مقدمه
رجز، یک رسانه سنتی در نبردهای گذشته نقش آفرین و تاثیرگذار بوده است. این گونه از شعر حماسی که جنگ آوران در میدان های نبرد میخواندند، گاه به صورت «تک گویی» و گاه «گفت وگو میان دو جنگ آور» رد و بدل میشده است. علاوه بر کارکردهایی مثل بیان افتخارات رزم آور، تحقیر دشمن و تکیه بر اصل و نسب جنگ آور که به لحاظ روانی بر حریف تأثیرگذار بوده و به منظور ابزاری برای غلبه روان شناختی مورد استفاده بوده است، رجز از جنبه های دیگری نیز قابل مطالعه است. میتوان «رجز» را از جنبه «ادبی» مطالعه کرد یا میتوان مطالعه رجز را دستمایه مطالعه فرهنگی جامعه ای قرار داد که در آن جامعه انشاء شده است. علاوه بر اینها رجز از جنبه «ارتباطی» و از منظر «کارکرد ارتباطی» آن نیز قابل کاوش است. این رویکرد در مواجهه با رجز در مطالعه حاضر مد نظر بوده است. در این مقاله تلاش شده تا با این ابزار جنگی و حماسی، مواجهه ای ارتباطی صورت گیرد و با انتخاب یکی از نبردهای دینی مهم و به تعبیری مهم ترین و سرنوشت سازترین نبرد تاریخ اسلام، نقش ارتباطی آن در پازل کلی قیام بررسی شود.
سؤال این است که «رجز»های نقل شده از یاران امام حسین (ع) برای تحقق اهداف حضرت ابی عبدالله الحسین (ع) در قیام عاشورا، واجد کدام کارکرد ارتباطی است ؟
به این منظور و مبتنی بر الگوی پنج مرحله ای «هارولد لاسوِل»، نقش ارتباطی رجزهای یاران حضرت امام حسین (ع) با رویکردی کارکردگرایانه تبیین شده است. روش مورد استفاده در بخشی از مدل لاسول که در آن به پرسش «چه چیزی» پاسخ میدهد و محتوای مندرج در رجزهای یاران اباعبدالله در کارزار عاشورا را بررسی میکند، روش «تحلیل محتوای کیفی» با رویکرد تلخیصی (تجمعی ) است که در ادامه به آن پرداخته خواهد شد.
آنچه به اجمال درباره قیام حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) میتوان گفت اینکه پس از آن که ایشان از بیعت با یزید بن معاویه استنکاف کردند، به دعوت کوفیان که وعده یاری و نصرت دین خدا را داده و از ایشان دعوت کرده بودند به همراه خانواده و یارانشان از مدینه راهی عراق شدند. اما پس از عهدشکنی کوفیان و محاصره توسط لشکر عمر سعد، در روز عاشورای سال ٦١ هجری، همراه با یارانشان در سرزمین نینوا در مقابل دشمن جنگیدند و در نهایت به شهادت رسیدند.
درباره پیشینه این پژوهش باید گفت که هرچند بررسی و جمع بندی مطالعات مرتبط با تحقیق پیش رو نشان میدهد در زمینه رجز در تمدن اسلامی «از منظر ارتباطی» تحقیق مستقلی صورت نگرفته است ، اما میتوان از برخی مطالعات مرتبط با «رجز» در سایر حوزه ها و با اهداف غیرارتباطی به این شرح نام برد:
الف) پژوهشی با عنوان «کارکرد رجز و رجزخوانی در شاهنامه و گرشاسب نامه». این پژوهش توسط کتایون مرادی و محمود صلواتی اجرا شده و در زمستان ١٣٩١، در سیزدهمین شماره فصلنامه علمی پژوهشی زبان و ادب فارسی «ادب و عرفان» به چاپ رسیده است. نویسندگان پس از بررسی منظومه های حماسی در ادب فارسی، به تعریف رجز و بیان انواع آن پرداخته و عناصر و اجزای رجز را در منظومه های حماسی ادب فارسی واکاویده اند. این پژوهش در نهایت با مقوله بندی رجزها در دو منظومه «شاهنامه» و «گرشاسب نامه»، به بیان مضامین به کار رفته در این دو منظومه پرداخته اند.
ب) مقاله ای با عنوان «اشارتی بر رجزخوانی در شاهنامه» که توسط بهرام پروین گنابادی نگارش شده و در پاییز ١٣٦٩ در هفتمین شماره از فصلنامه فرهنگ به چاپ رسیده است. این مقاله با احصای برخی از مهم ترین رجزهای شاهنامه فردوسی، ضمن واکاوی ادبی برخی از مهم - ترینِ این رجزها، به کارکرد این گونه ادبی در موقعیت ها و داستان های مختلف شاهنامه و نحوه استفاده شاعر از آن در جهت افزایش تأثیر بر مخاطب پرداخته است.
ج) مقاله «رجزهای امام حسین (ع) و فرزندانش در روز عاشورا» را قدرت الله عفتی نگاشته و در شماره آذر و دی ١٣٨٩ (شماره ١٣٥) مجله مبلغان وابسته به معاونت تبلیغ و آموزش های کاربردی حوزه های علمیه به چاپ رسیده است . نویسنده در این مقاله پس از بیان مقدمه ای کوتاه، به رجزهای حضرت ابی عبدالله الحسین (ع)، حضرت علی بن الحسین (علی اکبر) و حضرت ابراهیم بن الحسین (ع) در روز عاشورا پرداخته است .
د) قدرت الله عفتی در شماره آذر و دی ١٣٨٨ (شماره ١٢٣) مجله مبلغان، به «رجزهای برادران امام حسین (ع) در روز عاشورا پرداخته است. رجزهای حضرت عباس (ع)، عبدالله بن علی بن ابی طالب (ع)، عثمان بن علی بن ابی طالب (ع)، جعفر بن علی بن ابی طالب (ع)، ابوبکر بن علی بن ابی طالب (ع)، عمر بن علی بن ابی طالب (ع)، قاسم بن علی بن ابی طالب (ع)، عون بن علی بن ابی طالب (ع)، محمد اوسط بن علی بن ابی طالب (ع) و محمد اصغر بن علی بن ابی طالب (ع) در این مقاله گردآوری و ترجمه شده اند.
علاوه بر اینها، پژوهش محققانه و اثر گران سنگ دکتر سنگری باعنوان «آینه داران آفتاب» که احوالات هر یک از شهدای نینوا را شرح میدهد و در لابلای شرح حال شهدای کربلا، با بهره گیری از منابع معتبر به شرح رجزهای آنها نیز میپردازد، از جمله پیشینه های قابل ذکر برای این پژوهش است.
کارکردهای پیام های ارتباطی[1]
تعریف نقش ها و کارکردهای فردی و اجتماعی پیام های ارتباطی، منبعث از نظریه کارکردگرایی در جامعه شناسی است . کارکردگرایی در تبیین پدیده های اجتماعی، به خدمتی که این پدیده ها در نظم و تعادل چارچوب اجتماعی دارند، توجه و همه رخدادها و فعالیت های نهادینه شده را بر اساس «نیاز»های جامعه توجیه میکند. بنابراین، نقش ها و کارکردهایی که برای رسانه ها (و به طور کلی برای ارتباطات ) تعریف میکند، در راستای رفع نیازهایی چون هدایت و نظم است. از این دیدگاه، جامعه از عناصر مختلفی تشکیل میشود که به یکدیگر متکی هستند و به صورت یک نظام در محیط خود فعالیت میکنند. در این رویکرد ارتباطات یکی از عناصر زیرمجموعه نظام اجتماعی محسوب میشوند که بخش های مختلف این نظام را به یکدیگر مرتبط میسازند و ضمن تأمین یکپارچگی درونی نظام، ظرفیت آن را بر اساس واقعیت ها افزایش میدهند (مهدیزاده، ١٣٨٩: ٤٦-٤٥).
کارکردگرایی به جامعه ، به عنوان نظامی از بخش های به هم پیوسته با فعالیت های متصل به هم، تکراری و از پیش تعیین شده مینگرد. در این دیدگاه رسانه ها ]و در واقع پیام های رسانه ای [ یکی از فعالیت هایی هستند که در حفظ ثبات و تعادل جامعه نقش دارند و جامعه بدون آن نمیتواند به حیات خود ادامه دهد (ویلیامز، ١٣٨٦: ٦٢).
یکی از محققانی که به طور ویژه به نقش و کارکرد ارتباط در جامعه توجه کرده است، هارولد لاسول است. لاسول محقق ارتباطات و استاد حقوق در دانشگاه ییل سه کارکرد را برای ارتباطات ذکر کرده است: «نظارت بر محیط»، «همبستگی پاسخ های سازگار در واکنش به محیط» و «انتقال میراث اجتماعی» (٢٠٠١: ٦٤٦ ،Reina schement). در نخستین کارکرد که نظارت، مراقبت، تهیه و رساندن اخبار است ، رسانه ها اغلب خطرات احتمالی را به ما هشدار میدهند. همبستگی، دومین کارکرد رسانه ها و شامل انتخاب و تفسیر اطلاعات در محیط است.
کارکرد همبستگی، تقویت عادات اجتماعی و حفظ اتفاق آراء به وسیله نمایش انحرافات و برجسته کردن افراد برگزیده است و به عنوان ناظر عملکرد دستگاه حاکمه میباشد. کارکرد همبستگی ارتباطات میتواند برای جلوگیری از تهدید ثبات اجتماعی به کار رود و اغلب افکار عمومی را کنترل و مدیریت نماید. در «انتقال فرهنگ» به عنوان سومین کارکرد، رسانه ها در حکم انتقال دهنده فرهنگ، برای انتقال اطلاعات، ارزش ها و هنجارها از یک نسل به نسل دیگر و از افراد جامعه به تازه واردها، کاربرد دارند. آنها از این راه با گسترش بنیان تجربه مشترک، انسجام اجتماعی را افزایش میدهند (سورین و تانکارد، ١٣٨٤: ٤٥٣ -٤٥٠ ). در ذیل هرکدام از کارکردهای سه گانه فوق، «کژکارکردهایی» نیز مطرح است که برای پرهیز از طولانی شدن بحث از ذکر آن خودداری میشود.
مرتن و لازارسفلد، بر این اعتقادند که وسایل ارتباط جمعی دارای نقش هایی چند به این قرارند: وظیفه اخلاقی (حمایت از هنجارهای اجتماعی )، امکان اعطای پایگاه اجتماعی و نیز برخی وظایف نامطلوب نظیر تخدیر اجتماع با ایجاد نوعی مشارکت خیالی در واقعیت و در عین حال با جانشینی بر عمل و فعالیت اجتماعی (ساروخانی، ١٣٨٥: ٨٤-٨٣ ).
دنیس مک کوایل کارکردهای رسانه ها را از منظر «فردی» و «اجتماعی» مورد بحث قرار میدهد. وی کارکردهای رسانه های جمعی را از نقطه نظر جامعه چنین بر میشمارد:
اطلاع رسانی (شامل : «فراهم کردن اطلاعات درباره رویدادها و شرایط موجود در جامعه و جهان»، «فهم روابط قدرت»، «تسهیل نوآوری، اقتباس و پیشرفت»)،
همبستگی (شامل : «تبیین ، تعبیر و تفسیر معنای رویدادها و اطلاعات»، «حمایت از نظم و اقتدار مستقر»، «جامعه پذیری»، «هماهنگ کردن فعالیت های مجزا»، «ایجاد اجماع»، «تنظیم اولویت و اشاره به منزلت نسبی مردم»)،
تداوم (شامل: «بیان و معرفی فرهنگ مسلّط و شناساندن خرده فرهنگ ها و پیشرفت های فرهنگی جدید»، «تقویت و حفظ وجوه مشترک ارزش ها»)،
تفریح و سرگرمی (شامل: «فراهم کردن تفریح و سرگرمی، تغییر توجه و ایجاد آرامش»، «کاهش تنش اجتماعی») و
بسیج (شامل : «فعالیت های هماهنگ کننده برای موضوعات اجتماعی در حوزه سیاست، قدرت، اقتصاد، توسعه، کار و گاهی اوقات دین»).
وی همچنین کارکردهای رسانه ها برای «فرد» را شامل این موارد میداند:
اطلاع رسانی (شامل: «اطلاع از رویدادها و شرایط موجود در محیط بلافصل، جامعه و جهان»، «توصیه در مورد موضوع های عملی یا عقاید و گزینه های تصمیم گیری»، «ارضای کنجکاوی و علاقه عمومی»، «فراگیری، خودآموزی» و «کسب احساس امنیت به واسطه آگاهی»)،
هویت شخصی (شامل : کسب تایید برای ارزش های شخصی»، «جذب الگوهای رفتار»، «همذات پنداری با دیگرانِ ارزشمند»، «پیداکردن بینش درباره خود»)،
یکپارچه سازی و تعامل اجتماعی (شامل: پیداکردن بینش راجع به اوضاع و احوال دیگران ، همدلی اجتماعی»، «همذات پنداری با دیگران و کسب احساس تعلق»، «یافتن مبنایی برای گفت وگو و تعامل اجتماعی»، «پرکردن جای یک همراه واقعی در زندگی»، «کمک به اجرای نقش های اجتماعی»، «توانا ساختن فرد به ایجاد پیوند با خانواده، دوستان و جامعه») و
تفریح و سرگرمی (شامل: «گریز یا انحراف توجه از مشکلات»، «آسودن»، «کسب لذت درونی فرهنگی و زیباییشناختی»، «پرکردن اوقات فراغت»، «تخلیه عواطف»، «برانگیخته شدن جنسی») (مک کوایل، ١٣٨٨: ١١٣-١٠٩).
دکتر ساروخانی در بررسی وظایف وسایل ارتباط جمعی و پس از تقریر آراء صاحب نظران، نقش ها و وظایف وسایل ارتباطی را بدین صورت بر میشمارد: «نقش های تفریحی»، «نقش های خبری»، «نقش های همگن سازی»، «نقش احساس تعلق اجتماعی» و «نقش آگاه سازی».
وی ضمن تفکیک «نقش خبری» از «نقش آگاه سازی» و در تشریح نقش آگاه سازی معتقد است که هرچند وظیفه آگاه سازی با مقوله آموزش از طرفی و مقوله خبررسانی از طرف دیگر نزدیک است، ولی وظیفه ای خاص و متمایز از آن دو است. وسایل ارتباطی باید نه تنها به انتقال خبر و اطلاع، بلکه تحلیل درست اخبار و تشریح آنان نیز بپردارند. ساروخانی معتقد است تحلیل علّی پدیده های خبری و آگاه سازی انسان ها از این علل، موجبات تغییر در جهان بینی انسان ها را فراهم میسازد. به همین سیاق وسایل ارتباطی باید موجبات آگاهی انسان ها از کالاهای مورد نیاز را فراهم سازند. بدین سان تنها وظیفه این وسایل پخش خبر نیست، بلکه باید به تحلیل وقایع، تشریح آنان و آگاه سازی انسان ها از ضروریات زندگی بپردازند. این آگاه سازی با تبلیغ از آن رو متمایز است که در آن هیچ کوششی برای خرید فلان کالا نیست. همان طور که هیچ کوششی نیز در راه ایجاد گرایش به سوی دیدگاه های خاصی نیز وجود ندارد. بنابراین، میتوان گفت وسایل ارتباطی فضایی آکنده از اطلاع و خبر پدید میآورند و تشریح اخبار و داده های موجودِ پیرامون، آگاهی انسان ها را به دنبال دارد (ساروخانی، ١٣٨٥: ٩٤-٨٤).
با توجه به قیام امام حسین (ع) که ماهیتاً قیامی «اصلاح گر» بوده [2]که با هدف بازتعریف حدود و صغور و مرزهای دین و جلوگیری از انحراف در اصل دین انجام شده است، [3] از منظری نقش گرایانه انتظار میرود هر یک از عناصر این قیام و از جمله رجزهای یاران امام حسین (ع) در روز عاشورا، علاوه بر کارکردهای رایج رجز در آن دوران از جمله معرفی بیان و نسب رجزخوان و ایجاد رعب و ترس در حریف و غلبه روانی بر وی در راستای اهداف قیام، کارکردی «تبینی» و «مُعرّف» داشته و مشتمل بر تبیین ارکان قیام اباعبدالله (ع) به مخاطب باشد. انتظار «تبیین» و «تشریح اهداف قیام» همان «آگاهیبخشی» است که در رویکرد دکتر ساروخانی به عنوان یک نقش ارتباطی مدّ نظر بوده است . بنابراین ، به نظر میرسد در تحلیل نقش ارتباطی رجزهای عاشورا که موضوع این مطالعه است، بهره گیری از این رویکرد درخصوص نقش «آگاهیبخش» پیام های ارتباطی، رویکردی کارآمد باشد.
به بیان دیگر اگر آگاهیبخشی را به عنوان یکی از کارکردهای ارتباطی آن گونه که دکتر ساروخانی معتقد است: «تحلیل درست اخبار و تشریح آنان» بدانیم، در صورتی میتوان رجزهای یاران امام حسین (ع) (به عنوان یک ابزار و رسانه ارتباطی) را آگاهیبخش دانست که علاوه بر کارکردهای معمول رسانه رجز در آن دوره تاریخی، در راستای «تبیین» و «تحلیل» هدف قیام حضرت امام حسین (ع) و تشریح چرایی رخداد چنین حادثه ای نیز به کار رفته باشد.
در این تحقیق، با تمرکز بر «نقش آگاهیبخشی پیام های ارتباطی» به عنوان یکی از نقش های ارتباطی و نقشِ ارتباطی منتخب در این پژوهش در ادامه به تحلیل رجزهای یاران امام حسین (ع) با استفاده از الگوی پنج مرحله ای هارولد لاسول میپردازیم.
مدل پنج مرحله ای هارولد لاسول
«مدل» ساختاری از نمادها و قواعد عمل است که برای شناخت فرایندهای پیچیده تر ضرورت دارد و شکلی از گزینش و انتزاع است (سورین و تانکارد، ١٣٨٤: ٦٥).
در دانش ارتباطات نیز مانند سایر علوم ، از مدل ها به منظور آسان سازی فرایندهای پیچیده ارتباطی استفاده میشود. مدل های ارتباطی، الگوهایی هستند که به منظور ساده و عینی کردن فرایندهای ارتباطی به کار میروند و بیانگر ماهیت و نحوه کار ارتباطات هستند. این مدل ها در ابتدا «ساده» و «خطی» بودند و به تدریج و با پیشرفت علوم ارتباطی، پیچیده تر شده و ابعاد بیشتر و عمیق تری از فرایندهای ارتباطی را نشان میدهند.
به بیان دیگر «مدل ارتباط» به تشریح عناصر و ساخت عناصر در فرایند ارتباط که با یک تعریف ساده قابل گنجاندن و بیان نیست، میپردازد (محسنیان راد، ١٣٧٨: ٣١٥).
یکی از مدل های معروف ارتباطی، الگوی پنج مرحله ای هارولد لاسول در تبیین فرایند ارتباط است که در سال ١٩٤٨ منتشر شد. از دیدگاه لاسول، یک روش مناسب برای تبیین یک کنش ارتباطی، پاسخ دادن به پرسش های زیر است :
چه کسی؟[4]، چه میگوید؟[5]، به چه کسی؟[6]، از چه طریقی؟[7] و با چه تأثیری؟[8] [9].
این مدل توجه را به این امر معطوف میکند که چه شخص یا گروه خاصی منشاء ارتباط است (چه کسی؟ ) و مخاطبان چه کسانی هستند (به چه کسی؟). در ذیل «چه کسی؟» و «چه میگوید؟» میتوانیم بفهمیم که چه تلقیای از ارتباط وجود دارد و محتوای ارتباط چیست . با پرسش از «چه مجرایی؟» ما به مجراهای ممکن نظر میافکنیم و مناسب ترین آنها را بر میگزینیم (گیل و آدامز، ١٣٨٤: ٢٧٨-٢٧٧)
نمودار١. زنجیره ارتباطی هارولد لاسول (٩: ٢٠٠٧ ،Laughey)
از آنچه تاکنون گفته شد و با تأکید بر کارکرد «آگاهیبخشی» به عنوان یکی از کارکردهای پیام های ارتباطی، چارچوب نظری این پژوهش را در قالب الگوی پنج مرحله ای هارولد لاسول به صورت زیر میتوان نشان داد:
رویکرد کرکرد گرایی← کارگردهای پیام های ارتباطی(رویکرد مختار: الگوی دکتر ساروخانی):
١. نقش های تفریحی
٢. نقش های احساس تعلق اجتماعی
٣. نقش های همگن سازی
٤. نقش های خبری
٥. نقش آگاهی سازی ← مورد مطالعه: تحلیل آگاهی سازی«رجز»(با استفاده از مدل لاسول ):
١. چه کسی؟ ?Who ← ویژگی های یاران امام حسین (ع)
٢. به چه کسی؟ ?Whom ← مردم در تمام زمان ها
٣. از چه طریقی؟ Channel ← رسانه رجز
٤. چه چیزی را؟ What ← تحلیل کیفی محتوای رجزها
٥. با چه تأثیری؟ Effcct ← در صورت هم سویی محتوای رزجزها با اهداف ترسیمی امام (ع) از قیام ←
مؤثر در آگاهی بخشی
در صورت عدم هم سویی محتوای رزجزها با اهداف ترسیمی امام (ع) از
قیام ← غیر مؤثر در آگاهی بخشی
نمودار ٢. چارچوب نظری تحقیق
روش پژوهش
تحلیل محتوای کیفی را می توان روش تحقیقی برای تفسیر ذهنی محتوایی داده های متنی از طریق فرایندهای طبقه بندی نظام مند و کدبندی و تم سازی دانست.
ایده اصلی در فرایند تحلیل محتوای کیفی، حفظ مزایای تحلیل محتوای کمّی همگام با توسعه علم ارتباطات و انتقال آن به مراحل تفسیر کیفی تحلیل هاست. این روش در چارچوب نگرش تجربی تحلیلِ متون و ارتباطات بین آنها، بدون پرداختن صریح به مسائل «کمّی کردن» تعریف میشود. (حاجیلو، ١٣٨٣: ٥٨). هدف از انجام این روش تحلیلی، استنباط معانی خاص از متن از طریق طبقه بندی کلمات و پی بردن به شباهت ها و افتراق ها و روابط بین آنهاست (مومنیراد و دیگران: ١٩٦-١٩٥).
تحلیل محتوای کیفی میتواند به تحلیل محتوای پنهان و نهفته موجود در کلمات و عبارات راه یابد و به فرایند تفسیر محتوا مربوط میشود. در این نوع تحلیل، تمرکز بر کشف معانی اصولی واژه یا مضامین آن است. در این رویکرد تحلیل داده با جست وجوی کلمات مشخص آغاز شده و واژگان پرشماری برای هر اصطلاح مشخص میشوند. در اینجا محقق میخواهد بداند که واژه مورد نظر چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم به چه تعداد و توسط چه کسانی به کار برده شده است تا بر اساس آنها به مضمون سازی بپردازد. این حالت به محقق اجازه میدهد تا به تفسیر مضامین مربوط به هم بپردازد. محققان میکوشند بر این اساس، کاربرد کلمه یا معانیای که یک کلمه میتواند داشته باشد را کشف و مقوله سازی کنند (ایمان و نوشادی: ٢٨-٢٠).
سیوفانگ و شنون در مقاله «سه رویکرد به تحلیل محتوای کیفی»، سه رهیافت به روش تحلیل محتوای کیفی را با عناوین تحلیل محتوای عرفی و قراردادی، [10] هدف مند یا جهت دار[11] و تلخیصی یا تجمعی[12] از یکدیگر متمایز کرده اند. در این سه رویکرد، سطوح گوناگونی از استقرا و قیاس با یکدیگر ترکیب شده اند. در رویکرد اول و دوم، به ترتیب شاهد سلطه بیشتر رهیافت استقرا و قیاس هستیم. رویکرد سوم ویژگیهای خاصی دارد که روش کمی و کیفی را با یکدیگر ادغام میکند (تبریزی، ١٣٩٣: ١٢١). در مطالعه ای که مبتنی بر رویکرد تلخیصی به تحلیل محتوای کیفی است، «شناسایی» و «شمارش» کلمات یا محتوای خاصی در متن، با هدف «فهم» نحوه استفاده از آن محتوا در آن بافت خاص مورد توجه است. رویکرد تلخیصی از صرفاً «شمارش کلمات» عبور میکند و به تحلیل محتوای نهفته و ناپیدا توجه مینماید ( Hsiu -Fang ١٢٨٣ : ٢٠٠٥ ،Shannon &). در این رویکرد همانند تحلیل محتوای کمی، محقق به شمارش کلمات، جمله ها و مفاهیم دست میزند، اما فرایند تحقیق در اینجا متوقف نشده و به جای تمرکز بر فراوانی داده ها و ارائه تحلیل آماری از آن، محقق توجه خود را به استفاده از کلمات در هر بافت خاص معطوف میکند. دنبال کردن این هدف موجب میشود که همانند سایر تحقیقات کیفی، داده ها در بستر ظهورشان و در رابطه با سایر عوامل اثرگذار درک شوند. با تمرکز بر محتوای پنهان در تحلیل محتوای تجمعی، یافته های حاصل از شمارش داده ها با درنظر گرفتن عوامل گوناگونی تعدیل میشوند، از جمله اینکه: چه معانی پنهان و آشکاری در استفاده از هر لغت یا مفهوم خاص مد نظر است؟ هر یک از لغات و مفاهیم در چه شرایطی به کار برده شده یا نشده اند؟ چه زمانی استفاده مستقیم یا غیرمستقیم آنها ترجیح داده شده است؟ از یک مفهوم در یک بافت خاص چه استنباطی وجود دارد؟ و اینکه چه عوامل مؤثر احتمالی در یک زمان، تمرکز بیشتر یا کمتر بر یک موضوع را رقم زده اند؟ چنین رهیافت تلفیقی که داده ها را شمارش میکند و نتایج حاصل از آن را با توجه به مقتضیات تحقیق، مورد تفسیر قرار می دهد، به دنبال بهره بردن هم زمان از مزایای تحقیق کمی و کیفی است (تبریزی، ١٣٩٣: ١٣٣ -١٣٤ ).
با توجه به تقسیم بندی «سیوفانگ و شنون»، رویکرد روشی این پژوهش استفاده از رویکرد تلخیصی در تحلیل محتوای کیفی است، چراکه همان طور که بیان شد تحلیل محتوای تلخیصی با تشخیص و شمارش کلمات یا محتوای معین برای درک کاربرد زمینه ای کلمه یا محتوا سر و کار دارد.
واحد تحلیل در بخش هایی از این پژوهش که با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی اجرا شده است ، «رجز» است و جامعه آماری آن ، تمام رجزهای منقول در کتاب «آینه داران آفتاب» است. مجموع رجزهای منقول در این کتاب ٩٢ رجز است. روش نمونه گیری تمام شماری است.
یافته های پژوهش
در ادامه و در راستای تحلیل نقش رجزهای یاران امام حسین (ع) به مثابه ابزاری در جهت آگاهیبخشی، به مدل چارچوب نظری تحقیق (نمودار شماره ٢) را بر رجزهای یاران ابا عبدالله (ع) میپردازیم .
١. چه کسی؟
در پاسخ به سؤال (چه کسی؟) در مدل ارتباطی لاسول ، فرستندگان پیام های ارتباطی بررسی میشوند؛ کسانی که پیام ها را تولید میکنند، گویندگان و منابع پیام موضوع این بخش است. در این پژوهش «فرستنده پیام»، یاران امام (ع) هستند که رجزها را در آن کارزار انشاء کرده اند.
اسامی و مشخصات یاران امام حسین (ع) در رویداد کربلا، در کتاب های تاریخی و نیز در مقاتل درج و ضبط است . اما آنچه مهم است بیان برخی از خصوصیات آنهاست تا معلوم شود یاران آن حضرت و صاحبان رجزهای مورد بررسی در این پژوهش دارای چه خصوصیاتی هستند؟
مروری بر زیارت نامه های شهدای کربلا، ویژگیهایی از جمله وفای به عهد، بذل جان در نصرت حجّت خدا و وفاداری به امام را یادآور میشود. ویژگیهای افراد جبهه حسینی به تعبیر یکی از پژوهشگران چنین است: اطاعت محض و عاشقانه، هماهنگی کامل با امام (تا جایی که بدون اجازه نمیجنگیدند)، خطرپذیری و شهادت طلبی، شجاعت، مقاومت جانانه، سازش ناپذیری، جِدّیت و قاطعیت و عزم راسخ، خدابین و خداخواه بودن، دقیق و منظّم و منضبط ، نهایت رشد و کمال و صلاح (سیاسی، فرهنگی)، الگوی عملی دفاع و مقاومت، باوفا و پایبند بر پیمان، آزادگی، غنای روحی از «ما سوی اللّه»، شرکت در میدان های جنگ سیاسی و فرهنگی و اقتصادی و نظامی در طفولیت و سنین پایین،
«کل»بینی و نه «جزء»بینی، سازندة حرکت های تاریخ ساز، مقاومت و مبارزة نابرابر در تنهایی، یقین و بصیرت کامل، استقامت بر حق با تعداد کم و در برابر اکثرّیت مخالف ، سپر دین بودن و نه دین سِپری، ساختار روحی و جسمی مناسب و هماهنگ با استراتژی عاشورا و...
در توصیف آن شیرمردان عارف، بسیار سخن میتوان گفت. از زبان دشمن هم میتوان به برخی حقایق رسید. به مردی که روز عاشورا همراه عمر سعد در کربلا شرکت داشته گفتند: وای بر تو! آیا ذرّیۀ رسول خدا(ص) را کشتید؟ گفت: اگر تو هم شاهد چیزی بودی که ما دیدیم، همچون ما رفتار میکردی. گروهی بر ما تاختند که دستهایشان بر قبضۀ شمشیرها بود، همچون شیران خشمگین، سواران را از چپ و راست در هم مینوردیدند و خویش را به کام مرگ میافکندند. نه امان میپذیرفتند، نه علاقۀ به مال داشتند و نه چیزی میتوانست مانع ورودشان بر برکه های مرگ گردد! اگر اندکی از آنان دست برمیداشتیم، جان همۀ سپاه را میگرفتند. پس میخواستی چه کنیم؟
برای آشنایی بیشتر با برخی فضایل آنان، که حوارّیین امام حسین (ع) بودند، میتوان چندین ویژگی دیگر برای آنان برشمرد: رضایت از خدا، ثبت بودن نامشان در لوح محفوظ، برتر بودن مقامشان از همۀ شهدا، همّت والا با وجود عدّة کم، توفیق بازگشت به دنیا در عصر رجعت، شوق شهادت در رکاب امام حسین (ع) و وارستگی و زهد و عبادت (محدثی، ١٣٧٦: ٥٣ -٤٩).
مؤلف کتاب «آینه داران آفتاب» برخی از ویژگیهای یاران امام حسین (ع) را چنین بر میشمارد: معرفت و فهم عمیق، رهایی و آزادگی، آمیزه ای از شدّت و رحمت (تولی و تبری)، وحدت و هم دلی، صبوری و شکیبایی، شجاعت و دلاوری، ایثار و پاکبازی، شیفتگی به عبادت، غیرت مندی و صلابت، عزت و نفوذناپذیری، موقعیت شناسی، روشنگری و رسواگری (سنگری، ١٣٩١: ج ١، ٤٥-٩).
٢. به چه کسی؟
در پاسخ به سؤال (به چه کسی؟) در مدل ارتباطی لاسول، «گیرندگان پیام های ارتباطی» بررسی میشوند؛ کسانی که پیام ها را دریافت میکنند که همان «مخاطبان» پیام هستند، موضوع این بخش است.
اگر بپذیریم که قیام امام حسین (ع) برای ابقا و اصلاح دین پیامبر(ص) بوده و اگر بپذیریم که در رجزهای یاران امام (ع) علاوه بر کارکرد رایج رجز در آن دوران، هدف آگاه سازی در مقایسه با اهداف قیام امام (ع) نیز مورد توجه بوده است، آن گاه در پاسخ به سؤال «به چه کسی؟» که در واقع بررسی «مخاطب پیام» است، به نظر میرسد که «مردم در تمام اعصار» و «نه فقط لشکر عمر سعد» مخاطبان رجزهای یاران امام حسین (ع) هستند و این رجزها خطاب به همه مردمان در همه دوران انشاء شده است.
٣. از چه طریقی؟
در پاسخ به سؤال (از چه طریقی؟) در مدل ارتباطی لاسول، «کانال ارتباطی» بررسی میشوند؛ بررسی اینکه پیام ها از چه طریقی منتقل میشوند، موضوع این بخش است.
رسانه پیام در بررسی حاضر، «رجز» است که در تقسیم بندی متداول «سنتی/ مدرن» رسانه ها، یک رسانه سنتی محسوب میشود.
رجز در لغت عرب برای دو منظور به کار رفته است: اول: تحرک و جابجایی شتر و دوم: نامی برای نوعی شعر که در حقیقت از همان تحرّک و جابجایی اخذ شده است. در لسان العربِ ابن منظور آمده است: «رجز دردی است که شتر پیدا میکند در پاهایش؛ اضطراب پای شتر است زمانی که بخواهد بلند شود. رجز در شعر، رجز نامیده شده است، به دلیل نزدیکی اجزایش و کمی حروفش» (ابن منظور، ١٣٧٩: ج ٥: ٣٥٠-٣٤٩).
در لغت نامه دهخدا آمده است: «رجز خواندن: خواندن اشعار رجز، مفاخرت کردن و بیان مردانگی و شرافت خود نمودن» (دهخدا، ١٣٧٣: ج ٧، ١٠٥٠٤). فرهنگ فارسی معین «رجز خواندن» را «خواندن شعر به هنگام جنگ برای مفاخرت و خودستایی» معنی کرده است (معین، ١٣٦٤: ج ٢، ١٦٣٩).
بر اساس تعاریفی که از برخی واژه نامه های عربی و فارسی به دست آمد، رجز را میتوان شعری معرفی کرد که در میدان جنگ برای مفاخره و تحقیر دشمن بر زبان میآید و ظاهراً چون رجزخوان به سوی دشمن پیش میرود و میایستد و رجز میخواند و دوباره حرکت میکند، این نوع شعر خواندن را که مانند همان حرکت شتر بیمار است، رجزخوانی نامیده اند (مرادی و صلواتی، ١٣٩١: ٣٦-٣٥).
رجز همچنین نام یکی از بحور شعری عربی است که نوعی تحرک و روانی در آن است. در گذشته و دوران جاهلیت، از این وزن شعر بیشتر در اشعاری که جنبه مبارزه، دشنام یا تفاخر داشته استفاده میشده است. به کارگیری این وزن و آهنگ در شعرهای حماسی که مبارزان در میدان های جنگ میخواندند، سبب شده که به آن اشعار، رجز گویند. معمولاً رجز ابیاتی کوتاه داشته و در میدان سروده میشده است. ازاین رو گاهی هم خطاهای دستوری و ادبی دارد. گاهی اوقات هم افراد هنگام رجز خواندن در میدان مبارزه ، اشعار شعرای عرب را که با حال و وضع آنان مطابق بود، میخواندند و اگر خود جنگجو طبع شعر داشت ، فیالبداهه در وصف و معرفی خویش شعر میسرود و نام خود و پدر و قبیله اش را در آن بیان میکرد. رجز هم برای تقویت نیرو و روحیه خود بود، هم برای ترساندن رقیب . رجز سرود نظامی رایج در آن دوره ها بود که جنگ آوران در اثنای جنگ ، آن را میخواندند و به شجاعت و قهرمانیهای خود میبالیدند و دشمنان شان را به کشتن و تار و مار کردن تهدید میکردند. رجز در آن میدان های نبرد، مانند یک سلاح پیکار مؤثر بود و رزم آوران همان گونه که بر شمشیرها و تیرها و نیزه ها اعتماد میکردند، بر رجزهای خود نیز تکیه میکردند (محدثی، ١٣٧٦: ١٨٤).
در رجز مانند همه پیام ها، سه عنصر اصلی دیده میشود: رجزخوان (پیام دهنده )، شنونده یا مخاطب رجز (پیام گیرنده ) و رجز (پیام ). البته باید عناصر فرعی مانند زمان، مکان، ابزار و موقعیت را هم به این سه عنصر اصلی اضافه کرد. اما نکته مهم درباره زمان و مکان در رجز آن است که رجزخوان میکوشد به لحاظ کمبود وقت، رجز را با کوتاه ترین عبارات و در کمترین زمان بیان کند. بنابراین، رجزها از سرعت بیان و کوتاهی زمان برخوردارند و چکیده وُ لبّ کلام جنگجو درباره خود یا هماورد است (مرادی و صلواتی، ١٣٩١: ٣٩-٣٧).
٤. چه میگوید؟
در پاسخ به سوال (چه میگوید؟) در مدل ارتباطی لاسول، محتوای پیام های ارتباطی بررسی میشوند؛ اینکه در جریان انتقال پیام از فرستنده به گیرنده پیام، چه محتوایی منتقل میشود، موضوع این بخش است.
پس از تحلیل محتوای کیفی متن رجزهای یاران امام حسین (ع) و با استفاده از مقوله بندیهای مطروحه در این روش، در نهایت یافته ها درباره رجزهای هر یک از یاران امام (ع) (شامل شهدای پیشاهنگ[13] و شهدای در رکاب امام حسین (ع) در زیر چهار مقوله اصلی به شرح زیر قابل بیان است:
درباره نحوه استنتاج چهار مقوله زیر باید گفت که ابتدا در هر رجز تلاش شده تا کلمات و عباراتی را که دارای «بار معنایی خاص» و به عبارت دیگر معرّف «پیام آن رجز» هستند شناسایی شود. در شناسایی «پیام» هر رجز بر کشف معانی اصولی واژگان و مضامین که ازجمله تکنیک های مورد استفاده در تحلیل محتوای کیفی است تمرکز شده است . در گام بعد رجزهایی را که مبتنی بر پبام رجز دارای بار معنایی و پیام «مشابه» هستند، در قالب رجزهای هم سو تجمیع شده و تلاش شده تا مقولاتی که معرّف این عبارات هم سو هستند، تولید شود. در مضمون سازی و تولید مقولات معرّف تلاش شده تا «شمول معنایی» مقوله تولید شده در مقایسه با رجزهای ذیل آن مقوله رعایت شود.
ماحصل این مقوله سازی در این مطالعه، تلخیص چهار مقوله کلی است که تمام رجزهای منقول از شهدای کربلا (علیهم السلام ) در ذیل این چهار مقوله قابل تبیین هستند.
درباره ترتیب چهار مقوله زیر باید گفت که این مقولات به ترتیب، از مقوله پرتکرار تا مقوله کم تکرار مرتب شده است. مقوله پرتکرار مقوله ای است که بیشترین حضور را در بیشترین تعداد از رجزها دارد و مقوله کم تکرار مقوله ای است که کمترین تکرار را در کمترین تعداد از رجزها دارد.
١-٤. روشنگری
از بین ٩٢ رجز منقول، مضمون «روشنگری» در ٤٥ رجز قابل تبیین است که حدود ٤٩درصد کل رجزها را تشکیل میدهد.
کارکرد «روشنگرانه» در رجزهای یاران سیدالشهدا (ع) ، نقشی است که این رسانه سنتی در راستای هدف قیام امام حسین (ع) و در جهت «آگاهیبخشی» ایفا میکند. در ذیل این مقوله، موضوعاتی از قبیل تأکید بر خط فکری «علوی» در مقابل خط فکری دشمن (اموی )، انتساب مسیر خود به پیامبر(ص) و اهل بیت (ع) و انتساب مشی حریف به دشمنان پیامبر (ع) که همانا تعیین محل منازعه (یعنی دین ) است، تأکید بر ماهیت عقیدتی قیام اباعبدالله (ع) و نفی شبهه قیام اباعبدالله (ع) برای کسب قدرت از جمله مفاهیم مورد اشاره در این مقوله است. وجود مقوله «روشنگری» در اکثر رجزهای یاران اباعبدالله (ع) هم سو با هدف امام (ع) از برپایی قیام عاشورا است که این موضوع در بخش بعد بررسی خواهد شد.
٢-٤. بیان شجاعت و دلاوری رزمنده
از بین ٩٢ رجز منقول، مضمون «بیان شجاعت و دلاوری رزمنده» در ٢٥ رجز قابل تبیین است که حدود ٢٧درصد کل رجزها را تشکیل میدهد.
همان طور که پیش تر بیان شد، یکی از کارکردهای رجز در جنگ ها، به رخ کشیدن شجاعت و دلاوری جنگ آور و ایجاد رعب در دل دشمن با استفاده از این حربه و تکنیک بیانی است. نکته قابل توجه در این بخش این است که علیرغم غلبه ظاهری دشمن به لحاظ تعداد و از جهت کمیت که نتیجه آن علی القاعده باید غلبۀ ترس و ناامیدی در یاران امام (ع) باشد، اما بسیاری از رجزها مشتمل بر به رخ کشاندن روحیه بالای رزمندگان است که این روحیه ، ناشی از باورمندی یاران سیدالشهدا (ع) به راهی است که در آن قدم گذاشته اند. محتوای بخشی از رجزهای عاشورا از این جنس است.
٣-٤. ایمان به راه
از بین ٩٢ رجز منقول ، مضمون «ایمان به راه» در ١٦ رجز قابل تبیین است که حدود ١٧درصد کل رجزها را تشکیل میدهد.
در این مقوله، موضوعاتی از جمله «رضایت خداوند و پیامبر از جنگاور به دلیل یاری حسین (ع) در قیام عاشورا که موجب دخول به رضوان الهی و رستگاری اخروی بوده و سبب لطف الهی و بخشایش لغزش های گذشته خواهد شد»، تأکید بر اینکه «راه حسین (ع)، مسیر راستی و درستی است»، تأکید بر اینکه «راه حسین (ع)، مسیر هدایت است»، بیان اینکه «سختیهای زودگذر نبرد در رکاب امام (ع)، مقدمه سعادت ابدی و اجر اخروی خواهد بود» قابل بیان است .
هدف ترسیمی حضرت اباعبدالله (ع) به عنوان رهبر قیام بوده و در قالب همان رویکرد و منطبق با همان گفتمان بوده باشد و نه صرف اینکه به ظاهر کسی را در آن معرکه از راه باطل برگردانده و از صف یزیدیان به جمع حسینیان وارد کرده باشد. به بیان دیگر اگر محتوای پیام های مندرج در رجزها (که در بخش «چه چیزی» در الگوی لاسول از آن بحث شد)، با هدف امام حسین (ع) از قیام (از جمله اقامه دین حق ) هم سو باشد، میتوان نتیجه گرفت که این رجزها «مؤثر» بوده اند و از منظر آگاهیبخشی، دارای نقش ارتباطی «موفق» بوده است.
به منظور بررسی «تأثیر» رجزهای یاران امام (ع) در کارکرد «آگاهی بخشی» قیام عاشورا، در ادامه این بخش به برخی از محورهای قیام عاشورا که در بیانات و مواضع امام حسین (ع) به چشم میخورد، اشاره خواهد شد تا آنگاه بتوان درباره «اثربخش» بودن رجزهای یاران امام حسین (ع) از منظر نقش ارتباطی آگاهیبخشی قضاوت کرد.
برخی از مهم ترین محورهای اعلامی امام حسین (ع) از قیام عاشورا به این شرح اند:
١-٥. اعلام پایبندی به رسالت پیامبر (ص)
در فرهنگ عاشورائیان موضوع پایبندی به رسالت پیامبر (ص) به طور مکرر مطرح شده است، چه از سوی امام حسین (ع) و چه از سوی فرزندان و بستگان و یاران شهیدش. یاد کردن از پیامبر اسلام (ص) و بعثت و رسالت او، احیای تفکر اسلامی است. پیونددادن حرکت عاشورا به احیای سنت پیامبر(ص) و مبارزه با بدعت هایی که در دین حضرت محمد(ص) پیش آمده است ، نیز تأکید بر یک مسألۀ اعتقادی است (محدثی، ١٣٨٥: ٣٧-٣٦).
٢-٥. فداکاری در راه دین خدا
اسلام پیروان با ایمان خویش را چنان بار میآورد که در میدان های جنگ، چه بکشند و چه کشته شوند، پیروز باشند و به نیکویی دست یابد. اولیاء دین و پیروان خالص آنان این روحیه را داشتند. ازاین رو از بذل جان در راه اسلام مضایقه نمیکردند. در صحنۀ عاشورا، شهادت طلبی یاران با ایمان امام حسین (ع) در عمل تجلی یافت. خود آن حضرت نیز پیشتاز و الگوی این میدان بود. وقتی امام (ع) میخواست از مکّه حرکت کند، با خواندن خطبه ای که از زیبایی مرگ در راه خدا برای جوانمردان سخن میگفت، از مردم خواست هرکس که شهادت طلب است و آمادگی بذل[14]جان و خون دارد، همراهش بیاید.
١. دیدگاهِ «اِحْدَی اْلحُسْنَیین»
همچنین تعبیر امام حسین (ع) از اینکه «اگر ناچار، مرگ برای همگان حتمی است، پس چه بهتر که به صورت شهادت باشد»[15] شاهد دیگری از این روحیه در امام (ع) است.
یا نمونه دیگر اینکه پس از برخورد با حُرّ و ممانعت او از رفتن حضرت (ع) به کوفه، با استشهاد به شعری چنین اظهار کرد: «پیش میروم و مرگ ، برای یک جوانمرد ننگ نیست ، وقتی که[16]انگیزۀ خیر داشته باشد و مسلمانانه جهاد کند».
همچنین در نقل دیگری آمده است که ایشان ضمن آسان شمردن مرگ در راه عزّت و احیای حق، فرمودند: آیا مرا از مرگ میترسانی؟ تیرت به خطا رفته و گمانت بیهوده است! بیش از این نیست که مرا بکشید؛ «آفرین به مرگ در راه خدا»[17]. شعار جاودانه «مرگ در راه خدا را چیزی جز سعادت نمیدانم»[18] نیز از جمله کلمات نورانی سید الشهدا (ع) و دلیلی دیگر بر روحیه ایشان جهت فداکاری در راه دین خداست (محدثی، ١٣٨٥: ١٤٠-١٣٨).
٣-٥. توّلی و تبرّی
ولایت و برائت، از فروع دین و از واجبات عملی اسلام است؛ یعنی ولایت دوستان خدا را پذیرفتن و با دشمنان خدا دشمنی کردن و از آنان برائت و بیزاری جستن . دوری جستن از دشمنان دین خدا یکی از محورها و اهداف قیام امام حسین (ع) است که به صورت عملی در خروج ایشان بر خلیفه جور و نپذیرفتن ولایت یزید بن معاویه و سرباز زدن از بیعت با دشمنان دین خدا تجلی یافته است. امام (ع) موضوع نپذیرفتن ولایت غیر خدا را در موارد زیادی تصریح میفرمایند؛ ازجمله به فرماندار مدینه میفرمایند: «یزید مردی فاسق، باده گسار، آدم کش و اهل فسوق و فجور آشکار است. همانند منی با کسی همانند او بیعت نمیکند» (محمدی ریشهری، ١٣٩٠: ٢٧٦).
٤-٥. باطل ستیزی
سیدالشهدا (ع) یکی از زمینه های قیام خویش را این موضوع بیان فرموده که: «آیا نمیبینید به[19]حق عمل نمیشود و از باطل پرهیز نمیکنند؟». «بدعت» مصداق دیگری از باطل است، یعنی آنچه از دین نیست را به نام دین رواج دادن و به آن عمل کردن. حکومت امویان در خطّ زدودن سنّت و احیای بدعت بود و امام (ع)، برای مبارزه با این باطل، قدم در راه جهاد و شهادت گذاشت، چراکه میدید «سنّت مرده و بدعت زنده شده است»[20]؛ و میفرمود: یزید، مردی شرابخوار و عیاش و فاسق است و صلاحیت خلافت ندارد و کسی همچون من با مثل یزید بیعت نخواهد کرد.
اساس نزاع اهل بیت پیامبر (ع) و خاندان اموی، تقابل حق و باطل و ایمان و کفر بود، نه خصومت شخصی و خانوادگی. حضرت ابا عبدالله (ع) در این باره فرموده است: «ما و بنی امیه بر محور «خدا» با[21]هم نزاع کردیم. ما گفتیم: خدا راست گفته است، آنان گفتند خدا دروغ گفته است». تلاش برای بازگرداندن خلافت اسلامی و حاکمیت مسلمین به مجرای حق و اصیل خود و از بین بردن سلطۀ جائرانۀ باطل، صفحۀ دیگری از این مبارزاتِ باطل ستیزانه است. امام حسین (ع) در اشاره به حقّانیت خویش و ضرورت خلع امویان از حکومت باطل خود میفرمود: «ما خاندان، برای سرپرستی این امر] و حکومت [بر شما، سزاوارتر از این مدّعیانی هستیم که به ناحق، ادّعای خلافت دارند و در میان شما به ستم و تجاوز رفتار میکنند»[22] (محدثی، ١٣٨٥: ٢٣٠-٢٢٧).
٥-٥. احیاگری
نهضت کربلا یک حرکت احیاگرانه درباره اساس دین و احکام الهی بود. در مطالعۀ سخنان امام حسین (ع) تکیۀ فراوانی بر احیای دین و اجرای حدود الهی و احیای سنّت و مبارزه با بدعت و فساد و دعوت به حکم خدا و قرآن دیده می شود.
برای نمونه امام حسین (ع) در نامه ای خطاب به مردم بصره مینویسد: «من شما را به کتاب خدا و سنّت پیامبر (ص) فرامیخوانم. سنّت مرده و بدعت زنده شده است. اگر سخنم را بشنوید و[23]فرمانم را پیروی کنید، شما را به راه رشد هدایت میکنم». در جایی دیگری حضرت (ع) این گونه میفرمایند: «کوفیان به من نامه نوشته و از من خواسته اند که[24]نزد آنان روم ، چرا که امیدوارم معالم و نشانه های حق زنده گردد و بدعت ها بمیرد».
در مسیر کربلا، وقتی حضرت (ع) به فرزدق برمی خورند، اوضاع را چنین ترسیم میکنند: «ای فرزدق! این جماعت ، اطاعت خدا را واگذاشته، پیرو شیطان شده اند، در زمین به فساد میپردازند، حدود الهی را تعطیل کرده، به مِی گساری پرداخته و اموال فقیران و تهیدستان را از آن خویش ساخته اند. من سزاوارترم که برای یاری و عزّت بخشیدن به دین خدا و جهاد در راه او برخیزم، تا آنکه (کلمۀ الله ) برتر باشد».
در بیان دیگری که از امام حسین (ع) نقل شده نیز بقا و قوام دین را در سایۀ شهادت و عاشورای آن حضرت میتوان دید: «اگر دین محمد(ص) بجز با کشته شدن من مستقیم نمیشود، [25]ای شمشیرها مرا در برگیرید». همچنین حیات بخشیدن به نماز و زکات و امر به معروف و نهی از منکر، بعد دیگری از احیاگری قیام عاشوراست که در سخنان امام حسین (ع)، در زیارتنامۀ آن حضرت (ع) و سایر شهیدان کربلا تعابیری چون اقامۀ نماز، ایتاء زکات، امر به معروف و نهی از منکر، اطاعتِ خدا، جهاد فی سبیل الله ، دعوت به سبیل الله، نصرتِ فرزند پیامبر (ع) و ایمان به خدا دیده میشود[26] (محدثی، 250 -270 : 1385).
از مقایسه «مقوله های مندرج در رجزهای یاران امام حسین (ع) » با برخی «محورهای اعلامی آن حضرت به عنوان اهداف قیام و خروج» که در بالا به آن اشاره شد، جدول زیر قابل ارائه است:
جدول ٢. مقایسه محتوای رجزهای یاران امام (ع) با محورهای اعلامی امام (ع) به عنوان اهداف قیام
1- بیان شجاعت و دلاوری رزمنده (کارکرد متداول رجز در جنگ ها)
2- توّلی و تبرّی توّلی و تبرّی
3- روشنگری احیاگری (یکی از مصادیق «روشنگری») باطل ستیزی (یکی از مصادیق «روشنگری») اعلام پایبندی به رسالت پیامبر(ص) (یکی از مصادیق «روشنگری»)
4- ایمان به راه فداکاری در راه دین خدا (یکی از نتایج «ایمان به راه»)
[به PDF نگاه شود]
صرف نظر از مقولۀ «بیان شجاعت و دلاوری رزمنده» در «محتوای رجزهای یاران امام (ع) » که یکی از ویژگیهای ذاتی «رجز» است و در این مطالعه نمیتوان از آن انتظار کارکردی داشت، جدول (٢) بیان گر وجود انطباق زیاد بین «محتوای رجزهای یاران امام (ع) » با «محورهای اعلامی امام (ع) به عنوان اهداف قیام» است. این انطباق بیانگر این است که در راستای هدف آگاهیبخشی قیام حسینی و بر مبنای الگوی لاسول ، رجزهای یاران سیدالشهدا (ع) «تأثیرگذار» بوده است.
بحث و نتیجه گیری
همان گونه که گذشت، کارکردگرایی که مبنای نظری مطالعه پیش رو است، در تبیین پدیده های اجتماعی به خدمتی که این پدیده ها در نظم و تعادل چارچوب نظام اجتماعی دارند، توجه نموده و کارکردهای هر پدیده را در این جهت مورد توجه قرار میدهد. در این دیدگاه، نظام اجتماعی از زیرنظام هایی تشکیل شده که به یکدیگر متکی هستند و به صورت یک نظام در محیط خود فعالیت میکنند و کارکردهایی که برای ارتباطات تعریف میشود، در راستای رفع نیازهایی چون هدایت است.
اگر به قیام عاشورا از منظر یک رویداد تبلیغی بنگریم که هدف حضرت امام حسین (ع) در آن، اقامه دین پیامبر(ص) و ارزش های فراموش شده آن بوده است، استفاده از رسانه رجز در این رویداد را میتوان علاوه بر کارکردهای رایج این ابزار در آن دوران در راستای اهداف قیام و به مثابه یک ابزار تبلیغی و تبیینی برای معرفی جهت گیریهای قیام و رفع شبهات مطروحه از سوی دستگاه اموی بر علیه خاندان نبوی دانست . از این منظر کارکرد «آگاهی بخشی» که از جمله نقش های ارتباطی است را میتوان در این رجزها مشاهده کرد. آگاهی بخشی آن گونه که در این مطالعه مد نظر بوده است طبق تعریف دکتر ساروخانی «تحلیل درست و تشریح اخبار» است و از این لحاظ با خبررسانی متفاوت است. در «آگاه سازی» تحلیل علّی پدیده ها و آگاه سازی انسان ها از این علل مطرح است که موجبات تغییر در جهان بینی انسان ها را فراهم میسازد. تحلیل وقایع و تشریح آنان با «تبلیغِ صِرف» از آن رو متمایز است که در آگاه سازی هیچ کوششی برای تحمیل عقیده و ایجاد اجباری گرایش به سوی دیدگاهی خاصی وجود ندارد.
با چنین تعریفی این پژوهش با بهره گیری از مدل ارتباطی لاسول نشان داد که حرکت در مسیر ترسیمی امام حسین (ع) و تبیین اهداف آن حضرت از قیام، در رجزهای یاران امام (ع) کارکردی «آگاهی بخش» داشته است.
نکته دیگر اینکه بررسی هایی از قبیل مطالعه حاضر میتواند در فهم بهتر طراحی صورت گرفته در نظام ارتباطی در تاریخ ائمه اطهار (ع) راه گشا باشد.
تأکید بر دو مفهوم «طراحی» و «نظام» به منظور یادآوری این واقعیت است که، همان گونه که در این مطالعه نشان داده شد، امام حسین (ع) از تمام امکانات و ظرفیت های تبلیغی موجود در رویداد مهمی همانند عاشورا، در جهت نیل به هدف نهایی، که همانا آگاهی بخشی و تبیین راه حق برای مردم است، استفاده کرده است.
توجه صورت گرفته به عنصر «آگاهی بخشی» در قیام عاشورا و بهره گیری از تمام ظرفیت های این قیام، از جمله رجزهای یاران سیدالشهداء (ع) در کارزار نبرد در این راستا قابل فهم است. همچنین هم سویی در محتوای رجزهای یاران سیدالشهدا (ع) با اهداف اعلامی حضرت اباعبدالله (ع) از قیام، بیانگر هدف مند بودن نظام تبلیغی در قیام عاشورا و نیز حاکی از نظام مند بودن این نظام تبلیغی است. به نظر میرسد شناسایی سایر اجزا و مختصات نظام ارتباطی موجود در وقایع دوران هر یک از ائمه (ع) و کارکردهای آنها، تکمیل کننده این مطالعه خواهد بود.
مطالعه هایی از این دست میتواند در نهایت به فهم نظام ارتباطی و تبلیغی ائمه (ع) و نحوه بهره گیری از ظرفیت های مختلف موجود در شرایط گوناگون در راستای هدف نهایی آن پیشوایان الهی که همانا تبلیغ اسلام راستین و آگاهیبخشی به مردم بوده است استفاده شود. چنین نظامی میتواند بدیل مناسبی برای نظام های ارتباطی شرق و غرب و الگوی مطلوبی برای ارتباطات اسلامی و ارتباط گران مسلمان باشد.
منابع و مآخذ
ابن منظور، محمد بن مکرم (١٣٧٩ ه. ق ). لسان العرب. جلد پنجم. بیروت: دارالفکر.
ایمان، محمدتقی و محمودرضا نوشادی (١٣٩٠). تحلیل محتوای کیفی. فصلنامه پژوهش، شماره ٦: ٤٤ - ١٥.
پروین گنابادی، بهرام (١٣٦٩ ). اشارتی بر رجزخوانی در شاهنامه. فصلنامه فرهنگ ، شماره ٧: ٤١٤- ٤٠٣.
تبریزی، منصوره (١٣٩٣). تحلیل محتوای کیفی از منظر رویکردهای قیاسی و استقرایی. فصلنامه علوم اجتماعی، شماره 105 -138: 64.
حاجیلو، حسین علی (١٣٨٣). معرفی روش های تحلیل داده های کیفی با تأکید بر روش تحلیل محتوا. فصلنامه مدیریت فردا. شماره ٨-٧: ٦٢ -٥٥.
دهخدا، علی اکبر(١٣٧٣). لغت نامه . جلد هفتم. تهران: موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.
ساروخانی، باقر (١٣٨٥). جامعه شناسی ارتباطات. چاپ هفدهم. تهران: انتشارات اطلاعات.
سنگری، محمدرضا (١٣٩١). آینه داران آفتاب . جلد اول. تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل.
سنگری، محمدرضا (١٣٩١ ). آینه داران آفتاب. جلد دوم. تهران: شرکت چاپ و نشر بین الملل.
عفتی، قدرت الله (١٣٨٩). رجزهای امام حسین (ع) و فرزندانش در روز عاشورا. مجله مبلغان، شماره ١٣٥: ٤٥ -٣٢.
عفتی، قدرت الله (١٣٨٨). رجزهای برادران امام حسین (ع) در روز عاشورا. مجله مبلغان. شماره ١٢٣: ٩١-٦٩.
گیل، دیوید و بریجت، آدمز (١٣٨٤ ). الفبای ارتباطات . ترجمۀ رامین کریمیان، مهران مهاجر و محمد نبوی. مرکز مطالعات و تحقیقات رسانه ها.
محدثی، جواد (١٣٧٦). فرهنگ عاشورا. قم: نشر معروف.
محدثی، جواد (١٣٨٥). پیام های عاشورا. قم: نشر زمزم هدایت.
محسنیان راد، مهدی (١٣٧٨). ارتباط شناسی. تهران: سروش.
محمدی ریشهری، محمد (١٣٩٠). دانشنامه امام حسین (ع) . جلد سوم. تهران: سازمان چاپ و نشر دارالحدیث محمدی ریشهری، محمد (١٣٩٠). گزیده دانشنامه امام حسین (ع) . تهران: سازمان چاپ و نشر دارالحدیث مرادی، کتایون و محمود صلواتی (١٣٩١ ). کارکرد رجز و رجزخوانی در شاهنامه و گرشاسب نامه. فصلنامه علمی- پژوهشی زبان و ادب فارسی «ادب و عرفان». شماره ١٣: ٤٦-٣١.
مطهری، مرتضی (١٣٦٩). حماسه حسینی. جلد دوم. تهران: انتشارات صدرا.
معین ، محمد (١٣٦٤). فرهنگ فارسی. جلد دوم. تهران: امیرکبیر.
مک کوایل، دنیس (١٣٨٨). نظریه ارتباطات جمعی. ترجمه پرویز اجلالی. تهران: دفتر مطالعات و توسعه رسانه ها.
مومنیراد، اکبر؛ خدیجه علیآبادی؛ هااشم فردانش و ناصر مزینی (١٣٩٢). تحلیل محتوای کیفی در آیین پژوهش: ماهیت، مراحل و اعتبار نتایج. فصلنامه اندازه گیری تربیتی، شماره ١٤: ٢٢٢-١٨٧.
مهدیزاده، سیدمحمد (١٣٨٩ ). نظریه های رسانه؛ اندیشه های رایج و دیدگاه های انتقادی. انتشارات همشهری.
ورنر، سورین. تانکارد، جیمز (١٣٨٤). نظریه های ارتباطات. ترجمه علیرضا دهقان. انتشارات دانشگاه تهران.
ویلیامز، کوین (١٣٨٦). درک تئوری رسانه. ترجمۀ رحیم قاسمیان. تهران: نشر ساقی.
Hsieh، Hsiu-Fang and Sarah E. Shannon. (2005). Three Approaches to Qualitative Content
Analysis. Qualitative Health Research، 15 (9)، 1277-1288-
Laughey، Dan (2007) Key Themes In Media Theory. McGraw Hill Publictions.
Reina schement، Jorge (editor). (2001). Encyclopedia Of Communication and Information.
Macmillan Reference USA.
پی نوشت
[1] Functionalism
[2] شهیدمطهری حـضرت ابـا عبدالله (ع ) را یک «مصلح » معرفی میکند و در این زمینه به فقره ای از وصیت نامه ایشان به محمد بن حنفیه اشاره مــیکنـد کــه در آن ، امـام (ع ) هدف خود را از قیام عاشورا چنین بیان مـیفرمایند: «انـی لمـ اخـرج اشـرا و لابـطرا و لامفسدا و لاظالما و انما خرجـت لطلـب الاصـلاح فـی امـه جـدی، ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیره جدی و ابی». (مطهری، ١٣٦٩: ج ٢، ٢٢٠-٢١٩). عـلاوه بـر شـهید مطهـری، محمـدی ریشـهری نیـز اهـداف قیام امام حسین (ع ) را بر اساس سخنان ایشان و از جمله وصیت های بسیار مهم امام (ع )به محمد بن حنفیه - که در آن بـه هـدف «اصـلاح گـری» امـام (ع ) اشاره شده است - به تفصیل و به صـورت تـحلیلی شرح داده است (محمدی ریشهری، ١٣٩٠: ج ٣، ٤٣٥-٣٢٣).
[3] در بیانات امام (ع ) به عنوان رهبر قیام ، به این اهداف تصریح شده که در ادامه این مقاله به آن اشاره خواهد شد.
[4] Who
[5] What
[6] Whom
[7] Channel
[8] Effect
[9] Who? Says What? In Which Channel? To Whom With What Effect?
[10] Conventional Content Analysis
[11] Directed Content Analysis
[12] Summative Content Analysis
[13] از برخی شهدای کربلا، رجزی روایت نشده که از ذکر نام شریف آنها در این بخش صرف نظر شده است .
[14] مَنْ کانَ باذِلاً فینا مُهْجَتَهُ فلْیرْحَلْ مَعَنا
[15] فاِنْ تکُنِ اْلاْبدانِ للْمَوْتِ اُنشِأَت ْ،َ فقَتْلُ امْرِءِ بالسَّیفِ فِی اللّهِ اَفْضَلُ
[16] سَاَمْضی وَ ماِ باْلمَوْتِ عـارٌ عـَلَی اْلفَتیاِذا مـاَنوی خیراً وَ جاهَدَ مُسْلِماً
[17] ... مَرْحَباًِ باْلقَتْلِ فی سَبیلِ اللّهِ
[18] لا اَرَی اْلمَوْتَ اِلاّ سَعادَةً
[19] ا لا ترون انّ الحق لا یعمل به و انّ الباطل لاُ یتناهی عنه
[20] فاِنَّ السـُّنّۀَ قـدْ اُمـیتَتْ وَ اِنَّ اْلِبدْعَۀُ قدْ اُحْییتْ
[21] نـحْنُ وَ بـنُو اُمـَّیۀَ اِخْتَصَمْنا فِی اللّهِ عَزَّوَجَل َّ،ُ قلْنا صَدَق اللّهُ وَ قاُلوا کَذِبَ اللّهُ
[22] وَ نحْنُ اَهْلُ اْلبَیتِ اَوْلی بوِلاَیۀِ هذَا اْلأَمْرِ عَلَیکُمْ مِنْ هؤُلاءِ اْلمُدَّعینَ مـاَ لیسَ لهـُمْ وَالسّائِرینَ فیکُمْ باْلجَوْرِ وَاْلعُدْوانِ
[23] وَ اَنا اَدْعُوکُمْ اِلی کِتابِ اللّهِ وَ سُّنۀِ نِبیهِ صلی الله عـلیه و آلهـَ فـاِنَّ السّنۀَ قدْ اُمیتَتْ وَ اِنَّ اْلبدعَۀَ قدْ اُحْییت ْ، وَ اِنْ تسْمَعُواَ قوْلی وَ تطیعُوا اَمـْری اَهـْدِکُمْ سبیلَ الرَّشادِ
[24] اِنَّ اَهْلَ اْلکُوَفۀِ کَتُبوا اِلی یسأُلوَننی اَنْ اُقْدِمَ عَلَیهم ،ِ لما اَرْجُوا مِنْ اِحْیاءِ مَعاِلمِ اْلحـَقِّ وَ اِمـاَتۀِ اْلِبدَعِ
[25] اِن کانَ دینُ مُحَمَّدَ لمْ یسْتَقِمْ اِلاِّ بقَتْلی یا سُیوُفُ خُذینی.
[26] این فراز معروف در زیارت امـام حـسین (ع ) گویای این حقیقت است : اَشْهَدُ اَّنکَ قدْ اَقـمْتَ الصـَّلاةَ و آَتـیتَ الزَّکاةَ وَ اَمَرْتِ باْلمَعْروُفِ وَ نهَیتَ عَنِ اْلمُنْکَرِ وَ تـلَوْتَ اْلکـِتابَ حَقَّ تِلاوتِه وَ جاهَدْتَ فی اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ