
12- مستدرک الوسائل: ج 10، ص 347، ح 3.
13- خلقتهم، نسخه.
14- عده الداعی: ص 65.
15- عده الداعی: ص 128.
16- عده الداعی: ص 128.
17- عده الداعی: ص 126.
18- سید ابوالحسن طباطبائی جلوه (قدس سره) یکی از سه فیلسوف بزرگ اواخر قرن 13 و اوائل قرن 14 هجری به شمار می آید، وی استاد آیه الله شاه آبادی و ایشان استاد امام راحل (ره) در فلسفه و حکمت و عرفان بوده است.
19- رساله فوق را مؤسسه امام هادی (ع) تصحیح نموده و با مقدمه ای به سبک رجالی پیرامون زندگی حکیم جلوه (ره) منتشر کرده که اکنون به چاپ دوم رسیده است.
20- عده الداعی: ص 132-131.
21- عده الداعی: ص 152.
22- عده الداعی: ص 24.
23- مکارم الأخلاق: ص 284.
24- عده الداعی: ص 139-137.
25- بقره: آیه 186.
26- کافی: ج 2، ص 489، ح 4.
27- یونس: آیه 89.
28- کافی: ج 2، ص 489، ح 5.
29- کافی: ج 2، ص 474، ح 1.
30- بقره: آیه 216.
31- عده الداعی: ص 22.
32- عده الداعی: ص 30.
33- عده الداعی: ص 30-31.
34- کافی: ج 2، ص 466-467، ح 3.
مرحوم علامه مجلسی می گوید: اینکه فرموده (و نگو که کار گذشته است) این نهی امام (ع) دو وجه دارد:
اول اینکه این گفتار باطل است زیرا این گفتار یهود و برخی دیگر است [که می گفتند دست خدا بسته است و کار تمام شده و قابل تغییر نیست] بلکه باید ایمان به بداء [ و قدرت الهی داشت که حقایقی هست که بعد از مخفی بودن با دعا یا فعل دیگری آشکار می گردد] و با اینکه خداوند سبحان هر روز در شأن و تجلی خاصی است و هر چه خواهد محو کند و هرچه بخواهد ثبت می کند و قضا و قدر مانع دعا نیستند... خود دعا نیز از اسباب قضا و قدر و امر به دعا نیز از آن اسباب است.
دوم این است که ... این کلام را مانع از دعا قرار ندهی که سبب اعتقاد بر بی قائده بودن دعای تو شود [دعا به خودی خود مطلوب است چون عبادت بزرگی است و انسان را به مقام بلندی در نزد خدا می رساند که بدون دعا نمی توان به آن رسید.] مرآه المعقول: ج 12، ص 4.
35- بحارالأنوار: ج 90، ص 300، ضمن ح 37.
36- کافی: ج 2، ص 470، ح 7.
37- کافی: ج 2، ص 469، ح 1.
38- المیزان: ج 2، ص 41.
39- نساء: آیه 64.
40- المستدرک علی الصحیحین: ج 2، ص 672، ح 4228؛ المعجم الصغیر: ج 2، ص 82.
41- الدر المنثور، ج 1، ص 60؛ مناقب علی بن ابیطالب(ع): ص 63، ح 99089.
42- المستدرک علی الصحیحین: ج 2، ص 289، ح 3042؛ البدایه و النهایه: ج 2، ص 378.
43- سنن ترمذی: ج 5، ص 569، رقم 3578؛ مسند احمد: ج 4، ص 138؛ المستدرک علی الصحیحین: ج 1، ص 458، رقم 1180. در ذیل این حدیث حاکم گوید: اسناد این حدیث صحیح است، همچنین این حدیث را حاکم در ص 700 رقم 1909 آورده و گفته: اسناد این حدیث صحیح است و در صحیح مسلم و صحیح بخاری آورده نشده است. مقدمه موسوعه زیارات المعصومین (ع): ص 215، ح 3.
44- المستدرک علی الصحیحین: ج 1، ص 707، ح 1929.
45- البدایه و النهایه: ج 6، ص 180.
46- صحیح بخاری: ج 2، ص 34؛ تاریخ مدینه دمشق: ج 26، ص 355؛ مقدمه موسوعه زیارات المعصومین: ص 218-219.
47- المعجم الکبیر: ج 9، ص 30، ح 8311.
منابع تحقیق:
- قرآن کریم.
- اقبال الأعمال، سید بن طاووس طبع حجری، دارالکتب الاسلامیه، تهران، تألیف علی بن طاووس.
- امالی، شیخ صدوق، نشر مؤسسه بعثت، قم، چاپ اول، 1417 ق.
- بحارالأنوار، علامه مجلسی، دارالکتب الاسلامیه، تهران 1376 ش.
- البدایه و النهایه، اسعماعیل بن کثیر دمشقی، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، 1413هـ.
- تاریخ مدینه دمشق، ابن عساکر، دار الفکر، بیروت، 1421 هـ.
- تهذیب الأحکام، شیخ طوسی، دارالکتب الاسلامیه، تهران، 1390.
- ثواب الأعمال، شیخ صدوق، مکتبه الصدوق، تهران، 1391 هـ.
- جامع أحادیث الشیعه، آیت الله العظمی بروجردی، منشورات مدینه العلم، 1407 ق- قم.
- الجامع الصغیر، جلال الدین سیوطی، دار الکتب العلمیه، بیروت، 1401 هـ، چاپ اول.
- الخصال، شیخ صدوق، نشر جامعه مدرسین حوزه ی علمیه قم، 1403 ق.
- الدعوات، قطب الدین رواندی، نشر مدرسه ی امام مهدی (ع)، قم، چاپ اول، 1407 ق.
- الدرالمنثور، عبدالرحمن سیوطی، مکتبه المرعشی، قم 1404 هـ.
- رساله فی بیان استجابه الدعاء، حکیم جلوه، نشر مؤسسه پیام امام هادی (ع)، چاپ دوم، 1382 ش.
سنن ترمذی، محمد بن عیسی بن سوره، دار عمران، بیروت، بیروت، 1357 هـ.
- صحیح بخاری، محمد بن اسماعیل بخاری، بیروت، 1313 هـ.
- عده الداعی، احمد بن فهد حلّی، دارالکتب الأسلامیه، چاپ اول، 1407 ق.
- عیون أخبار الرضا (ع)، المطبعه الحیدریه، نجف اشرف، 1390هـ.
- فقه الرضا، مؤسسه آل البیت (ع)، قم، 1406 هـ.
- فلاح السائل، سید بن طاووس، مرکز الاعلام الاسلامی، قم.
- کافی، شیخ کلینی، دارالکتب الاسلامی، تهران، چاپ چهارم، 1365 ش.
- کامل الزیارات، شیخ ابن قولویه، مطبعه مرتضویه، نجف أشرف، 1365 هـ.
- کنزالعمال، علاء الدین متقی هندی، مؤسسه الرساله، بیروت 1409.
- مرآه العقول، علامه مجلسی، دارالکتب الإسلامیه، تهران، 1407 هـ.
- المستدرک علی الصحیحین، حاکم نیشابوری، دارالکتب العلمیه، بیروت 1411 هـ.
- مستدرک الوسائل، میرزای نوری، مؤسسه آل البیت (ع)، چاپ اول، مشهد، 1407 هـ.
- مسند احمد، احمد بن حنبل، دار احیاء، بیروت.
- مصباح المتهجّد، شیخ طوسی، نشر مؤسسه فقه الشیعه، بیروت، چاپ اول، 1411ق.
- المعجم الکبیر، سلیمان بن احمد طبرانی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، 1397 هـ.
- مقدمه موسوعه زیارات المعصومین (ع)، مؤسسه امام هادی (ع)، قم 1425 هـ.
- المقنعه، شیخ مفید، مؤسسه نشر اسلامی (جامعه مدرسین علمیه قم)، چاپ چهارم، 1417 هـ.
- مکارم الأخلاق، شیخ طبرسی، نشر دارالبلاغه، چاپ دوم، 1411 ق.
- مناقب علی بن ابیطالب(ع)، علی بن محمد واسطی (ابن المغازلی)، المکتبه الاسلامیه، تهران، چاپ دوم، 1403 هـ.
- من لایحضره الفقیه، شیخ صدوق، تحقیق علی اکبر غفاری، نشر جامعه ی مدرسین علمیه قم، چاپ سوم ربیع المولود، 1414.
- المیزان، علامه طباطبایی، نشر جامعه ی مدرسین حوزه ی علمیه قم، چاپ چهارم، 1414 ق.
- وسائل الشیعه، شیخ حرّ عاملی، مؤسسه آل البیت (ع)، چاپ دوم، 1414ق.
کتاب چه کنیم دعایمان به اجابت برسد
/ع