ماهان شبکه ایرانیان

اراده و قدرت نا‌محدود خداوند

فَانَّکَ فَعّالٌ لِماَ تَشاء[۱] هرچه را که بخواهد انجام می‌دهد، او حاکم است و ما محکوم او هستیم

اراده و قدرت نا‌محدود خداوند

فَانَّکَ فَعّالٌ لِماَ تَشاء[1] هرچه را که بخواهد انجام می‌دهد، او حاکم است و ما محکوم او هستیم. نمی‌توانیم خداوند را محدود در قانون و ضابطه‌ای خاص بدانیم، مرگ و حیات دست اوست؛ اکنون در آفریقا مارهایی زندگی می‌کنند که نزدیک به هزار سال از عمرشان می‌گذرد. ملائکه میلیاردها سال است که زنده‌اند. نمی‌توان برای خداوند قانونی تعیین کرد و گفت اگر بخواهد فرزندی را به دنیا بیاورد، به‌ناچار باید از پدر و مادر او را متولد کند. اگر او بخواهد حضرت آدم(ع) را بدون پدر و مادر و حضرت عیسی(ع) را بدون پدر به دنیا می‌آورد. قانون تولد فرزند از پدر و مادر، قانون ما انسان‌هاست. او { فَعَّالٌ لِما یُرید }[2] است. او اگر بخواهد، آتش نمی‌سوزاند و برای ابراهیم(ع) سرد و گلستان می‌شود.[3] او اگر بخواهد یونس(ع) را در شکم ماهی زنده نگه می‌دارد.[4]

مادر حضرت موسى(ع) حملش آشکار نبود، امّا قابله اى از قابله هاى قِبطى مأمور مراقبت از وى بود، وقتى زمان ولادت موسى(ع) فرا رسید و به دنیا آمد، ناگهان نورى از میان دو چشم موسى تابید که در اثر آن تمام بدن آن قابله به لرزش در آمد و محبّت موسى(ع) در قلب او جاى گرفت و راضى نشد که گزارش تولّد او را بدهد، هنگامی که قابله بیرون رفت، بعضى ها که آن نور را دیده بودند، وارد خانه شدند تا علّت آن را بدانند، خواهر موسى(ع) گفت: نگهبان‌ها بیرون خانه هستند و ممکن است وارد شوند و کودک را بکشند، مادر موسى(ع) بسیار نگران شد و با حالت دستپاچگى کودک را در پارچه اى پیچید و آن را درون تنور روشن قرار داد، سربازان وارد خانه شدند و همه جا را گشتند، وقتى چیزى نیافتند از آنجا رفتند. با رفتن آن‌ها مادر موسى(ع) به حال عادى برگشت و از خواهر موسى(ع) پرسید: کودک کجاست؟ او گفت: نمى دانم، ناگهان صداى گریه کودک از میان تنور برخاست و هر دو هراسان به طرف آن رفتند و دیدند که به قدرت الهى کودک در میان تنورِ روشن، سالم و ایمن است.[5]

اعتقاد به این‌که پروردگار عالم { فَعَّالٌ لِما یُرید } است، نهال توکل را در انسان بارور می‌کند و انگیزه دعا و درخواست از خداوند را در انسان تقویت می‌کند. اگر با مشکلی مواجه شود، توجه نمی‌کند به این‌که خداوند چگونه و از چه راهی آن را برطرف می‌کند؛ بلکه باور دارد به این‌که خداوند راه علاجش را می‌داند و اگر اراده کند، کارهای نشدنی را شدنی می‌کند.

پی نوشت

---------------------------------------------------------------
[1] . مصباح الکفعمی: 559، دعای کمیل.
[2] . هود (11): 107.
[3] . انبیا(21): 69. { قُلْنا یا نارُ کُونی بَرْداً وَ سَلاماً عَلی إِبْراهیم}. (امر کردیم: ای آتش بر ابراهیم سرد و بی آسیب باش.)
[4] . صافات(36): 143 و 144. { فَلَوْلَا أَنَّهُ کَانَ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ* لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ}. (پس اگر نه از تسبیح‌گویان مى‌بود،  تا روز قیامت در شکم ماهى مى‌ماند.)
[5] . قصص الأنبیا، جزائری: 226 ـ 227؛ زبدة التفاسیر: 5/140.

 

مطالب فوق برگرفته شده از کتاب:
حسنات و سیئات 
نوشته استاد حسین انصاریان

 



قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان