کمند همت ما را فرار نتوان کرد همای قدرت ما را شکار نتوان کرد چنین که لشکر توفیق می رسد از راه ستیزه با مدد کردگار نتوان کرد به صلح دشمن دون اعتماد جایز نیست به این معاهده هیچ افتخار نتوان کرد هنوز زخم سلاحش به سینه ها پیداست به دل عداوت او استتار نتوان کرد زبس که مکر و فریب و دروغ بسیار است صفا و صدق و وفا اختیار نتوان کرد چه حاجت است به لطف رقیب ...