نفس در اصطلاح فلاسفه جوهری است که ذاتا مستقل و در فعل، نیاز به ماده دارد و متعلق به اجساد و اجسام است یعنی جوهری است مستقل و قائم به ذات خویش که تعلق تدبیری با بدن دارد و در تصرف و تدبیر به جوهر روحانی دیگری دارد که روحانیت آن از نفس کمتر است و آن واسطه، روح حیوانی است که آنهم واسطه دارد که قلب است. (1)