حتما تا به حال شنیده اید که میگویند "عشق کور است". اما تا به حال فکر کرده اید که واقعا به چه معنای استفاده میشود؟ احساسات، به خصوص در سنین پایین مانع از منطقی فکر کردن ما میشوند؛ چراکه هیجانات و هورمونها قالب هستند. اما با بالا رفتن سنّ، منطق حکومت را در دست میگیرد. در این میان، هرچه افراد باهوش تر باشند، چه در سنین پایین تر و چه در بزرگسالی، کمتر تسلیم احساسات میشوند یا به اصطلاح عاشق میشوند! ولی دلیل این موضوع چیست؟ چون باهوش تر ها:
با تنها بودن مشکلی ندارند.
دلیل عاشق شدن یا وارد رابطه شدن بسیاری از افراد، ترس از تنها ماندن است. افراد باهوش تر به دلیل اعتماد به نفسی که دارند، ترسی از تنهایی ندارند.
میتوانند دافعه ایجاد کنند.
افراد بسیاری از باهوشها میترسند و دوری میکنند. معمولا انسانها دوست دارند با کسانی باشند که احساس همسطح بودن میکنند یا احتمال کم آوردن پیش آنها را ندارند.
استانداردهای بالایی دارند.
هرچه انسان فکر بازتر، منطقی قوی تر و هوشی سرشار تر داشته باشد، انتظاراتش از زندگی و فرد مورد علاقه بالاتر میرود، بنابراین یافتن کسی که میخواهد برایش سخت تر میشود.
اولویتهایشان متفاوت است.
اولین خواسته باهوش ترها در زندگی، موفقیت شغلی و اقتصادی است. بنابراین قبل هر چیز برای درس، کار و درامدزایی تلاش میکنند که زمان باقیمانده آنها برای دیگر مسائل را بسیار کاهش میدهد.
استقلال طلب هستند.
به دلیل اتکا به نفس بالایی که دارند، از پس هرچیزی به تنهایی بر میایند و ماجراجوییهای بسیاری را دنبال میکنند. همیشه کنجکاو دانستن و یادگیری مطالب جدید هستند بنابراین علاقه به گشت و گذار و جست و جو دارند.
میتوانند به درستی پیش بینی کنند.
باهوش تر ها، در همان برخوردهای اول و آشنائی میتوانند آخر و عاقبت رابطه را پیش بینی کنند. همین موضوع سبب میشود تا بیگدار به آب نزده و با هرکسی رابطه را تجربه نکنند.