مسئله اعتکاف ریشه در تاریخ قبل از اسلام داشته به طوری که قرآن کریم در موارد زیادی از این اصطلاح برای دیگر ادیان استفاده کرده است.
«اعتکاف»، مصدر باب افتعال از ریشه «ع ـ ک ـ ف» به معناى محبوس کردن و روىآوردن به چیزى است. راغب گوید: «اعتکاف به معناى روى آوردن و ملازمت با چیزى، همراه با تعظیم آن است و در اصطلاح فقه، عبارت از توقف در مسجد به قصد عبادت است. واژه اعتکاف در قرآن نیامده، ولى مشتقات ماده «عکف» از ثلاثى مجرد به صورت اسم فاعل 7 بار و در شکل اسم مفعول و مضارع هر کدام یک بار آمده است.
در رابطه با پیشینه این مسئله باید گفت که از برخى آیات قرآن برمىآید که این عبادت در ادیان توحیدى پیشین نیز مطرح بوده و پیامبران الهى و موحدان گاه براى راز و نیاز با خداوند، مدتى از زندگى و جامعه دورى مىگزیدند و به مسجدالحرام یا معابد دیگر پناه مىبردند و مدتى خود را براى عبادت با خدا و راز و نیاز با او محبوس مىکردند.
از جمله آیه 125 سوره مبارکه «البقرة» است که خداوند در آن به ابراهیم و فرزندش اسماعیل، فرمان مىدهد تا مسجدالحرام را براى طواف کنندگان و معتکفان پاکیزه کنند: «وَعَهِدْنَا إِلَى إِبْرَاهِیمَ وَإِسْمَاعِیلَ أَن طَهِّرَا بَیْتِیَ لِلطَّائِفِینَ وَالْعَاکِفِینَ». از این آیه، افزون بر اینکه استفاده مىشود سنت اعتکاف در شریعت حضرت ابراهیم(علیه السلام) بوده.
اهمیت فوقالعاده این عبادت در شریعت آن حضرت و دیگر ادیان توحیدى که نشأت گرفته از شریعت ابراهیم(علیه السّلام) است نیز فهمیده مىشود؛ زیرا خداوند از سویى دو پیامبر خود را مأمور کرده است تا مقدمات این عبادت را فراهم سازند و از سوى دیگر، خانه خود را که بهترین مکان در روى زمین است، جایگاه این عبادت قرار داده است.
شاید بتوان اقامت و عبادت مریم(س) در مسجدالاقصى را نیز از مصادیق اعتکاف برشمرد؛ زیرا مادر آن حضرت نذر کرد که مریم را وقف عبادت خدا کند «إِذْ قَالَتِ امْرَأَةُ عِمْرَانَ رَبِّ إِنِّی نَذَرْتُ لَکَ مَا فِی بَطْنِی مُحَرَّرًا...» (آلعمران/35) و پس از بلوغ، سرپرست او (زکریا(علیه السّلام)) براى وى جایگاهى در مسجدالاقصى آماده کرد، تا به عبادت بپردازد. سپس مریم در مسجد اقامت گزید و به عبادت پرداخت که از نزد خدا با طعامهاى بهشتى پذیرایى مىشد «کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا قَالَ یَا مَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِندِ اللّهِ» (آلعمران/37) از برخى آیات استفاده مىشود که توقف نزد بتها و عبادت آنها، در آیینهاى بتپرستى نیز رواج داشته است.
در آیه 52 سوره مبارکه انبیاء حضرت ابراهیم(علیه السّلام)، «آزر» و قومش را به سبب عبادت بتها و ملازمت با آنها نکوهش کرده است «إِذْ قَالَ لِأَبِیهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِیلُ الَّتِی أَنتُمْ لَهَا عَاکِفُونَ». در معناى «عاکفون» گفتهاند که بتپرستان در بتکدهها ملازم بتها بودند و آنها را عبادت مىکردند.
آیه 138 سوره مبارکه اعراف گزارش کرده که بنىاسرائیل پس از عبور از دریا با بتپرستانى مواجه شدند که سر بر آستان بتان خود داشتند: «وَجَاوَزْنَا بِبَنِی إِسْرَائِیلَ الْبَحْرَ فَأَتَوْاْ عَلَى قَوْمٍ یَعْکُفُونَ عَلَى أَصْنَامٍ لَّهُمْ...»، همچنین در آیه 91 سوره مبارکه طه، داستان بنىاسرائیل آمده است که پس از رفتن موسى(علیه السّلام) به کوه طور، در اطراف گوساله سامرى وقوف کرده و به پرستش پرداختند: «قَالُوا لَن نَّبْرَحَ عَلَیْهِ عَاکِفِینَ حَتَّى یَرْجِعَ إِلَیْنَا مُوسَى».
در اسلام نیز همچون شرایع پیشین، سنت اعتکاف وجود داشته و مسلمانان به این عبادت ترغیب و تشویق شدهاند، از آیه 187 سوره مبارکه بقره که در آن به برخى احکام اعتکاف اشاره شده است «وَلاَ تُبَاشِرُوهُنَّ وَأَنتُمْ عَاکِفُونَ فِی الْمَسَاجِدِ» نیز آیه 125 سوره مبارکه بقره مشروعیت این عمل در اسلام استفاده مىشود.
همچنین از روایاتى که به جا آوردن این عمل را به پیامبر اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم)مستند مىکند و مزد و پاداش فراوانى براى آن برشمرده است نیز جواز، بلکه استحباب آن در اسلام استفاده مىشود. از جمله در روایتى آمده که پیامبر پس از ورود به مدینه، ابتدا در دهه نخست ماه مبارک رمضان و سپس در دهه دوم و در سال دیگر در دهه سوم، در مسجد اعتکاف کردند و از آن پس پیوسته در سومین دهه ماه رمضان، معتکف مىشدند.
اعتکاف به نظر فقهاى اسلامى در همه ایام سال به جز روزهایى که در آن روزه حرام شده جایز است، هرچند در ماه رمضان، به ویژه در دهه پایانى آن، افضل است.
منابع:
«اعتکاف»، نوشته فتاح آقازاده؛
مفردات، راغب اصفهانی،
تحقیق ندیم مرعشلی، انتشارات مرتضوی.
منبع : پایگاه حوزه