ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

امام-جواد(ع)

از این مُرکب سیاهِ سوگ که بر در و دیوارِ «کاظمین» پاشیده شده، ضایعه ای بس عظیم روایت می شود.
در این غروب غم انگیزِ پایان ذی القعده، چشمان همیشه دریاییِ تو، بر این دنیای فانی بسته شد و عالمیان، از نعمت وجود گرانقدرت بی بهره شدند
ای صبا نکهتی از خاک ره یار، بیار!
در سوگ شهادت امامی داغداریم که بیست و پنج سال، خورشید را به خجلت وا داشت،
اول نامه به رسم همه، حمداً لک یا رب تعالی و تبارک و تقدس، که تویی صاحب هر نعمت و شوکت، وَ تویی فوق جلالت که همین بس به ثنایت که خدایی، وَ درود تو بر آنان که برای تو عزیزند: محمد، علی و فاطمه و آل مطهر که امامند و همانند که نورند و سلامند، همگی مکرمت و فیض وجودند، شهید و شهودند که شایسته ترینند و گل سرسبد عصمت و دینند، پناه همه ی اهل زمین اند، چراغ ...
این بوی خوش کدام بهار است که پیچیده در گستره خاک؟ نسیم، پیراهن معطر کدام بهار را به تن کرده است؟
قاضی، فرصت را از دست نمی دهد. کینه توزانه می اندیشد.
بازار سامرا مثل همیشه شلوغ بود و پر سر و صدا. مردم، هر یک به کار خود مشغول بودند. مردی قدم زنان طول بازار را می پیمود و با کنجکاوی اطرافش را نگاه می کرد.
یکی ازیاران امام جواد و امام هادی(ع) شخصیتی به نام ابراهیم است. وی فرزند شیبه اصفهانی و اصالتاً کاشانی است. شیخ طوسی در کتاب خود ضمن برشماری اصحاب حضرت جواد(ع)، از او این گونه یاد کرده است:«ابراهیم شیبه الاصفهانی مولی بنی اسد و اصله من قاشان؛ [1] ابراهیم شیبة اصفهانی ـ که در اصل از کاشان بوده ـ تحت حمایت طایفه بنی اسد قرار داشت».
انسان، یک موجود اجتماعی است و بدون ارتباط با افراد جامعه، هرگز نمی تواند به مراحل رشد، کمال و سعادت برسد
پیشخوان