
تهران، شهری که نفسهایش به شماره افتاده است
تهران سالهاست که زیر آسمانی خاکستری و سنگین زندگی میکند، آسمانی که دیگر تنها نشانهی تغییر فصل نیست، بلکه نماد بحرانی مزمن و ریشهدار است. آلودگی هوا در این کلانشهر، از یک معضل زیستمحیطی فراتر رفته و به مسئلهای اجتماعی، اقتصادی و حتی اخلاقی بدل شده است، مسئلهای که مستقیماً با سلامت عمومی، کیفیت زندگی و اعتماد اجتماعی پیوند خورده است.
در چنین شرایطی، بازگشت مکرر به سیاستهایی نظیر طرح زوج و فرد از درِب منزل، هرچند در ظاهر اقدامی فوری برای کنترل بحران تلقی میشود، اما در عمل این پرسش اساسی را پیش میکشد که آیا میتوان مسئلهای پیچیده، چندلایه و انسانی را با راهحلهایی سادهانگارانه و مقطعی مدیریت کرد؟
این یادداشت، تلاشی است برای نگاهی جامع و واقعبینانه به ریشههای آلودگی هوا در تهران، نگاهی که فراتر از محدودسازی شهروندان، بر اصلاح ساختارها و جابجایی کانونهای اصلی تولید آلودگی تأکید دارد.
طرح زوج و فرد، راهحل یا مسکّن موقت؟
کاهش تردد خودروها، بهعنوان یک اقدام اضطراری، میتواند در کوتاهمدت از شدت آلودگی بکاهد، اما هنگامی که به سیاستی تکرارشونده و جایگزینِ اصلاحات اساسی تبدیل میشود، نهتنها اثربخشی خود را از دست میدهد، بلکه تبعات اجتماعی و اقتصادی قابل توجهی بجا میگذارد.
تهران شهری یکدست نیست. دسترسی نابرابر به حملونقل عمومی، شکاف عمیق میان مرکز و حاشیه، و تفاوتهای معیشتی، سبب شده است که برای بخش بزرگی از شهروندان، خودروی شخصی انتخابی لوکس نباشد، بلکه ضرورتی اجباری باشد. در چنین شرایطی، محدودکردن تردد، بدون فراهمآوردن جایگزینهای واقعی، بیش از آنکه به کاهش آلودگی منجر شود، فشار را بر اقشار آسیبپذیر افزایش میدهد.
کیفیت سوخت، پیششرط فراموششده سیاستهای زیستمحیطی
یکی از مهمترین عوامل آلودگی هوا، کیفیت سوخت مصرفی است. استفاده ناپایدار و ناقص از سوختهای استاندارد یورو ۴ و یورو ۵، بهویژه در ناوگان حملونقل سنگین و عمومی، سهم بزرگی در تولید آلایندهها دارد.
تا زمانی که کامیونها، اتوبوسها و خودروهای دیزلی با سوخت غیراستاندارد در شهر تردد میکنند، تمرکز بر محدودسازی خودروهای شخصی، اقدامی کماثر و ناعادلانه خواهد بود. اصلاح کیفیت سوخت، نه یک گزینه جانبی، بلکه سنگبنای هر سیاست مؤثر برای هوای پاک است.
ترمینالهای برونشهری، کانونهای بزرگ، اما مغفول آلودگی
کمتر به این واقعیت توجه شده است که ترمینالهای اتوبوسهای برونشهری، از مهمترین منابع تولید آلودگی در تهران بشمار میروند.
ترمینال جنوب، ترمینال غرب (میدان آزادی)، بیهقی و ترمینال شرق، روزانه میزبان هزاران اتوبوس دیزلیاند که ساعتها در حالت روشن متوقف میمانند و در قلب بافتهای پرتراکم شهری تردد میکنند.
انتقال این ترمینالها به خارج از محدوده شهری، اقدامی اساسی و اجتنابناپذیر است، البته مشروط بر آنکه همزمان:
ــ خطوط مترو به ترمینالهای جدید متصل شود.
ــ ناوگان حملونقل عمومی سریع و منظم پیشبینی گردد.
ــ و امکانات رفاهی مناسب برای مسافران فراهم شود.
در غیر این صورت، تنها محل آلودگی جابجا میشود، نه خود مشکل.
تمرکز اداری و سازمانی، سفرهای اجباریِ بیدلیل
بخش قابلتوجهی از ترافیک و آلودگی، ناشی از تمرکز دفاتر اداری، ستادی و سازمانی در تهران است، در حالی که بسیاری از این نهادها، کارخانهها و موسسات، محل فعالیت اصلیشان خارج از شهر یا حتی خارج از استان قرار دارد.
وجود این دفاتر، روزانه هزاران سفر غیرضروری به شهر تحمیل میکند. انتقال آنها به محل استقرار اصلیشان، اقدامی کمهزینه، اما پربازده در کاهش آلودگی و ترافیک است و میتواند گامی مؤثر در مسیر تمرکززدایی واقعی از تهران باشد.
مازوت، خط قرمز سلامت عمومی
در روزهای اوج آلودگی، یکی از عوامل تعیینکننده، استفاده از مازوت در نیروگاهها و صنایع است. هیچ طرح ترافیکی، هیچ محدودیت ترددی، نمیتواند اثر مخرب مازوت سوزی را خنثی کند.
سلامت میلیونها شهروند، نباید قربانی کمبود سوخت یا ملاحظات اقتصادی کوتاهمدت شود. در این حوزه، شفافیت، نظارت مستمر و پاسخگویی صریح، ضروری و غیرقابل چشمپوشی است.
دانشگاهها، تمرکز علمی یا ازدحام شهری؟
تمرکز گسترده دانشگاهها در بافت مرکزی تهران، سهم قابلتوجهی در افزایش سفرهای روزانه و ترافیک دارد. انتقال تدریجی دانشگاهها به حاشیه شهرها، در صورتی که با پیشبینی کامل زیرساختها همراه باشد، میتواند بخشی از راهحل باشد:
ــ حملونقل عمومی آسان و منظم.
ــ خوابگاههای استاندارد و کافی.
ــ خدمات رفاهی، درمانی و فرهنگی مناسب.
دانشگاهِ بدون زیرساخت، مسئله را تشدید میکند، اما دانشگاهِ برنامهریزیشده، بخشی از راهحل است.
جمعبندی: راه نجات تهران، از محدودسازی مردم تا اصلاح ساختارها
ــ آلودگی هوای تهران، با تصمیمهای مقطعی و واکنشی حل نخواهد شد. طرح زوج و فرد، اگر بدون اصلاحات ساختاری اجرا شود، تنها مسکّنی موقت خواهد بود.
ــ راه نجات این شهر، نه در محدود کردن شهروندان، بلکه در اصلاح ریشهها، جابجایی کانونهای آلودگی و سرمایهگذاری شجاعانه در زیرساختها است.
ــ هوای پاک، حاصل بستن راه مردم نیست.
ــ ثمرهی تصمیمهای عاقلانه، عادلانه و آیندهنگر است.
باشد روزی که آسمان تهران، نه با عدد پلاکها، که با رنگ آبیِ امید شناخته شود!