ماهان شبکه ایرانیان

منصور یاقوتی عنوان کرد

ادبیاتی که با بایکوت جامعه مواجه می‌شود

منصور یاقوتی با انتقاد از کسانی که در برابر تعهد در ادبیات ایستاده‌اند، تأکید کرد: آسیب ایستادن در مقابل ادبیات متعهد متوجه کسانی است که از تعهد می‌گریزند و آثارشان با بایکوت جامعه روبه‌رو شده است.

ادبیاتی که با بایکوت جامعه مواجه می‌شود

این داستان‌نویس در گفت‌وگو با ایسنا درباره ادبیات متعهد و ادبیات روشنفکری اظهار کرد: صاحب‌نظران  زیادی در سطح جهان از دیرباز تا امروز درباره این موضوع  صحبت کرده‌اند که از این میان، به کتاب‌ «ادبیات چیست» ژان پل سارتر، سخنرانی  آلبر کامو و آثار گئورگ لوکاچ می‌توان اشاره کرد. اما  در روزگار ما جریان‌هایی پیدا شده که مشخصا با عنوان جریان‌های فرمالیستی نام‌گذاری شده است و در برابر این نوع نگاه، تعهد در ادبیات مطرح شده است.

او افزود: نگاه فرمالیستی در بنیان‌های زندگی اجتماعی است و نمی‌توان گفت از هوا آمده است؛ یعنی  ادبیاتی که تعهد را رد می‌کند، چه در حوزه شعر و داستان یا هر زمینه دیگری،  بیشتر زمینه اجتماعی دارد. اقشاری در جوامع بشری هستند که کار(فکری و یدی) و از طریق تولید زندگی نمی‌کنند، از راه دلالی و یا ثروت‌های بادآورده‌ای که به دستشان رسیده زندگی می‌کنند، مسلما این‌ها ادبیات خود را می‌خواهند. ادبیاتی که این اقشار مطرح می‌کنند،  تعهد را رد می‌کند؛ زیرا  با منافع آن‌ها سر سازگاری ندارد.

یاقوتی خاطرنشان کرد: تعهد در ادبیات چیزی نیست که برخی از نویسنده‌ها، منتقدان و  شاعران آن را وضع کرده باشند بلکه در طول تاریخ بشر وجو داشته است؛ تعهد را  در سطرسطر  قدیمی‌ترین آثاری که در حوزه ادبیات وجود دارد مانند «گیلگمش» و «ایلیاد» و «اودیسه» هومر می‌بینیم. آن‌ها  تعهد به زندگی اجتماعی و مفاهیم اخلاقی، تعهد به بهتر زندگی کردن و تعهد به انسان بودن  را  رعایت کرده‌اند. در ادبیات کلاسیک ما از سعدی و فردوسی  گرفته تا نظامی گنجوی، در عصر مشروطه از ایرج میرزا،  فرخی یزدی  و دیگران تا دوران معاصر با نویسندگانی چون هدایت، چوبک و ساعدی و شاعرانی مانند اخوان ثالث، شاملو، فروغ فرخزاد، نصرت رحمانی و دیگران  تعهد را می‌بینیم.

او با بیان این‌که تعهد در ادبیات جهان و ایران  وزنه سنگینی دارد، اظهار کرد:  مقابله با ادبیات متعهد و تلاش برای کنار گذاشتن آن امکان‌پذیر نیست زیرا انسان برای زندگی کردن باید نسبت به بسیاری از مسائل متعهد شود مثلا محیط زیست؛ گرمایی که الان وجود دارد ناشی از تعهد نداشتن است. تعهد در ادبیات چیزی نیست که از آسمان آمده باشد، بلکه تعهدی  است که برای بقای انسان لازم است؛ یعنی زندگی ایجاب می‌کند، نویسنده، شاعر و سینماگر در آثاری که ارائه می‌دهد، احساس تعهد کند و به انسان‌ها برای بهتر زندگی کردن کمک کند.

نویسنده کتاب «قورباغه میلیاردر» سپس گفت: البته خرده جریان‌هایی در ایران وجود دارند که در برابر تعهد ایستاده و سر و صدا راه انداخته‌اند که ادبیات کار شکلی و فرمالیستی است و باید به شکل توجه شود. مگر زندگی فقط شکل است؟ زندگی درون‌مایه و شکل پوسته آن است که با هم ارتباط تگاتنگ دارند و مگر می‌شود درون‌مایه را کنار بزنیم و فقط به فرم بپردازیم؟ اصلا چنین چیزی امکان‌پذیر نیست. کسانی که این کار را در ادبیات انجام می‌دهند نتیجه‌اش را دیده‌اند و تیراژ کتاب‌هایشان کمتر شده است. چرا چشم خود را باز نمی‌کنند تا ببینند برای چه این نوع ادبیات طرد شده است. ادبیاتی که در دهه 50 تیراژ شعرش به 50 هزار نسخه می‌رسید حالا به  200 نسخه رسیده است.

او  در ادامه تأکید کرد: کسی این  نوشته‌ها را نمی‌خواند. تبلیغات هم فایده‌ای ندارد، تبلیغات تا حدودی می‌تواند موثر باشد و ادبیات غیرمتعهد را تا حدودی پشتیبانی کند زیرا توده مردم  این نوع ادبیات را نمی‌خواهند. بهتر است کسانی که در برابر ادبیات متعهد ایستاده‌اند چشمانشان را باز کنند و ببیند گیر کار خودشان چیست. نمی‌دانم چرا به خود نگاه نمی‌کنند. چرا آثار جان اشتاین بک، تولستوی، رومن رولان و میخائیل شولوخف خوانده می‌شود، مگر  کسی برای‌شان تبلیغ می‌کند؟  این آثار چون به انسان متعهدهستند خودشان، خودشان را تبلیغ می‌کنند و نیاز نیست دستگاهی به آن‌ها کمک کند.

یاقوتی با بیان این‌که در شعر تاریخ پرافتخار و میراث غنی‌داریم، اظهار کرد: مایه تأسف است قلمی که دست حافظ و صائب تبریزی بوده  و آن‌ها با تعهد و شرافت انسانی  نوشته‌اند، امروز دست افرادی افتاده که منزلت شعر را به جایی کشانده‌اند که اصلا کسی شعر نمی‌خواند. یا در حوزه داستان‌نویسی وقتی داستان‌های صادق چوبک بیرون می‌آمد، آن‌ها را مانند ورق طلا می‌بردند.

او سپس بیان کرد: ادبیات روشنفکری  را همان ادبیات متعهد می‌دانم؛ زیرا فاصله‌ای بین روشنفکری و تعهد وجود ندارد. بهتر است از لفظ دیگری استفاده کنیم. آن‌ها ادبیات روشنفکرنمایی هستند و می‌خواهند پز روشنفکری بدهند و در واقع ادا درمی‌آورند. این‌ها همه ادا و اصول و فقط برای نمایش است. البته  ابهامات زیادی درباره ادبیات روشنفکری  وجود دارد. روشنفکری باید به کمک انسان بیاید و به زندگی انسان تعالی ببخشد و آن را پیش ببرد. این، مفهوم روشنفکری است نه این‌که باعث سرگردانی شود.

نویسنده «مردان فردا» اظهار کرد: جریان‌ها و محافلی پیش آمده است که دوست دارند به ذهنیات خود بچسبند و فقط کار ذهنی کنند، کار ذهنی‌ای که هیچ مبنای علمی هم ندارد، آن‌ها این بحث‌های روزانه را به مطبوعات هم می‌کشانند و می‌خواهند پز روشنفکرنمایی بدهند.

او در ادامه با بیان این‌که این جریان‌ها ذهن‌گرا هستند، افزود:  زمانی که  داستان‌ها  را می‌خوانید می‌بینید آن‌ها چیزی جز یک‌سری مفاهم ذهنی دور از زندگی که هیچ میانه‌ای با زندگی ندارند، نیستند و بیشتر باعث گیجی و اشفتگی می‌شوند. ایرادی  ندارد آن‌ها هم کار کنند اما راهی به جایی نبرده،  نمی‌برند و نخواهند برد؛ زیرا  انسان در جهان با مسائل بزرگی روبه‌روست و معضلات وحشتناکی مانند تغذیه، فقر، گرسنگی ،محیط زیست و گرمای بی‌رویه زمین دارد. دردآور است افرادی در خیابان‌ها  مانند گربه سر در آشغالدانی‌ها کرده‌ و دنبال این‌ هستند که چیزی پیدا کنند بفروشند یا بخورند. آیا این در منزلت انسان است؟ ادبیات متعهد در قبال این وضعیت احساس تعهد می‌کند اما  هنرمند غیرمتعهد با دید ذهنی با آن برخورد می‌کند و کوچکترین احساس مسئولیتی نسبت به آن ندارد. هنرمندی که صرفا درگیر تار عنکبوتی ذهن شده است. به نظرم این‌ها پز می‌دهند که روشنفکر هستند، روشنفکری این است که  انسان در زندگی خانوادگی و اجتماعی احساس تعهد و مسئولیت کند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان