تلاش او را تحسین کنید
وقتی میبینید که او در موقعیتی ناخوشایند که به زور در آن قرار گرفته و تحملش اصلا برای او راحت نبوده باز هم خویشتنداری کرده و تا آخرین لحظه باادب مانده و با آدمهایی که به زور او را در این حالت ناراحتکننده قرار دادهاند دعوا نکرده و فحش نداده است، حتما او را تحسین کنید.
مثلا شما برای عیادت کسی به بیمارستان رفتهاید، ولی او را که شش سال دارد به داخل راه نمیدهند. او مجبور است مدتی کنار دهها کودک بیتاب و بیحوصله دیگر مانند خودش در مکانی که بیمارستان برای نگهداری این کودکان در نظر گرفته بماند تا شما برگردید. اگر کسی که او را از دیدنش محروم کردهاند، پدر، مادر یا خواهر و برادرش باشد و او باز هم صبوری کند، واقعا شایسته تقدیر است.
هشدار به پدر و مادرها
خیلی مراقب باشید و هرگز کودکتان را در موقعیتی که ممکن است در آن آسیب فیزیکی یا روانی ببیند، تنها رها نکنید. گاهی اوقات او واقعا مورد آزار قرار میگیرد؛ ولی به هر دلیلی، از جمله ترس از شما یا فرد مهاجم، شکایتی نمیکند. معمولا در این مواقع کودک پس از آن روز مضطرب است، شبها خوابش نمیبرد، کابوس میبیند، خودش را از دید شما پنهان میکند یا مدتهای طولانی در دستشویی یا حمام میماند و علامتهای دیگری که باید با توجه به شناختی که از او دارید به آنها شک کرده اقدام مناسبی انجام دهید.
اگر او مورد آزار قرار گرفته است، باید جلوی ادامه و تکرار آسیب گرفته و فرد کودکآزار مجازات شود تا کودک هرچه زودتر این آسیب جسمی یا روانی را پشت سر گذاشته، دچار افسردگی و اضطراب مزمن نشود و زودتر به حالت عادی باز گردد. وقتی دیدید که او چنین حالاتی دارد ولی همچنان از آن موقعیت ناراحتکننده حرفی نمیزند و شکایتی ندارد، این «ادب» را به حساب تربیت خوب خودتان و مودب بودن کودک نگذارید.
این علامتها، زنگ خطری هستند که خبر از خطراتی میدهند که امروزه کودکان را در خانه، مدرسه و جامعه تهدید میکنند. پس حواستان را خوب جمع کنید و احتمال وقوع چنین حادثههای تلخی را برای او در نظر داشته باشید. این بخصوص درباره دختربچهها بیشتر اهمیت دارد.
بیادبی را درست تعریف کنید
گستاخی را با تمایل طبیعی کودک به اظهار نظر و بیان عقیده و نظرش اشتباه نگیرید. اگر شما سر سفره بشقابی پر از سبزی پخته جلویش گذاشتید و او با حرص و تنفر گفت: «من از سبزی پخته حالم به هم میخورد» او را بیادب ندانید و قدری صبور باشید.
توجه کنید که گاهی شما به قدری بر ادب و نزاکت جلوی بزرگترها تاکید میکنید که فرزندتان اصلا نمیتواند تشخیص دهد چه وقت باید حرف بزند، کی ساکت باشد، چه چیز را بگوید و چه چیز را نگوید و شاید به این نتیجه برسد که اصلا بهتر است چیزی نگوید و همیشه جلوی بزرگترها مانند یک فرشته معصوم از جایش تکان نخورد و حرفی نزند.
کودک زیادی مودب یا کودک بیاعتماد به نفس و ضعیف؟
به این ترتیب او کودکی خواهد شد که هیچ وقت جرات اظهار نظر ندارد، احساساتش را پنهان میکند و قدرت مخالفت با همسن و سالان یا بزرگتری که او را دعوت به کار خطرناکی کرده یا تهدیدش میکند نخواهد داشت. شما باید تفاوت گستاخی با اعتماد به نفس و اظهار نظر کردن، فرق سرکشی با مخالفت بجا و بموقع و تفاوت مودب بودن با اطاعت بیچون و چرا از حرف هر کسی را درست برای فرزندتان توضیح دهید.
کودکانی که معنی این مفاهیم را نمیدانند و بیش از اندازه به آنها سفارش شده که مودب باشند، بیشتر در معرض خطر آسیبها هستند. آنها نمیتوانند نه بگویند و جرات هم ندارند برای پدر و مادر یا بزرگتر دیگری ماجرا را تعریف کنند.
رسانهها هم مقصرند ...
بعضی برنامههای رادیو و تلویزیون و فیلمهای سینمایی متاسفانه کودکانی را نشان میدهند که در فیلم با اطرافیانشان بیادبانه حرف میزنند، فحش میدهند و در برابر پدر و مادر گستاخی میکنند. کنترل رسانهها بسیار سخت است، چون از هر جایی نفوذ میکنند؛ ولی پیش از آنکه دیر شود و کودک به حرفهای تلویزیون و رادیو بیش از حرف شما توجه کند، معنای کلمات و گفتارها را تا جای ممکن برایش شرح دهید و مثلا بگویید اصطلاحی که در فلان فیلم دیده مودبانه نیست و افراد محترم و نجیب این اصطلاح را هرگز به زبان نمیآورند. به طور کلی کودک را خیلی با تلویزیون یا رادیو تنها نگذارید.
سعی کنید سرش را با فعالیتهای دیگر گرم کرده و کاری کنید که حوصلهاش در خانه سر نرود. البته تلویزیون این روزها در همه خانهها هست و اجتناب کامل از آن ممکن و منطقی نیست؛ ولی میتوانید این وسیله سرگرمی را در اولویت آخر قرار دهید.
برای خواندن بخش اول- چرا کودکم بیادب است- اینجا کلیک کنید.
برای خواندن بخش دوم- چرا کودکم بیادب است- اینجا کلیک کنید.
برای خواندن بخش چهارم- چرا کودکم بیادب است- اینجا کلیک کنید.