ماهان شبکه ایرانیان

هوش هیجانی و پیشرفت تحصیلی

مطالعاتی که در این زمینه انجام شده است، مبین نقش هوش هیجانی و مولفه‌های آن در جنبه‌های مختلف زندگی فرد همچون پیشرفت تحصیلی، ازدواج، شغل و روابط اجتماعی می‌باشد.

هوش هیجانی و پیشرفت تحصیلی

دکتر پروانه صفایی مقدم؛ متخصص رو انشناسی بالینی

 

امروزه هوش هیجانی به عنوان یک موضوع جدید در حوزه روانشناسی مورد توجه قرار گرفته است.

مطالعاتی که در این زمینه انجام شده است، مبین نقش هوش هیجانی و مولفه‌های آن در جنبه‌های مختلف زندگی فرد همچون پیشرفت تحصیلی، ازدواج، شغل و روابط اجتماعی می‌باشد.

هوش هیجانی

هوش یکی از مباحث اصلی و مهم روانشناسی را تشکیل می‌دهد. هوش هیجانی توانایی درک، توصیف، دریافت و کنترل هیجان‌ها است.

هر شخصی با برخورداری از میزانی از هوش هیجانی (Emotional Intelligence) در مواجهه با وقایع مثبت و منفی زندگی به موضع‌گیری پرداخته و به سازش با آنها می‌پردازد.

انسان با برخورداری از هوش هیجانی به زندگی خود نظم و ثبات می‌بخشد.

به طوری که اصولا با هوش هیجانی بالا، شخص وقایع منفی کمتری را در زندگی تجربه می‌کند.

هوش هیجانی شامل توانایی‌هایی مثل برانگیختن خود، مقاومت در مواجهه با ناکامی‌ها، کنترل تکانه‌ها و به تاخیر انداختن خوشی‌ها، تنظیم خلق و خوی، همدلی کردن و امیدوار بودن تعریف می‌شود.

مهارت‌ها و توانایی‌های هیجانی و اجتماعی که تحت عنوان هوش هیجانی مشهورند از جمله پیش‌بینی‌کننده‌های قوی پیشرفت تحصیلی هستند.

اگر برای حل مسائل ریاضی یا فراگیری یک زبان، بهره هوشی پیش قدم است به طور یقین در زندگی اجتماعی، پرچم به دست هوش هیجانی داده می‌شود.

زندگی تحصیلی، یکی از مهم‌ترین ابعاد زندگی اشخاص است که بر سایر ابعاد زندگی تاثیر فراوان دارد.

در این بین یکی از مسائل و مشکلات اساسی زندگی افراد و نظام آموزشی هر کشور، افت تحصیلی و پایین بودن سطح عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان و دانشجویان آن کشور هست.

این پدیده علاوه بر زیان‌های هنگفت اقتصادی، سلامت روانی فراگیرندگان را مخدوش می‌نماید. عوامل مختلفی بر عملکرد تحصیلی افراد تاثیر می‌گذارد که متخصصان تعلیم و تربیت آنها را به چهار دسته عوامل فردی، آموزشگاهی، خانوادگی و اجتماعی تقسیم کرده‌اند که در بین عوامل فردی، یکی از عوامل تاثیر گذار بر عملکرد تحصیلی افراد، هوش و توانایی ذهنی او است.

از جمله مهمترین نگرانی‌های استادان و خانواده‌های دانشجویان، پیشرفت تحصیلی و جلوگیری از افت تحصیلی است.

افت تحصیلی نقطه مقابل پیشرفت تحصیلی می‌باشد که تاثیر بسزایی در سرنوشت فرد دارد و همچنین هزینه گزافی به خانواده و جامعه تحمیل می‌کند.

اهمیت هوش هیجانی

امروزه ارزیابی هوش هیجانی و بررسی تاثیر آن بر موفقیت تحصیلی از مهم‌ترین حوزه‌های تحقیق است و همواره این سوال مطرح است که دستیابی به این موفقیت نیازمند چه قابلیت‌هایی است؟

آیا فقط وجود یک ذهن قوی مساوی با موفقیت تحصیلی است؟

اهمیت این مبحث باعث شده است تا امروزه هوش هیجانی به اندازه هوش تحلیلی و شناختی اهمیت یابد و بتواند در پیش‌بینی موفقیت تحصیلی و شغلی افراد موثر باشد و نیز بیان کرده‌اند که هوش هیجانی، حتی بیشتر از هوش تحلیل‌گر، پیش‌بینی کننده موفقیت در مدرسه، کار و محیط خانواده است بار ان (Bar-on) فرض می‌کند که هوش هیجانی در اغلب اوقات، رشد می‌یابد و می‌توان آن را با استفاده از آموزش و برنامه‌ریزی گسترش داد، او معتقد است افرادی که دارای هوش هیجانی بالا هستند، عموما در برخورد با خواسته‌ها و فشارهای محیطی عملکرد موفقیت‌آمیزتری دارند.

صاحب‌نظران بسیاری مطالعات و تحقیقات زیادی را پیرامون هوش هیجانی انجام داده‌اند و نتیجه آن را در مقالات و مجلات مشهور به صورت گزارش‌هایی درباره فعالیت‌های انجام شده در زمینه هوش هیجانی ارائه داده‌اند، این امر بیان‌گر اهمیت هوش هیجانی در دنیای کنونی است. 

چطور هوش هیجانی کودکان را تقویت کنیم؟     

از زاویه دید کودک‌ به مسائل بنگرید و با او همدردی کنید

حتی اگر نمی‌توانید برای «ناراحتی» فرزندتان کاری کنید، حداقل با او همدردی کنید.

همین که بداند کسی او را می‌فهمد و درک می‌کند، باعث تسکین دردش می‌شود.

انسان‌ها به دنبال پناهگاهی امن می‌گردند تا بتوانند خود و احساسات‌شان را خالی کنند؛ اگر خیال می‌کنید با توجه به اتفاقی که افتاده، ناراحتی فرزند بیش از حد به نظر می‌رسد، یادتان باشد همه ما احساسات را در خود جمع می‌کنیم و بعد همین که پناهگاهی امن بیابیم،‌ تمام احساسات خود را بروز می‌دهیم. آن وقت دیگر آزاد و رها می‌شویم.

همدردی به معنای موافقت با کودک نیست، بلکه نشان می‌دهد می‌توانید او را درک کنید و از چشم او به ماجرا بنگرید.            

             

به کودک اجازه دهید خود را ابراز کند

کودکان نمی‌توانند بین «احساسات»شان و «خود»شان تفاوت قائل شوند.

به جای بی‌اهمیت جلوه دادن یا نفی احساسات آنها که باعث می‌شود فکر کنند احساس‌شان بی‌ارزش یا خجالت‌آور است، آنچه احساس می‌کنند، بپذیرید.

ناپسند دانستن عصبانیت یا ترس کودک باعث نمی‌شود او دیگر این حس را نداشته باشد، بلکه او را وامی‌دارد احساسات خود را سرکوب کند.

احساساتی که آزادانه ابراز می‌شوند، دیگر کودک را آزار نمی‌دهند، اما متاسفانه احساساتی که سرکوب می‌شوند از بین نمی‌روند، بلکه انگار به دام افتاده‌ باشند همواره دنبال یافتن راهی به بیرون هستند.

این احساسات تحت کنترل ضمیر خودآگاه قرار ندارند، به همین دلیل می‌توانند بعدها ناگهان و ظاهراً بی‌دلیل و طوفانی خود را نشان دهند.

آن وقت با کودکی روبه‌رو می‌شوید که به خواهر خود مشت می‌زند، کابوس می‌بیند یا تیک عصبی دارد.

به احساسات بچه‌ها گوش بدهید

خیلی وقت‌ها کودک تنها نیاز دارد به احساساتش گوش دهید.

چه شش ماهه باشد چه شانزده ساله، نیاز دارد به احساساتی که بروز می‌دهد توجه کنید.

پس از آنکه احساساتش را بروز دهد، می‌تواند رهایشان کند تا از زندگی‌اش بیرون بروند و بعد تعجب خواهید کرد این کار تا چه اندازه خونگرمی و صمیمیت را در او افزایش می‌دهد.          

حل مسئله را به بچه‌ها یاد بدهید

هر احساسی پیامی برای ما دارد و بیهوده نیست.

به بچه‌ها یاد بدهید احساسات‌شان را حس و درک کنند، با آن مدارا کنند و بدانند لازم نیست در واکنش آنی به احساسات خود کاری انجام دهند.

به او یاد دهید وقتی فشار احساسات از روی او برداشته شد، در صورت لزوم می‌تواند به حل مشکل بپردازد و کاری انجام دهد.

اغلب اوقات، وقتی کودکان (و نوجوانان) عواطف خود را درک کردند و آن‌ را پذیرفتند، از قدرت احساسات کاسته ‌شده و کم‌کم ناپدید می‌شوند.

اینجا است که زمانِ حل مسئله می‌رسد.

گاهی بچه‌ها خود از پس این کار برمی‌آیند. گاهی نیز به هم‌فکری و کمک شما نیاز دارند.

بازی کنید

وقتی متوجه یک الگوی رفتاری غلط در کودک می‌شوید، باید بدانید احساسات فراوانی در او جمع شده و او نمی‌داند چطور با آن‌ برخورد کند. بهترین درمان در این زمان «بازی» است.

مثلا شاید کودک چهار ساله‌تان همیشه مادرش را می‌خواهد.

به جای اینکه مسئله را شخصی کنید و از کودک ناراحت شوید، با یک بازی به او کمک کنید با احساساتش روبه‌رو شود و بفهمد چقدر به مامان می‌چسبد.

در این بازی «تلاش» نمایشی بابای بیچاره برای جدا کردن او از مادر به جایی نمی‌رسد.

پدر بین مادر و کودک قرار می‌گیرد و غرش می‌کند «نمی‌ذارم به مامان برسی… هی! اول باید من رو شکست بدی! وای چه زوری داری، تو چقدر قوی هستی! اما این دفعه نمی‌ذارم من رو شکست بدی!» کودک چهار ساله‌تان می‌خندد، تلاش می‌کند و فرصت دارد ثابت کند همیشه می‌تواند به مامان برسد.

از طرف دیگر تمام آن نگرانی‌های سرکوب‌شده‌ای که باعث می‌شد دنبال مادرش بگردد و به او بچسبد از بین می‌رود.


قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان