ماهان شبکه ایرانیان

عظمت شخصیت انسان در معارف اهل بیت (ع)

درباره عظمت و شخصیت انسان و جایگاه او در نظام آفرینش معارف ارزشمندی از جانب اهل‌بیت(ع) به ما رسیده است که این معارف در کنار آیات قرآن کریم، دریای بی‌ساحلی از معرفت و شناخت را به ما می‌نمایاند که انسان اگر در گوشه‌ای از این معارف تأمل و تفکر کند، از جایگاه خودش در این عالم خلقت مات و مبهوت می‌شود و حالت ناباوری به او دست می ...

 عظمت شخصیت انسان در معارف اهل بیت (ع)

درباره عظمت و شخصیت انسان و جایگاه او در نظام آفرینش معارف ارزشمندی از جانب اهل‌بیت(ع) به ما رسیده است که این معارف در کنار آیات قرآن کریم، دریای بی‌ساحلی از معرفت و شناخت را به ما می‌نمایاند که انسان اگر در گوشه‌ای از این معارف تأمل و تفکر کند، از جایگاه خودش در این عالم خلقت مات و مبهوت می‌شود و حالت ناباوری به او دست می‌دهد که آیا این حقایق مربوط به من است؟ آیا روح و جان من این اندازه با ارزش است؟! آیا این همه استعداد و توانایی در من نهفته است؟!

 

برتری انسان بر ملائکه

انسان‌ها بالقوه در عالی‌ترین نقطه در نظام آفرینش قرار دارند. انسان این استعداد و قوه را می‌بایست به فعلیّت برساند و حرکت او برای به فعلیت رساندن این استعدادها و قوه‌ها چنان با ارزش است که بهای این حرکت را تنها خداوند می‌داند و تنها اوست که می‌تواند پاداش و جزای این حرکت را عطا کند.

 دوش بر دامن معشوق زدم دست به خاک

دست من در دل من بود چو بیدار شدم

(ملا هادی سبزواری)

هیچ مخلوقی مانند انسان راه به خالق هستی ندارد. هیچ موجودی مانند انسان راه به حقایق هستی ندارد. کدام مخلوق غیر از انسان توانسته است تا به ملکوت عالم راه بیابد و از آنجا برای جهان و جهانیان خبر آورد؟ خطبه اوّل نهج‌البلاغه از شاهکارهای روزگار و معجزات عالم است؛ کدام مخلوق، جز انسان می‌تواند چنین پیرامون هستی و خدای هستی سخن بگوید؟!

ملائکه در مقام قرب حضرت حق هستند، اما به اندازه انسان نمی‌توانند به خداوند نزدیک شوند و به اندازه انسان توان درک حقایق را ندارند. انسانی که گوهر والای انسانیت را درک و حق آن را ادا کند در حقیقت خود را موجودی خاکی می‌داند که مفاهیم عرشی را در خود محقق می‌کند و در قالب خاکی و مادی خود، اسرار و معارف الهی را از غیب به عالم مادّه می‌آورد و با خود می‌گوید که من سروکارم با غیب و عالم ملکوت است چرا باید خود را درگیر امور مادی و مادون کنم و از حقایق هستی بی‌بهره بمانم.

یکی از نام‌های روز قیامت «یوم الحسرة» است. حسرت انسان در روز قیامت از این نیست که چرا از دنیا بیشتر لذت نبرده است، چرا اموال و ثروت بیشتری جمع نکرده است؛ بلکه محور حسرت در قیامت، جهل نسبت به حقیقت خود است که چرا نفهمیده‌ام این که چه کسی هستم و ارزش و بهای خود را درک نکرده‌ام و خود را به بهای ناچیزی فروخته‌ام.([1])

بدین جهت است که امیرالمؤمنین(ع) می‌فرماید: خداوند رحمت کند کسی را که خود را مهیا و آماده برای عالم قبر و قیامت کرده است و بداند که رحمتتان کند اگر بفهمید از کجا آمده است و در کجا به سر می‌برد و به کجا می‌رود.([2])

محتوای تمام کتب آسمانی و سخنان انبیای الهی و ائمه معصومین(ع) نیز پیرامون همین سه مسأله اساسی و بسیار مهم است.

 

عمل در دنیا و حساب در آخرت

پیامبر اکرم(ص) می‌فرماید:

«فَإِنَّکُمُ الْیَوْمَ فِی دَارِ عَمَلٍ وَ لاَ حِسَابَ وَ أَنْتُمْ غَداً فِی دَارِ حِسَابٍ وَ لَا عَمَلَ»([3])

ای مردم! بدانید که فردای قیامت هیچ کاری از دستتان بر نمی‌آید. به محض ورود به محضر پروردگار عالم، مورد سوال قرار می‌گیری که چه کرده‌ای با خودت؟ چه برای روز قیامت آوردی؟ چه مقدار از عمرت را صرف بندگی خدا کرده‌ای؟ چه مقدار از زندگی‌ات را با زندگی ائمه(ع) مطابقت داده‌ای؟ قرآن کریم چه اندازه در زندگی‌ات جریان داشت و به کدام یک از آیات آن عمل کرده‌ای؟ کدام یک از اعمال و رفتارت برای کسب رضای خداوند بوده است؟

)یَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا یَأْتِیهِمْ مِنْ رَسُولٍ إِلَّا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِئُونَ(([4])

وای به حال کسانی که از انبیای الهی(ع) جدا شده‌اند و دین خداوند را سبک انگاشته‌اند و نسبت به دستورات آن بی‌تفاوت بوده‌اند. حسرت برای کسی است که شصت سال سر سفره خداوند نشسته و روزی خورده است، انواع لباس‌ها را پوشیده و لذت برده است، و برای یک بار هم یاد خدا نکرده است. ساعتی با خود نیاندیشید که من از کجا آمده‌ام و برای چه آمده‌ام؟ اگر به خود آمده بود و به یاد مرگ و قیامت می‌افتاد، هرگز دچار این حسرت ابدی نمی‌شد.

 

وحشت انسان از پاسخگویی در قبر

امام حسن مجتبی(ع) هنگام احتضار گریه می‌کرد، به ایشان گفتند: ای فرزند رسول خدا(ص) چرا گریه می‌کنی، در حالی که نزد رسول خدا(ص) جایگاه ارزشمندی داری، با پای پیاده بیست حج به جای آوردی، تمام اموالتان را در سه نوبت به نیازمندان بخشیدی! امام حسن(ع) فرمود: «گریه‌ام برای دو چیز است: اهوال عالم قبر و فراق دوستان.»([5])

ترس انسان در عالم قبر، فقط از تاریکی و تنهایی آن نیست، بلکه بیشترین ترس و وحشت از این است که این انسان ضعیف، مسکین، ذلیل و حقیر، در مقابل عظمت بی‌نهایت خداوند قرار می‌گیرد و از او پرسیده می‌شود که «چه کرده‌ای؟»جواب این سؤال خیلی سخت است و این از تنهایی قبر بسیار هول‌انگیزتر است!!

کسی که می‌خواهد به پروردگار بگوید: همه عمرم ربا خوردم. همه عمرم نگاهم به نامحرم بود. همه عمرم به تحقیر مردم و شکستن شخصیت انسانی آن‌ها سپری شد. همه عمرم دنبال خدعه و مکر بودم. همه عمر زبانم به غیبت، تهمت و دروغ باز بود و قلبم پر از کینه و حسادت بود؛ چنین کسی باید در عالم قبر از پاسخگویی بترسد. جواب دادن در دادگاه الهی که قاضی آن خود پروردگار است، برای چنین کسانی بسیار وحشتناک و سخت است.

باید با خداوند و با بهشت او تناسب پیدا کرد. بیداران راه حق به جهت این تناسب و قرابت روحی است که هر چه در این عالم سرمایه معنوی جمع می‌کنند، باز هم حالت شرمندگی دارند.

روزی پیامبراکرم(ص) بر فراز منبر گریه کرد و دستان مبارکش را به سمت آسمان بلند کرد و فرمود: «خدایا! با فضل خود با من رفتار کن نه با عدالتت.»([6]) خدایا! من عاجز هستم. من کوچک و فقیر هستم. با فقر، عجز و با انکسار من با من معامله کن.

 

پی نوشت ها:
[1]. الخصال: 1/231، حدیث 74؛ بحارالانوار: 69/89، باب 98، حدیث 1؛ «عَنِ اصبغ ابْنِ نُبَاتَةَ قَالَ قَالَ أَمِیرُالْمُؤمِنِینَ(ع): ...وَ مَنْ غَفَلَ غَرَّتْهُ الْأَمَانِیُّ وَ أَخَذَتْهُ الْحَسْرَةُ إِذَا انْکَشَفَ الْغِطَاءُ وَ بَدَا لَهُ مِنَ اللَّهِ مَا لَمْ یَکُنْ یَحْتَسِبُ وَ مَنْ عَتَا عَنْ أَمْرِ اللَّهِ تَعَالَی اللَّهُ عَلَیْهِ ثُمَّ أَذَلَّهُ بِسُلْطَانِهِ وَ صَغَّرَهُ لِجَلاَلِهِ [بِجَلاَلِهِ] کَمَا فَرَّطَ فِی جَنْبِهِ وَ عَتَا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ الْکَرِیم.»
[2]. الوافی: 1/116، حدیث 26؛ شرح اصول کافی «صدرا»: 1/571.
[3]. الخصال: 1/51، حدیث 62؛ بحارالانوار: 74/119، باب 6، حدیث 13.
[4]. یس (36): 30؛ «ای دریغ و افسوس بر این بندگان که هیچ پیامبری برای هدایتشان نمی‌آمد مگر این‌که او را مسخره می‌کردند!»
[5]. الکافی: 1/461، حدیث1؛ «أَبَاجَعْفَرٍ(ع) یَقُولُ لَمَّا حَضَرَتِ الْحَسَنَ(ع) الْوَفَاةُ بَکَی فَقِیلَ لَهُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ تَبْکِی وَ مَکَانُکَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) الَّذِی أَنْتَ بِهِ وَ قَدْ قَالَ فِیکَ مَا قَالَ وَ قَدْ حَجَجْتَ عِشْرِینَ حَجَّةً مَاشِیاً وَ قَدْ قَاسَمْتَ مَالَکَ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ حَتَّی النَّعْلَ بِالنَّعْلِ فَقَالَ إِنَّمَا أَبْکِی لِخَصْلَتَیْنِ لِهَوْلِ الْمُطَّلَعِ وَ فِرَاقِ الْأَحِبَّةِ.»
[6]. شرح اصول کافی «مازندرانی»: 10/214؛ موسوعة العقائد الاسلامیه «ری‌شهری»: 5/112؛ «اللهُمَّ عامِلْنا بِفَضْلِکَ وَ لا تُعامِلْنا بِعَدْلِکَ.»



قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان