ماهان شبکه ایرانیان
خواندنی ها برچسب :

مصطفی-چمران

صادق وفایی در رونمایی «آذرخش و رقص فانتوم‌ها» گفت: باید برای ایران‌دوستی متر، عیار و شاقولی باشد و چه شاقولی بهتر از خلبان‌ها و رزمندگان جنگ. اما من ملاک ایران‌دوستی را از خلبان محمود اسکندری، داریوش ندیمی و حسینعلی ذوالفقاری می‌دانم.
آقای خامنه‌ای در بیمارستان بستری بود. امام گفته بود هر نیم‌ساعت یک‌بار علائم حیاتی آقای خامنه‌ای را گزارش کنند. آقای خامنه‌ای بی‌هوش بود که امام در پیامی نوشتند: «خداوند متعال را شکر که دشمنان اسلام را از گروه‌ها و اشخاص احمق قرار داده است.»
متن زیر حاصل گفتگو با دو لبنانی است؛ سید عبدالله مرتضی عاملی از فعالان فرهنگی و اجتماعی جنوب لبنان که در دوران دفاع مقدس همرزم شهید چمران بوده و حجت‌الاسلام سید محمدرضا شرف‌الدین از علمای لبنان.
تصویر واقعی انقلاب 57 و حکومت 58 همین هاست نه آنچه تونل زمان شبکه من و تو نشان می دهد تا تطهیر کند یا صدا وسیما که تاریخ را گزینشی و حذفی می‌سازد
تصویر رایج از عرفان آن را با نوعی اعتزال، گوشه نشینی، پرداختن به اصلاح خویش و انصراف از جامعه همراه میداند و اصلاح فرد را بر اصلاح جامعه مقدم میشمارد. اغلب متصوفه، اصالت را به عزلت و گوشه نشینی میدهند. برای نمونه از سفیان ثوری نقل شده است: «بر تو باد به گوشه نشینی و کمی آمیختگی با مردم» (ابن حمدون، ١٩٩٦، ج ٣: ٣٣٥).
رمان «عزیز» نوشته شهریار زمانی درباره شهید مصطفی چمران منتشر شد.
یک نوار دو ساعته از مرحوم دکتر «چمران» آورده بودند؛ بنده در مشهد آن را گوش می‌کردم. خودش در لبنان بود و جزئیات مصیبتهای مردم لبنان را در آن‌جا شرح می‌داد.
بسیجی‌های کم سن و سال بسیاری در کنار مردان پولادین دفاع مقدس چون شهید مصطفی چمران به دوران مردی رسیدند. یکی از آن بسیجی‌ها این نوجوانی است که کنار شهید چمران کتف به کتف نشسته و کلاهش را هم سربالا گذاشته، این نوجوان شهید «علیرضا مالمیر» است.
به‌ صورت خونی و لب‌های روزه‌دار و خشک و ترک‌خورده‌اش بوسه زدم. از چهره‌اش پیدا بود که رفتنی ست. مظلومانه نگاهی کرد که بوی خواهش داشت. نگاهش در نگاهم گره‌خورده بود. لحظه‌ی بغض شکن و غم‌انگیزی شده بود و این سخت‌ترین لحظات زندگی من بود.
به‌ صورت خونی و لب‌های روزه‌دار و خشک و ترک‌خورده‌اش بوسه زدم. از چهره‌اش پیدا بود که رفتنی ست. مظلومانه نگاهی کرد که بوی خواهش داشت. نگاهش در نگاهم گره‌خورده بود. لحظه‌ی بغض شکن و غم‌انگیزی شده بود و این سخت‌ترین لحظات زندگی من بود.
پیشخوان