پس از انتشار نخستین تریلر از فیلم گودزیلا: سلطان هیولاها (Godzilla: King of the Monsters)، تصمیم گرفتیم تا در یک مقاله به تاریخچه گودزیلا و کابوس حضور نعره او بپردازیم که آغازگرشان فیلم گودزیلا محصول 1954 کشور ژاپن بود. مخاطبان غربی فیلمهای سینمایی بیش از نیم قرن به گودزیلا به عنوان یک موجود خنده دار با لباسهای پلاستیکی نگاه میکردند که وقت خود را همیشه به مبارزه با انواع موجودات مختلف همانند اژدها و رباتهای غول پیکر میگذراند. در چنین شرایطی، گرث ادواردز، کارگردان فیلم گودزیلا 2014 سعی کرد تا طرز فکر این دسته از مخاطبان را تغییر دهد و گودزیلا را به عنوان «نیروی طبیعت» (انتقام خدا یا خشم طبیعت به خاطر اعمالمان) به تصویر بکشد.
پوستر جدیدترین فیلم گودزیلا که حکایت از حضور گیدورا دشمن قدیمی او را دارد.
حال به تدریج به زمان اکران جدیدترین فیلم این سری یعنی سلطان هیولاها نزدیک میشویم. ورا فارمیگا که ایفای نقش یکی از شخصیتهای اصلی فیلم را بر عهده دارد، در یکی از مصاحبههایش گفت موضوع اصلی این فیلم «نجات محیط زیست» است؛ موضوعی که به خوبی در تریلر فیلم قابل مشاهده بود.
برخلاف آنچه که بسیاری از علاقه مندان فکر میکنند، به تصویر کشیدن گودزیلا به عنوان محافظ طبیعت ایدهی جدیدی نیست و ریشهی آن به 60 سال پیش، یعنی همان نسخه اول فیلم گودزیلای ژاپنی بازمیگردد. این فیلم که به کارگردانی ایشیرو هوندا ساخته شد و بازیگران ژاپنی محبوب آن دوره نیز به نقش آفرینی در آن پرداختند، تفاوتهای بسیاری با برادران بزرگتر خود داشته است که فیلمهایی درجه ب محسوب میشدند. برای ساخت این فیلم سه برابر بودجههای معمول آن زمان در نظر گرفته شد و هدف اصلی از ساخت آن نیز شوکه کردن و ترساندن مخاطبان بزرگسال بود.
ایشیرو هوندا، کارگردان فیلم، بر سر صحنه فیلمبرداری گودزیلا 1954
اکران فیلم گودزیلا 1954 جنجالهای بسیاری به همراه داشت و باعث تحریک احساسات تعداد قابل توجهی از مخاطبان نسبت به فاجعهای شد که آن سال رخ داده بود. در ماه مارس آن سال، خدمهی یک کشتی به نام Daigo Fukuryu Maru (با نام Lucky Dragon 5 نیز شناخته میشود) در اطراف جزایر مارشال مشغول به ماهیگیری بودند (این جزایر در گذشته متعلق به ژاپن بودند اما در جریان جنگ جهانی دوم به آمریکا الحاق شدند). طبق گزارشها، خدمهی کشتی پیش از طلوع آفتاب یک نور کورکننده را در آسمان مشاهده کردند و پس از آن نیز صدایی همانند رعد و برق به گوش آنها رسید. خدمه در نهایت دچار استفراغ شدند. دو هفته بعد که کشتی به بندرگاه یایزو بازگشت، مشخص شد خدمه کشتی تحت تاثیر امواج رادیواکتیو قرار گرفتهاند.
این اتفاق در حالی رخ میداد که کمتر از دو سال از تخلیهی این مناطق توسط ساکنان آمریکایی میگذشت و خاطره دردناک بمبهای هستهای که به جنگ میان آمریکا و ژاپن خاتمه داده بود، هنوز در ذهن مردم این کشور تازگی میکرد. رخ دادن این اتفاق و در نهایت اعتراف مقامات آمریکایی مبنی بر تست بمبهای هیدروژنی در این مناطق، خشم مردم ژاپن را برانگیخت. تاثیر این اتفاق آنچنان بالا بود که بیش از 400 هزار نفر در مراسم خاکسپاری اپراتور رادیو کشتی Daigo Fukuryu Maru شرکت کردند که بر اساس تماس با همین تششعات مرده بود.
در چنین فضای پر تنشی، فیلم گودزیلا به اکران در آمد و بار دیگر باعث تحریک احساسات مردم شد و درباره بمبهای هستهای و امواج رادیواکتیو در آن سخن به میان آمد. در سکانس افتتاحیهی این فیلم، یک کشتی به تصویر کشیده میشود که در اقیانوس آرام مشغول ماهیگیری است و خدمهی آن بدون کوچکترین نگرانی مشغول نواختن گیتار، صحبت کردن و استراحت کردن هستند. در چنین شرایطی، پس از به گوش رسیدن صدایی شبیه به رعد وبرق، ناگهان بخشی از آب شروع به جوشیدن میکند و انعکاس نوری از آن نقطه باعث کور شدن خدمهی روی عرشه میشود. در حالی که ترس تمامی وجود آنها را فرا گرفته، کشتی آتش میگیرد و اپراتور رادیو اولین فردی است که کشته میشود. بسیاری این سکانس را اشارهای به کشتار مردم ژاپن در خاک کشور خود توسط قدرتمندترین سلاح تاریخ بشریت میدانند.
سوالی که در چنین شرایطی پیش میآید، این است که چرا در فیلم گودزیلا به موضوع سیاسی این چنینی اشاره شد؟ پاسخ این سوال ارتباط مستقیمی با تومایوکی تاناکا، تهیه کنندهی فیلم دارد. این فیلم نخست قرار بود با همکاری دو کشور ژاپن و اندونزی ساخته شود اما دولت وقت اندونزی ویزای لازم برای بازیگران اصلی فیلم را صادر نکرد تا روند تولید با مشکل مواجه شود.
او که از علاقه مندان به فیلمهایی هیولامحور آمریکایی از جمله کینگ کونگ 1933 بود به این فکر افتاد که شاید بتواند از ایدهای مشابه با این فیلم استفاده کند (این فیلم نخستین اثری بود که در آن بین آزمایشات هستهای و موجودات غول پیکر ارتباطی وجود داشت). او سعی داشت در داستان خود ارتباطی بین آزمایش سلاحهای هستهای و ترس دیرینهی مردم ژاپن نسبت به گودزیلاها و موجودات این چنینی ایجاد کند.
پس از بررسی این ایده، تاناکا تصمیم گرفت یک نویسندهی ماهر در ژانر علمی-تخیلی استخدام کند. سپس اِیجی سوبارایا و ایشیرو هوندا به ترتیب به عنوان ناظر جلوههای ویژه و کارگردان به پروژه اضافه شدند. نکتهی جالب اینجاست که هر دو فرد گذشتهی جالبی داشتهاند. سوبارایا که در آن زمان به عنوان یک نابغه در زمینههای فنی ساخت فیلم شناخته میشد، اولین فیلمش را زمانی ساخت که تنها یک کودک بوده است. او همچنین در جریان جنگ جهانی دوم نیز به عنوان مدلساز در ساخت فیلمهای تبلیغاتی به حکومت ژاپن کمک میکرده است. بازسازی حملهی نیروهای هوایی ژاپن به پایگاه دریایی آمریکا در پرل هاربر توسط سوبارایا آنقدر واقع گرایانه بود که برخی فکر کردند این فیلمها واقعی هستند و برای استفاده در رسانهها ضبط شدهاند. او در نهایت قبول کرد تا با دریافت حقوقی برابر با کارگردان فیلم، وظیفهی ساخت مدل شهر توکیو و نابود سازی آن برای فیلم برداری را بر عهده بگیرد.
تصویری از فیلم گودزیلا علیه مکاگودزیلا 2002
هوندا اما یک کهنه سرباز بود که از بمباران هوایی توکیو جان سالم به در برد و مدتی بعد اسیر و به چین منتقل شد. او در راه بازگشت خود، ویرانیهای حاصل از بمب هستهای آمریکا در هیروشیما را مشاهده کرد. او در یکی از مصاحبههایش پیرامون این موضوع گفت: در آن زمان احساس میکردم دنیا در حال نزدیک شدن به پایان است. آن زمان بود که حس کردم این ترس هستهای همیشه همراه ما خواهد بود.
از آنجایی که مشاهده هیروشیما پس از بمباران برای هوندا بسیار غم انگیز و البته تاثیر گذار بود، تصمیم گرفت تا تاکِئو موراتا را به عنوان نویسندهی فیلمنامه به پروژه اضافه کند تا بدین ترتیب تجربیاتش را به مخاطبان خود انتقال دهد. با گذشت مدتی از آغاز پروژه، تصمیم گرفته شد تا نامی را برای فیلم انتخاب کنند که اشارهی کمتری به ریشهی آمریکای قصه داشته باشد. در نهایت، کلمهی Gojira به عنوان نام فیلم انتخاب شد که ترکیبی از دو واژهی gorira (گوریل) و kujira (وال) است.
- یکی دیگر از منابع الهام تاناکا فیلم The Beast from 20,000 Fathoms بود که در سال 1953 اکران شد. برای به تصویر کشیدن دایناسور در این فیلم تصمیم گرفته شد تا از انیمیشن استاپ موشن استفاده شود. انیمیشن به کار رفته در فیلم به قدری بینقص بود که ری هریهاوزن، مسئول استاپ موشن این فیلم، را به یکی از افراد افسانهای قرن 20 ام در این زمینه تبدیل کرد.
- با وجود این موفقیتها، سوبارایا تصمیم گرفت تا برای به تصویر کشیدن هیولای خود از روش متفاوتی استفاده کند. او با استفاده از پلاستیک یک لباس دایناسوری ساخت که آروارهی آن در زمان مورد نظر توسط فرد داخل لباس به حرکت در میآمدند. او همچنین تصمیم گرفت تا سکانسهای مربوط به گودزیلا را با دو برابر سرعت معمولی فیلم برداری کند و در نسخهی نهایی سرعت پخش را کاهش دهد تا بدین ترتیب تاثیر اینرسی به آن بیافزاید.
با گذشت زمان و ساخت چندین فیلم بر اساس فرنچایز گودزیلا، بازیگران نقشهای انسانی رفته رفته به این نتیجه رسیدند که شخصیتهای آنها در واقع نقشهای فرعی داستان هستند و وزنهی فیلمها به سمت هیولای درون فیلم یعنی گودزیلا سنگینی میکند. اضافه شدن بازخوردهای منفی مخاطبان و منتقدان به مشکل قبلی باعث شد تا شرکت فیلمسازی توهو به توقف ساخت فیلمهای بیشتر تصمیم بگیرد. پس از یک استراحت 9 ساله از سالهای 1975 تا 1984، سری گودزیلا بار دیگر بازگشت اما پس از شکست خوردن فیلم گودزیلا: جنگهای نهایی (Godzilla: Final Wars)، شرکت توهو تصمیم گرفت تا نه تنها روند ساخت فیلمهای بیشتر را قطع کند، بلکه به هیچ شرکت دیگری اجازه ساخت فیلم بر اساس این سری را ندهد.
بازیگر نقش گودزیلا
رخ دادن اتفاقاتی خاص و درخواست هواداران در فضای مجازی باعث شد تا مسئولان شرکت توهو به این فکر بیافتند که وقت بازگشت سری گودزیلا فرا رسیده است. همچنین رخدادی مثل فاجعه هستهای فوکوشیما در سال 2011 میلادی هم در این تصمیم بیتاثیر نبود. رخدادی که پس از آن میزان جستجوی کلمهی گودزیلا در گوگل افزایش یافت. همچنین در این زمان، تمایل کاربران برای تماشای فیلمهای عملی تخیلی با محوریت گودزیلا نیز با افزایش روبرو شد.
گودزیلا در تاریخ بارها و بارها تغییر قیافه و هیبت و حتی تغییر اخلاق داده
در سال 2013 فیلم Pacific Rim اکران شد که پس از دو فیلم King Kong ساختهی پیتر جکسون و Cloverfield ساختهی جی جی آبرامز بار دیگر نشان داد مخاطبان آمریکایی همچنان علاقهی بسیاری به فیلمهای با محوریت هیولاهای غول پیکر دارند، زیرا این فیلم را میتوان ادای دینی به فیلمهای قدیمی این سبک دانست. گیلرمو دل تورو، کارگردان فیلم، در یکی از مصاحبههایش در مورد این فیلم گفت: به دنبال لذتی بودم که از دیدن گودزیلا در حال پرت کردن یک تانک تجربه میکردم. بدون اینکه اهمیتی بدهم آیا فرد بیگناهی در تانک هست یا نه. یک نگرانی جهانی پیرامون این موضوع وجود دارد اما باید بگویم که اتفاقات این فیلم در دنیایی کاملاً متفاوت رخ میدهد
حال که سری فیلمهای گودزیلا بازگشته است، باید دید موفقیتهای مجموعهی جدید تا کجا پیش خواهد رفت. البته طرفداران گودزیلا نباید نسبت به آیندهی آن نگران باشند، زیرا با وجود اینکه 60 سال از نخستین حضور گودزیلا بر پردهی نقرهای سینما میگذرد اما این هیولای دوست داشتنی و محبوب همیشه ثابت کرده است که میتواند پس از شکستها دوباره به پا خیزد و حکفرمانی را به دست گیرد.