ماهان شبکه ایرانیان

کارامدی سیره ی معصومان علیهم السلام در شکل گیری تمدن نوین اسلامی

تمدن اسلامی که در دوره ای از تاریخ، سرآمد زمانه(توین بی، ۱۳۵۳: ۱۷۵) و حلقۀ اثرگذار میان تمدن های کهن و تمدن جدید بود، در گذر زمان و به دلایل گـوناگون افـول کرد و از نقش آفرینی پیوسته و فراگیر بازماند

کارامدی سیره ی معصومان علیهم السلام در شکل گیری تمدن نوین اسلامی

مقدمه

تمدن اسلامی که در دوره ای از تاریخ، سرآمد زمانه(توین بی، 1353: 175) و حلقۀ اثرگذار میان تمدن های کهن و تمدن جدید بود، در گذر زمان و به دلایل گـوناگون افـول کرد و از نقش آفرینی پیوسته و فراگیر بازماند. هرچند این وضعیت برای دوره ای طولانی بر مسلمانان پوشیده بود، اما در بیش از یک سده اخیر و درپی آشنایی مسلمانان با دنیای غرب، پرسش از چرایی عقب ماندگی مـسلمانان رونـق گرفت؛ جهان عرب نیز پروژه هایی را تحت عنوان «واکاوی سنت» پایه ریزی کرد(جابری، 1393: 9)؛ بااین حال، روح تجسدیافته و بازآمده از تمدن اسلامی، با انقلاب اسلامی ایران حیاتی دوباره یافت و «تمدن نوین اسلامی» به عنوان مـهم ترین آرمـان جـمهوری اسلامی ایران (خامنه ای، 14/6/1392)، بلکه وظـیفه اسـاسی دنـیای اسلام برای ایجاد فضایی جدید(خامنه ای، 8/10/1394) طرح گردید.

در اندیشۀ مقام معظم رهبری دام ظله نیز بررسی نقل و فعل معصومان(ع) در تحقق این تمدن بـسیار اهـمیت دارد؛ ازایـن رو، تأکید شده است که امت اسلامی می تواند در هـمۀ امـوری که بنای تمدن اسلامی به آن نیاز دارد، به سیرۀ ائمه(ع) مراجعه کند(خامنه ای، 25/3/1390)؛ چنان که در بسیاری از پژوهش های نظری و بنیادین در حـوزۀ تـمدن نـوین اسلامی، با بهره مندی از گزاره های مربوط به سیره، این پرسش بـارها در مباحث سبک زندگی اسلامی یا اسلامی سازی علوم مطرح شده است که: چگونه، از چه منابعی، با چه روشی و در چـه مـوضوعات و مـقولاتی می توان از سیرۀ معصومان(ع) بهره گرفت؟ بااین حال کمتر به ماهیت سیره و علت کـارامدی و پاسـخ گو بودن آن و چرایی تأکید مقام معظم رهبری بر بهره گیری از این منبع ارزشمند توجه شده است.

پژوهش حـاضر افـزون بـر حل ابهام پیش گفته، دو هدف لزوم توجه بیشتر اندیشمندان به گنجینۀ سیرۀ مـعصومان(ع) در مـباحث مـربوط به تمدن نوین اسلامی و ضرورت ورود تخصصی و روشمند برای بهره برداری از منابع سیرۀ معصومان(ع) را دنبال مـی کند.

در بـررسی های صـورت گرفته، پژوهشی که به موضوع موردنظر تحقیق حاضر بپردازد یافت نشد؛ بااین حال پژوهش هایی در پیوند بـا اجـزای اصلی نوشتۀ پیش رو صورت گرفته که در سه بخش اصلی می توان ارائه داد:

بخش نخست در بـردارندۀ پژوهـش هایی اسـت که درخصوص ابعاد گوناگون شخصیت معصومان(ع) انجام شده و در بیشتر موارد رویکردی کلامی و یا تـاریخی دارنـد. در رویکرد نخست، می توان از آثاری چون امامت در آیینه عقل و وحی، معنا و چیستی امامت در قـرآن، سـنت و آثـار متکلمان و بازاندیشی در علم امام نام برد؛ در این آثار ویژگی های فراانسانی معصومان(ع) و همچنین ضرورت و فواید آن بـرای هـدایت انسان ها مورد بررسی قرار گرفته است. در رویکرد تاریخی نیز می توان از برخی آثـار عـلامه عـسگری، جعفر مرتضی عاملی، شهیدمطهری و سیدجعفر شهیدی نام برد،[1] که سبک و سیره زندگانی معصومان(ع) را بررسی و نـقش آن را نـیز در ایجاد جامعه اسلامی طرح نموده اند.

بخش دیگر، پژوهش های گوناگونی است که فـارغ از ویـژگی های شخصیت معصومان(ع) به چگونگی بهره برداری از سیره آنان پرداخته است؛ برای نمونه در عرصه سبک زندگی اسلامی، مـقاله هایی چـون «اصول حاکم بر استخراج سبک زندگی از سیره اهل بیت(ع)» و «روش های نهادینه سازی سبک زنـدگی اسـلامی در سیره و سخن اهل بیت(ع)»؛ در عرصه تمدن سازی، مقاله «راهـکارها و مـدل های تـوسعه معنویت اسلامی» و در عرصه وحدت اسلامی، کتاب پیـشوایان شـیعه، پیشگامان وحدت از جمله پژوهش های انجام شده به شمار می روند.

بخش سوم از پیشینه پژوهش مواردی را دربـردارد کـه کارآیی سیرۀ معصومان(ع) را از جهت ویـژگی های درونـی سیره و بـهره گیری از آن بـا رویـکرد فقهی واکاوی نموده است، که از آن جـمله مـی توان سیره پویا، چالش فراروی عمل به سیره و راه برون رفت از آن، موانع و الزامات مـهندسی تـمدن اسلامی و استنباط حکم اخلاقی از سیره و عـمل معصوم(ع) را نام برد. از بـحث های مـهمی که در این بخش قابل مـعرفی اسـت، پژوهش هایی است که از سوی پژوهش گران اهل سنت، با هدف کـشف احـکام و معارف اسلامی از رفتار پیامبر(ص) صورت گرفته که در بیشتر موارد ذیل عنوان «فقه السیره» نـگاشته شـده است.[2]

پژوهش پیش رو در بررسی و تحلیلی جـامع، ابـعاد شخصیت انـسانی و فـراانسانی مـعصوم(ع)و سیره آنان را مورد هـدف قرار داده و تلاش نموده تا نقش این ابعاد را در پایه ریزی شالوده تمدن نوین اسلامی تبیین نماید؛ خـلائی کـه در هیچ یک از مطالعات یادشده به صورت تفصیلی مـورد تـوجه قـرار نـگرفته اسـت.

نسبت «سیره پژوهی» و «تـمدن سازی»

تـبیین نسبت سیره پژوهی و تمدن سازی می تواند مقدمه ای ضروری در پژوهش حاضر تلقی شود؛ ازاین رو، با ارائه تعریف مفاهیم کلیدی، بـه ایـن مـهم نیز اشاره می شود.

مفهوم «سیره» بیش ازهرچیز بـر حـالت و چـگونگی شـیء یـا فـرد و حالت و چگونگی رفتار دلالت دارد(ابن منظور، 1407ق: ذیل ماده سیر و سنن)؛ سیرۀ معصومان(ع)» نیز بر مجموعه ای از قواعد کلی زندگانی معصومان(ع) دلالت دارد، چنان که شهیدمطهری از آن به عنوان «منطق عملی» یاد کرده است (مـطهری، 1368: 15-19). نکته قابل توجه اینکه مورخان در حوزه تاریخ زندگانی معصومان(ع)، کمتر به روش و شیوه مستمر عملی ائمه(ع) توجه داشته اند؛ ازین رو، منابع سیرۀ معصومان(ع) تنها ارائه دهندۀ توصیف و شرح رفتار آنان است(جعفریان، 1376: 51)؛ بـنابراین بـرای «سیره» دو معنای مصطلح و رایج می توان درنظر گرفت: معنای نخست، روش مسمتر عملی معصوم(ع) است و معنای دیگر، که در بین مورخان رواج دارد، توصیف و شرح رفتار معصوم(ع) می باشد؛ می توان نتیجه گرفت که برای دسـتیابی بـه سیرۀ معصومان(ع) و به کارگیری آن در عرصه های گوناگون حیات انسان، ضروری است تا منابع موجود از سوی «سیره پژوه» مورد نقد، تجزیه، تحلیل و تطبیق قرار گیرد.

اصطلاح «تـمدن» در سـدۀ هجدهم پدیدار گشته و ازآن پس بـا رویـکردها و عبارت های گوناگون تعریف شده است: در یک تعریف، به مجموعه بزرگی از نظام های اجتماعی (سیاسی، اقتصادی، حقوقی، تربیتی و...) که ازنظر جغرافیایی، واحد کلانی را در یک قلمرو پهـناور دربر می گیرد و فرهنگی واحد بر تمامی اجزای آن سیطره دارد، «تمدن» اطلاق می شود(آشوری، 1381: 128)؛ تمدن اسلامی نیز تمدنی دینی است که همه مؤلفه های آن بر محور اسلام بـاشد؛ هـمچنین «تمدن نوین اسلامی» تمدنی است که انسان در آن به لحاظ مادی و معنوی رشد کرده و به غایاتی که مورد نظر خداوند است دست می یابد (خامنه ای، 23/3/1383)؛ بدیهی است که برای تحقق چنین هـدفی چـاره ای جز مـفهوم سازی نظری، الگوسازی کاربردی، ساختارسازی اجتماعی و نظام سازی فرهنگی و... وجود ندارد؛ که در پژوهش پیش رو از این فرایند با عنوان شـکل گیری تمدن نوین اسلامی یاد می شود.

«سبک زندگی» الگویی برآمده از ارزش ها و بـاورهای مـشترک یـک گروه یا جامعه است که به صورت رفتارهای مشترک ظاهر می شود(مهدوی کنی، 1388: 51)؛ به عبارت دیگر، به مجموعه رفتارهایی کـه افـراد یا گروهی برمی گزینند و آن رفتار می تواند تجلی، نگرش ها، گرایش ها و وجه تمایز آنان از دیگران بـاشد، «سـبک زنـدگی» می گویند(الفت و سالمی، 1391)؛ بنابراین، هرچند این اصطلاح ناظر به عینیت های زندگی است، نه علم بـه عینیت های زندگی و زیربنای نظری آن، بااین حال با سخن گفتن از «سبک زندگی اسلامی»، به مـبانی نظری و معرفتی آموزه های دیـن اسـلام توجه می شود(کاویانی، 1393: 21).

با سخنان پیش گفته می توان دریافت که سیره پژوهی به دلیل قابلیت اثرگذاری در بخش های گوناگون تمدن، از جمله سبک زندگی، می تواند بخشی از فرایند تمدن سازی تلقی شود؛ باتوجه به این نوشته حاضر مـی کوشد تا فرضیه کارامدی سیره را در این فرایند به آزمون گذارد.

ساختار پژوهش، نیز ازسه بخش کلی تشکیل شده است که عبارت اند از:

1- ابعاد شخصیتی معصوم(ع) و نقش آن در پایه ریزی شالوده تمدن نوین اسلامی؛

2- نقش شـیوه الگـوبرداری در تأثیرگذاری بر انسان، به عنوان عامل تمدن ساز؛

3- بهره برداری کارامد از منابع سیرۀ معصومان(ع).

1- شخصیت و رفتار معصوم(ع)

در تعریف هایی که علمای اسلام از معصومان(ع) ارائه داده اند، آنان به عنوان پیشوای مردم معرفی شده و اطاعت از ایشان واجب دانـسته شـده است(مؤمنی، 1392: 21-33)؛ چنان که در حدیثی از امام سجاد(ع) تأکید می شود که منفورترین مردم نزد پروردگار، کسی است که شیوه امامی را پیروی کند، ولی از سیره عملی او پیروی ننماید(کلینی،1362: 8، 234)؛ ازین رو، گریزی از پیروی آنـان نـیست؛ اما بررسی هریک از ابعاد شخصیت آنان نشان می دهد که پایه ریزی شالوده تمدن نوین اسلامی، بیش ازهرچیز، نیازمند اقتدا به معصومان(ع) است؛ به دیگر سخن، این ابعاد که بیانگر ویژگی های هـادیان امـت اسـت، می تواند سعادت حقیقی انسان را کـه مـهم ترین هـدف تمدن نوین اسلامی است، تأمین نماید.

1-1- پشتوانه معرفتی

مهم ترین ابعاد تمدن ساز شخصیت معصوم(ع) که می تواند به عنوان منبع معرفتی تمدن نوین اسـلامی مـورد بـهره برداری قرار گیرد، در دو بخش قابل ارائه است:

1-1-1- شخصیت معنوی و اخـلاق محور

از مـهم ترین ویژگی های تمدن نوین اسلامی، که آن را از تمدن غرب متمایز می کند، برخورداری از ماهیت معنوی است و اینکه تمدن نوین اسلامی برمبنای ایـمان بـه خـداوند تحقق خواهد یافت(خامنه ای، 23 /7/1391). دراین پیوند مقام معظم رهبری تـمدن غربی را تمدنی مادی خوانده و همین موضوع را مهم ترین دلیل تأمین نیافتن خوشبختی انسان ها به وسیله ابزارهای مورد استفاده آنان خوانده اند(خـامنه ای، 8/10/1394)؛ ازایـن رو امـروزه طراحان تمدن غرب نیز، که نقطه ضعف سلطه گری خود را در خرابه های معنویت دیـده اند، تـلاش می کنند تا آن را به نقطه قوت خود تبدیل نموده(مظاهری سیف، 1387: 202) و از آن برای ترمیم و تقویت اسـتیلای خـود بـهره برداری نمایند (کولمن، 1375: 92 ). بی گمان معنویتِ سعادت بخش را که مورد نیاز جامعه آرمانی مورد نـظر اسـلام اسـت، در بالاترین سطح، در شخصیت ائمه(ع) می توان مشاهده کرد؛ همچنان که پیروی از آنان می تواند این معنویت را در جـامعه طـنین انداز کـند؛ چنان که مقام معظم رهبری، فضای جدید معنوی برآمده از اقتدا به پیامبر اکرم(ع) را، به دمـیدن روحـی تازه در دنیا تشبیه نموده و آن را پدیده مورد انتظار جامعه اسلامی دانسته اند، که تـحقق آنـ، بـرابر همان تحقق تمدن نوین اسلامی است(خامنه ای، 8/10/1394). بنابراین شخصیت معنوی معصومان(ع) با محوریت بـندگی خـداوند، که از قرآن کریم، روایات و ادعیه قابل برداشت است،[3] می توان بهترین منبع برای تحقق مـعنویت در جـامعه دانـست.

اخلاق محوری، که شاخصه ای برآمده از نوعی معنویت است نیز از مؤلفه های بارز تمدن نوین اسلامی است؛ چـنان که مـقام معظم رهبری نیز اخلاق و رعایت حقوق را از مبانی کارگشای این تمدن خوانده اسـت(خـامنه ای، 23/7/1391).

امـروزه با توسعه تعریف حکمای اسلامی از اخلاق (طوسی، 1391: 48)، می توان آن را الگوی خاصی از رفتار ارتباطی درون شخصی و برون شخصی دانـست کـه بـرخاسته از مسئولیت پذیری انسان نسبت به رعایت حقوق خود و دیگران است(قراملکی، 1383: 2)؛ با ایـن تـعریف می توان گفت بیشترین ظرفیت و میزان بهره برداری اخلاقی در سیرۀ معصومان(ع) موجود بوده و می توان برای احیای این عـنصر حـیاتی و نهادینه کردن آن در جامعه، از آن بهره گرفت. برای نمونه از شخصیت اخلاقی معصومان(ع) می توان بـه عـدالت گرایی[4] آنان اشاره کرد، که همواره به عنوان یـکی از شـاخصه های تـمدن اسلامی مورد توجه قرار می گیرد(خامنه ای، 20/8/1385)؛ یـا مـی توان از خط مشی اعتدال گرای آنان[5] یاد کرد، که خط مشی همه اقشار مردم در تمدن نوین اسـلامی اسـت(خامنه ای، 18/9/1376). شایان ذکر است کـه ثـمرات تمدنی بـا مـحوریت اخـلاق بسیار گسترده است؛ برای نمونه بـه بـاور برخی از اقتصاددانان بزرگ دنیا تحولات اقتصادی معلول تحول در جنبه های اخلاقی است(احـمدوند، 1392: 115).

1-1-2- شـخصیت عقلانی و علم محور

هسته اصلی هر تـمدنی خردمندی است و پدیدآمدن و نـابودی تـمدن ها را باید بر مدار و میزان عقلانیت دانست(جمعی از نویسندگان، 1380: 3-7)؛ و به عبارت دیگر تـمدن نـوین اسلامی در صورتی سعادت دنیوی و اخروی انـسان ها را مـحقق می سازد کـه عـقلانیت نـیز در کنار معنویت سرلوحه قـرار گیرد. اهمیت عقلانیت در تمدن نوین اسلامی سبب شده است تا مقام معظم رهبری ولایة علی بن ابیطالب حصنی تقویت نـیروی عـقل در جامعه را نخستین اقدام به سوی ایـن تـمدن دانـسته و بـا بـیان آن به عنوان مهم ترین مـسئله بـرای طی کردن راه صحیح (خامنه ای، 29/4/1388)، دوری روحانیت غربی از عقلانیت و خردورزی در دوره پیش از رنسانس را عامل اصلی پیدایش تمدن منحرف غـربی مـعرفی نـماید(خامنه ای، 22/3/1383).

بر پایه شواهد موجود(کلینی، 1362، ج1: 8-18)، ائمـه(ع) بـیشترین تـوجه را بـه خـردمندی انـسان معطوف داشته اند؛ چنان که ویژگی عقلانیت را از صفات مورد نیاز پیشوای مسلمانان نیز دانسته اند (واسطی، 1418ق: 556)؛ بررسی ها گویای آن است که شخصیت عقلانی آنان همواره سبب احیای گرایش و تفکر عقلی در مـیان پیروان آنان بوده است(مطهری، 1370: 247)؛ ازاین رو، پیروی از معصومان(ع) می تواند ضامن تحولی خرورزانه به شمار آید.[6]

علم مهم ترین ثمره عقلانیت است و از مهم ترین مؤلفه های تمدنی در هر دوره ای، به ویژه عصر حاضر به شمار مـی رود. اگـر جامعه ای نتواند دیدگاه های مفید و کارامدی در عرصه های گوناگون زندگی بشری ارائه کند، نمی تواند احیاگر تمدن خود باشد. همچنین علم و دانش از عناصر مهم پیشی گرفتن تمدن اسلامی بر دیگر تمدن های بشری بوده اسـت(نـصر، 1968م: 18-36)؛ چنان که امام خمینی و مقام معظم رهبری نیز از آن به عنوان یکی از ارکان و مبانی مهم تمدن نوین اسلامی یاد کرده اند(خمینی، 1374: 268؛ خامنه ای، 9/12/1379)؛ این در حالی است کـه یـکی از مهمترین وجوه ممکن برای مـراجعه و اقـتدا به سیرۀ معصومان(ع)، شخصیت علمی آنان است.[7] توجه به سیره علمی ائمه(ع) و مجاهدت های آنان در امور علمی، نقش مهمی در تمدن نوین اسلامی خواهد داشت؛ همچنین افزون برآنکه می تواند بستر مـناسب بـرای دانش افزایی و دانش پروری مسلمانان را فراهم آورد، می تواند در مسیر رشد علوم انسانی نقش بنیادین ایفا نماید؛ و از طرفی از به خدمت گرفته شدن علم تجربی و غیر تجربی در مسیر فساد و فتنه انگیزی جلوگیری کند؛ مطلبی که بـه گـفتۀ مقام مـعظم رهبری ولایة علی بن ابیطالب حصنی، تمدن غربی از آن بی بهره است (خامنه ای،20/8/1385).

1-2- پشتوانه روشی

لازمۀ کارامدی سیرۀ معصومان(ع) وجود ظرفیت الگوگیری از آنـان است؛ ازاین رو، در این بخش به سه بعد شخصیتی ائمه(ع) پرداخته مـی شود:

1-2-1- شـخصیت زمـینی و انسانی

در قرآن کریم بارها بر بشر بودن فرستادگان الهی توجه و تأکید شده است (ابراهیم: 11؛ فصلت: 6)؛ تا تأکیدی بـاشد بـر متعارف و قابل فهم بودن اعمال و رفتار آنان برای مردمان دیگر (طباطبایی، 1374، ج7: 96). دربارۀ پیـامبر اکـرم نـیز امر شده است تا در پاسخ کسانی که از وی می خواهند معجزه ای بیاورد، اعلام کند که او نیز انـسانی چون دیگران است (کهف: 110).

این موضوع درباره ائمه(ع) نیز صادق است؛ ازاین رو، انـدیشه غلات، که گاه ائمـه(ع) را تـا مقام الوهیت بالا می بردند(کشی، 1382: 480 و518)، از سوی معصومان(ع) رد شده است (صدوق، 1373: 203)؛ البته، بیشتر شیعیان همواره ائمه(ع) را انسان های والایی می دانستند که نزدیک ترین بشر به خداوند بوده و به طور اخص مشمول عنایت الهی قرار گـرفته و می گیرند؛ ازاین رو علامه حلی، در مطلبی که آن را اجماعی دانسته، درباره ویژگی هایی چون عصمت نیز بر این باور است که این ویژگی برتر، منافاتی با قدرت ائمه(ع) بر انجام معصیت ندارد و درغیراین صورت اگـر آنـان را خارج از دایره تکلیف بدانیم، مدح معصومان(ع) امری باطل است(حلی، 1382: 495). بی تردید شخصیت بشری ائمه(ع) نقطه عطفی در اقتدا به سیره آنان است؛ زیرا باوجوداین، در طول عمر خویش در بالاترین درجه کمال بـوده اند و ایـن موضوع، امری مؤثر در الگوبرداری از رفتار آنان به عنوان منبعی برای رسیدن انسان به سعادت دنیوی و اخروی است.

1-2-2- شخصیت عینی و قابل مشاهده

شک نیست که قرآن کریم دربردارندۀ همه مسائل مربوط بـه زنـدگی انسان است؛ و آیه «وَلَا رَطْبٍ وَلَا یابِسٍ إِلَّا فِی کتَابٍ مُبِینٍ» (انعام: 59) نیز در مقام بیان علم الهی است (کلینی، 1362، ج8: 249) و باید گفت قرآن کریم به مثابۀ قانونی اساسی، کلیات دین را ارائه داده است.

از سویی قرآن کریم بـه دلیـل مـعجزه بودن، نوشتاری از سنخ بشری نـبوده (مـتقی هـندی، 1409 ق: 103 ) و بسیاری از رمز و رازهای آن برای نوع بشر درک پذیر نیست؛ اما ازسوی دیگر، یکی از ویژگی هایی که ضرورت اقتدا به سیرۀ معصومان(ع) را برای تـحقق تـمدن نـوین اسلامی نشان می دهد، عینی و نه ذهنی بودن ایـن مـنبع و پاسخ گویی به جزئی ترین نیازهای بشری در زمینه ها و وضعیت های گوناگون به صورت عملی است؛ چنانچه در پژوهش های گوناگون، سیرۀ معصومان(ع) به عنوان «مصادیق جـامع» سـبک زنـدگی اسلامی معرفی و شواهد آن ارائه شده است.[8]

1-2-3- شخصیت اجتماعی

جامعه و سـیاست از عناصر ذاتی یک تمدن به شمار می روند و الگویی که این عناصر را در اولویت قرار ندهد، نمی تواند برای پایه ریزی تمدن نـوین بـه کار آیـد. یکی از ابعاد مهم شخصیت معصومان(ع) را که بیان گر ظرفیت اقتدای به آنـان در مـباحث مربوط به تمدن نوین اسلامی است، باید شخصیت اجتماعی و سیاسی آنان دانست. بررسی تاریخ زندگانی ائمـه مـعصوم(ع) گـویای آن است که ایشان همواره کنش ها و واکنش های گوناگونی را در مسائل اجتماعی نشان داده اند و بـا تـأکید بـر مواضع سیاسی شیعه بر حق خود برای حکومت بر مردم اصرار ورزیده و در تمامی مـسائل دیـنی و مـذهبی به عنصر جامعه و سیاست توجه داشته اند.[9]

مقام معظم رهبری نیز باتوجه به همین بعد شخصیتی مـعصومان(ع)، تـغییر در نگرش مردم به اسلام را ضروری دانسته و تأکید می کند که اسلام غیر از پرداختن بـه کـارهای شـخصی، دارای وظایف عمومی نیز هست؛ ازاین رو، به امور حکومت، جامعه سازی و تمدن سازی هم می پردازد (خامنه ای، 20/12/1394).

1-3- ضمانت اجـرایی

بـا وجود ابعاد یادشده از شخصیت ائمه(ع) پرسش بنیادین این است که چه تـضمینی وجـود دارد کـه در موقعیت کنونی، مسلمانان با پیروی از سیرۀ معصومان(ع) به اهداف تمدن نوین اسلامی دست یابند؟ در این بـخش بـه چـهار وجه شخصیتی معصومان(ع) که به گونه ای ضمانت اجرایی اقتدا به آنان اسـت، ارائه مـی شود:

1-3-1- شخصیت خطاناپذیر

هنگامی که در تمدن نوین اسلامی سخن از دستیابی انسان ها به سعادت به میان می آید، مـقصود، تـحقق غایتِ رشد انسان و جوامع بشری، یعنی کسب مقام خلیفةاللهی در زمین و زمان اسـت(خـامنه ای، 22/3/1383)؛ زیرا نظام آفرینش بر این پایه بـنیان نـهاده شـده است(بقره: 30؛ ذاریات: 56 ). به دیگر سخن، روح، فـکر و رفـتار هر اجتماعی از تناسب با نظام آفرینش، محفوظ مانده و از سازواری نداشتن با آن زیان خـواهد دیـد(رضایی، 1391: 101). در این مسیر، به مـقتضای لطـف الهی (حـلی، 1382: 490) افـرادی بـه عنوان هادیان امت معرفی شده اند، که ویـژگی خـطاناپذیری در آنان[10]، می تواند ضامن پیروی جامعه از آنان و تحقق غایت تمدن نوین اسلامی بـاشد؛ بـدیهی است که شخصِ فاقد این ویـژگی، از ثبات فکری برخوردار نـبوده و مـمکن است هرلحظه و در پی هر رویدادی، انـدیشه ها و نـقشه های پیشین را کنار نهاده و تصمیمی تازه بگیرد(شاملی و بنائیان، 1389: 127)؛ درمقابل، کسی که به نـیاز بـشر آگاه بوده و مصونیت از خطا دارد، مـی تواند بـه نـیاز ها و مقتضیات انسان بـه درستی پاسـخ گوید.

1-3-2- شخصیت وحدت بخش

بررسی تحولات تاریخیِ منجر به شکل گیری هر تـمدن، نـشان می دهد که شکل گیری تمدنِ نوین اسـلامی بـا وجود تـفرقه، اخـتلاف انگیزی و نـبودن انسجام سیاسی- مذهبی در بـین مسلمانان هیچ گاه محقق نمی شود. مقام معظم رهبری نیز همواره موفقیت های پیش روی دنیای اسلام را مشروط بـه وحـدت و همدلی امت سلامی در شعارها، حرکت ها و اقـدام ها دانـسته اسـت(خـامنه ای، 13/12/1388 و 27/4/1391)؛ هـمچنان که تأکید دارد شکل گیری تـمدن نـوین باید باتوجه به مبانی مشترک همه مذاهب اسلامی و نه ایران شیعی باشد(بقره: 21؛ نساء: 1؛ فاطر: 15)؛ ازاین رو، مـنابعی بـاید بـرای پایه ریزی این تمدن مورد بهره برداری قرار گـیرند کـه وحـدت اسـلامی در سـرتاسر آنـ به عنوان یک اصل، پذیرفته شده باشد. بررسی زندگانی معصومان(ع) نشان از درون مایه و شخصیت وحدت بخش آنان در وضعیت گوناگون سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دارد؛ و می توان گفت هیچ گاه ائمه(ع) برای دستیابی به مـقاصد خود به اختلافات دامن نزده و همواره از حق خود برای حفظ امت واحده تلاش نموده اند.[11]

1-3-3- شخصیت جهان شمول

از مهمترین ویژگی های تمدن نوین اسلامی، پاسخ گو بودن آن برای همه شرایط جغرافیایی و جهانی بـودن آن اسـت(بقره: 21؛ نساء: 1؛ فاطر: 15)؛ دراین صورت منبعی می تواند پاسخ گوی نیاز انسان ها و تمدن انسانی باشد که فرازمانی و فرامکانی دانسته شود. هرچند از آیات قرآن کریم به صورت صریح این صفت را داشته و کتابی پاسخ گو در هـمه شـرایط معرفی شده است (خامنه ای، 26/6/1390)، اما این ویژگی را می توان در سیرۀ معصومان(ع) نیز مشاهده نمود؛ زیرا یکی از ویژگی های مهم معصوم(ع)، مطابقت گفتار و رفتار وی با قـرآن کریم اسـت، که ناشی از وحدت منبع وحـیانی و الهـی هر دو است. این مطابقت تا جایی پیش رفته که از قرآن کریم به عنوان «کلام الله » (بقره: 75) و از معصوم(ع) به عنوان «تالی کتاب الله و ترجمانه»(طبرسی، 1370: 316) و «قرآن ناطق» (کورانی، 1423ق: 405) یادشده است؛ بنابراین جهانی بودن سیرۀ معصومان(ع) عاملی موثر در بهره گیری از منابع مربوط به آن ها، برای پاسخ گویی به نیاز جـامعه اسـلامی در موقعیت گوناگون و برای تحقق تمدن نوین اسلامی است.

1-3-4- شخصیت جامع

یکی از ویژگی هایی که سبب ضمانت اقتدا به سیرۀ معصومان(ع) برای تحقق تمدن نوین اسلامی می شود، جامعیت شخصیت آنان است کـه در دو بـُعد قابل مـشاهده می باشد: نخست از این جهت که دارای ده ویژگی یادشده پیشین به صورت هم زمان است، و هیچ بشری، جز معصومان(ع)، دارای چنین خـصوصیتی نیست؛ دوم آنکه، آنان همچون دیگرانسان ها در میان مردم زندگی کرده اند و این خـود دو ثـمره درپی داشـته است: از سویی، به خاطر دارا بودن مقام امامت، حرکت ها و ایستایی های عادی، معمولی و متداول آنان نیز از سوی پیروانشان به ثبت رسـیده اسـت؛ از دیگرسو، امروزه قابلیت کاربرد سیره آنان در وضعیت گوناگون سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی وجـود دارد؛ بـه عـبارتی هریک از آنان با موضوع ها، مسائل و مشکلاتی ویژه روبه رو بوده اند؛ و این موضوع سبب بهره برداری بیشتر از سـیره و طراحی تصویری جامع از وظایف فردی و اجتماعی مسلمانان در وضعیت گوناگون در تمدن نوین اسلامی اسـت.

2- ویژگی الگویی معصوم(ع)

یـکی از مـسائلی که مقوّم بهره گیری از سیره برای تغذیه جامعه و تحقق تمدن نوین اسلامی است، نفس ظرفیت الگوگیری معصوم(ع) می باشد. در ادامه با ارائه دیدگاه قرآن و روایات، به چگونگی این الگوگیری پرداخته و بیان می شود که ایـن شیوه، برترین روش تربیتی برای تحقق تمدن نوین اسلامی است.

2-1- شیوۀ برآمده از قرآن کریم و اهل بیت(ع)

از کاراترین نیروهای فطریِ انسان، میل به تقلید و اسوه پذیری است؛ این گرایش به عنوان یک احساس درونی، انسان را وادار مـی کند تـا برای رسیدن هرچه سریعتر به کمال مطلوب، روش و سیره تکامل یافتگان را الگوی خویش نموده و تلاشی هدف دار و آگاهانه را برای ایجاد هماهنگی و انسجام رفتاری با الگوهای مورد نظر در پیش گیرد(مصباح یزدی، 1394: 11 -13 ). دلیل واضح بـر ایـن میل درونی، پیروی اکثریت جامعه از آباء و اجداد، رسوم، خرافات، اسطوره های باستانی و... است.

قرآن کریم نیز افزون بر یادآوری این گونه از موارد(سلطانی رنانی، 1385: 44 -46 )، به معرفی الگوهای صحیح پرداخته و بر پیروی از ایـشان تـأکید نموده است. معرفی پیامبر اکرم (احزاب:21) و حضرت ابراهیم(ع) (ممتحنه: 4) به عنوان الگوی جامعه، امر به پیامبر برای اقتدا به سیره پیامبران دیگر در ابلاغ رسالت(احقاف: 25)، توضیح پاداش اقتداکنندگان به بندگان صـالح(تـوبه: 100)و الگـوسازی در قالب تمثیل و داستان(یوسف: 111)، گـویای اهـمیت روش الگـویی نزد خداوند متعال در تربیت انسان هاست. همچنین در روایات گوناگون بر تأسی به سیره پیامبر و اهل بیت(ع) تأکید شده است؛ چنان که گاه امام عـلی(ع) پس از انـجام کـاری آن را بر مبنای رفتار پیامبر دانسته[12]، یا بر لزوم هـمسویی رفـتار مسلمانان با رفتار اهل بیت پیامبر تأکید می نمود.[13] همچنین در مواردی به طور غیرمستقیم از مخاطب درخواست شده که به روش معصومان(ع)اقتدا کنند[14] و در مـواردی نـیز مـعصومان(ع) فعل خاصی را از روی تعمد انجام می دادند تا در میان مسلمانان رواج یابد.[15]

2-2- روش کـارامد و موثردر بیان کارشناسان

در روند تحقق تمدن نوین اسلامی، انسان به عنوان عامل سازنده تمدن، ازآنجاکه با تکیه بر تـوانایی های جـسمی و ذهـنی خود نمی تواند به اهداف مورد نظر دست یابد، باید برای تـبدیل شـدن به انسان متکامل و منطبق با طراز اسلامی، مورد تعلیم و تربیت الهی قرار گیرد.

 

 

 

 

«روش الگـویی» یکی از شیوه های عینی و کاربردی در تعلم و تربیت است؛ چنان که از نظر روان شناسان، الگوها بیشترین نقش را در تـکوین شـخصیت و تربیت انسان ها دارند و الگوگیری زمینه بنیادین در یادگیری اجتماعی است(دبس، 1370: 31-44)؛ زیرا دریافت پیـام از طـریق الگـوها آسان تر از دریافت از طریق عامل ذهنی و آموزشی است؛ به بیان دیگر فرد در این روش با نـمونه های عـینی و مشهود، با آنچه مقصود و مطلوب است رویارو می شود و با زبان عمل و نه تـوصیه زبـانی و گـفتار، آنچه را باید انجام دهد، می بیند. همچنین جذابیت و کمال بالایی که در الگوها وجود دارد، نوعی تلازم مـیان آن شـیوۀ عمل و رفتار و این جذابیت به وجود آورده و زمینه برای تقلید و همانندسازی فراهم می شود(حـاجی ده آبادی، 1380: 15)؛ ازایـن رو، انـدیشمندان روش الگویی را مؤثرترین(قطب، 1362: 194) و باسرعت ترین(باندورا، 1372: 48) روش و دارای کمترین درصد خطا و اشتباه دانسته اند(همان: 35).

3- ویژگی منابع سیرۀ مـعصومان(ع)

بـاتوجه به آنـچه گذشت، روشن شد که سیرۀ معصوم(ع) از ظرفیت لازم برای بهره برداری و پایه ریزی شالوده تـمدن نـوین اسلامی برخوردار است؛ در این بخش به مهمترین ویژگی های منابع نقل کنندۀ سیرۀ معصومان(ع)، که حاکی از ضرورت اسـتفاده از آنـ ها است، پرداخته می شود.

3-1- ظرفیت بهره برداری از سیره در فقه

نگاهی گذرا به تاریخ تـمدن اسـلامی، نشان دهنده نقش مهم فقه در عرصه های گوناگون اسـت؛ هـمچنین اگـر قرار باشد تمدن اسلامی به نام یـکی از فـراورده های آن نامگذاری شود، باید آن را تمدن فقه خواند (الجابری، 1376: 116). این موضوع گویای توانایی گسترده فـقه بـرای پاسخ گویی به نیازهای جامعه اسـلامی اسـت؛ بااین حال آنـچه امـروزه، بـه عنوان یک کاستی بزرگ دیده می شود، مـحدود مـاندن فقه موجود به احکام تکلیفی فردی و انزوای مفاهیم اخلاقی و اجتماعی است؛ ایـن درحـالی است که آسیب های واردنشدن فقه بـه عرصه های یادشده همواره مـورد تـوجه امام خمینی (خمینی، 1374، ج8: 186)، رهبر مـعظم انـقلاب(خامنه ای، 25/9/81) و اندیشمندانی چون شهید مطهری(مطهری، 1368: 98-99) بوده است. پیشینه اصطلاح فقه نیز نـشان دهنده آن اسـت که در آغاز انعقاد، که از تـعبیر قـرآنی «لیـتفقهوا فی الدین»(تـوبه:122) گـرفته شد، در معنای «فهم هـمه آمـوزه های دینی» بوده است(طباطبایی، 1374، ج9: 404)؛ اما این معنای جامع، رفته رفته دچار نوعی تخصیص معنایی شـده (غـزالی، 1375: 53) و از میان معارف الهی تنها به احـکام عـملی تعلق یـافته اسـت.

البـته امروزه ظرفیت بررسی های فـقهی در مسائل مربوط به وظایف عمومی، حکومت، جامعه سازی و تمدن سازی فراهم شده است[16] و این می تواند یکی از دلایـل بـهره برداری از سیرۀ معصومان(ع) باشد؛ چنان که مقام مـعظم رهـبری پس از تـشریح عـناصر تـشکیل دهنده تمدن نوین اسـلامی، یـعنی بخش سخت افزاری و ابزاری تمدن -که دربردارندۀ ارزشهایی چون علم، صنعت، اقتصاد، اقتدارسیاسی، تبلیغ و... می شود ـ و بخش نـرم افزاری ـ کـه شـالودۀ اصلی تمدن بوده و در سبک زندگی اسلامی خـلاصه مـی شود ـ پشـتوانۀ مـعرفتی بـنیادین و جـوهری در عرصه های یادشده را منابع اسلامی دانسته و تأکید نموده است که اهل استنباط می توانند آنچه را که مورد نیاز است، از این منابع به دست آورند (خامنه ای، 23/7/1391).

بنابراین، یکی از مسائلی که می تواند سـیرۀ معصومان(ع) را به منبعی برای تحول عرصه های یادشده تبدیل کند، باز بودن دامنه فقه و امکان بررسی مسائل سیره توسط اهل استنباط است. شایان یادآوری است که احکام عملی مورد کاربرد از سـیرۀ ائمـه(ع) از سوی فقیهان شیعه (طوسی، 1391: 8؛ کرکی، 1408ق: 336؛ شهید ثانی، 1378: 390؛ نجفی، 1413: 106) و مطالعاتی که از سوی اهل سنت با عنوان «فقه السیره» در سدۀ اخیر انجام شده است[17]، می تواند به عنوان مهم ترین پیشینه برای بررسی سیرۀ مـعصومان(ع) بـا رویکردی فقهی باشد.

3-2- امکان فهم سیره

شرط لازم برای به کارگیری سیرۀ معصومان(ع) به منظور طراحی تصویری ایدئال از زندگی انـسان ها در تمدن نوین اسلامی، فهم و درک آن است. باید توجه داشت که سیرۀ معصومان(ع) در بیشتر موارد در منابع تاریخ نگاریِ رواییِ امامیه[18] ثبت و ضبط شده است؛ چنان که ویژگی های سندی و محتوایی آن ها[19]، گاه توصیف، تبیین و تـحلیل زنـدگانی معصومان(ع) را دشوار می سازد. بااین حال مطالعات صورت گرفته در نقد و ارزیابی گزاره های تاریخی گویای آن است که پس از بررسی سندی اخبار، مطابقت محتوای آن با ملاک هایی چون قرآن کریم، سنت قطعی، عقل، ضروریات دین و بـررسی های تـاریخی قطعی و بـا بهره گیری از روش های تحلیلی می توان موانع بسیاری را که در طول تاریخ مانع مشاهده چهره حقیقی ائمه معصومان(ع) شده اسـت برطرف نمود.

درج دو نکته در اینجا بایسته است: نخست آنکه امکان فهم سـیره، تـنها بـا وجود شمّ تاریخی، آشنایی با ابزارهایی چون زبان عربی، تخصص در زمینه های گوناگون، چون تاریخ، حدیث، کلام و رجـال، و تـوان به کارگیری شیوه های تحلیلی امکان پذیر است؛ دیگر آنکه، بی گمان هدف از طرح سیره، کاربردی شدن آن در سـطح جـامعه اسـت؛ اما نباید بدین بهانه مقوله فهم سیره کم ارزش خوانده شود.

3-3- پویایی سیره

سیرۀ معصومان(ع) درصـورتی می تواند به عنوان منبع تغذیه تمدن نوین اسلامی معرفی شود که در شرایط نوپدید امـروزی، کارامد باشد؛ بررسی ها گـویای آن اسـت که هرچند برای بهره گیری از سیره و رفتار ائمه(ع)، افزون بر دشواری های استنباط حکم شرعی از آیات و روایات، تنگناهای دیگری چون کم توجهی در بازگویی جزئیات، صامت بودن فعل، نقش جدی مقتضیات زمان و... نیز وجود دارد[20]؛ امـا پویایی سیرۀ معصومان(ع) به حل مشکلات یادشده کمک می کند.

پویایی سـیره یـعنی وجود امکان دستیابی به اصول ارزشی ثابت و تطبیق و اجرای آن متناسب با موقعیت و نیازمندی های هر عصر(حسینیان، 1393: 95-110)؛ چنان که از حق گرایی، آرمان خواهی، تکلیف گرایی و شایسته سالاری به عنوان اصول مدیریت امام علی(ع) در دوره خلافت ایشان یـاد مـی شود(مهاجرنیا، 1391: 115-121). شهیدمطهری نیز در همین راستا تأکید می کند که مقصود از سیره پیامبر(ص)، سبک پیامبر(ص) است(مطهری، 1384: 53)؛ به این معناکه بررسی عمل و شیوه پیامبر(ص)، درحقیقت نشان دهنده راهی است که وی برای دستیابی به مـقاصد الهـی خـویش به کار گرفته است.

البته ایـن سـخن بـه معنای عمل به اصول ثابت زندگی معصومان(ع) و کنارنهادن فروعی که مقید به زمان و مکان خاصی هستند، نیست؛ بلکه می توان با بـهره گیری از ابـزارها و مـلاک های علمی، میزان و چگونگی انطباق زندگی امروزی بدان عـمل کـرد.

ممکن است در مواردی عمل به عین سیره صحیح نباشد؛ چنان که سنت تحت الحنک[21] در صدر اسلام برای ایجاد تمایز بین مـسلمانان و غـیر مـسلمانان کارایی داشت(صدوق، بی تا: 226) و امروزه از چنین کارایی برخوردار نیست. حـتی فیض کاشانی تأکید می کند که امروزه انجام این عمل چنانچه موجب شهرت شود، مورد نهی است (فیض کـاشانی، 1373: 745).

در مـواردی نـیز ممکن است بسیار دقیق و کارامد باشد؛ همچون بسیاری از اقدامات معصومان(ع) دربـارۀ مـحیط زیست و امنیت اقتصادی در شهر اسلامی (عاملی، 1389: 65-76 و 101-110)؛ بنابراین سیره ثابت و متغیر که محصول اجتهاد است، می تواند سـیره را پویـا نـموده و کارامد سازد.

نتیجه گیری

سیرۀ معصومان(ع) از سه جهت می تواند منبعی مناسب بـرای شـکل گیری تـمدن نوین اسلامی باشد: نخست آنکه سیرۀ ائمه(ع) از پشتوانه معرفتی جامعی برخوردار است؛ همچنین شـخصیت مـعنوی و اخلاق محور در کنار شخصیت عقلانی و علم محور، می تواند منبعی متعالی برای تحقق آرمان های مورد نـظر اسـلام بـه شمار آید؛ دوم آنکه بهره برداری از سیرۀ معصومان(ع) برای انسان، به عنوان عامل تمدن ساز، روش الگوگیری است که از سـوی قـرآن کریم، روایات و کارشناسان تربیتی، برترین و موثرترین شیوه تحول اجتماعی دانسته شده است؛ سوم آنـکه بـهره گیری از سـیره آن است که ضمانت اجرایی لازم در سیرۀ معصومان(ع) وجود دارد؛ البته بخشی از این ویژگی به شـخصیت مـعصومان(ع) برمی گردد؛ خطاناپذیری معصومان(ع)، تحقق اهداف موردنظر تمدن نوین اسلامی و شخصیت جهان شمول و وحـدت بخش آنـان، تـحقق تمدنی جهانی را تضمین می کند؛ بخش مهمی از تضمین لازم معطوف به منابع سیرۀ معصومان(ع) است که بـیشتر در مـنابع تـاریخ نگاری روایی جای می گیرد.

سیرۀ معصومان(ع) به رغم مشکلات درونیِ منابع و مشکلات تطبیق آن بـا وضـعیت امروز، به دلیل قابلیت بررسی و فهم آن در فقه و پویایی سیره، می تواند در پایه ریزی بنیان های تمدن نوین اسلامی قـابل بـهره برداری باشد؛ این تحلیل در نمودار زیر ارائه شده است.

کتابنامه

قرآن کریم.

نهج البلاغه (1386). تهران، بـنیاد نـهج البلاغه.

صحیفۀ سجادیه(1391). تهران، سروش.

آشوری، داریوش(1381). تـعریف و مـفهوم فـرهنگ، تهران، آگه.

آقانوری، علی (1388 ). امامان شیعه و وحـدت اسـلامی، قم، دانشگاه ادیان و مذاهب.

ابن ابی جمهور، محمد بن زین الدین (1362). عوالی اللئالی.

ابـن مـنظور، محمد بن بکر(1407ق). لسان العرب، بـیروت، دارصـادر.

احمدوند، فـردین(1392 ). «نـقش عـلم اخلاق اسلامی در توسعه اسلامی- ایرانی»، الگـوی پیـشرفت اسلامی ایرانی، ش 3.

باندورا، آلبرت(1372). نظریه یادگیری اجتماعی، تهران، راهگشا.

بستانی، قاسم(1386). مـعیارهای شـناخت احادیث ساختگی، خوزستان، رسش.

توحیدی نیا، روحـ الله و نعمت الله صفری فروشانی، (1394). «بـررسی تـحلیلی تاریخ نگاری روایی امامیه تا نـیمه قـرن پنجم» فصلنامه تاریخ اسلام، ش 64.

توین بی، آرنولد(1353). تمدن در بوته آزمایش، ترجمۀ ابوطالب صـارمی، تـهران، امیرکبیر.

الجابری، محمد عابد(1376). «دانـش فـقه، بـنیاد روش شناختی نقد عـربی- اسـلامی»، فصلنامه نقد و نظر، ش 4.

ــــــــــــــــــــــــــــــ(1393 ). نـقد عـقل عربی، ترجمۀ سیدمحمد آل مهدی، تهران، نسل آفتاب.

جاودان، محمد(1386 ). «نقش معنویت و عقلانیت رسول خـداوند در پیـشبرد اسلام»، میثاق امین، ش 3.

جباران، محمدرضا(1390). «ضـرورت اخـلاق مداری در تولید عـلم بـا تـکیه بر منابع اخلاق اسـلامی»، فصلنامه قبسات، ش 62.

جعفری، یعقوب(1389). «فقه السیره نویسی شیوه ای نوین در تاریخ نگاری اسلامی»، تاریخ در آینه پژوهش، ش 25.

جعفریان، رسول(1376). مـنابع تـاریخ اسلام، قم، انصاریان.

جمعی از نویسندگان(1380). «عـقلانیت در تـمدن اسـلامی» مـجلۀ حـوزه، ش 103 و 104.

حاجی ده آبادی، محمدعلی(1380). «آسـیب شناسی روش اسـوه پردازی در تربیت دینی »، فصلنامه پژوهش های تربیت اسلامی، ش 6.

حرعاملی، محمدبن حسن(1389). پیراستگی معصوم(ع) از فراموشی و خطا، ترجمۀ محمد اصغری نژاد، قـم، ادیـان.

حـسنی، هاشم(1388). الموضوعات فی الآثار و الاخبار، بیروت، دار التـعارف.

حـسینیان، حـامد (1393) «سـیرۀ پویـا »، مـجموعه مقالات همایش سبک زندگی اهل بیت(ع)، مجمع جهانی اهل بیت(ع).

حلی، حسن بن یوسف(1382)، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، قم، جامعۀ مدرسین حوزۀ علمیۀ قم.

خامنه ای، سیدعلی(18/9/1376). بـیانات در هشتمین اجلاس سران کشورهای اسلامی.

ــــــــــــــــــــــــــــــ (9/12/1379). بیانات در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر.

ــــــــــــــــــــــــــــــ (15/9/1381). بیانات در خطبه های نماز عید فطر.

ـــــــــــــــــــــــــــــ (20 /8/1385 ). بیانات در دیدار با مردم شاهرود.

ـــــــــــــــــــــــــــــ (22 /3/1388 ). بیانات در دیدار طلاب مدرسه علمیه آیت اللّه مجتهدی.

ــــــــــــــــــــــــــــ (29/4/1388). بـیانات در سـالروز عید مبعث.

ـــــــــــــــــــــــــــــ (13/12/1388). دیدار جمعی از مردم و مسئولان نظام.

ـــــــــــــــــــــــــــــ (25/3/1390). بیانات در دیدار جمعی از شاعران آیینی.

ـــــــــــــــــــــــــــــ (26/6/1390). بیانات در اجلاس بین المللی بیداری اسلامی.

ـــــــــــــــــــــــــــــ (26/4/1391). بیانات در دیدار اعضای ستاد کنگره حضرت آیت اللّه سیدعلی قاضی.

ـــــــــــــــــــــــــــــ (23 /7/1391). بیانات در دیدار جـوانان اسـتان خراسان شمالی.

ـــــــــــــــــــــــــــــ (14/6/1392). بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری.

ـــــــــــــــــــــــــــــ (8/10/1394). بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی.

ـــــــــــــــــــــــــــــ (20/12/1394). بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خـبرگان.

خـمینی، روح الله (1374). صحیفۀ نور، تهران، مـؤسسۀ تـنظیم و نشر آثار امام خمینی.

رستمیان، محمدعلی(1381). حاکمیت سیاسی معصومان(ع)، دبیرخانۀ مجلس خبرگان.

رضایی، عبدالعلی(1391). مهندسی تمدن اسلامی، تهران، کتاب فردا.

رهبری، حسن(1394). بازاندیشی در عـلم امـام(ع)، تهران، کویر.

سلطانی رنـانی، مـهدی(1385). «اسوه پذیری و شیوه های آن از منظر قرآن کریم»، فصلنامه فرهنگ کوثر، ش 66.

شاملی، نصرالله و علی بنائیان، (1389). «تبیین میدان معناشناختی عصمت در نهج البلاغه»، فصلنامه پژوهش های نهج البلاغه، ش 26 و 27.

شبدینی، محمد و دیگران(1394)، مؤلفه ها و شاخصه های سبک زندگی اسلامی، قم، زمـزم هـدایت.

شریفی، حسین(1393). روش های نهادینه سازی سبک زندگی اسلامی در سیره و سخن اهل بیت(ع)، مجموعه مقالات سبک زندگی اهل بیت(ع)، مجمع جهانی اهل بیت(ع).

شهیدثانی، زین الدین بن علی (1378 ). شرح لمعه، قم، ترجمه علی شیروانی، دارالعلم.

صـدوق، مـحمد بن عـلی(1373). عیون اخبارالرضا(ع)، نشر صدوق، ج 2.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (بی تا). من لایحضره الفقیه، قم، جامعۀ مدرسین.

طباطبائی، محمدحسین(1374). تفسیر المیزان، قـم، جامعۀ مدرسین حوزه علمیه قم.

طبرسی، احمد بن علی(1403ق). الاحتجاج، قـم، مـرتضی.

طـبرسی، حسن بن فضل(1370). مکارم الاخلاق، قم، شریف رضی.

طوسی، محمدبن محمد(1391)، اخلاق ناصری، تهران، ایرانسال.

طوسی، محمد بـن حـسن(1413ق). مبسوط، مشهد، آستان مقدس رضوی، ج2.

عالم زاده نوری، محمد(1390). استنباط حکم اخلاقی از سیره و عـمل مـعصوم(ع)، قـم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.

عاملی، جعفر مرتضی(1389 ). شهر اسلامی، قم، بوستان کتاب.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ(1427ق). الصحیح من سـیرة النبی الاعظم، بیروت، المرکز الاسلامی للدراسات.

پژوهش های سیاست اسلامی » بهار و تابستان 1396 - شماره 1 (صفحه 83)

عسگری، مرتضی(1361). نقش ائمه(ع) در احیای دین، تـهران، کوکب.

غزالی، محمد بـن مـحمد(1375 ). احیاء علوم الدین، بیروت، دارالکتب العربیة.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ (1408ق). فقه السیرة النبویة، قاهره، دارالکتب الحدیثة.

فیض کاشانی، محمدمحسن(1373). وافی، اصفهان، مکتبه امیرالمومنین(ع).

قراملکی، احد(1383). «خاستگاه اخلاق پژوهش»، دوفصلنامه آیینه میراث، ش 27.

قطب، محمد (1362 ). روش تربیتی اسـلام، تهران، انجام کتاب.

قمی، عباس(1423ق). الغایة القصوی فی ترجمة العروة الوثقی، قم، صبح پیروزی، ج 1.

کاویانی، محمد(1392). سبک زندگی اسلامی و ابزار سنجش آن، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.

ـــــــــــــــــــــــ(1393 ). «روش شناسی استخراج سبک زندگی اسلامی از سـیرۀ اهـل بیت(ع)»، فصلنامه سیاست متعالیه، ش 6.

کرکی، علی بن حسین(1408ق). جامع المقاصد، تهران، موسسة آل البیت، ج 1.

کشی، محمد بن عمر(1382). اختیار معرفة الرجال، دانشکده الهیات و معارف اسلامی مشهد.

کلینی، محمد بن یعقوب(1362). کافی، تـهران، مـرکز نشر دانشگاهی.

کورانی، علی(1423ق). الحق المبین فی معرفة المعصومین(ع)، تهران، دارالفقه.

کولمن، جان(1375). کمیته سیصد، کانون توطئه جهانی، ترجمۀ یحیی شمس، تهران، چاپ فیروزه.

متقی هندی، علی بن حـسام(1409ق). کـنز العمال، بیروت، موسسة الرساله، ج 1.

مهاجرنیا، محسن(1391). «مبانی و اصول مدیریت متعالی در اندیشه علوی»، مجموعه مقالات همایش ملی مدیریت علوی، دانشگاه پیام نور.

مسائلی، مهدی(1390)، پیشوایان شیعه پیشگامان وحدت، مشهد، سـپیده بـاوران.

مـشکانی سبزواری، عباسعلی و سیدمحمد فقیه (1391). «فـقه مـعطوف بـه تمدن»، فصلنامه معرفت، ش 182.

مصباح یزدی، محمدتقی(1394). خودشناسی برای خودسازی، قم، مؤسسۀ آموزشی امام خمینی.

مطهری، مرتضی(1368). ده گفتار، تهران، صدرا.

ــــــــــــــــــــــــــ(1384). مجموعه آثـار، تـهران، صـدرا.

ــــــــــــــــــــــــــ(1370). اسلام و مقتضیات زمان، تهران، صدرا.

ــــــــــــــــــــــــــ(1368 ). سیری در سیرۀ نـبوی، تـهران، صدرا.

ــــــــــــــــــــــــــ(1389 ). سیری در سیرۀ معصومین(ع)، تهران، صدرا.

مظاهری سیف، حمیدرضا(1387). «راهکارها و مدل های توسعه معنویت اسلامی»، فصلنامه اخلاق، ش 13 و 14.

دبس، موریس (1370 ). مـراحل تـربیت، تـرجمۀ علی محمد کاردان، تهران، دانشگاه تهران.

مؤمنی، محمدحسن (1392). امامت از نگاه عـقل و معرفت دینی، اصفهان، دلیل ما.

نجفی، محمد حسن(1413ق). جواهرالکلام، بیروت، دار احیاء التراث العربیة، ج 19.

نصر، سیدحسین(1968م). علم و تمدن در اسـلام، تـرجمۀ احـمد آرام، تهران، خوارزمی.

واسطی، علی بن محمد(1418ق). عیون الحکم و المواعظ، قـم، دارالحـدیث.

پی نوشت ها

[1] برای نمونه ر.ک. عسکری، نقش ائمه (ع) در احـیای دیـن؛ عاملی، الصحیح من سیرة النـبی الاعـظم(ع)؛ مـطهری، سیری در سیرۀ مـعصومان(ع)، شـهیدی، چهره های معصومین(ع).

[2] بـرای نمونه دربارۀ این گونه از کـتاب ها ر.ک. جـعفری، فقه السیره نویسی، شیوه ای نوین در تاریخ نگاری اسلامی.

[3] بـرای نـمونه می توان به نخستین آیه سورۀ اسراء، خطبۀ 230 نهج البلاغه و دعای دهم از صحیفۀ سجادیه اشـاره کـرد.

[4] چنان که از معصوم(ع) با صفت «حـکمة العـدل» یـاد شده است(نـهج البلاغه، خـطبۀ93).

[5] چنان که از معصوم(ع) با صـفت «سـیرته القصد» یاد شده است(نهج البلاغه، خطبۀ93).

[6] برای نمونه دربارۀ نقش عقلانیت و معنویت در سـیرۀ ائمـه(ع)، ر.ک. جاودان، نقش معنویت و عـقلانیت رسـول خداوند در پیشبرد اسلام، ص40-56.

[7] دربارۀ محدودۀ علم معصوم و نقش آن در پاسخ گویی به نیاز جامعۀ اسلامی ر.ک. مقام معظم رهبری، بازاندیشی در علم امام، ص181-185.

[8] چنان که می توان از سبک زندگی اسلامی و ابزار سنجش آن نـوشته کـاویانی و مؤلفه ها و شاخصه های سبک زندگی اسلامی نوشته جمعی از نویسندگان نام برد.

[9] برای نمونه دربـارۀ چـگونگی و مـحدوده اقدامات سیاسی و اجتماعی آنان ر.ک. رستمیان، 1381: 177-312.

[10] دربارۀ چیستی و چـگونگی عـصمت معصومان(ع) ر.ک. حر عاملی، 1389: 87-105.

[11] برای نمونه دربارۀ اقدامات ائمـه در راسـتای وحدت امت اسلامی، ر.ک. مـسائلی، پیـشوایان شیعه، پیشگامان وحدت؛ آقانوری، امامان شیعه و وحدت اسلامی.

[12] برای نمونه دربـارۀ چـگونه نـوشیدن آب ر.ک. کلینی، 1362، ج6: 383.

[13] برای نمونه در بیانی صریح فرمود: «انظروا الی اهل بیت نبیکم فالزموا سمتهم»(نـهج البلاغه: خ 96).

[14] بـرای نـمونه دربارۀ برخورد با بیمار ر.ک. طبرسی، 1403 ق: 229.

[15] برای نمونه دربارۀ وضوگرفتن برای هربار نماز خواندن ر.ک. ابـن ابـی جمهور، 1362: 6.

[16] برای نمونه دربارۀ نسبت فقه و مقوله تـمدن و تـمدن سازی ر.ک. مشکانی سبزواری، 1391: 28-44.

[17] برای نـمونه مـی توان به فقه السیرة النبویة نوشته محمد غزالی، محقق معاصر مصری، اشاره نمود که با تعلیقات ناصرالدین آلبانی نشر یافته و سیرۀ نبوی را به عنوان منبع تـنظیم زنـدگی مسلمانان بررسی کرده اسـت.

[18] ازآنجاکه منابع برجای ماندۀ امامیه در حوزه های گوناگون، به ویژه تاریخ زندگانی معصومان، بیشتر به دست محدثان نگارش یافته است، به دلیل حاکمیت قواعد حدیثی در نـگارش تـاریخ، می توان عنوان «تاریخ نگاری روایی» را به آن اطلاق نمود(توحیدی نیا و صفری فروشانی، 1394: 7-10).

[19] برای اطلاع از مشکلات سندی و متنی این گونه کتاب ها، ر.ک. حسنی، 1388: 19-212؛ بستانی، 1386: 189، 215، 219.

[20] برای آگاهی تفصیلی از دشواری های جاری کردن سیره، ر.ک. عالم زاده نوری، 1390: 298-315.

[21] باز کردن و آویزان کردن بخش کمی از عمامه به ­طوری ­که بخش آویـزان آن، مـقداری بـه سمت چانه متمایل باشد (قمی، 1423: 352).

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان