در ادامهی مطلب نفس دایناسور که قبل دایناسورهای تاریخ ایران را (در میلیونها سال پیش) دیدیم؛ حالا میخواهیم یک گام به تاریخ نزدیکتر شویم. و یک راست میرویم به پای همان قلهای که هنوز هیچکس نبود تا نامش را سهند بگذارد.
در حدود 8میلیون سال پیش دامنهی کوه سهند اینطور که میبینید، نبود.
با کارناوال همراه باشید .
از ببر دندانخنجری تا ببر مازندران
ساوانا بود. ساوانا، همان علفزار بزرگی است که درختان با فاصله از هم قرار دارند. امروز ساواناها را میتوانید در شرق آفریقا ببینید. در اینجا… بله همینجا ببر دندانخنجری در حالی که میدوید تا گوراسبهای ماقبل تاریخ را بگیرد کرگدنها بیخیال از کنارش میگذشتند و زرافهها با گردنهای درازشان میان درختان میچریدند و با چشمهای خیره به صحنهی شکار شدن گوراسب مینشستند. و این درست زمانی بود که بز و قوچهای اولیه از روی صخرهها نظارهگر فیلهای بزرگ با عاجهایی رو به پایین هستند که با هم برای آبشخور بهتر دعوا میکردند. تعجب نکنید! چون اینها درست در دامنهی سهند اتفاق میافتاده.
ببر دندانخنجری با نگاهی که انگار همیشه تشنهی شکار کردن است.
یعنی همین شخصیت دیگو (Diego)ی عصریخبندان!
فیلهایی با جثههای بسیار بزرگتر از فیلهای امروزی که گاهی 5متر ارتفاع و 5تا10 تن وزن داشتند که امروز معروف به داینوتریوم یا حیوانات دهشتناک هستند.
و گوراسبها که انگار نیمی گورخر و نیمی اسب؛ و شاید چیزی شبیه به عکس پایین بودند.
فرش قرمز برای مشهورترین فسیل ایران
فسیل 8میلیون سالهای که سال 1287 خورشیدی در اطراف کوه سهند و نزدیکی مراغه کشف شد و نشان از یک کرگدن عظیمالجثه میداد، و باعث شد این منطقه برای اولین بار در فهرست مشهورترین سایتهای دیرینهشناسی دنیا قرار گیرد. کرگدنی که بیش از دوبرابر بزرگتر از عکس بالاست.
بعدها در سال 1304 خورشیدی رینگستروم (دانشمند) آن را به نام ایرانوتریوم نامگذاری کرد.
بلای زمین و زمان
یک لحظه فکر کنید همهی این موجودات و این پسزمینهی زیستی همچنان در مراغه وجود داشتند. در حقیقت ما آنوقت یک آفریقای کوچک را در همسایگی خود داشتیم.
اما چه شد!؟ دوران این موجودات ماقبل تاریخ، بلایی عظیم آسمان و زمین را در هم تنید. درست مثل عکس بالا مخوف و ترسناک. آتشفشان سهند بیوقفه فعال بود و برای هزاران سال گوگرد و گازهای سمی آسمان دشت را دربرگرفته بود. هرچند همین گازهای سمی برای هلاکت حیوانات ساوانا کافی بود، اما گاهی بارانهای سیلآسا گازها را روی گیاهان و زمین مینشاندند و آبهای جاری را هم مسموم و حتی حیوانات کوچکتر را در خود غرق میکرد. به همین دلیل در اکتشافات استخوان دست و پای اسب با جمجمهی غزال و تکههای کرگدن و دندان گوشتخواران کنار هم پیدا شدند.
و… چند میلیون سال بعد ما شدیم آتشفشان ببر مازندران و حالا به غیر طبیعیترین حالت ممکن او دیگر نیست!
سایهی سیصد کیلویی جنگلهای مازندران
ظل السلطان در کتاب تاریخ مسعودی از شکار دو ببر در اطراف بابل و 35 ببر در شبه جزیره میانکاله نام میبرد و همین یک سند کافی است تا دقیق بدانیم، که چرا نعرهی سرخِ شیر، مازرون ببر، دالغر، قزلشیر، ببر خزر یا همان ببر مازندران از جنگلی که در بالا(جنگلهای تنکابن مازندران) میبینید حذف شده است!؟ ببری که بعد از ببر سیبری و بنگال بزرگترین زیرگونهی ببر در جهان بود.
راستش هیچ عکس باکیفیتی از ببر مازندران وجود ندارد و شما میتوانید با جستجوی کلمهی Caspian tiger یا ببر مازندران در اینترنت دو یا سه عکس از این بیبدیلِ منقرض شدهی زیبا را در بدترین حالت ممکن ببینید.
پیشنهادهای کارناوالی:
با آغاز فعالیتهای مجدد کاوش در منطقهی فسیلی مراغه در چند سال گذشته، بخشی از این مجموعه به عنوان اثر ملی طبیعی مورد حفاظت قرار گرفته و همچنین اولین موزهی صحرایی هم در این منطقه تاسیس شده است. در این موزه یک بخش حفاری شدهی پر فسیل از مراغه به همان شکل مورد حفاظت قرار گرفته است تا بازدیدکنندگان بتوانند دیدی از چگونگی وجود فسیلها و حفظ شدگی آنها به دست آورند و بیشتر با کاوش و به دست آمدن این فسیلها آشنا شوند. بازدید از موزه فقط به صورت گروهی و با مجوز اداره حفاظت محیط زیست مراغه امکانپذیر است.
پیشنهاد دوم رفتن به موزهی دارآباد و موزهی تاریخ طبیعی پردیسان تهران است که نمونههایی از پوست ببر مازندران در آنها نگهداری میشود.
حقیقت چیزی آماده و دم دست نیست. حقیقت را نمیتوان در کتابها و فیلمها یافت. حقیقت را باید جستوجو کرد. و حقیقتی جز طبیعت وجود ندارد. طبیعت آرامش چشمهای او را ببینید! طبیعت رقص خطهای روی تنش را! حتی طبیعت سرخیِ بینیاش! بگذاریم طبیعت الهام بخش ما باشد…