با توجه به فشار اقتصادی و وضعیت سخت معیشتی، مددجویان چگونه باید با مستمری پرداختی اندک از پس مخارج زندگی برآیند؟ آیا اقداماتی در دستور کار قرار گرفته است؟
در ابتدا باید بگویم که یکی از وظایف دولتها در همه جوامع توجه به امور افرادی است که نیازمند حمایت هستند. افرادی که از آنها به عنوان افراد نیازمند، فقیر یا دارای نیازهای خاص یاد میشود. طبیعتا جامعه ما از این قضیه مستثنی نیست و به همین اساس هم بر مبنای دین اسلام و بسیاری از ادیان الهی دستگیری از نیازمندان در جامعه ما مورد توجه قرار گرفته است، به گونهای که در دو اصل کلیدی 21 و 29 قانون اساسی و در فصل سوم توجه به این افراد سرعت یافته است. وظیفه سازمان بهزیستی کشور به عنوان یکی از بزرگترین سازمانهای اجتماعی، حمایت از خانوادههای نیازمند است.
ما قوانین دیگری هم در کشور داریم. مانند قانون تامین زنان و کودکان بیسرپرست. محور اجرای این قانون هم حمایت از خانوادههای نیازمند است. وقتی به اساسنامه کمیته امداد امام خمینی(ره) هم نگاه میکنیم، میبینیم یکی از محورهای اصلی آن حمایت از خانوادههای نیازمند است که براساس قانون مستمری به آنها پرداخت میشود.
با این حال در ایران دو سازمان کمیته امداد امام خمینی(ره) و سازمان بهزیستی براساس قانون وظیفه پرداخت مستمری ماهانه را بر عهده دارند که هر سال در قوانین بودجه سالانه کشور مشخص میشود، این مستمریها از محل بودجه عمومی دولت تامین میشود. براساس قانون برنامه ششم توسعه مستمری سه برابر افزایش یافته است.
مستمری برای یک نفر تقریبا 170 هزار تومان و برای پنج نفر و بیشتر چیزی نزدیک به 500 هزار تومان است که تا قبل از سال 96 این مبلغ بسیار کمتر بود، یعنی مستمری یک نفر 53 هزار تومان بود. این در حالی است که براساس قانون تامین زنان و کودکان بیسرپرست، باید یک سوم حداقل حقوق کارمندان دولت به عنوان مستمری پرداخت شود که باز هم پرداخت نشد.
گرچه کمکهای موردی محدودی هم توسط سازمان بهزیستی و کمیته امداد امام خمینی(ره) انجام میشود، اما با توجه به وضعیت تورمی که وجود دارد و همچنین داستانی که برای ارز و دلار به وجود آمده است، کارآمد نیست.
گرچه مستمری پرداختی مددجویان سه برابر افزایش یافته است، اما عملا در شرایط موجود به نقطه اول بازنگشتهایم؟
قطعا همانطور است. البته فقط ارزش مستمری نیازمندان کم نشده، بلکه هزینههای دیگر زندگی هم به مراتب افزایش چشمگیری پیدا کرده است. بنابراین فشاری که بر این گروه وارد میشود، به مراتب بیشتر از افراد عادی خواهد بود. گرچه دولت قصد دارد افراد نیازمند و به اصطلاح پشت نوبتی را زیر پوشش خود درآورد، اما بنده فکر میکنم این میزان مستمری که به صورت ماهانه پرداخت میشود، به نوعی آب باریکه است که در زندگی نیازمندان جریان دارد و قطعا نمیتواند مشکلات این گروه از جامعه را رفع کند.
فلسفه حمایت اجتماعی در راستای توانمندسازی، استقلال خانوادههای نیازمند و خروج آنها از چرخه حمایت اجتماعی مستمر دولتهاست که عملا در حال حاضر تحقق پیدا نخواهد کرد. قطعا در آینده قابل پیشبینی است که با هجوم خانوادههای نیازمند به سمت سازمانهای اجتماعی مواجه میشویم...
بله. چنین مسالهای بار مالی دولت را افزایش خواهد داد و اگر دولت نخواهد حمایت کند، طبیعتا نارضایتی در گروه نیازمندان ایجاد میشود. حالا در کنار این افراد خانوادههایی را در نظر بگیرید که یک فرد معلول یا بیمار خاص هم داشته باشند یا اینکه سرپرستشان به مدت طولانی در زندان است؛ قطعا این خانوادهها علاوه بر گرفتاریهایی که دارند،
مورد حمایت اندکی قرار میگیرند. طبیعی است که در چنین شرایطی باید منتظر پیامدهای منفی این میزان حمایت در جامعه باشیم که میتواند زمینه نارضایتی و حتی بحرانهای اجتماعی را در جامعه ایجاد کند.
شاید تاکیدی که اکنون دولت دارد تا بتواند پشت نوبتیها را افزایش دهد و حمایتی که مجلس کرده بود تا مستمریها را چند برابر کند، به دلیل جلوگیری از پیامدهای اجتماعی ناشی از بالا رفتن هزینههای خانوادههای نیازمند یا اقشار دارای نیازهای خاص است. خانوادهای که فرد معلول دارد، با این مستمری راه به جایی نخواهد برد. زنانی که شوهر بیکار و بیمار دارند، با 170 یا 500 هزار تومان مستمری، اتفاقی در زندگیشان نمیافتد.
با وجود این میتوان گفت که نظام تامین اجتماعی ما کارآمد نیست...
ما از گذشته اشتباه استراتژیک انجام دادیم، یعنی به سمت حمایت طولانی و مستمر نیازمندان رفتیم که چسبندگی ایجاد کرد. به بیان دیگر از 38 سال قبل افراد نیازمند را زیر پوشش قرار دادیم که امکان بازتوانیشان به مراتب بیشتر از حال حاضر بود. مددجویانی که اکنون سنشان به سالمندی رسیده یا از این دوران گذشته است.
کمکهای موردی سازمانهای اجتماعی هم که غیرمستمر هستند، به گونهای نیست که بتواند نیازهای پایه این گروه از مردم را کاهش دهد. گرچه سعی شد با انجام بیمه سلامت این افراد به نوعی پوشش داده شوند و حمایتهایی در حوزه مسکن و... انجام میشود، اما واقعیت این است که حجم نیاز این گروه از افراد با توجه به شرایط موجود در جامعه به مراتب بیش از آن چیزی است که امروزه سازمانهای اجتماعی به آنها مستمری میدهند.
هر چه ارزش پول ما کاهش پیدا کند، طبیعتا فشاری که بر این گروه وارد میشود، فشار کمرشکنی خواهد بود که امیدشان را به بازتوانی، استقلال و خروج از وضعیت موجود کمتر و کمرنگتر خواهد کرد. بنابراین یکی از نگرانیهایی که وجود دارد، تاثیر تورم و شرایط ناپایدار اقتصادی است که گویی افسارش هم گسیخته شده است. به گونهای که نمیتوان آن را مدیریت کرد.
چنین شرایطی بیشترین تاثیر منفی را بر گروههایی میگذارد که هیچ پناهگاهی غیر از مستمری ناچیز ندارند. هر چه تعداد افراد نیازمند بیشتر شود، بخش عمده بودجه دولت را به خودشان اختصاص خواهند داد. از سوی دیگر، باید بپذیریم که مسئولیت اجتماعی بنگاهها و شرکتها در قبال این گروه از افراد آنقدر فراگیر نشده که بتوانند کمبود حمایت دولت را به نوعی جبران کنند.
در احادیث آمده است «از هر دری فقر وارد شود، ایمان از آن در خارج میشود.» دیدگاه شما در اینباره چگونه است؟
قطعا فقر با آسیبهای اجتماعی و جرایم ارتباط دارد. بنده نمیخواهم بگویم الزاما آسیبدیدگان اجتماعی و مجرمان فقیرند یا همه فقرا به سمت آسیبهای اجتماعی و جرایم گرایش پیدا میکنند، اما نمیتوانیم ارتباط بین این دو مقوله را هم نفی کنیم. چندی پیش اعلام شده که در سال گذشته 600 هزار پرونده در حوزه سرقت داشتیم و قطعا کسی سرقت را از روی کنجکاوی و به دلیل تفریح انجام نمیدهد.
این مساله نشان میدهد که نیازمندی در جامعه بیشتر شده است. گرچه معمولا سرقتهای خرد کمتر ثبت میشود، اما اگر آنها را هم به این عدد اضافه کنیم، طبیعتا فراوانی بالایی خواهد داشت.
اگر نیم نگاهی به وضعیت مجرمان در زندانها هم داشته باشیم، باز میتوانیم ارتباط بین فقر، آسیبهای اجتماعی و جرایم را ببینیم. بیدلیل نیست برای اهمیت توجه به نیازمندان به اشکال مختلف حتی پرداخت خمس و زکات به عنوان دو منبع تامین مالی برای حمایت از افراد نیازمند در دین ما پیشبینی شده است.
این مساله نشان میدهد که زخم فقر خیلی عمیق خواهد بود و گاهی اوقات آنقدر عمیق است که نمیتوان هیچگونه این زخم را ترمیم و مداوا کرد. بخشی از این زخمها میتوانند خودشان را در قالب جرایم و آسیبهای اجتماعی نشان دهند. حالا در حوزه آسیبشناسی اجتماعی وقتی تکدیگری و بیخانمانی را بررسی میکنیم، به نیازمندی میرسیم.