چند وقت پیش معاون دادستان مشهد در اظهاراتی دلیل تجاوز به «کودکان» را نه آزارگر جنسی بلکه نوع پوشش کودکان دانست و برای تایید صحبتهایش به تجاوز و قتل ندا کودک 6 ساله افغانتبار اشاره کرد که متهم 40 ساله نوع پوشش دخترک خردسال را دلیل تجاوز خود عنوان کرده بود.
به گزارش به نقل از همدلی، اظهارات اخیر «نیره عابدن زاده» حاکی از تفکر حاکم بر قشری از جامعه و نظام در مورد «فرهنگ تجاوز» است. تفکر و رویهای که آزارگر جنسی را رها کرده و دنبال مقصر در میان قربانیان آزار جنسی میگردد. واقعیت این است که در کشور ما قرنهاست به جای آزارگر جنسی به قربانیان جنسی به چشم متهم نگریسته میشود و همواره قربانیان با برچسبهای ناخوشایند فرهنگی مورد سرزنش و عتاب قرار میگیرند.
در نگاه بخش زیادی از جامعه دلیل آزار جنسی هر چیزی میتواند باشد به غیر از خود آزارگر. از لباس قربانی گرفته تا راه رفتن و خندیدن و حتی مکانی که قربانی حضور دارد بهعنوان علت آزار یاد میشود، اما در این میان نقش آزارگر جنسی بهعنوان عامل اصلی نادیده انگاشته میشود.
در مواجهه با این اتفاقات ناخوشایند معمولا کمتر شنیده میشود که آزارگر بیمار روحی است که اقدام به چنین جنایتی میکند. معمولا از ضرورت درمان آزارگر سخنی به میان نمیآید. در صورتی آزارگران به مثابه بمبهای خاموشی هستند که در صورت درمان نشدن در هرمکان و زمانی امکان انفجارش وجود دارد.
اوضاع وقتی بغرنجتر میشود که در مورد آزار جنسی کودکان نیز این تفکر تعمیم داده میشود و کودک را مقصر تعرض جنسی میدانند. چرا که به ضم آنان، کودک لباس شیک پوشیده یا از او رفتاری سرزده که بیمار جنسی را وادار به تجاوز کرده است. قسمت تلخ ماجرا این جاست که این افراد هنوز به الفبای قوانین حقوق کودک آشنایی ندارند، چرا که با فرض پذیرفتن تمام این محالات، حتی اگر کودک با میل خودش رابطه جنسی با فرد بالغ برقرار کند، براساس قانون به دلیل سن کودک، این عمل تجاوز جنسی محسوب میشود.
بدون تردید دیدگاهی که آزارگر جنسی را تبرئه و قربانی را متهم جلوه میدهد، پیامدهای منفی بسیار زیادی را با خود به همراه دارد. مهر سکوت بر لب قربانیان تجاوز از ترس متهم نشدن که باعث جسارت بیشتر آزارگران نیز میشود، مثال روشنی از پیامدهای منفی این موضوع است. قطعاً آزارگران جنسی در فضا و سیستمی که کمترین تقصیر متوجه آنهاست، نه تنها احساس امنیت بیشتری خواهند کرد بلکه در این حاشیه امن جسارت و گستاخی آنان برای اقدامات خلافکارانه بیشتر میشود.
واقعیت این است که پوشش شیک کودکان علت آزار خیابانی یا آزار جنسی آنان نیست. اگر مشکل شیکپوشی کودکان است، چرا به کودکان کار که به گفته مسئولان ذیربط بیش از 90 درصد آنها تجربه آزار جنسی داشتهاند، تجاوز میشود، آنان که لباس شیک نمیپوشند و یا رفتاری لوند ندارند.
باید بپذیریم آزار جنسی محصول یک اختلال شخصیت و معمولا ناشی از تجربههای ناخوشایند دوران کودکی و نوجوانی فرد است و در واقع به نوعی در دوران رشد روانی وی پدید آمده و در زمان جوانی و میانسالی خودنمایی میکند. لازم است از تجاوز و قربانی تعریف جدیدی ارائه داده شود تا قربانی علاوه بر رنجی که بر او رفته جور عمل نادرست متهم را نیز بر دوش نکشد.