ماهان شبکه ایرانیان

آسیب‌شناسی ساماندهی تفکیک زباله در کشور؛

اقدام جوانمرگ‌شده

همه داستان زباله‌گردی و تفکیک زباله توسط بی‌خانمان‌ها، دقیقا از تسری تصویری ناپسند و تاسف‌آور در اذهان تک‌تک ما شروع می‌شود که در هرجایی از زندگی‌مان می‌تواند تاثیر نامطلوبی را باقی بگذارد.

اقدام جوانمرگ‌شده

همه داستان زباله‌گردی و تفکیک زباله توسط بی‌خانمان‌ها، دقیقا از تسری تصویری ناپسند و تاسف‌آور در اذهان تک‌تک ما شروع می‌شود که در هرجایی از زندگی‌مان می‌تواند تاثیر نامطلوبی را باقی بگذارد.

به گزارش به نقل از جهان صنعت ،به همان اندازه در ذهن همه ما و در محیط بیرون مانند جنگل یا دریا نیز‌ به عنوان تصویرهایی مطلوب و زیبا از محیط‌زیست برایمان باقی می‌ماند. تصویرهایی که از بس تکرار شده‌اند و هشدار تخریب‌های طبیعت را به ما داده‌اند باید گفت به تصاویر عمومی زندگی ما تبدیل شده‌اند.

درصورتی که توجه انسانی به این مسایل اگرچه با حجم وسیعی از تبلیغات و توجهات رسانه‌ای، آنها را به عنوان تصاویر غالب زندگی ما تبدیل می‌کند، اما نباید فراموش کرد که هنوز محیط‌زیست و ضرورت‌هایش به معنای صحیح و درست کلمه با بحران‌ها و مشکلاتی دهشتناک مواجه است که عدم توجه به آنها در راستای تصحیح و از بین بردن مشکلات محیط‌زیست می‌تواند به نوبه خود به بزرگترین بحران شهری ما در سال‌های آینده تبدیل شود.

به عنوان مثال‌هایی خیلی ساده اما بهت‌آور در این ماه‌های اخیر می‌توان به چند فیلم نه چندان خوشایند که مدام دست به دست می‌شوند و نشان می‌دهند افراد خارجی در سفری که به کشورمان داشته‌اند مشغول جمع‌آوری زباله از جنگل‌ها و اماکن تاریخی هستند، اشاره کنم. تمام حرف همین است.


هیچ توجهی تا امروز به مقوله زباله‌های پلاستیکی نداشته‌ایم و مدام به همان اندازه که به تعدادمان افزوده می‌شود مسایل و مشکلات در پس این معضل، به بحرانی بسیاری اساسی تبدیل می‌شود. در یک ردگیری ساده و بدون زحمت می‌توانیم ببینیم که درکجای این خط تخریب طبیعت ایستاده‌ایم؛ خطی که نشان می‌دهد به هیچ عنوان درک درستی از جنس و ماهیت زباله‌ها بالاخص زباله‌های تفکیک‌ناپذیر نداریم.


طرح‌های شکست‌خورده تفکیک زباله
وقتی به مساله زباله‌های تفکیکی نظر می‌کنیم، بی‌هیچ تردیدی باید ادعا کرد از یک سو همه طرح‌های محلی و تاثیرگذار شهرداری‌های مناطق شهری نظیر تهران از اهمیت برخوردار نیستند، بلکه دیگر طرح مناسبی برای ساماندهی و جمع‌آوری آنان نیز مشاهده نمی‌شود. به عنوان مثال، توزیع کیسه‌های رنگی به قصد تفکیک زباله در میان شهروندان در خصوص تفکیک زباله‌ها از یکدیگر و سپس تحویل آنها به متولیان امر پاکیزه‌سازی شهر یکی از طرح‌های ارزشمندی بود که جوانمرگ شد.

امروز بار دیگر در معابر و کوچه‌های شهر و حتی مراکز فروش، کیسه زباله‌های سیاه‌رنگ را می‌بینیم و رنگی بودن کیسه‌های تفکیکی زباله‌ها و ضایعات، پیام‌ صحیحی به مانند گذشته ندارند. اینچنین است که یک طرح جامع و مقبول که می‌تواند از یک‌سو عاملی برای فرهنگ‌سازی عمومی باشد و از سوی دیگر راهی برای توجه ما مردم ساکن در اجتماعات شهری در راستای حفظ محیط اجتماعی برتر، عملا دچار بی‌مهری قرار می‌گیرد و امروز می‌بینیم که روال، کماکان همچون گذشته‌ است که توجه به زندگی مطلوب شهری و نیز دفع صحیح زباله‌ها یک امر ناآشنا و محال تلقی می‌شود.


وقتی بقای برخی بی‌خانمان‌ها معطوف به دارایی سطل‌های زباله شده
بقا و دوام زندگی افراد بی‌خانمان و معتاد این روزها در شهری مانند تهران به سطل‌های زباله مربوط شده و تقریبا هیچ‌کدام از ما نیستیم که تصاویر متعددی را در این خصوص ندیده باشیم. پیش از آمدن ماموران شهرداری سطل‌های زباله چندین بار بازبینی جدی می‌شوند و این نه تنها باعث سرایت بیماری‌های ناشی از وجود زباله‌های ناسالم در شهر می‌شود،

بلکه افراد نیازمند به محتویات این سطل‌های زباله نیز به بیمارانی تبدیل می‌شوند که علاوه بر قربانی شدن در منطق جامعه‌ای که می‌خواهد آنها در سطل‌های زباله سرگردان باشند، متولی این مقوله تفکیکی می‌شوند که تحت هیچ شرایطی راضی نخواهند بود، چراکه تصویری از اجتماعی ناسالم را به ما روایت می‌کند.


مافیای زباله‌گردی و رقابت در این بازار‌
عدم تفکیک زباله‌های شهری به همین سادگی می‌تواند معضلات زیادی را به وجود آورد. بحران شکل‌گیری مافیایی در قد و قامتی نه چندان کوچک که کودکان بی‌خانمان و کار را به سمت جمع‌آوری زباله‌ها می‌کشاند و در این راه چنان رقابتی به وجود آمده که تعجب، کمترین واکنش طبیعی به آن است.

به بهانه همین زباله‌های شهری تفکیک نشده هرروز تعداد زیادی کودک و نوجوان سوار بر چهارچرخ‌ها و کامیون‌های بزرگ وارد شهری نظیر تهران می‌شوند و بسته به موقعیت تعیین شده شروع به جمع‌آوری پلاستیک، ضایعات فلزی نظیر آلومینیوم، مس و چدن می‌کنند.

همه این مناسبات بسته به میزان دارایی سطل‌های زباله است و همه این اتفاقات در کنار همین سطل‌ها رخ می‌دهد. نه تنها بین آنها حتی در یافتن منبعی غنی از زباله، درگیری‌هایی رخ می‌دهد، بلکه سطح دیگری از آلودگی به بیرون از سطل‌های زباله کشیده می‌شود و این ابتدای بروز همان چهره ناشی از معضلات اجتماعی و زباله‌های شهری است. شهرهای ناقص صنعتی ما نیز به این مقوله دامن می‌زنند و ما هر روز شاهد کاهش کیفیت تفکیک زباله‌ها در کلانشهری نظیر تهران هستیم.


از سوی‌ دیگر،کارفرمایان غیرقانونی و برخی پیمانکاران شهرداری تهران که متولی به کارگیری این کودکان هستند، بسته به میزان کار این کودکان آنها را بیشتر به استثمار کردن ترغیب و حتی به دلیل کم‌کاری، به ضرب و شتم‌های تاسف‌بار محکوم و مجازات می‎کنند، به نوبه خود باید بپذیرند که بخش اصلی این قدرت نامشروع و درآمدهای کلان و کاذب حاصله را از کم‌کاری در مقوله دفع و بازیافت زباله‌های شهری کسب می‌کنند.

تعجب خواهید کرد اگر بروز چنین وضعیتی را از همین ابتدایی‌‌ترین اقدامات نظیر تفکیک زباله‌ها و ترویج فرهنگ مربوط به آن بدانید، اما واقعیتی است که با چنین برجستگی خاص اجتماعی، در حد یک معضل بزرگ اجتماعی عیان شده و کنترل آن به این سادگی‌ها نیز تحقق نخواهد یافت.

می‌بینید که به چه راحتی طرحی که زمانی می‌توانست از مهم‌ترین شاکله‌های رشد صحیح شهرنشینی ما قلمداد شود، با کمی کم‌توجهی و در نهایت به فراموشی سپرده شدن دائمی آن، اینچنین به رشد بزهکاری‌ها کمک کرد و باعث رشد درآمدهای نامشروع از سوی افراد فرصت‌طلب و سودجو شد.


تفکیک زباله؛ امری که سال‌هاست در دنیا عادی شده و برای ما هنوز نه
ما هیچ تعریف درست و مشخصی از محیط‌زیست نداریم. بیان این مساله شاید از دید بسیاری کوته‌بینی یا بی‌انصافی باشد، اما از این دید که اگر ما محیط‌زیست را شناختیم، نوع رفتار و مواجهه آتی ما با این مقوله تغییرات اساسی و مهمی می‌کرد، بسیار اهمیت دارد. این رویکرد نشان می‌دهد که ما چقدر محیط‌زیست را می‌شناسیم و با رفتارها و المان‌های آن آشنا هستیم و نسبت به ناهنجاری علیه آن واکنش نشان می‌دهیم.


پلاستیک به عنوان پرمصرف‌ترین ماده مورد نیاز بشر در کارهای مختلف، بزرگ‌ترین و فاجعه‌بارترین ماده‌ای است که نه تنها با محیط‌زیست دشمن است، بلکه با چنان آرامشی در طبیعت به خواب فرو می‌رود که چهار سده باید بگذرد تا اثرات آن از بین برود یا طبیعت بتواند آن را تجزیه کند. در چنین ساختاری است که وقتی به رفتارهای فعلی نظر می‌کنیم، متوجه می‌شویم همین عدم تحقق طرحی نظیر تفکیک زباله‌های شهری تا چه میزان می‌تواند بر محیط‌زیست حال و آینده تاثیر بگذارد.

به همین راحتی دیدیم که نبود یک مدیریت منسجم و صحیح در راه تحقق یک اصل و یک قاعده مصوب از سوی شهرداری‌های کشور، تا چه میزان باعث بروز بحران‌ می‌شود؛ بحرانی که توجه به آنها در بسیاری از کشورهای در حال توسعه و توسعه یافته جهان، سال‌های سال است تبدیل به یک رفتار عادی شده یا اصل و منشا مساله به نوعی فراموش شده از بس که در بطن زندگی انسان‌ها جا افتاده است. این مساله در حال حاضر مهم‌ترین شکل تصور یافته این مقوله خواهد بود که چرا طرحی اینچنین مناسب و دوستدار محیط‌زیست، در کلانشهری نظیر تهران تحقق نیافت و امروز با وجود همه مشکلات زیست‌محیطی که در تهران و حتی دشت بزرگ تهران داریم، نمی‌توانیم طرح ساده تفکیک زباله‌ها را در شکل عمومی و همگانی احیا کنیم.
چه باید کرد؟
پرسشی بسیار جدی و حیاتی؛ چه باید کرد؟ اگرچه بسیار کلی به نظر می‌رسد، اما وقتی اینچنین در پس یک طرح و عدم تحقق‌اش با مشکلات جدی مواجه می‌شویم، پس طبیعی است که نباید آن را سطحی انگاشت یا از آن به راحتی گذشت. طرح تفکیک زباله‌های شهری که روزی بنا بود تنها در سه سطح، زباله‌های تفکیکی شهری و خانه‌های ساکنین شهر را تفکیک کند، امروز با چنان بی‌مهری و کم‌توجهی به فراموشی سپرده شده است که حتی نمی‌توان در مقام فردی نیز به آن متعهد بود. دیگر مراکز متولی در مناطق شهرداری، کیسه‌های زباله به افراد متقاضی و خانواده‌های درخواست‌کننده نمی‌دهند و عوامل جمع‌آوری زباله‌های شهری نیز هیچ امکانی برای تفکیک زباله‌ها یا حمل مجزای آنها ندارند.


معتادان زباله‌گرد، انتقال‌دهنده انواع بیماری‌ها با تفکیک در شهر هستند
بر این مبنا وقتی چنین ساختار منسجمی که روزی بنا بود طرح تفکیک زباله‌ها را به عنوان یکی از شاخص‌های برجسته شهرنشینی در کلانشهری نظیر تهران احیا کند، دچار ایستایی اینچنینی می‌شود، طبیعی است که بزهکاری‌ها و معضلات اجتماعی یکی پس از دیگری از نبود آن سر از تخم بیرون بیاورند و نه تنها تصویر معضلات و مشکلات شهری را چند برابر کنند، بلکه شاهد بدترین ظلم‌ها و سوء‌استفاده‌ها از کودکانی باشیم که قربانی سودجویی کسانی می‌شوند که با تفکیک این زباله‌ها به سودهای کلان و سرشاری می‌رسند.

در این میان وضعیت معتادان جمع‌کننده زباله‌ها نیز بسیار وخیم و دردناک است و همانطور که پیشتر به آن اشاره شد بخش اعظمی از بیماری‌های انشعاب یافته از زباله‌ها از طریق همین افراد انتقال می‌یابند و عملا حمل‌و‌نقل زباله‌های تفکیکی از سوی این افراد در نقاط مختلف شهر مشکل‌ساز بوده و خواهد بود.


در واقع بدون تردید هیچ راهکاری نمی‌تواند به حل این بحران مدام در حال افزایش و سیار کمک کند. اما دست کم با طرح آن می‌توان پی به این نکته برد که چگونه در پس عدم اجرا و فقدان روحیه پیگیری و به تکامل رساندن طرحی جامع از این نوع، باید در عرصه اجتماعی شاهد زایش معضلاتی بسیار باشیم. معضلاتی که شاید به لحاظ تجربی و صوری هیچ ارتباطی با اصل مورد ادعای عدم کارایی در انجام طرحی جامع نظیر طرح تفکیک زباله نداشته باشد، اما در عمل و باطن شاهدیم که چه فجایعی را می‌توان منتج از آن دانست.

از این رو بی‌هیچ تردیدی احساس می‌شود طرح تفکیک زباله‌ به الزام، باید شکلی نهادینه و عمومی در جامعه ما بگیرد. طرح تفکیک زباله باید مورد توافق و مبنای آموزشی برای همه شهرنشینان تهرانی است تا به عنوان یک نمونه آزمایشی مبنایی صحیح برای طرح دیر بازده تفکیک زباله‌ها در کل کشور باشد تا از قِبَل آن وضعیت بیکاری کودکان کار، ظلم و تجاوز به آنها کاسته شود. وضعیت معتادان نیز یکی از اولویت‌هایی است که نیاز جدی به کنترل و بازنگری کارکرد آنها در محیطی بدون زباله و حمل‌و‌نقل دارد؛ وضعیتی که در آن معتادان دست کم ناقل آلودگی‌ها و بیماری‌ها نباشند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان