برتری حضرت فاطمه (ع) در منابع تفسیری اهل سنت
این قسمت را براساس آنچه سیوطی در کتاب تفسیر خود آورده است طبقه بندی می کنیم.(نک: سیوطی، 1404ق، ج2، ص23)
1. نام نبردن از حضرت فاطمه (ع)
به همان ترتیبی که اشاره شد، در منابع تفسیری هم شاهد برخی روایات بدون اشاره به حضرت فاطمه (ع) هستیم که البته می توان آنها را به دو دسته جایگزین تقسیم کرد:
1-1.حضرت خدیجه (ع)
1-1-1.«و اخرج ابن أبی شیبه و البخاری و مسلم و الترمذی و النسائی و ابن جریر و ابن مردویه عن علی سمعت رسول الله- صلی الله علیه و [آله و] سلم-یقول: خیر نسائها مریم بنت عمران و خیر نسائها خدیجه بنت خویلد.» اولاً، این روات هیچ گونه قید زمانی نمی زدند؛ ثانیا، مشخص نیست ضمیر «ها» به چه کلمه ای بر می گردد؟ از این رو، شاهد اضطراب در محتوای حدیث هستیم.
2- 1- 1. «أخرج ابن جریر عن عمار بن سعد قال: قال رسول الله-صلی الله علیه و سلم-فضیلت خدیجه علی نساء أمتی کما فضلت مریم علی نساء العالمین.»
در این حدیث هم فضیلت حضرت خدیجه در بین بانوان امت محل بحث است و نه در بین جهانیان. شأن حضرت خدیجه(ع) بر کسی پوشیده نیست؛ خدماتی که وی به اسلام روا داشته است، به اندازه ای است که همه مسلمانان از ابتدای طلوع اسلام تا قیامت مدیون ایشانند، ایستادگی وی در برابر اعتقاد به نبوت ستودنی و مثال زدنی است، اما به نظر نگارنده، استفاده از نام ایشان برای بازگشایی فهرست بانوان برتر برای اضافه کردن سایر بانوان صدر اسلام با اغراض سیاسی است. چنان که در منابع شیعه هرگز حضرت خدیجه (ع) به عنوان «سیده بانوان خلقت» مطرح نشده است و منابعی هم که از ایشان با این عنوان و یا در ردیف چهار بانوی برتر یاد می کند، برگرفته از منابع اهل سنت است. (نک: سید بن طاوس، 1400ق، ج1، ص 91و118/اربلی، 1381ق، ج1، ص450 و 453 و 507/ حلی، 1411ق، ص353/ مجلسی، ج14، ص195، ج16، ص7، ج29، ص344 و 345، ج37، ص68 و ج43، ص36 و 51)
2- 1. جایگزین کردن عایشه:
«و أخرج ابن أبی شیبه و البخاری و مسلم و الترمذی و النسائی و ابن ماجه و ابن حریر عن أبی موسی قال: قال رسول الله- صلی الله علیه و سلم- کمل من الرجل کثیر و لم یکمل من النساء الا مریم بنت عمران و آسیه امراة فرعون و فضل عائشة عن النساء الثرید علی الطعام.»
در این مقاله در پی بررسی سندی روایات نیستیم، اما نکته قابل توجه در محتوای این حدیث، که در برخی منابع روایی اهل سنت آمده، این است: در حالی که همه روایات در پی معرفی چهار زن برتر به عنوان الگو هستند، این حدیث به یک باره- و آن هم با بیانی مضطرب- به سه زن بسنده می کند، به گونه ای که در ابتدا شاهد نام بردن زنان برتریم، اما در نام بردن سومین زن بدون معرفی نام او، به تعطیل فضیلت او نسبت به سایر بانوان پرداخته شده است. علاوه بر آن، همان گونه که ملاحظه شد، عایشه، خود چنین سخنی را قبول نداشته و هیچ گاه در طول عمر خویش به آن استناد نجسته است.
2. نام بردن از حضرت فاطمه (ع) در کنار سایر بانوان برتر
نوع دوم این نوع روایات به گونه ای است که گویی حدیث در صدد بیان افضلیت هیچ یک از بانوان نیست و نام حضرت فاطمه (ع) در کنار سایر بانوان به عنوان بانوی برتر می آید:
1- 2. «أخرج الحاکم و صححه عن ابن عباس قال: قال رسول الله- صلی الله علیه و سلم- أفضل نساء العالمین خدیجه و فاطمه و مریم و آسیه امراة فرعون.»
2-2. «وأخرج ابن مردویه عن أنس قال: قال رسول الله-صلی الله علیه و سلم- ان الله اصطفی علی نساء العالمین أربعة: آسیة بنت مزاحم و مریم بنت عمران و خدیجة بنت خویلد و فاطمة بنت محمد صلی الله علیه و [آله و] سلم.
3- 2. «و اخرج احمد و الترمذی و صححه و ابن المنذر و ابن حیان و الحاکم عن انس ان رسول الله- صلی الله علیه و سلم- قال: حسبک من نساء العالمین مریم بنت عمران و خدیجه بنت خویلد و فاطمه بنت محمد- صلی الله علیه و سلم- و آسیه امراة فرعون أخرجه ابن ابی شیبه عن الحسن مرسلا.»
4- 2.«و أخرج ابن أبی شیبه و ابن جریر عن فاطمه- رضی الله عنها- قالت: قال لی رسول الله- صلی الله علیه و سلم-أنت سیدة نساء اهل الجنة إلا مریم البتول.»
5- 2. «وأخرج ابن عساکر عن ابن عباس قال: قال رسول الله- صلی الله علیه و سلم- سیدة نساء أهل الجنه مریم بنت عمران ثم فاطمه ثم خدیجه آسیه امراة فرعون.»
6- 2. «و أخرج ابن أبی شیبه عن عبدالرحمن بن أبی لیلی قال: قال رسول الله- صلی الله علیه و سلم- فاطمة سیدة نساء العالمین بعد مریم ابنه عمران و آسیه امراة فرعون و خدیجه ابنه خویلد.»
اغلب مفسران اهل سنت اصطفای حضرت مریم (ع) را نسبی و مربوط به زنان عصر خویش می دانند. ابن الانباری قول به اکثریت را تأکید می کند. (ابن جوزی، 2001م، ج1، ص315) شماری از موافقان این نظریه (از میان متقدمان و متأخران مفسران) عبارتند از: ابن عباس، حسن بصری، ابن جریح(همان)، خازن، [بی تا]، ج1، ص244)، سورآبادی (سورآبادی، 1381ش، ص281)، آلوسی، و ابن عاشور، (ابن عاشور، [بی تا]ج3، ص95)
در اینکه چرا واژه «اصطفاک» دوبار در آیه آمده است، مفسران احتمالات مختلفی را بیان کرده اند.(نک: آلوسی، 1415ق، ج2، ص149) حتی آلوسی اقوال شاذ را هم آورده است: و المراد من «نساء العالمین» قیل: جمیع النساء فی سائر الأعصار، و استدل به علی أفضلیتها علی فاطمه، و خدیجه، و عائشه-رضی الله تعالی عنهن- و أید ذلک بما أخرجه ابن عساکر فی أحد الطرق عن ابن عباس أنه قال: «قال رسول الله- صلی الله تعالی علیه و سلم: سیدة نساء أهل الجنه مریم بنت عمران، ثم فاطمه، ثم خدیجه، ثم آسیه امراة فرعون.» (همان) فخر رازی اصطفای نخست را مربوط به ابتدای دوران کودکی حضرت مریم (ع) می داند و اصطفای دوم را درباره دورانی که ایشان با فرشتگان گفت و گو می کرد و سرانجام بدون آنکه همسر داشته باشد، صاحب فرزند شد.(نک:رازی، 1405ق، ج8، ص47) در روایات شیعی، اصطفای نخست ناظر به برگزیده شدن حضرت مریم(ع) از ذریه انبیا و دوری وی و پدران و مادران او از حضرت عیسی (ع) بدون پدر و برگزیدن صفتی است که در پی آن، به وی دستور داده می شود» ـ یا مریم اقنتی لربک و اسجدی و ارکعی مع الراکعین.» (نک: مجلسی،1404ق، ج14، ص193/عیاشی،1380ش، ج1، ص173)
اثبات افضلیت حضرت فاطمه (ع) به روش های دیگر
اگرچه احادیثی که از منابع شیعه و اهل سنت به آنها اشاره شد به خوبی نشان دهنده افضلیت حضرت فاطمه (ع) نسبت به همه بانوان جهان به ویژه حضرت مریم (ع) است، اما می توان با استفاده از آیات قرآن نیز به این افضلیت پی برد.
1. دستور رکوع به حضرت مریم (ع)
خداوند در ادامه آیه می فرماید: «یا مریم اقنتی لربک و اسجدی ارکعی مع الراکعین.» (آل عمران:43) این امر همانند امری است که بنی اسرائیل هم شده است؛ «و اقیموا الصلاة و آتوا الزکاة و ارکعوا مع الراکعین.»(بقره:43) در اینجا مجال آن نیست که مراد از بنی اسرائیل مشخص شود: (نک: مجلسی، 1404ق، ج24، ص397)، اما پرسش اینجاست که آیا حضرت مریم (ع) می تواند در برابر کسی جز کفو فاطمه (ع)، رکوع کردن و نیکو رکوع کردن را بیاموزد؟ «إنما ولیکم الله و رسوله و الذین آمنوا الذین یقیمون الصلاة و یؤتون الزکاة و هم راکعون.»(مائده:55)
مگر روایات شیعه و اهل سنت به ایمان امام علی (ع) به عنوان اولین مؤمن و در پی آن، اولین نماز گزارنده اذعات ندارند؟ «عن ابن عباس قال: "و ارکهوا مع الراکعین" نزلت فی رسول الله و علی خاصة و هما اول من صلی و رکع.» (مجلسی،1404ق، ج36، ص166/ فرات کوفی،1410 ق، ص59/ ابن شهر آشوب،1379 ، ج2، ص13/حسکانی، 1411ق، ج1، ص111) به حضرت مریم (ع) چونان بنی اسرائیل دستور به رکوع با رکوع کنندگان داده می شود و در آیه ولایت روشن می شود که مراد از این رکوع کنندگان کسانی هستند که دارای مقام ولایت اند که محور حضرت زهرا (ع) است. «هم فاطمة و ابوها و بعلها و بنوها»(قمی، 1384ش، ص1343)
2. آیه تطهیر
برای حضرت مریم (ع) در آیه محل بحث، آمده است: «إن الله اصطفاک و طهرک»، در حالی که طهارت و پاکی حضرت فاطمه (ع) و دوری او و اهل بیت (ع) از پلیدی، با مفعول مطلق تأکیدی و عبارت «یطهر کم تطهیرا» بیان شده است: «إنما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا.»(اجزاب:33) درباره اینکه این آیه در شأن پیامبر (ص)، امام علی (ع)، حضرت زهرا(ع)، امام حسن (ع) و امام حسین (ع) است، آثار مختلفی نگاشته شده است.(ر.ک به: عسکری، [ّبی تا])
3. آیه مباهله
در جریان مباهله، که با نامه پیامبر (ع) مبنی بر دعوت مسیحیان به اسلام شروع شد و ایشان پیش گویی های کتاب های آسمانی درباره پیامبر (ص) را بر نتابیدند، رسول خدا (ص) از اهل بیت(ع) خویش در حقانیت اسلام مدد جست؛ ماجرایی که شیعه و سنی به آن اعتراف دارند.(ر.ک به: انصاری،1385 ش) برای نمونه، حسن بصری که خود از مخالفان اهل بیت (ع) است، به ماجرای مباهله اقرار کرده است. وی در این زمینه می گوید: «پیامبر (ص) صبح هنگام، برای مباهله آمد، در حالی که دست حسن و حسین را گرفته بود و فاطمه پشت سر او بود و علی پیشاپیش او می رفت. اسقف اعظم پرسید: اینان کیانند؟ در پاسخ او گفتند: این پسرعموی او و همسرش دخترش است و این دو پسران دختر اویند، و این بانو دختر اوست که عزیزترین مردم نزد او و نزدیک ترین آنان به قلب اوست. پیامبر (ص) جلو آمد و بر سر زانوانش نشست و اسقف گفت: به خدا قسم، آن گونه که انبیا برای مباهله می نشینند ، نشسته است؛ از این رو، از مباهله پشیمان شد و اقدامی نکرد.» (مجلسی،1404ق، ج21،ص338)
چنان که واضح است، محور اصحاب مباهله، حضرت زهرا (ع)است که با تعابیری نظیر «هذه بنته اعز الناس علیه و اقربهم إلی قلبه» معرفی شده است.
4. اجمال امت
برتری و افضلیت حضرت زهرا (ع) برای همه امت حتی مخالفان ایشان امری آشکار بوده است، به گونه ای که بسیاری از اوقات امامان شیعه در احتجاجات و دربرتری خویش نسبت به سایر مردم در جانشینی پیامبر (ص) از افضلیت حضرت زهرا (ع) سخن گفته اند. در اینجا به دو نمونه اشاره می شود:
1- 4. امام علی (ع):
حضرت در نامه ای مهم به معاویه-که در طی آن، به امتیازات خود نسبت به بنی امیه اشاره دارد-یکی از امتیازات خود را افضلیت حضرت زهرا (ع)بر می شمرد:
«...و منا النبی و منکم المکذب و منا اسد الله و منکم اسد الاحلاف و منا سیدا شباب اهل الجنة و منکم صبیه النار و منا خیر نساء العالمین و منکم جمالة الحطب فی کثیر مما لنا و علیکم فإسلامنا قد سمع و جاهلیتنا لا تدفع و کتاب الله یجمع لنا ما شذ عنا و هو قوله سبحانه و تعالی و اولوا الارحام بعضهم اولی ببعض فی کتاب الله و قوله تعالی إن اولی الناس بإبراهیم للذین اتبعوه و هذا النبی و الذین امنوا و الله ولی المؤمنین فنحن مرة اولی بالقرابة و تارة اولی بالطاعة.»(سید رضی، [بی تا]، ص387) سکوت معاویه در برابر این استدلال امام علی (ع) نشان از آگاهی و اعتراف وی به این برتری است.
2- 4. امام حسن (ع):
در فرصتی که امام مجتبی (ع) در برابرمعاویه پیدا می کند، بر منبر می رود و به این برتری در میان همه بانوان عالم اشاره می نماید.«و لقد قیل لمعاویة ذات یوم لو امرت الحسن بن علی ابی طالب فصعد المنبر فخطب لیتبین للناس نقصه فدعاه فقال له اصعد المنبر و تکلم بکلمات تعظنا بها فقام علیه السلام فصعد المنبر فحمد الله و أثنی علیه ثم قال ایها الناس من عرفنی فقد عرفنی من لم یعرفنی فانا الحسن بن علی ابی طالب و ابن سیدة النساء فاطمه رسول الله...»(مجلسی،1404ق، ج43، ص331/همو، ج43، ص356/ ابن شهر آشوب، 1379، ج4، ص12/ طبرسی،1403 ق، ج1، ص280) با بررسی زندگی اهل بیت (ع) و احتجاجات مختلفی که ایشان در مقام معرفی خود در برابر مردم ارائه کرده اند، به موارد فراوانی از این نوع شناسایی می رسیم. بررسی و گونه شناسی این نوع روایات، مجالی دیگر می طلبد.
3- 4. نظر صحابه:
در بیان بسیاری از صحابه، جایگاه حضرت زهرا (ع)به عنوان حجت خدا بر مردم معرفی شده است؛ نظیر: ابراهیم جوینی (جوینی،1978 م، ج2، ص آخر)، سلیمان قندوزی (قندوزی،1966م، ص787)، و موفق بن احمد خوارزمی، (خوارزمی، 1418ق، ج1، ص95)
پینوشتها:
* استادیار دانشگاه آزاد اسلامی
منبع:فصلنامه علمی- ترویجی مباحث بانوان شیعه شماره-24