ماهان شبکه ایرانیان

تمدن نوین اسلامی در قرائت فقهی و تاریخی

ایجاد تمدن نوین اسلامی، هدف نهایی و غایت انقلاب اسلامی و آخرین حلقه از حلقات فرآیند تکاملی انقلاب اسلامی به شمار می رود. این مهم از چنان ارزش و جایگاهی برخوردار است، که -خصوصاً در سال های اخیر- به مهم ترین و از جمله پرکاربردترین کلیدواژه ها در ادبیات و گفتمان رهبری معظم انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای(حفظه الله) تبدیل شده است.

ایجاد تمدن نوین اسلامی، هدف نهایی و غایت انقلاب اسلامی و آخرین حلقه از حلقات فرآیند تکاملی انقلاب اسلامی به شمار می رود. این مهم از چنان ارزش و جایگاهی برخوردار است، که -خصوصاً در سال های اخیر- به مهم ترین و از جمله پرکاربردترین کلیدواژه ها در ادبیات و گفتمان رهبری معظم انقلاب، حضرت آیت الله خامنه ای(حفظه الله) تبدیل شده است.

در مورد ماهیت تمدن دیدگاه های مختلفی وجود دارد و طیفی از نگاه های سخت و نرم، کمی و کیفی و…پیرامون آن شکل گرفته است. از جمله رویکردهای پیرامون این پدیده مهم، رویکرد و نگاه تاریخی به مسئله است، که درکی سخت افزاری و کمّی از مقوله تمدن دارد. این رویکرد مبتنی بر تعریفی است که تمدن را «حیث سخت افزاری فرهنگ» می داند. این نگاه را شاید بتوان نگاه «وبری به تمدن» نام نهاد.

از قضا در فضای کنونی جامعه ایران نیز نگاه قالب بر پدیده «تمدن نوین اسلامی» نیز همین نگاه و رویکرد است؛ چنانکه ملاحظه می کنیم غالباً متولیان و پژوهشیان پیرامون تمدن، یا تخصص تاریخی دارند و یا در کمینه آن، رویکردشان به تمدن، تاریخی است! حتی در ساختارها و دیسپلین های علمی جاری در نظام آموزشی و پژوهشی کشور نیز همین نگاه حاکم است؛ و تمدن، همیشه قرین تاریخ انگاشته و آورده می شود: رشته تاریخ و تمدن اسلامی، گروه تاریخ و تمدن اسلامی، مجله تاریخ و تمدن و …

رهاورد نگاه تاریخی و کمی به مقوله تمدن نوین، تقلیل این مهم به پدیده ای است که در گذشته وجود داشته و هم اکنون صرفاً باید آن را شناخت. به بیان دیگر مفروض رویکرد تاریخی در زمینه تمدن –حداقل در فضای کنونی ایران- این است که تمدن اسلامی و ایرانی، پدیده ای متعلق به گذشته بوده و هم اکنون وجود خارجی ندارد؛ چنانکه مروری بر سرفصل های آموزشی و حتی پروژه های تحقیقاتی مربوط به تمدن پژوهی، به وضوح این نکته را به رخ می کشد و صحت آن را تایید می نماید.

این همه در حالی است که در بستر انقلاب اسلامی، مقوله «تمدن نوین اسلامی» با «حیات طیبه» و «سبک زندگی اسلامی» گره خورده است. به بیان دیگر، رویکرد به تمدن نوین در بستر انقلاب اسلامی، رویکردی کاملاً نرم افزاری و کیفی بوده، اساساً مربوط به حوزه فقه می باشد: «تمدن نوین دو بخش دارد: یک بخش، بخش ابزاری است؛ یک بخش دیگر، بخش متنی و اصلی و اساسی است… اما بخش حقیقی، آن چیزهائی است که متن زندگی ما را تشکیل می دهد؛ که همان سبک زندگی است که عرض کردیم. این، بخش حقیقی و اصلی تمدن است.»[1] «پایه اصلی تمدّن، نه بر صنعت و فنآوری و علم، که بر فرهنگ و بینش و معرفت و کمالِ فکری انسانی است.»[2]

تمدن نوین اسلامی، به تعبیر امام خامنه ای بستر نوینی است که انقلاب و جمهوری اسلامی به دنبال فراهم آوری آن در جهت حیات طیبه است و روشن است که مسئولیت طراحی و تولید، عملیاتی و نهادینه سازی آن بر عهده دانش هایی است که متولی و متصدی ارائه «نظام کنشی اسلامی» می باشند که در رأس آنها «فقه اسلامی با رویکرد حکومتی» (فقه حکومتی و فقه اداره نظام) قرار دارد.[3]

تمدن نوین اسلامی در کلان خود، پدیده ای دوساحتی و متشکل از دو بخش نرم افزاری و سخت افزاری است. طراحی و تولید بخش نرم و اصلی تمدن -که عبارت از «سبک زندگی اسلامی» است- بر عهده فقه حکومتی است؛ و بخش سخت افزاری و فرعی آن نیز -که عبارت از «تکنولوژی و صنعت» می باشد- تابعی از سبک زندگی به شمار می رود که بایست مبتنی بر آن طراحی و تولید شود.[4]

نیز گفتنی است که «ایجاد تمدن نوین اسلامی»، رهاورد و مولود طبیعی «فقه حکومتی» است و نیازی به تاسیس رویکرد و یا رشته جدید فقهی با عنوان «فقه تمدن» یا عناوین مشابه آن نیست؛ چه اینکه تمدن «مجموعه ای به هم پیوسته از نظام های اجتماعی است و هر کدام از نظام های اجتماعی، مجموعه ای به هم پیوسته از الگوهای رفتاری به همراه ابزار عملیاتی سازی آن الگوهای رفتاری (حکم و ابزار)» می باشد. از سوی دیگر، «فقه حکومتی متولی ارائه الگوهای رفتاری (حکم) و نیز نحوه عملیاتی سازی این الگوها می باشد.»[5]

بر این اساس تمدن مقوله ای بینارشته ای است که بعد نرم افزاری آن را دانش هایی مانند فقه و علوم مرتبط با آن، تامین می کنند و بُعد سخت افزاری آن را نیز -متناسب با نوع نیازمندی- رشته هایی از علوم انسانی و علوم طبیعی، البته با استفاده از داده های فقهی و مبتنی بر احکام فقهی و الگوهای رفتاری، تامین می کنند.

با توجه به آنچه گذشت، بهره برداری از تجارب و میراث تاریخی تمدن ها و حکومت های اسلامی در طول تاریخ و بهره گیری از مطالعات تاریخی، برای مهندسی و تاسیس تمدن نوین اسلامی، امری گریزناپذیر است، اما تقلیل پردازش تمدن نوین اسلامی به رویکرد تاریخی، خطایی راهبردی است که خود بزرگترین مانع وصول به تمدن نوین به شمار می رود.

پی نوشت ها


[1] بیانات مقام معظم رهبری، 23/7/1391

[2] همان، 1/1/1373.

[3] ن.ک. مشکانی سبزواری، مناسبات فقه و سبک زندگی. پژوهشنامه حکمت اهلبیت(ع) شماره سوم.

[4] ن.ک. همو، درآمدی بر مکتب سیاسی اسلامی، مجله فقه دولت، شماره اول.

[5] ن.ک. همو، چیستی و جایگاه سبک زندگی در فرآیند تکاملی انقلاب اسلامی، مجله معرفت، شماره 185.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان