ماهان شبکه ایرانیان

بررسی احادیث مربوط به نهی مشاوره با زنان (۱)

در متون حدیثی سنی و شیعی   چکیده   بنا بر برخی از احادیث، به نظر می آید در اسلام مشورت با زنان نهی و سخت مذمت شده است و معمولاً در اثبات حرام بودن و ممنوعیت شرعی ورود زنان به عرصه های مدیریتی جامعه به این احادیث و حکم مأخوذ از آن استناد می گردد

بررسی احادیث مربوط به نهی مشاوره با زنان (1)

در متون حدیثی سنی و شیعی
 

چکیده
 

بنا بر برخی از احادیث، به نظر می آید در اسلام مشورت با زنان نهی و سخت مذمت شده است و معمولاً در اثبات حرام بودن و ممنوعیت شرعی ورود زنان به عرصه های مدیریتی جامعه به این احادیث و حکم مأخوذ از آن استناد می گردد. اما این احادیث کدامند؟ وضعیت آنها از حیث معنا و سند چگونه است؟ تا چه اندازه، به طور کلی و در تمام ازمنه یا به طور خاص و در زمان حاضر، می توان بر آنها اتکا کرد؟
این مقاله، که به روش کتابخانه ای، مقایسه و تجزیه و تحلیل داده ها انجام شده، می کوشد آن تعداد احادیثی را که معمولاً در این بحث به آنها استناد می شود، از حیث متن و سند، بر اساس معیارهای نقد حدیث، مورد بررسی قرار دهد تا پاسخی مناسب به پرسش های مذکور باشد.
امید است که این مقاله در جهت روشن کردن گوشه ای از حقایق دینی و عرضه آنها بر جامعه کنونی، بخصوص زنان، گامی مثبت به جلو برداشته باشد.
کلید واژه ها: مشورت، زنان، اسلام، حدیث.

مقدمه
 

در میراث حدیثی مسلمانان، احادیث متعددی وجود دارد که در آنها از جنبه های مختلفی به زن نگریسته شده است. در برخی از آنها درباره زنان به گونه ای سخن رفته است که بر اساس احکام شرعی، عملاً زنان از بخشی از فعالیت های اجتماعی محروم شده اند و هنوز بسیاری از متدینان، دلبستگی شدید به این احادیث و احکام و اعمال ناشی از آنها از خود نشان می دهند. در حالی که زنان در عصر حاضر، در عرصه های مختلف علمی و عملی، پا به پای مردان جلو آمده و توانمندی های بسیاری از خود نشان داده اند. از این رو، باید با بررسی دقیق این احادیث و نیز معانی آنها، توجیهی مناسب عصر و زمان خود ارائه داد تا بی جهت به نام دین، در حق قشر وسیعی از مؤمنان یعنی زنان اجحافی صورت نگیرد.
از جمله اموری که در احادیث از آن بسیار نکوهش و نهی شده، مشورت با زنان است؛ امری که زنان را حتی در خانه و زندگی زناشویی در مقابل مرد، در حالتی بسیار انفعالی و تحقیرآمیزی قرار می دهد. مقاله پیش رو درصدد است احادیث مرتبط با این معنا را تا آنجا که ممکن است گردآوری کرده، مورد نقد قرار دهد.

الف. احادیث نوع اول (مشورت با زنان و سپس مخالفت با نظر مشورتی آنها)
 

احادیثی چند در معنای بالا در میراث حدیثی فریقین (اهل سنت و شیعه) وجود دارد که ذیلاً تلاش می شود همه آنها ذکر شده و مورد بررسی قرار گیرند:

1. بدون سند و به اصطلاح مرسلاً از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل شده است:
 

«شاوروهنّ و خالفوهنّ» با زنان مشورت کنید و با آنها مخالفت کنید. (ابن أبی جمهور، 1983م، ج1، ص 289/ ابن أبی الحدید، [بی تا]، ج18، ص 199/ مجلسی، 1983م، ج74، ص 165 به نقل از ابن أبی جمهور)
1-1. این حدیث، در منابع بسیاری تکرار، و بدان در مناسبت های مختلفی استناد می شود؛ مانند:
الف) تأیید این نظریه که شأن پیامبر صلی الله علیه و آله بالاتر از آن است که با دیگران مشورت کند و فرمان به مشورت کردن او با اصحاب در آیه «و شاورهم فی الامر» (آل عمران: 159) از باب تألیف قلوب و نزدیک کردن دل های مؤمنان است و مشورت با آنها، مستلزم استفاده از یاری دیگران و عمل به آن نیست. (مقدس اردبیلی، [بی تا]، ص 333/ تستری (شوشتری)، [بی تا]، ص 214)
ب) تأیید این نظر که به طور کلی، مشورت مستلزم موافقت با نتیجه مشورت نیست. (دسوقی، [بی تا]، ج3، ص 98)
ج) تأیید این امر که مرد متصرّف و عمل کننده، شایسته نیست بنابر نظر زنش تصرّف و عمل کند. (سرخسی، [بی تا]، ج14، ص 44).
د) تأکید بر این مطلب که یکی از نعمت های الهی آن است که هرچه عامه می گویند، خلافش صحیح است و این یک ملاک برای شیعیان است که در مضمون و محتوا مانند حدیث مذکور می باشد. (حر عاملی، 1442ق، ص 89/ شیخ انصاری، [بی تا]، ج2، ص 349/ استرآبادی، 1424ق، 387) البته آنچه در این خصوص مشهور و معمول است، آن است که وقتی دو حدیث از احادیث شیعه، مخالف هم باشند، در نهایت، پس از طی کردن مراحلی، به حدیثی که مخالف عامه یعنی اهل سنت است، عمل می شود.
ه) همچنین در توضیح این سخن علی علیه السلام در اوصاف اهل دین: «... و قلّه المراقبه للنّساء»( در نسخه ای: قلّه المواتاه للنّساء)...» (کلینی، 1367ش، ج2، ص 239) گفته شده که چه بسا مراد کم چشم دوختن به زنان اجنبی و پشت آنها یا مخالفت با نظراتشان است. همچنان که ممکن است مراد از قلّت مواتات (مواتات= موافقت کردن، بنابر نقل دیگر)، مخالفت با آرائشان باشد، همان گونه که روایت شده است: «شاوروهنّ و خالفوهنّ» (مازندرانی، 1421ق، ج9، ص 178)
1-2. همچنان که ملاحظه شد، این حدیث مرسل و مرفوع، یعنی منسوب به معصوم علیه السلام (در اینجا پیامبر صلی الله علیه و آله) است. با وجود این، برخی گفته اند که حدیث «شاوروهنّ و خالفوهنّ»، مرفوع و منسوب به معصوم علیه السلام نیست (فتنی، [بی تا]، ص 128)، بلکه اصلی ندارد. (عجلونی، 1408ق، ج2، ص 3/ مناوی، 1415ق، ج4، ص 347/ مبارکفوری، 1410ق، ج6، ص 449)
3-1. حدیث مذکور، علی رغم شهرتش و استناد بدان در مناسبت های بسیار و حساس - همچنان که مشاهده شد - در کتب اصلی حدیثی و اهل سنت ذکر نشده و تنها نزد شیعه در برخی کتب حدیثی و نزد اهل سنت فقط در کتب نقد حدیثی آمده است.

2. نقل شده است:
 

«شاوروا النّساء و خالفوهنّ فانّ خلافهنّ برکه»؛ با زنان مشورت کرده و خلاف آن عمل کنید که در مخالفت کردن با زنان برکت وجود دارد. (مجلسی، 1983م، ج100، ص 262‌ (از الامامه والتبصره به سند خود))
ظاهراً مراد از کتاب الامامه و التبصره کتاب علی بن بابویه (پدر شیخ صدوق) باشد، همچنان که برخی بدین مطلب تصریح کرده اند. (نوری، [بی تا]، ج8، ص 348) اما در جست و جوی انجام شده در این کتاب، چنین حدیثی مشاهده نشد.

3. از انس مرفوعاً روایت شده است:
 

«لایفعلن أحدکم امراً حتی یستشیر فإن لم یجد من یستشیره فلیستشر امراه ثمّ یخالفها فانّ فی خلافها البرکه» (فتنی، [بی تا]، ص 128/ عجلونی، 1408 ق، ج2، ص 3/ مبارکفوری، 1410ق، ج6، ص 449/ مناوی، 1415ق، ج6، ص 460/ طبرسی، 1972م، ص 238)
3-1. در نقد این حدیث گفته شده: در سندش عیسی قرار دارد که بسیار ضعیف است و حدیث نیز منقطع می باشد. (فتنی، [بی تا]، ص 128/ عجلونی، 1408ق، ج2، ص 3، مبارکفوری، 1410ق، ج6، ص 449)
2-3. حدیث مذکور، در کتب معتبر حدیثی نقل نشده است.
3-3. ظاهراً این حدیث در اصل، از احادیث سنت می باشد و نقل طبرسی نیز ظاهراً از آنان است و اهل سنت نیز همچنان که ملاحظه شد - حدیث را نقد کرده و چندان بدان خوشبین نمی باشند.

4. نقل شده:
 

هرگاه پیامبر صلی الله علیه و آله می خواست به جنگ برود زنانش را می خواست و با آنها مشورت می کرد، سپس با آنان مخالفت می کرد. (کلینی، 1367ش، ج5، ص 518/ شیخ صدوق، [بی تا]، ج3، ص 468/ طبرسی، 1972م، ص 230/ مجلسی، 1983م، ج88، ص 255؛ ج100، ص 227 از قول طبرسی)
1-4. این حدیث مرسل بوده و راوی آن مشخص نیست و از جمله احادیث کافی است که غیر مسند، یعنی بدون سند می باشد که خود ضعفی در حدیث شمرده می شود.
2-4. این حدیث در اصل نزد شیعه مشاهده می شود و ظاهراً با وجود شهرت آن نزد شیعه، دیگران آن را از کلینی گرفته اند.

5. نکاتی درباره احادیث فوق
 

5-1. در خصوص مشورت با زنان و سپس مخالفت با آن، پرسش هایی مطرح می شود؛ از جمله چرا باید با راهنمایی های ناشی از مشورت با زنان مخالفت کرد؟ آیا این سفارش بر این فرض بنا شده که زنان به طور طبیعی دروغ می گویند یا اشتباه می کنند؛ آن هم درست در جهت عکس آنچه از آنها خواسته می شود؟!
این درحالی است که عقلاً و حسّاً توصیف زنان به دروغ گویی یا اشتباه کاری صرف، نادرست است. از سوی دیگر، عملاً کمتر پیش می آید که آدمی در هر مشورتی به طور مطلق اشتباه کند و به طور مطلق خلاف آن درست باشد، خواه مرد باشد یا زن.
5-2. همچنین این سفارش با اصل عدم مشورت با زنان به طور مطلق- که در ادامه خواهد آمد - در تعارض است؛ چون در اینجا گفته شده: با زنان مشورت کنید و سپس مخالفت کنید، ولی در آنجا به کلی از مشورت با آنها نهی شده، و این خود نوعی اضطراب در مضامین احادیث است.
5-3. چرا باید اصرار شود که با زنان مشورت و سپس مخالفت شود؟ می توان از ابتدا با آنها مشورت نکرد. ممکن است گفته شود: در این صورت، مردان راه حل صحیح مسائل را نخواهند یافت، مگر پس از مشورت با زنان و عمل بر خلاف نظر آنها! و این مطلب در حقیقت نوعی مدح برای زنان و ذمّ برای مردان است.
برخی در خصوص این سؤال که «اگر مراد مخالفت کردن با زنان است، پس چرا امر به مشورت کردن با آنها داده شده است و کافی بود گفته شود: خالفوهنّ فیما یشرن به؛ با آنها در چیزی که بدان اشاره می کنند، مخالفت کنید». پاسخ داده اند: امر در «شاوروهن»، امر اباحه و جواز و در «خالفوهن»، امر وجوب است؛ یعنی: اذا شاورتموهنّ فخالفوهنّ (هر وقت با آنها مشورت کردید، مخالفت کنید، نه اینکه ابتدا باید با آنها مشورت کنید سپس مخالفت، بلکه از ابتدا نیز می توانید مخالفت کنید)، یا اینکه مراد آن است که سخن درست در خلاف نظرات زنان نهفته است، پس اگر نظر درست در کاری بر شما مشکل شد، با آنها مشورت کنید و در صورتی که نظری دادند، بدانید که خلاف آن درست می باشد. (قبانچی نجفی، 1405ق، ص 396)
هرچند هیچ دلیل و مجوزی برای توجیه چنین حدیثی وجود ندارد و هیچ امارت و قرینه ای برای چنین نیت خوانی آن نیز با چند احتمال مذکور، نیست، با وجود این، ملاحظه می شود که چنین توجیهی دقیقاً در مدح و تأیید نظر زنان می باشد و خود می تواند راه کاری مناسب برای رسیدن به حقیقت باشد!
4-5. اگر زنان بدانند مردان با چه قصدی با آنان مشورت می کنند، به طور قطع سخنانی خواهند گفت عکس آن چیزی که خود مد نظر داشته اند و بدین ترتیب، نقض غرض پیش خواهد آمد، مگر اینکه گفته شود: زنان به طور طبیعی و ناخواسته ناتوان از چنین حیله ای هستند و هر اندازه که تلاش کنند، نمی توانند از این طریق به خواسته خود برسند!
5-5. این ادعا که عین خلاف نظر کسی، نظر صحیح است، نشان می دهد که آن نظر نباید اعتباطی، یعنی بدون تأمل و دقت و هوشمندی، زده شده باشد؛ زیرا عملاً محال است که خلاف سخنان یک نفر صحیح باشد، مگر آنکه آن فرد با هوشمندی و درایت چنین خواسته باشد.
به هر حال، همچنان که در منطق مطرح است، صحت و سقم یک خبر و نظر، به جنس گوینده اش بر نمی گردد، بلکه برای آن ملاک ها و روش های نقد خاصی وجود دارد.
5-6. آیا این سخن معنایش آن است که اگر با مردان مشورت شد، حتماً باید به آن عمل گردد؟! و این در حالی است که بسیاری از مشورت های مردان نیز با نتایجی کمابیش غلط همراه است.
5-7. در کتب سیره ها (سیره و زندگی نامه های پیامبر صلی الله علیه و آله) و مغازی (کتب مربوط به غزوات پیامبر صلی الله علیه و آله)، چنین کاری که پیامبر صلی الله علیه و آله هنگام خروج برای جنگ با زنانش مشورت کرده و خلاف آن را انجام می داده، گزارش نشده و شاهدی نیز بر آن در منابع مورد مراجعه مشاهده نشد. ضمن اینکه حدیث مربوط، نشان می دهد که زنان از امور جنگی بی اطلاع نبودند و مسائل مربوط به لشکرکشی، حمله، دفاع و ... را خوب می دانستند، وگرنه هنگام مشورت جنگی با زنان، آنها از چه چیز جنگ سخن می گفتند؟ در حالی که چنین حالتی قابل قبول نیست و نمی توان گفت که زنان زمان پیامبر صلی الله علیه و آله مسائل جنگی را بهتر از مردان می دانستند.
5-8. معمولاً در نقد چنین احادیثی، به مشورت پیامبر صلی الله علیه و آله با ام سلمه در خصوص صلح حدیبیه و عمل به آن استناد می شود که باعث نجات مسلمانان از پراکندگی گشت. (فتنی، [بی تا]، ص 128/ عجلونی، 1408ق، ج2، ص3/ مبارکفوری، 1410ق، ج6، ص 449) نقل می شود: بعد از انعقاد صلح حدیبیه در سال ششم هجری میان مسلمانان و مشرکان مکه، هنگامی که پیامبر کرم صلی الله علیه و آله از مسلمانان خواست تا به زیارت خانه خدا بروند و مراسم حج را انجام دهند، چون شرایط پیمان صلح حدیبیه برای مسلمانان ناخوشایند بود، مسلمانان (از جمله عمر) برخلاف همیشه در فرمان برداری از رسول اکرم صلی الله علیه و آله درنگ کردند و پیامبر اکرم صلی الله علیه و‌آله از مشاهده علایم تمرّد در بین افراد خود، برآشفت و ترسید که شروط پیمان نقض گردد. سپس نزد ام سلمه همسر خویش رفت و موضوع را با او در میان گذاشت و ام سلمه به ایشان گفت: ای پیامبر صلی الله علیه و آله! برخیز و خود قربانی را نحر کن و مسلمانان از تو پیروی خواهند کرد. وقتی پیامبر صلی الله علیه و آله چنین کرد، مسلمانان نیز پیروی کرده و اضطراب از بین رفت. (واقدی، [بی تا]، ج1، ص 246/ منتظری مقدم، 1383، ص 103-133)
5-9. همچنان که ملاحظه می شود، تمام احادیث این باب یا مورد انتقاد قرار گرفته اند یا از سند کامل برخوردار نمی باشند.
منبع: نشریه بانوان شیعه شماره 22
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان