روان‌شناسان ایرانی و انزوای خودساخته

روان‌شناسی از آن روزی که توانست از زیر بیرق فلسفه خود را بیرون بکشد و از دانش‌هایی چون جامعه‌شناسی و حتی عصب‌شناسی نیز فاصله بگیرد، راهی نو را در پیش گرفت.

روان‌شناسان ایرانی و انزوای خودساخته

روان‌شناسی از آن روزی که توانست از زیر بیرق فلسفه خود را بیرون بکشد و از دانش‌هایی چون جامعه‌شناسی و حتی عصب‌شناسی نیز فاصله بگیرد، راهی نو را در پیش گرفت.

موضوعات جذاب و مهمی را که در بطن خود داشت از قلم‌روی انتزاع به گستره علوم تجربی و آزمایشگاه‌ها آورد. با گسترش فردگرایی در جوامع غربی این علم نوظهور مورد اقبال بیشتری قرار گرفت. پیچیدگی‌های دنیای مدرن و زندگی چندبعدی انسان در اجتماع به علم روان‌شناسی بال و پر داد و جایگاهش را میان تصمیم‌سازان، مدیران و مردم ارتقا بخشید.

در دهه‌های اخیر، حضور فعال روان‌شناسی در سه حوزه «کار و تجارت»، «سیاست و رسانه» و «توسعه فردی و بهبود» نقش و جایگاه نسبتاً جدیدی در دنیای مدرن یافته است.

این درجازدن محصول عملکرد روان‌شناسان از یکسو و باورهای توسعه‌نایافته مدیران و تصمیم‌سازان از سوی دیگر است. بدون تردید، وقوع جنگ جهانی دوم و آسیب‌های انسانی و روانی حاصل از آن سکوی پرتابی برای رشد پرسرعت روان‌شناسی در آمریکا و دنیا بود و پس از آن نیرویی قوی در رگ‌های پژوهش درباره طبیعت و روان انسان جریان یافت.

از آن زمان، روان‌شناسان در مهم‌ترین رویدادها و حوادث جامعه حضور دارند و نقش خود را به‌درستی در ارتقای سلامت روان فرد و اجتماع ایفا می‌کنند. در مقابل، در ایران و در بدیهی‌ترین حوادث مانند پرونده‌های خاص جنایی که باید حضور روان‌شناسان چشم‌گیر باشد، این ارتباط وجود ندارد، چه برسد به عرصه‌هایی چون سیاست و اقتصاد و ورزش.

در دنیای مدرن و در حوزه سیاست و حکمرانی، روان‌شناسی در حال گرفتن جایگاه اقتصاد است. چرا که تا پیش از این، سیاستمداران برای پیش‌بینی و تحلیل رفتار مردم از اقتصاددانان استفاده می‌کردند، اما به دلیل نادیده‌گرفته‌شدن بسیاری از جنبه‌های اجتماعی، شناختی و هیجانی، تعداد زیادی از سیاستگذاری‌ها به‌اندازه لازم اثرگذار نبوده است. اکنون با ظهور رشته «اقتصاد رفتاری» که تلفیقی از روان‌شناسی و اقتصاد است، پلی بین سیاستگذاری و یافته‌های روان‌شناختی ایجاد شده است. اقتصاد رفتاری توانسته مخاطب خود را در دولت‌ها پیدا کند، چنان که در دهه اخیر، وظیفه تحلیل‌های پیچیده و مهمی مانند دلایل چاقی، گرمایش زمین و ازهم‌گسیختگی اجتماعی به آن سپرده شده است. به تازگی، «ریچارد ثالر»، یکی از مهم‌ترین اقتصاددانان رفتاری آمریکا، پیشنهاد کرده است که در کنار گروه مشاوران اقتصادی دولت، باید گروه مشاوران روان‌شناختی در کنار رییس‌جمهور ایالات متحده آمریکا باشد. از طرف دیگر، در حال حاضر دولت بریتانیا از این مهم استفاده می‌کند. «تیم نگرش رفتاری»، گروهی از روان‌شناسان، سیاستگذاران و اقتصاددانان هستند که در خدمت دولت انگلیس به تحلیل یافته‌های اقتصاد رفتاری و روان‌شناسی اجتماعی می‌پردازند تا سیاست عمومی را بهبود دهند.

هرچه شتاب گسترش شاخه‌های علم روان‌شناسی و کاربردی‌کردن آن در عرصه‌های مختلف اجتماع، سیاست، اقتصاد، رسانه، ورزش و روابط فردی در دنیا گسترش می‌یابد، در ایران هنوز مهم‌ترین کاربرد روان‌شناسی را باید در کلینیک‌های مشاوره جستجو کرد.

مقایسه ایران با سایر کشورهای توسعه‌یافته و بررسی علل توفیق‌نیافتن روان‌شناسی و روان‌شناسان در عرصه‌های عمومی و تصمیم‌گیری در ایران نیازمند مجالی دیگر است، اما در همین حد می‌توان گفت که روان‌شناسی نیز مانند سایر رشته‌های علوم انسانی چون جامعه‌شناسی، فلسفه و علوم سیاسی مورد غضب تصمیم‌سازان و مدیران بوده و هست. با این حال، روان‌شناسی مخالفان سرسخت خود را در ایران دارد. چه آن دسته از کارشناسان علوم دینی که احساس می‌کنند روان‌شناسی جا پای آنان نهاده و به شیوه خاصی سبک زندگی و اخلاق را به مردم می‌آموزد و چه مدیرانی که هنوز باوری بر نیروی انسانی و سرمایه اجتماعی ندارند و نقشه‌های مدیریتی خود را برای بهبود اجتماع و اقتصاد و سیاست، بدون درنظرگرفتن اهمیت و جایگاه سلامت روان افراد و جامعه طراحی می‌کنند.

با این حال، روان‌شناسان ایرانی نیز در این بی‌توفیقی سهم بسزایی دارند. آنان نیز علاقه‌ای به حضور در عرصه‌های مختلف جامعه ندارند و ترجیح می‌دهند با خطر کمتر در کلینیک‌های خود یا برخی مؤسسات پژوهشی مشغول به فعالیت باشند. قانع هستند و محافظه‌کار. هرگز با شبه‌روان‌شناسان و افرادی که با نام آنان ارتزاق می‌کنند، درنیفتاده‌اند. هرگز آن دسته از روحانیون را که بدون داشتن علم روان‌شناسی برای مردم نسخه‌های درمانی تجویز می‌کنند، مورد مؤاخذه قرار نداده‌اند. نه پاسخ قاطعی به تخریب‌کنندگان داده‌اند و نه اتحادی در برابر دشمنان داشته‌اند. یک هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با همه مدعیان تا آنان نیز در این مسیر آسیب جدی نبینند.

کم‌هزینه‌ترین رفتار صنفی روان‌شناسان حضور فعال و پویا در سازمان نظام روان‌شناسی و مشاوره است. جایی که در انتخابات اخیر آن کم‌تر از 20درصد روان‌شناسان و مشاوران مشارکت داشتند و نتیجه آن نیز جز دعوا و شکایت و بیانیه علیه یکدیگر نبوده است.

مقایسه این وضعیت با ساختار و دستاوردهای انجمن روان‌شناسی آمریکا نشان می‌دهد که چرا مردم و مدیران در جامعه آمریکا روان‌شناسان را یکی از بازیگران مهم جامعه و پیشرفت و توسعه کشور می‌دانند.

150هزار عضو این انجمن «بهبود مدل کسب و کار»، «تجزیه و تحلیل نیروی کار روان‌شناسی برای رفع نیازهای ملی»، «توسعه و ترویج دستورالعمل‌های درمان برای ترویج این علم به مداخلات بهداشتی» و «ادامه گسترش آموزش عمومی» که شامل تمام رشته‌های روان‌شناسی می‌شود را از مهم‌ترین برنامه‌های استراتژیک خود می‌دانند.

انتشار بیش از هفتاد مجله تخصصی و عمومی و نشر صدها عنوان کتاب توسط انجمن روان‌شناسی آمریکا نشان از برنامه دقیق روان‌شناسان این کشور برای پیشبرد اهدافشان است.

جامعه روان‌شناسی ایران اگر طرحی نو درنیندازد و نتواند از این انزوای خودساخته خارج شود، باید در انتظار روزهای سخت بنشیند. جایی که دانش‌آموختگان رشته‌هایی چون مدیریت، اقتصاد و علوم ارتباطات، زمام مباحث توسعه فردی و جمعی را در دست بگیرند و روان‌شناسان ایرانی در قرن نوزدهم درجا بزنند و به درگیری همیشگی خود با روان‌پزشکان برای درمان اختلالات مردم ادامه دهند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر