آنچه دو شب پیش در برنامه «2018» رقم خورد، اتفاقی است بزرگتر از چیزی که همه ما تصور میکردیم. میشود این لحظه را با همان لحظه تاریخی «دیالوگ شاه لخت است» مقایسه کرد که در داستان پیراهن جدید امپراتور از هانس کریستین اندرسون رقم خورد. لحظه شگفتانگیز ضربه خوردن؛ اتفاقی که پیش از این یکبار برای سرهنگ علیفر، گزارشگر حاشیهدار صداوسیما رقم خورد و البته برای او بد هم نشد؛ چراکه بیشتر به چشم آمد اما تکرار این اتفاق برای عادل فردوسیپور باورکردنی نبود و هنوز هم نیست.
قصه سرهنگ علیفر یادتان هست؟ سر یکی از گزارش بازیهایش بود که اعلام کرد معمار ورزشگاه تیم میزبان مهندسی است به نام «دولاب امیر» که به فرانسه مهاجرت کرده و چنین است و چنان. صبحش بود که فاش شد «دولاب امیر» شخصیتی خیالی است و یک هوادار فوتبال همینطوری محض خنده، با دستکاری ویکیپدیا این اطلاعات اشتباه را به خورد آقای علیفر داده تا او هم فریب بخورد و روی آنتن چنین اشتباهی را مرتکب شود. بعد از آن خیلی بحثها پیش آمد که آیا کار گزارشگر سالخورده صداوسیما بد است و ایراد دارد که سعی میکند هنوز بهروز باشد و قبل از هر بازی اطلاعات و حواشی مربوط به دو تیم را از فضای مجازی تهیه کند یا کار آن هوادار فوتبال در اعتراض به روند یکنواخت گزارش علیفر و اطلاعات قابل حدسزدن و پیشبینیپذیرش، درست بوده؟ طبیعتا هم بحث بهجایی نرسید؛ چراکه هر کسی از منظر خود ماجرا را تحلیل میکند.
حالا همین اتفاق برای کسی رخ داده که باور نمیکردیم؛ برای عادل فردوسیپوری که هنوز سمبل گزارشگران ورزشی بهروز به حساب میآید و اینکه او هم قربانی داستان مشابهی شود، اصلا باورپذیر نبوده و نیست. گویا در طول مدتی که از جامجهانی و آغاز برنامه «2018» گذشته است، مجریان این برنامه بارها از اخبار بینالملل سایت ورزشی «طرفداری» استفاده کردهاند، اما اسمی از آنها نبردهاند.
بچههای این سایت هم بعد از اینکه دیدند برنامه «2018» با این همه برو و بیا، کارش به کپیکردن خبرهای آنها و بهرهبرداری مفت از زحمات بچههای این سایت رسیده، تصمیم گرفتند بلایی سر «2018» بیاورند که درس عبرتی شود برای دیگران. آنها دو خبر فیک یا دروغین را درمورد اخراج سرمربی لهستان بعد از حذف و همچنین حضور پرتغال مقابل ایران با دروازهبان دوم روی خروجی سایت قرار دادند. عادل بیخبر و احمدی خوشخنده طعمه را گرفتند و خبرها را خواندند و کلی هم رویش تحلیل کردند که این خبر به این معناست و آن خبر به آن معنا و صبح بود که فهمیدند چه سرتوپی خوردهاند از «طرفداری».
این موضوع یکبار دیگر این سوال را پیش میآورد که «2018» با این همه برو بیا که پول دارد از اسپانیا و پرتغال میهمان دعوت کند، پول ندارد به دو، سهتا از بچههای خوشفکر «فوتبال 120» بدهد تا بنشینند و اخبار را خودشان ترجمه کنند و بنویسند و بخوانند که این جماعت لنگ کپیبرداری از سایتهای خبری و تحلیلی نشوند؟ از عادل فردوسیپور بهعنوان پیشکسوت خودم میپرسم که چرا یکدهم پولی را که به میهمانان خارجیاش اختصاص داده، به نویسندگان خودش نمیدهد تا برایش محتوا تهیه کنند؟
از عادل فردوسیپور باید پرسید که اصلا چرا باید برنامهای با این همه بودجه و امکانات، نیازمند برداشتن آخرین خبرها از سایتها باشد و خودش تولید محتوا نکند؟ مگر نه اینکه برنامه «90» خودش یک سایت ورزشی پر و پیمان با اسپانسرهای فراوان دارد؟ مگر تیم خبری «فوتبال 120» در دسترس نبودند؟ عادلی که پول دارد خرج میهمانان خارجی کند، چرا بچههای تحریریهاش را دعوت به کار نکرده تا بیایند و برایش خبرها را تهیه کنند تا اینگونه اسیر بازی یک سایت خبری نشود؟ سوال و ابهام اینجاست که مگر صداوسیما در مجموع و برنامه «2018» بهصورت خاص، کمبود مترجم و خبرنگار و نیروی خلاق دارند که کارشان به کپیپیست بدون ذکر منبع رسیده؟ از عادل فردوسیپوری که خودش مچگیر همه عالم است یا دستکم مچگیر همه فوتبال ایران است بعید بود اینگونه در تلهای بیفتد که قبلا سرهنگ علیفر در آن افتاده بود.
منبع: فرهیختگان