صبح نو: سریال «سارق روح» به کارگردانی آقای احمد معظمی و تهیهکنندگی آقای ابوالفضل صفری از شبکه سه سیما در حال پخش است و توانسته مخاطبان را تا حدود زیادی با خود همراه کند.
نادر عابدی، استاد دانشگاه و بازنشسته وزارت اطلاعات است که نگاهش به پدیدههای اجتماعی نگاه پژوهشی و علت و معلولی است. به همین خاطر دوباره به محل کار خود باز میگردد و بررسی پروندههایی را میپذیرد. در این میان تیمی که وی را در این مأموریتها همراهی میکند، دانشجوهای خودش هستند و نگاه موشکافانهای به پروندهها دارد. آقای «علیرام نورایی» بازیگر میانسال سینما و تلویزیون کشورمان است که در آثار زیادی نقشآفرینی داشته است. او نقشهای مثبت و منفی مختلفی را تجربه کرده است. «بازنده»، «گرگ و میش»، «نفوذی»، «گلوگاه شیطان»، «قلادههای طلا»، «استرداد» و «یتیمخانه ایران» را در سینما تجربه کرده و در تلویزیون هم در مجموعههایی مثل «کمکم کن»، «پول کثیف»، «هوش سیاه» و «عملیات 125» حضور داشته است. به مناسبت نقشش در سریال سارق روح، گفتوگویی با وی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
از شروع همکاریتان با «سارق روح» بفرمایید؟
گمان میکنم که آغاز فعالیت من و آقای معظمی دراین حرفه همزمان شد. ایشان دستیار کارگردان بودند و من هم اولین نقشهایم را در دفتر آقای قاسم جعفری کار کردم. درنتیجه آشنایی من و احمد معظمی به حدود 21 سال قبل بازمیگردد. اپیزودی از «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد»، تله فیلم «ساعت به وقت صفر» و سریال «جاده چالوس» که بعد از بازی در چند نقش منفی با آن حضوری متفاوت داشتم، از جمله همکاریهای من با وی بود. نقشم در سریال جاده چالوس کمی فانتزیطور بود و آن را دوست دارم.
پس شناخت خوبی از هم دارید!
بله قطعاً همینطور است! به طور کامل همدیگر را میشناسیم و دوستان خوبی هستیم. در پروژههای مختلف بدون مشکل با هم کار کردهایم.
«سارق روح» سفارشی است؟
خیلی نمیتوانم درباره این موضوع صحبت کنم و طبیعتاً آقای معظمی آگاهترند، اما داستان این مجموعه مستند است. آقای اصفهانی، مشاور پروژه بودند و قبل از کلید خوردن کار با ایشان جلساتی داشتیم. قبل از شروع کار کاملاً توسط ایشان نسبت به موضوع توجیه شدیم.
بحث مربوط به فرقهها، مسألهایست که در کشورمان شاهدش هستیم.
این سریال جزو اولین آثار نمایشی مربوط به این موضوع است!
موضوع بسیار حساسی است و فکر میکنم، «سارق روح» اولین پروژهای است که به صورت جدی، بررسی شده و مستند به آن پرداخته است.
ظاهراً اکثر افراد درگیر فرقهها از آدمهای تحصیلکردهاند؛ شما هم به این موضوع برخوردید؟
بله درست است. خیلی وقتها ممکن است که با قشری تحصیلکرده طرف باشیم. ظاهراً اهداف این فرقهها، آدمهای خاصیاند. جلسات زیادی بین تیم کارگردانی، نویسندگان و مشاور پروژه برگزار شد. فهمیدیم که با مطلب عجیب و غریبی طرفیم و مخاطب برای اولین بار آن را خواهد شنید. حساسیت موضوع و گستره آدمهای درگیر این مسأله کار ما را سخت میکرد. نکته مهم این بود که یک وقت، خروجی کار ما به جای نقد فرقهها، به تبلیغی برای آنها تبدیل نشود. اگر اشتباهی صورت میگرفت امکان داشت جواب معکوسی بگیریم. تیم کارگردانی و نویسندگان با وسواس زیادی شروع به کار کردند. مشاور نظارت جدی داشت و درباره انتخاب کلمات و جملات احتیاط زیادی صورت میگرفت. گاهی برای بیان یک دیالوگ و جابهجا کردن دو کلمه، دچار چالش میشدیم.
شما شانس بازی در نقشهای مثبت و منفی زیادی را داشتهاید؛ نقشتان در «سارق روح» چه ویژگیهایی داشت؟
بله خدا را شکر من شانس بازی در نقشهای مختلفی را داشتهام. نقشم در سارق روح برایم جذاب بود، چون لایههای معمایی داستان را به جلو میبرد. تا قسمت پنجم هویت واقعی شخصیت من مشخص نبود. نفوذی بودن برایم جذابیت زیادی داشت. به دلیل نقشهای منفی که در گذشته بازی کردهام و البته نوع ارائه نقشم دراین سریال، بسیاری از مخاطبان گمان میکردند واقعاً نقشم منفی است و از اعضای فرقه هستم و جا میخوردند! این واکنشها برایم بسیار جالب بود. ضمناً خود داستان برای اولین بار بود که مطرح میشد و همین باعث میشد دوچندان راضی باشم.
باتوجه به حضورتان در کارهای پلیسی، علت عدم موفقیت بسیاری از سریالهای معمایی را چه مشکلی میدانید؟
جذابیت کارهای پلیسی و جاسوسی، به هیجان و ایجاد سکانسهای اکشن برمیگردد. متأسفانه ما در این بخش معمولاً کمبود داریم. این به بودجههای محدود و نبود اسپانسر مربوط است. ببینید جذابترین سریال پلیسی که تلویزیون خودمان هم بارها پخش کرده، «هشدار برای کبری 11» است. غولهای خودروسازی کشور آلمان اسپانسر این سریال هستند و در هر قسمت تعداد زیادی خودرو منفجر و تخریب میشود. همین به اندازه کافی جذابیت بصری ایجاد میکند. همانطور که اگر ارگانهای نظامی همکاری نکنند قطعاً فیلمی در حوزه دفاع مقدس امکان ساخته شدن نخواهد داشت.
به جز مسأله اسپانسر، آیا فیلمسازانمان کمی عافیتطلب و اهل کارهای بیدردسر نیستند؟
سلسلهمراتبی است که از بالا به پایین اتفاق میافتد. مثلاً نویسنده خوشذوقی فیلمنامهای پلیسی مینویسد. سکانسهای اکشن جذابی به ذهنش میرسد، اما همان جا درجا خودش را سانسور میکند، چون میداند امکان خلق چنین صحنهای با توجه به پتانسیل پروژه وجود ندارد. حتی اگر نویسنده جسوری باشد که چنین سکانسهایی را بنویسد، اما در ادامه این که تهیهکننده آن را قبول کند هم مشکلی است که باعث میشود برویم به سمت ساخت آثاری ساکن و بدون هیجان بعد از حواشی مربوط به «قلادههای طلا».
آیا هنوز هم مشکلاتی برای کار دارید یا وضعیت کاریتان عادی است؟
از همان موقع فکر میکردم شرایط نرمال و عادی است! اما متأسفانه نمیشود این طور گفت. خیر، واقعاً کسانی در کستینگ و انتخاب بازیگر، خصوصاً درسینما هستند که تأثیرگذارند و همچنان مشغولند. همه میدانیم که تعدادی بازیگر خاص در پروژههای سینمایی کار میکنند و فقط انگار نام آن پروژه عوض شده است! ترکیب بازیگران همان قبلی است و تیم ثابتی هستند. این مسائل هست و من هم اعتراضی ندارم. عدهای فکر میکنند سینمای کشور عزیزمان با هشتاد میلیون جمعیت، ملک پدریشان است و باید از آن حراست کنند که کسی واردش نشود. شاید این شرایط منطقی است و به همین خاطر من به آن اعتراضی ندارم. برای من سینما و تلویزیون تفاوتی ندارد و نگاهم به آن حرفهای است. هرجایی که نیاز باشد با تمام انرژی خواهم بود و هرچه را بلد هستم اجرا میکنم و از دیگران هم یاد خواهم گرفت.
برنامه آیندهتان چیست؟
این روزها حال خوبی ندارم. به خاطر وضعیت نابسامان اقتصادی مردم که خودم هم جزئی از آن هستم. متأسفم که بگویم برای فردایم هم برنامه خاصی ندارم. امیدوارم اول شرایط اقتصادی سامان بگیرد، مردم به آرامش برسند و بعد درباره آیندهکاری تصمیم بگیریم.