ماهان شبکه ایرانیان

خاطره بازی با مسعود کیمیایی در تولد ۷۷ سالگی اش

سینمای گرم و پرخون کیمیایی با شور و شرافت و اعتراض و رفاقت، با دیالوگ‌هایی که به زبان مردم راه یافتند و با قهرمانان جذاب و دوست‌داشتنی‌اش، حس را با میزانسن معنا بخشید و آرمان سیاسی و اعتراض اجتماعی و روابط عاطفی آدم‌های تنها و تک‌افتاده را به زبان سینما متبلور ساخت.

روزنامه اعتماد - سعید مروتی: به پشتوانه بیش از نیم قرن فعالیت پرثمر هنری با ٢٨ فیلم بلند سینمایی، ٢ فیلم کوتاه، ٣ رمان و یک مجموعه شعر منتشر شده، مسعود کیمیایی، هنرمند بی‌بدیل این سرزمین است. هنرمندی صاحب سبک و امضا که از عنفوان جوانی استعداد و هنر خویش را نمایان کرد و با قریحه سرشارش سرودهای مخالف را در دل سینمای جریان اصلی دهه ٤٠، با همان بازیگران، همان عوامل فنی، همان امکانات و همان مناسبات حرفه‌ای، سر داد و در جهت عکس سینمای مطلوب و محبوب (فیلمفارسی) حرکت کرد و با همراهی چند فیلمساز همنسلش، بنیانگذار سینمایی متفاوت شد.

نیم قرن التهاب

در طول یک دهه، او تنها کارگردان سینمای ایران بود که هم منتقد و روشنفکر تاییدش می‌کرد و هم مردم عادی با شیفتگی به تماشای فیلم‌هایش می‌نشستند. تاثیر سینمای کیمیایی به توده تماشاگر، روشنفکران، فیلمسازان خوشفکری که از راه رسیدند و فیلمفارسی‌سازانی که سینمای جریان اصلی را نمایندگی می‌کردند، بنیادین و غیرقابل انکار بوده است. مسعود کیمیایی مشخصا با «قیصر» و «گوزن‌ها» در قله سینمای قبل از انقلاب ایستاده و با فاصله موفق‌ترین و بهترین کارگردان سینمای ایران در آن دوران بوده است.

گنجینه «قیصر» و «گوزن‌ها» پس از گذشت سال‌های طولانی هنوز تلالو و درخشش دارد و سینمای ناب کیمیایی هنوز هم کار می‌کند و نسل‌های بعدی را تحت تاثیر قرار می‌دهد. سینمای گرم و پرخون کیمیایی با شور و شرافت و اعتراض و رفاقت، با دیالوگ‌هایی که به زبان مردم راه یافتند و با قهرمانان جذاب و دوست‌داشتنی‌اش، حس را با میزانسن معنا بخشید و آرمان سیاسی و اعتراض اجتماعی و روابط عاطفی آدم‌های تنها و تک‌افتاده را به زبان سینما متبلور ساخت.

نیم قرن التهاب

با تمام مخالفت‌ها و دشمنی‌های روشنفکران «ایدک» رفته که لهجه تهرونی و پایین‌شهری فیلم‌های کیمیایی را نشانه لمپنیسم می‌خواندند، برآیند عمومی، آثار قبل از انقلاب او را پیشرو، جریان‌ساز و به شدت موثر می‌دانست. در آن سال‌ها زمانه‌شناسی کیمیایی همپای سینماشناسی‌اش مطرح بود و هوش درخشانی که می‌دانست چگونه از عصیان قیصر علمی بر ضد سیستم ظالمانه بسازد و جسارتی که در اوج خفقان ساواک «گوزن‌ها» خلق می‌کرد و شاخک‌های حس تیزی که صدای پای انقلاب مذهبی را با «سفر سنگ» می‌شنید، او را به فیلمسازی بدل کرد که با همه دشواری‌های راه، به موفقیت در تمام جبهه‌ها می‌رساند. کیمیایی پس از انقلاب، با توقیف در اولین گام (خط قرمز) و جرح و تعدیل فراوان در قدم بعدی (تیغ و ابریشم) با دشواری‌ها و موانع بسیار بیشتر مواجه شد و مخالفانش «شناسنامه‌ای با تاریخ مرگ» برایش تدارک دیدند. کیمیایی اما ماند و همچنان فیلم ساخت. زبانش شخصی‌تر و ارجاعاتش به دلمشغولی‌ها و علایق و سلایقش پررنگ‌تر شد و صراحت و سادگی دهه اول فیلمسازی‌اش به مرور جای خود را به پیچیدگی و تناقض‌هایی داد که میدان را برای مخالفت با سینمایش گشوده‌تر از سابق می‌کرد.

نیم قرن التهاب

نتیجه اینکه در این ٤ دهه، بارها به عدم درک مناسبات روز جامعه متهم شد. مد روز نبودن سینمایش و همراهی نکردنش با بادهای موسمی نشانه‌ای آشکار به واپسگرایی دانسته شد. اتهام قدیمی لمپنیسم هم با قدرت و قوت بیشتر همچنان مطرح بود و هر تازه از راه رسیده‌ای به خود اجازه می‌داد هرچه می‌خواهد علیه فیلم‌های او بگوید و بابت دشنام‌هایش لابد تشخص کسب کند و روشنفکر بنماید. طنز روزگار است که در این ٤ دهه سازنده فیلم‌هایی چون «خط قرمز»، «اعتراض» و «جرم» به درک نکردن روح زمانه متهم و لحن پیشگویانه آثارش نادیده گرفته شده که جواهری چون «دندان‌ مار» و فیلم‌های درخشانی مانند «سرب» و «ردپای گرگ» کمتر از آنچه استحقاقش را داشتند، قدر دیدند.

در این چهار دهه کیارستمی جهانی شد، مهرجویی در طول یک دهه از «اجاره‌نشین‌ها» تا «درخت گلابی» درخشان‌ترین فیلم‌هایش را ساخت، تقوایی پس از خلق شاهکارش «ناخدا خورشید»، کمتر پشت دوربین رفت و بیشتر احترام و تشخص کسب کرد. همچنان که بیضایی سرانجام بی‌مهری‌ها را تاب نیاورد و جلای وطن کرد. نادری به سودای جهانی شدن از این سرزمین رفت و قبل از مهاجرت با «دونده» یکی از آثار آغازگر سینمای نوین ایران را ساخت.

نیم قرن التهاب

علی حاتمی هم پس از مرگ کشف شد و منتقدان دیروز به ستایشگران امروزش بدل شدند و قبای «سینمای ملی» را به تن فیلم‌های اصیل و منحصر به فردش پوشاندند. ظاهرا کیمیایی از تمام هم‌نسلان موج نویی‌اش عقب ماند. در حالی که او بیشتر از همه آنها در صحنه ماند، فیلم ساخت، رمان نوشت، شعر گفت و به حضور خلاقش تداوم بخشید.

جنس سینمای کیمیایی و التهابی که در آثارش مشهود است و آن رئالیسم اجتماعی که با «قیصر» آغاز شد و تا «قاتل اهلی» همچنان ادامه یافته، آسیب‌پذیری او را در تندباد حوادث بیشتر از سایرین کرده است. کارگردانی که اگر هم فیلم ضعیف ساخته هرگز به ساخت فیلم خنثی تن نداده، حالا سال‌هاست ابزارهای بیانی‌اش را عوض کرده، سال‌هاست که ضمن وفادار ماندن به اصول و حفظ فردیت و امضای خاص و منحصر به فردش، از لحن ساده سیاه و سفیدهایش فاصله گرفته. اما هنوز هم درد جامعه ایران برایش مساله است.

همچنان از همین خیابان‌ها گزارش می‌دهد و هنوز عدالت اجتماعی و عشق و رفاقت برایش مساله است. همچنان که مهارتش در گفتارنویسی و میزانسن هنوز مثال‌زدنی است. مهم‌تر از همه اینها تاثیر او در شکل‌گیری سینمای جدی و متفکرانه ایران و اعتلای صنعت فیلمسازی از هر شخص و جریان دیگری بیشتر و پررنگ‌تر است. جمله مشهوری از اورسن ولز درباره دیوید وارک گریفیث وجود دارد که «هیچ شهر، هیچ صنعتی، هیچ حرفه‌ای، هیچ هنری هرگز تا این حد به یک نفر مدیون نبوده است» و سینمای ایران بیش از هر فیلمسازی مدیون کیمیایی است.

نیم قرن التهاب

کافی است سینمای ایران را قبل از ظهور «قیصر» به یاد بیاوریم و دستاوردهای فیلم‌های کیمیایی در عرصه‌های مختلف از بازیگری، موسیقی متن، دکوپاژ، مونتاژ، تیتراژ، گفتارنویسی و میزانسن را در خاطر بسپاریم. در «عکس»های خوش‌ترکیبش خیره شویم و قهرمان‌های جذاب و دوست‌داشتنی‌اش را مرور کنیم که بخشی از خاطره جمعی ما ایرانیان هستند. قیصر، فرمان، رضا موتوری، داش آکل، صالح، مصیب، سید، قدرت، فاطی، غزل، حجت، زینی، بازپرس جلالی، سوسن مکاشی، نوری، دانیال، مونس، رضا، احمد، آقاجلال، زیور، رستم، بهمن، رضا، آقاتهرانی، طلعت، صادق خان، علی یزدانی، عبد، جواد، سلطان، امیرعلی، محسن دربندی، رضا معروفی، حد میثاق، محسن، فروزنده، رضا سرچشمه و این آخری سیاوش. در پس همه خستگی‌ها و آشفتگی‌ها و لکنت‌های بیانی که بخشی‌اش حاصل جدایی دائمی هنرمند با شرایط ناهمگون و نامساعد است و همه آن فیلم‌های ظاهرا شکست‌خورده و ناکام، این گوهر تابناک سینمای کیمیایی است که همچنان می‌درخشد و هر شکست او را به ضیافتی جذاب‌تر و دلپذیرتر از پیروزی‌ خیلی‌ها بدل می‌کند و قراری که از ٥٠ سال پیش، از «قیصر» تا به امروز گذاشته شده همچنان اعتبار دارد و باز هم این پرده بزرگ سینماست که برای نمایش فیلم بعدی کیمیایی ملتهب و منتظر است.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان
تبلیغات متنی