این نویسنده درباره توجه به جغرافیا و زیستبوم در داستان ایرانی با توجه به امکان فضاسازی که به نویسنده میدهد، اظهار کرد: یکی از ضعفهای ادبیات داستانی توجه نکردن به جغرافیا و زیستبوم است. نویسندههای ما به این موضوع کمتر توجه دارند یا اینکه بیتوجهاند. به نظر من این موضوع به خاطر کمبود تجربه نویسندگان است.
او در ادامه بیان کرد: من به عنوان نویسنده روستایینویس، اقلیمی از وطن خودم را که روستایی بین کرمان و فارس است در کتابهایم آوردهام. اما کسی که در تهران زندگی میکند تجربهای در این مورد ندارد، به همین دلیل ادبیاتش آپارتمانی میشود و در تک و توک داستانهایی ممکن است بدرخشد. هر روز تیراژ کتابهای ما کم میشود، این هم به خاطر جریانی است که به جغرافیا کمتر توجه میشود. البته توجه به جغرافیا و بوم در کار نویسندههای شهرستانی قویتر است.
امین فقیری درباره تقسیمبندیهایی مانند روستایینویسی و شهرینویسی نیز گفت: چند کتاب اول من از روستا بود و به همین دلیل به روستایینویس مشهور شدم. اما داستانهای جدید من در حاشیه شهر و یا خود شهر میگذرد و دیگر درباره اینکه راجعبه روستا و یک منطقه خاص بنویسم، تعصبی ندارم زیرا از روستا بیرون آمده و در شهر زندگی میکنم. اعتقاد دارم نویسنده باید تجربه زندگی در محیط را پیدا کند تا بتواند آن را در داستانهایش بیاورد. نویسندههای جوان ما خیلی این تجربهها را ندارند و نمیتوانند درباره آن بنویسند. نویسندههایی که فرهنگ عامه و جغرافیا را در کارهایشان میآورند، نویسندههایی هستند که از محیط کوچک برآمدهاند.