ماهان شبکه ایرانیان

معرفی فیلم «ورود» Arrival

قبل از اینکه درباره خود فیلم «ورود» Arrival صحبت کنیم اجازه بدین به دو بازیگر اصلی این دو فیلم اشاره کنیم و با آن‌ها بیشتر آشنا شویم.


فیلم «ورود» Arrival فیلم علمی–تخیلی و یک درام آمریکایی به کارگردانی دنی ویلنو (Denis Villeneuve) و نویسندگی اریک هیزرر (Eric Heisserer) است که اقتباسی از داستان کوتاه داستان زندگی تو (Story of Your Life) از تد چیانگ (Ted Chiang) است. از بازیگرانی که در این فیلم بازی کرده‌اند، می‌توان به ایمی آدامز (Amy Adams)، جرمی رنر (Jeremy Renner)، فارست ویتاکر (Forest Whitaker) و مایکل استلبرگ (Michael Stuhlbarg) اشاره کرد.
فیلم‌برداری ورود از 7 ژوئن 2015 در مونترآل، کبک آغاز شد و نخستین اکران این فیلم 1 سپتامبر 2016 در جشنواره فیلم ونیز بوده است. این فیلم 11 نوامبر 2016 توسط پارامونت پیکچرز در ایالات متحده اکران و پخش‌شده است. ورود با استقبال خوب منتقدان همراه بوده است و تا به حال توانسته امتیاز 81/100 را دریافت کند. جالب است بدانید، این فیلم از نظر کاربران سایت IMDB یکی از 250 فیلم برتر تاریخ شمرده‌شده است. «ورود» Arrival نامزد دریافت هشت جایزه اسکار از جمله بهترین فیلم و بهترین کارگردانی در سال 2017 شده است.

قبل از اینکه درباره خود فیلم «ورود» Arrival صحبت کنیم اجازه بدین به دو بازیگر اصلی این دو فیلم اشاره کنیم و با آن‌ها بیشتر آشنا شویم.

ایمی آدامز (ایمی لو آدامز-Amy Lou Adams) متولد 20 اگوست 1974 خواننده و بازیگر آمریکایی است. مجله‌ی تایمز او را یکی از 100 چهره تأثیرگذار سال 2014 معرفی کرده است و در میان پردرآمدترین هنرپیشگان زن دنیا قرار دارد. دو جایزه‌ی گلدن گلوب (Golden Globe) دارد و 5 بار برای جایزه‌ی اسکار نامزد شده است.
کار خود را با بازی در تئاتر شروع کرد و اولین حضورش در عرصه سینما بازی در فیلم Drop Dead Gorgeous بوده است. پس از آن به لس‌آنجلس نقل مکان می‌کند و در تلویزیون و چندین فیلم درجه دو سینمایی بازی می‌کند. در سال 2002 است که در فیلم استیون اسپیلبرگ (Steven Spielberg)، «اگه می تونی من رو بگیر» Catch Me If You Can با لئوناردو دیکاپریو همبازی می‌شود ولی در واقع شروع معروفیت و اوج کاریش در فیلم «جون باگ» Junebug در سال 2005 بود که در نقش زنی حامله توانست نامزد جایزه نقش مکمل آن سال اسکار شود. او در فیلم‌هایی چون «شب در موزه: نبرد اسمیت‌سونیان» در سال (2009)، «مشت‌زن» The Fighter در سال (2010)، «او» her در سال (2013)، «مرد پولادین» Man of Steel در سال (2013)، «حقه بازی آمریکایی»American Hustle در سال (2013) و «بتمن و سوپرمن: طلوع عدالت» Batman v Superman: Dawn of Justice در سال (2016) بازی کرده است.
جرمی رنر (جرمی لی رنر-Jeremy Lee Renner) متولد 7 ژانویه 1971 خواننده و بازیگر آمریکایی است. در دهه 2000 رنر بیشتر در فیلم‌های مستقل دیده‌شده بود. او همچنین در نقش‌های مکمل در فیلم‌هایی با پروداکشن بزرگتر هم دیده‌شده بود، از جمله این فیلم‌ها می‌توان به S.W.A.T در سال 2003 و 28 Weeks Later در سال 2007 اشاره کرد. در سال 2010 بود که با بازی در فیلم موفق «شهر» The Town توانست نامزد جایزه‌ی بهترین هنرپیشه مکمل مرد شود. پیش از آن نیز برای بازی در فیلم «مهلکه» The Hurt Locker نامزد جایزه بهترین بازیگر مرد در سال 2008 شده بود. او در چندین فیلم مارول هم در سال‌های اخیر نقش‌آفرینی کرده است.
فیلم «ورود» با صحنه‌ای شروع می‌شود که ایمی آدامز در نقش لوئیس بنکز Louise Banks در خانه‌ی روبه‌دریایش با کودکش تنهاست، در ادامه خاطراتی از بزرگ شدن کودک و گذران زندگی برای مادر و دخترکش را می‌بینیم. قهر و آشتی هایشان را می‌بینیم و در بیمارستان متوجه می‌شویم که دخترک مریض است و قبل از اینکه او را بشناسیم از دنیا می رود. داستان در واقع اینجا شروع می‌شود دکتر لوئیس بنکز استاد زبان‌شناسی در دانشگاه است، سر کلاس می رود و تدریس می‌کند. داستان فیلم را از زبان او می‌شنویم، یکی از روزها که به کلاس می رود کلاس خلوت است و همان چند نفر در کلاس هم مدام پیام و تلفن دریافت می‌کنند تا دختری به استاد می‌گوید تا شبکه‌ی خبر را بگیرد تا ببینند چه شده؟ در خبر متوجه می‌شویم که اجسامی فضایی به زمین آمده اند و از قصد آن‌ها از این سفر اطلاعی در دسترس نیست. آژیر خطر به صدا در می‌اید و دانشگاه تخلیه می‌شود.
کمی بعد زمانی که ژنرالی به دنبال بنکز میید، متوجه می‌شویم که دکتر بنکس در گذشته نیز با دولت کارکرده است (جالب است که کار قبلی به زبان فارسی بوده است، هر چند بهتر است خیلی منتظر نمانید، هیچ کلمه‌ی فارسی در فیلم شنیده نمی‌شود). از او می‌خواهند برای کد شکنی زبان فضاییان به آن‌ها کمک کند. پس از کمی کش مکش روحی با آن‌ها همراه می‌شود
تا این مشکل را به کمک هم بر طرف کنند (مثل همیشه آمریکایی‌ها قرار است بشریت را نجات دهند). در کشتی نجات -در اینجا در واقع در هلی کوپتری که به‌سوی یکی از این اجسام به زمین آمده می‌رود- زبان‌شناس ما با فیزیکدانِ کمک گرفته شده، جرمی رنر در نقش ایان دانلی- Ian Donnelly آشنا می‌شود و در طول فیلم این دو هستند که بر خلاف دیگران که تنها در صدد فهمیدن قصد حضور فضاییان در زمین هستند با دو موجود فضایی که اسم اَبِت و اِستلو را به آن‌ها می‌دهند، همراه می‌شوند و رابطه برقرار می‌کنند. هر دوازده منطقه‌ای که این سفینه ها در آن‌ها فرود آمده اند در تلاش‌اند که با انتقال اطلاعات بتوانند مشکل را حل کنند. دکتر بنکز با توانایی زیادی که دارد می‌تواند با موجودات فضایی ارتباط بر قرار کنند و زبان آن‌ها را تا حدی کد شکنی کند. در این میان چند کشور ارتباط خود را با دیگران قطع می‌کنند و در پی شکسته شدن نصفه‌نیمه‌ی کدی که فضاییان می‌فرستند و در یک هیجان و تصمیم عجولانه و بی فکر قصد بر این می‌شود که فضاییان را از بین ببرند. دکتر بنکز و دونالی سعی می‌کنند که با ارتباط مجدد با دوستان فضاییشان سوتفاهمات را بر طرف کنند و در سورپرایزی جالب در انتهای فیلم متوجه استعداد و مهارت فوق انسانی دکتر بنکز می‌شویم که با اتکا بر همین خصیصه مشکلات را حل کرده و جهان را به زندگی عادی و نرمال خود بازمی‌گرداند. اتفاقاتی شخصی نیز در این میان برای او و فیزیکدان داستان می افتد و راز صحنه اول داستان و دخترکی که در بیمارستان می‌میرد برایمان آشکار می‌شود.
نگاه منتقدین به این فیلم اکثراً مثبت بوده است؛ اما همیشه بهتر است خود، فیلم را ببینید و قضاوت کنید. به نظر می‌رسد امسال منتقدین قضاوت خود را معطوف به تغییرات ساخت در ژانرهای متفاوت کرده اند و فیلم‌هایی که نکات جدیدی را به ژانرها (موزیکال، علمی-تخیلی و…) اضافه کرده و یا آن‌ها را متفاوت از دیگران به تصویر کشیده‌اند را بسیار ستوده اند. مثل همیشه نگاهی داریم به گزیده‌ای از نظرات منتقدان حرفه‌ای بر این فیلم.


منتقد تلگراف (telegraph) معتقد است که این فیلم علمی-تخیلی 116 دقیقه‌ای، در به نمایش کشیدن 12 سفینه‌ی فضایی نیمکره شکل و صیقلی بسیار موفق ظاهرشده، اجسامی که فراموش کردن و نادیده گرفتنشان بسیار سخت است. به نظر این منتقد تمامی ایده‌ها و بلندپروازی‌های فیلم نیز به همان اندازه خوب و زیبا نمایش داده‌شده‌اند. فیلمی که موشک را به دست بینندگان می‌سپارد و آنان را رهسپار بهشت می‌کند. فیلمی که بر خلاف تمامی فیلم‌های حمله فضاییان در اواسط داستان شما را با حقیقتی متفاوت روبرو می‌کند. او از بینندگان خواسته که مواظب باشند از روی صندلی‌هایشان نیافتند.

منتقد هالیوود ریپورتر (hollywoodreporter) هم مانند تلگراف زبان به تمجید گشوده و گفته است که اگر نگهبانان محافظه‌کار دروازه‌های فیلم‌های علمی-تخیلی نگران کوبیده شدن مهر این کارگردان بر این ژانر بودند، با آمدن «ورود»، مهارت ساخت و هوش به کار گرفته در ساختش، باید خیالشان راحت شده باشد. بسیار زیباست که می‌بینیم در فیلمی که حمله‌ی فضاییان را روایت می‌کند شهری نابود نمی‌شود، کشت و کشتار نیست ولی انتظار و دلهره همچنان خوب منتقل می‌شود. فیلمی برای افرادی بالغ که توانایی دنبال کردن ماجرا را دارند.

منتقد رولینگ استون (rollingstone) علاوه بر تحسین فیلم به تحسین بازی ایمی آدامز پرداخته، کاراکتر آدامز در فیلم را با کاراکتر سندرا بولاک (Sandra Bullock) در فیلم «جاذبه» Gravity مقایسه کرده و معتقد است بدون بازی خارق‌العاده و شایقِ گرفتنِ اسکارِ آدامز، شاید این فیلم حتی با کارگردانی ویلنو هم راهی در قلب بینندگان پیدا نمی کرد؛ اما همکاری این دو با هم فیلمی فوق‌العاده را رقم‌زده است. او می‌گوید شاید طرفداران فیلم، روند فیلم را کند ببینند ولی در آخر با چرخش داستان مشکلاتشان حل خواهد شد.

منتقد ویلج ویس و راجر ایبرت نسبت به دیگران امتیاز کمتری به فیلم داده اند (همچنان بالای 75/100) به نظر این دو منتقد داستان فیلم در اواسط کمی ‌کند پیش می رود، چنان درگیر اتفاقات فیلم می‌شویم که همراهی با کاراکتر ها را فراموش می‌کنیم و شاید توجه به روابط درون فیلم و پرداختن بیشتر به آن‌ها، ارتباط گرفتن با کاراکتر ها را راحت‌تر می‌کرد، ولی هر دو منتقد معتقدند که کارگردان فیلم فردی بسیار با استعداد و با پتانسیل برای ساخت فیلم‌های عالی ست و بازیگران فیلم در تبدیل این اثر به یک اثر موفق بسیار موثر بوده اند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان