به گزارش خبرنگار مهر، در آستانه برگزاری دومین جشنواره شعر «نبض واژهها» حمیدرضا شکارسری، شاعر و داور این رویداد فرهنگی با اشاره به کارکردهای اجتماعی شعر عنوان کرد: زبان عملا در واقع یک رسانه است و چون رسانه است بی هیچ تردید یک مفهوم اجتماعی است و از آنجایی که زبان، جان و هستی شعر است، شعر نمیتواند یک رسانه و یک پدیده اجتماعی نباشد. زیرا به زبان تأسی میکند و زبان هم قاعدتا یک پدیده اجتماعی و رسانه است.
وی در ادامه افزود: وقتی به این نتیجه رسیدیم که زبان پدیدهای اجتماعی است این سوال مطرح میشود که رسانه چطور مفهوم خودش را مطرح میکند و تفاوت شعر با زبان معمولی چیست. نثر به نسبت شعر از عریانی و صراحت بیشتری برخوردار است ولی شاعر در شعر مفاهیم را پشت تکنیکهای شعری پنهان میکند. مخاطب پیر و جوان، عامی و تحصیل کرده با نثر به راحتی ارتباط برقرار میکنند ولی به شعر که میرسند باید برای فهمیدن آن تلاش ذهنی انجام دهند. بنابراین شاعر کار خودش و ارائه مفهومش را با تکنیک و شگردهایی انجام میدهد که باز شدن گرهها را منوط به همفکری خواننده میکند چراکه شعر صریح و پیچیده است و برخلاف نثر نیاز به تلاش ذهنی مخاطب دارد.
شکارسری به تاثیراتی که شعر در فضای جامعه به وجود میآورد اشاره کرد و گفت: ما سابقه بسیار طولانی در شعر داریم. بیش از هزار شاعر ثبت شده داریم و اگر بررسیهای دقیقتری صورت بگیرد اشعار زیادی از سال های دور تا به امروز وجود داشته و ثبت شده است که در قالب ادعیه، دعاهای مذهبی و در قالب ترانه و تصنیف دارای سابقه است.
این شاعر تصریح کرد: بنابراین رابطهای که مردم ما با شعر دارند با کشورهای تازه تشکیل شده و کشورهایی که سابقه ادبی چندانی ندارند بسیار متفاوت است. رابطه مردم با شعر به گونهای است که در فعالیت اقتصادی خود از فرمهای شعری استفاده میکنند. شعر همواره یک مقوله ذاتا اجتماعی بوده است و این خاصیت ارائه شعر از دوران مشروطه به بعد سبقه اجتماعی و سیاسی پیدا میکند و این رابطه تنگاتنگ میشود. ما در دوره مشروطه میبینیم که مردم برای خریدن روزنامه نسیم شمال صفهای طولانی میبستند و میخواستند که از شعرهای نسیم شمال استفاده کنند.
وی تاکید کرد: از طرفی دیگر ما شاعران بزرگی داریم که برد اجتماعی بالایی دارند. برد اجتماعی شعر از مشروطه به بعد پررنگ تر میشود و شعر طنز و اجتماعی این رابطه را تقویت کرده است. اما باید این را هم پذیرفت که مشکلات اجتماعی و اقتصادی و پیچیدگیهای برخی شعرهای نوگرا در رابطه اش با مخاطب خدشه وارد کرده و این چیزی است که بسیاری از آن به عنوان بحران مخاطب یاد میکنند. البته من خیلی با این ترکیب موافق نیستم چون معتقدم بخشی از شعر گاهی پرمخاطب و گاهی کم مخاطب است. ضمن این که نباید فراموش کنیم آنقدر که شعر از شرایط اجتماعی تاثیر میگیرد نمیتواند در جامعه تاثیر بگذارد و جریان اجتماعی ایجاد کند. در حالی که در فضای ادبی میتواند تاثیرگذار باشد و جریان ادبی ایجاد کند اما نمیتواند به عنوان یک جریان در فضای سیاسی و اجتماعی مطرح باشد.