16 رمضان سالروز وفات شیخ محمدرضا مظفر، از فقهای تربیتیافته در حوزه علمیه نجف؛ شخصیتی که دو کتاب معروف «منطق» و «اصول فقه» او جزء کتب رسمی آموزشی در حوزههای علمیه ایران است، فرصتی مغتنم است برای پرداختن به موضوع تحول در حوزه علمیه. موضوعی که از سابقهای چند ده ساله برخوردار است. محمدرضا مظفر از جمله شخصیتهایی بود که در این راستا فعالیتهای چشمگیری انجام داد. تألیف همین دو کتاب، شاهدی گویا بر تلاشهای مظفر در جهت ایجاد تحول و اصلاح در نظام آموزشی حوزه علمیه است.
میتوان ادعا کرد نخستین جرقههای تحول در حوزه، همزمان با پیشرفتهای وسیع علم و تکنولوژی در جهان غرب و ظهور دستاوردهای حاصل از این پیشرفتها در ممالک اسلامی آغاز شد. در همان زمان شخصیتهایی مانند شهید صدر و شیخ محمدرضا مظفر علاوه بر تحصیل در متن حوزه سنتی نجف، نیمنگاهی به سیر شتابان تولید و رشد دانشهای جدید در جهان داشتند. از همین بابت، دریافتند که ناآشنایی و ناهماهنگی حوزه علمیه با سیر شتابان تحولات جامعه جهانی، میتواند حوزه علمیه را از متن زندگی جدیدی که در پرتو تحولات روز در حال شکل گیری بود عقب براند و به گسیخت رابطه جامعه با حوزه علمیه به عنوان قطب علمی و عقبه فکری جامعه مسلمان منجر شود.
چرا حوزه علمیه نیازمند تحول و اصلاح است؟
شاید پاسخ این سوال به قدری روشن باشد که نیاز به بیان نداشته باشد. شهید مطهری در کتاب «اسلام و مقتضیات زمان» که حاصل سخنرانیهای وی در ماه مبارک رمضان است به خوبی به توضیح این مطلب پرداخته است. از خود عنوان کتاب میتوان پاسخ این پرسش را دریافت. دین که مجموعهای از احکام، عقاید و اخلاقیات است پیوند ناگسستنی با زندگی انسان دارد و اساسا آمده است تا در زندگی بشر نقش آفرینی کند. اگر ارتباط حیات بشری با محتوای معارف دینی ناهمخوان باشد و این پیوند، بگسلد بیشک هدف دین ناتمام خواهد ماند. از طرف دیگر مسلم است که زندگی بشری مدام دستخوش تغییر و تحول است و اقتضائات بشر هر لحظه متفاوت از لحظه پیش از خود است. لذا از طریق این ملازمه میتوان به نیاز علوم دینی به تغییر و بهروزرسانی آگاهی یافت. این تغییر هم در حوزه زبان و شاکله علوم دینی است و هم در حوزه محتوای آن و هم در قالبهای عرضه آن.
در کتب فقهی و اصولی که قدما به نگارش درآوردهاند پر است از مسائلی که امروزه هیچ عینیتی ندارند و با ذهن طلاب علوم دینی کاملا بیگانه مینمایند. این مسائل در عصری که مولفان آنها میزیستهاند بیشک مسائلی مورد ابتلا بوده و به همین خاطر هم در کتب فقهی آن زمان تجلی یافتهاند. اما از آن زمان به بعد، کسی نبوده است که به تنقیح و پاکسازی این آثار از مسائلی که دیگر محل ابتلا و توجه نیست بپردازد و آن مسائل نسل به نسل انتقال یافته و حتی همین امروز هم در مدارس علمیه تدریس میشوند که مثالهای آن بسیار است.
چرا تحول در حوزه محقق نمیشود؟
نکته حائز اهمیت دیگر این است که ایجاد تحول در حوزه علمیه همواره با ممانعتهای بسیاری همراه بوده است. تفکر غالب در حوزه علمیه، تفکر وفادار به سنت و سنتگرا است. این سنت گرایی همواره جریان تفکر را در حوزه علمیه تهدید میکرده است. آنچه مقابله با این تفکر سنتی را عملا ناکام میگذارد، ابزاری است به نام «تقدس». متأسفانه برخی با بهرهبرداری از این ابزار، هالهای از تقدس را، هم بر آثار و تألیفات گذشتگان و هم بر شخصیت آنان جلوهگر ساختهاند و پیرو همین امر، نقد این آثار و شخصیتها فعالیتی ناپسند و قبیح به شمار میرود. جالب این است که این روحیه تقدس نمایی در آثار و منش شخصیتهای برجسته حوزوی کمتر مشاهده میشود. به عنوان مثال، در آثار شیخ انصاری که از نامآورترین فقهای متأخر حوزه علمیه است مملو است از نقد فقهای گذشته و شخصیتهای برجسته معاصر خود. از این روی میتوان دریافت که هرقدر سطح اندیشه نزول و کاستی پیدا میکند تقدس نمایی و بت تراشی از آثار و شخصیتهای گذشتگان ظهور و بروز بیشتری مییابد.
موضوع تحول در حوزه، مسئلهای است که پرداختن به آن به یادداشتها و گزارشات متعدد نیازمند است و در این سیاهه تنها اشارهای کوتاه به آن شد. در ادامه به مناسب سالروز وفات شیخ محمدرضا مظفر اشارهای خواهیم داشت به فعالیتهای آن عالم نواندیش و اصلاحگر در جهت ایجاد تحول در نظام حوزه علمیه:
میتوان ادعا کرد مهمترین فعالیت مرحوم مظفر، تأسیس جمعیت «منتدى النشر» بود. منتدى از ریشه «نداء» و به معناى فراخوانى همدیگر در گسترش فرهنگ و علوم اسلامى است. در ماده (4) اساسنامه جمعیت چنین آمده است: «اهداف منتدى النشر عبارت است از عمومیت دادن فرهنگ اسلامى و علمى، و اصلاح اجتماعى به وسیله نشر، تألیف و آموزش، با استفاده از شیوههاى مشروع.» مظفر با گردآوردن مشاوران و متخصصان توانست شاخههاى متعددى براى این مرکز علمى تشکیل دهد. از جمله زیرمجموعههای این جمعیت میتوان به چند مورد اشاره کرد: تأسیس دانشکده منتدی یا به عبارتی دانشکده علوم اسلامی. تأسیس مدارس منتدی در مقاطع ابتدایی، متوسطه و دبیرستان. تأسیس دانشکده فقه که در آن علوم اسلامی در کنار برخی دانشهای روز مثل علوم تربیتی، روانشناسی، جامعه شناسی و فلسفه جدید تدریس میشد.
نکته آخر: با این که کوششهای زیادی در این راه صورت گرفته است اما حوزه علمیه هنوز آنچنانی که باید، کارآمد و به روز نشده است و فعالیتهایی که در این زمینه صورت گرفته، نتوانسته خلأ میان علوم دینی و جامعه را به طور کامل رفع کند. حوزه علمیهای که نتواند شناسایی و اقتضائات زمان و جامعه را لحظه به لحظه و آن به آن شناسایی کند و به آنها پاسخی درخورد بدهد بیگمان از صحنه زندگی مردم حذف خواهد شد.
مصطفی شاکری