به گفته رئیس دبیرخانه شورای ملی سالمندان سالانه 700 هزار سالمند به جمعیت سالمندی اضافه میشود و تنها در تهران یک میلیون و 300 هزار سالمند زندگی میکنند.
به گزارش به نقل از آرمان ،محسن سلماننژاد افزود: «در حالحاضر شش هزار فرد بالای 100 سال در کشور و بیش از یک میلیون نفر بالای 80 سال هستند.» همچنین بر اساس سرشماری سال 1395 از جمعیت 79 میلیونی کشور، 7میلیون و 414هزار و 91 نفر یعنی 9/28 درصد سالمند هستند.
با توجه به این آمار مساله سالمندی در ایران کوچک نیست و سوال بزرگتر آن است که دولت چه اقداماتی تاکنون برای افزایش میزان آسایش و رفاه این قشر انجام داده است. علاوه براین پیشبینیها حاکی از آن است که در آیندهای نزدیک سالمندی چهرهای زنانه به خود میگیرد و پرسش اساسی آن است که وقتی نرخ مشارکت اقتصادی زنان تنها 16 درصد است و برخی از آنها با وجود اشتغال بیمه نیستند و طرح بیمه زنانخانهدار نیز کجدار و مریز پیش میرود، سالمندی زنانه شده ممکن است چه تبعاتی را برای جامعه به همراه بیاورد؟
بر اساس دادههای مرکز آمار نرخ بیکاری در میان زنان نسبت به مردان و در نقاط شهری نسبت به نقاط روستایی بیشتر بوده است. براین اساس سالمندی زنان در نقاط روستایی و مناطق محروم کشور به مراتب چالشبرانگیزتر از نقاط شهری خواهد بود. سالمندی هرگز یک بحران در کشور محسوب نمیشود مگر آنکه سالمندان از شرایط اقتصادی بهتری برخوردار شوند و مراقبتهای سیستم سلامت از آنها کامل و جامع باشد. همچنین مساله اصلی آن است که همواره با شدت گرفتن مشکلات اقتصادی اقشاری مانند زنان، کودکان و سالمندان بیشتر در معرض تهدید و آسیب قرار میگیرند و شرایط اقتصادی امروز جامعه نیز از این واقعیت اجتماعی مستثنی نیست.
به سالمندی فعال بیتوجهیم
یک کارشناس حوزه رفاه و سیاستگذاریاجتماعی در گفتوگو با «آرمان» در ارتباط با موضوع سالمندی در ایران میگوید: اینکه اساسا در آستانه سالمندی قرار داریم جملهای اغراقآمیز است، زیرا در حالحاضر در پنجره جمعیتی بوده و بالاترین میزان نیرویفعال را داریم که هیچ استفادهای از آنها در راستای رشد اقتصادی کشور نمیکنیم. این مساله به نظاممدیریتی کشور برمیگردد. البته به دلیل بهبود خدمات بهداشتی میزان امید به زندگی افزایش یافته است. فرشید یزدانی میافزاید: براساس تعریف گذشته از سالمندی سنین 55 و 60 سال سالمند محسوب میشد، اما با تغییرات در حوزه سلامت، رفتار، سبک زندگی سالمندی نیز تعریف نویی میخواهد و سن سالمندی 74 سال در زنان و مردان است. متاسفانه متناسب با این تعریف تغییر قوانین بیمهای و اصلاحات مختلف در صندوق بازنشستگی نداشتهایم. این خطای دولت است، اما هنوز فرصت برای جبران دارد. او میگوید: سالمندی فعال بحث امروز اکثر کشورهای دنیاست. این اصطلاح بدان معناست که وقتی افراد به سنین بالای 65 میرسند میزان کار آنها کمتر و بخشی از هزینه آنها توسط صندوقهای بازنشستگی پرداخت میشود. مساله اول بازتعریف و نگاه به فعالیتهای سالمندی و سالمندی فعال است. در واقع نیازمند برنامهریزی فعال برای ارائه نوع خدمات سلامت، پزشک متخصص سالمندی هستیم، زیرا آنها بیشتر در معرض بیماریهای مختلف هستند و با پایش سلامت سالمندان از بسیاری از بیماریها جلوگیری میکنیم. برای کاهش آسیب سالمندان را کم کنیم و باید مقوله سالمندی در برنامههایی مانند سند ملی و توسعه و بودجه سالیانه کشور لحاظ شود. یزدانی تاکید میکند: مراقبتهای سالمندی زنانه و مردانه ندارد و مانند فقر نیست. البته تعداد زنان شاغل کمتر از مردان و زنان سالمند بیمه شده کمتری داریم، بنابراین میزان پشتیبانی و حمایت از آنها نیز کم است. از امروز باید بحث بیمهشدن زنان با جدیت بیشتری در دستور کار باشد، زیرا تعداد بیمه زنان خانوار بسیار محدود است. همچنین برای زنان بدون بیمه باید اقدامات حمایتی خاص صورت بگیرد، زیرا آنها از هیچ پشتوانه مالی برخوردار نیستند و نیازمند حداقلهای حمایتی از سوی دولت هستند.
زنان سالمند اغلب افسردهتر از مردان
سالمندی زنان و مردان متفاوت است و مردان در دوره سالمندی مشارکت اجتماعی بالاتری نسبت به زنان دارند. علاوه براین مشکلات بالینی را نیز باید در زنان جدی گرفت، زیرا زنان سالمند در این سنین در دوران یائسگی قرار دارند و بسیاری از آنها دچار مشکلاتی مانند پوکیاستخوان، مشکلات مفصلی یا افسردگی هستند و این امر به افزایش خانهنشینی آنها در این سنین میانجامد. بنابراین جمعیت بالای زنان سالمند به معنای کاهش معنادار نشاط و شادمانی در جامعه سالمندان است. زنانی که علاوه بر مشکلات اقتصادی پیرامونی خود دچار مشکلات بالینی نیز هستند و مراقبت از آنها در این سنین معادلهای چند مجهولی خواهد شد.
ماتریس فقر و سالمندی زنان چالش میآفریند
رئیس سابق دبیرخانه شورای ملی سالمندان بهزیستی کشور در گفتوگو با «آرمان» در ارتباط با بحران سالمندی میگوید: رفتن بسوی سالمندی یک واقعیت علمی است و در دو دهه آینده تعداد سالمندان از وضعیت موجود دو برابر میشود، اما همزمان جمعیت جوان نیز داریم. فرید براتی سده میافزاید: افزایش امید به زندگی در دوران سالمندی بسیار مهم است و این افزایش در خانمها بیشتر از آقایان است. بنابراین احتمالا تعداد بیشتری زن سالمند خواهیم داشت و سالمندی به سوی زنانگی میرود. او خاطرنشان میکند: زن سالمندی که همسر خود را از دست میدهد فرزند ندارد یا تکفرزند است نیازهای مراقبتی دارد و تعداد زیادی زن سالمند تنها خواهیم داشت که درصورت عدمبرنامهریزی خدمات مراقبتی دریافت نمیکنند. براتیسده میافزاید: تعداد زنان سالمند تنها در استانهای محروم بهمراتب بیشتر از زنان سالمند در استانهای برخوردار است. در واقع ماتریس موضوعی جنسیت، شرایطاجتماعی، فقر، سالمندی، تنهایی و وضعیت اقتصادی به وجود میآید و بهتبع آن کنترل و مدیریت آن زحمت زیادی برای سیاستگذاران، برنامهریزان و مدیران خواهد داشت. او تاکید میکند: اکنون فرصت خوب پنجره جمعیتی را در اختیار داریم و هنوز جمعیت جوان بیشتر است. بنابراین باید بخوبی برنامهریزی و سند ملی سالمندان را تصویب کرد تا سالمندان در آینده مشکل نداشته باشند. براتیسده میافزاید: به عنوان مثال هرچند احترام سالمندان به نسبت دهههای قبل کمتر شده، اما همچنان به سالمندان احترام گذاشته میشود و خانوادهها نیازمند حمایت معنوی، آموزشی، عاطفی دولت برای نگهداری سالمندان هستند. او میگوید: از امروز باید مردم را در مورد بیمههای پیشگیری و سیستمهای بیمهگذار توجیه کنیم، زیرا بیشترین هزینه توانبخشی مربوط به مشکلات سالمندان است. بیمهها در مورد خدمات درمانی و مراقبتهای بهداشتی باید آموزشهای بیشتری به خانوادهها بدهند تا پول پیشگیری از بروز بیماری در خانواده هزینه شود. همچنین دستگاههای دیگر مانند شهرداری باید محیط دوستدار سالمند را برای تردد سالمندان با اتوبوس و مترو فراهم کنند. اولین ساختار موردنیاز، بیمههای پیشگیری از بروز مشکلات دوران سالمندی است. علاوه براین امروز صندوقهای بازنشستگی با بحران مواجه هستند و باید دید کشورهای دیگر چگونه این بحرانها را کنترل کردهاند. در برخی از کشورها سن بازنشستگی را بالا بردهاند، اما کمترین سن بازنشستگی در منطقه متعلق به ایران است. بنابراین باید تجارب کشورهای دیگر را مدنظر قرار داد. امروز بیش از هشت میلیون سالمند داریم که از تعداد حدود 14 هزار سالمند در مراکز سالمندان حضور دارند. بنابراین باید از نظر اقتصادی با بهرهگیری از تجارب بینالمللی صندوقهای مربوط به سالمندی، صندوقهای رفاه و تامیناجتماعی را فعال کرد.
بیمهای که محقق نشد
مساله بیمه زنان خانهدار راهحلی مطمئن برای زنان سالمندی است که تمام عمر خانهدار بودهاند و باتوجه به میزان مشارکت اقتصادی زنان در جامعه رقم آنها کم نیست. اما اجرای این طرح سالهاست که بهتعویق میافتد و در آخرین اظهارات یک نماینده مجلس از توقف آن خبر داده است. به گفته سخنگوی فراکسیون خانواده مجلس در بودجه 97 و قانون برنامه ششم توسعه آمده که زنان خانهداری که دارای سه فرزند باشند میتوانند تحت پوشش این بیمه قرار بگیرند، چرا که به علت شرایط اقتصادی کنونی کشور و منابع موجود تنها میتوان تعداد محدودی از زنان خانهدار را تحت پوشش بیمه قرار داد. زهرا ساعی افزود: «ما به دنبال این بودیم که همچون کشورهای توسعهیافته که برای تمام زنان خانهدار حقوقی تعریف کردهاند و آنها را تحت پوشش بیمه قرار دادهاند، اقدام کنیم، اما با وجود مشکلات اقتصادی کشور اجرای آن امکانپذیر نبود و به دلیل اینکه مشمول اصل 75 شده و برای دولت بار مالی اضافی ایجاد میکرد، از اجرای آن ممانعت به عمل آمد.»
جمعیت سالمندان به 15 درصد خواهد رسید
عضو کمیسیون اجتماعی مجلس در گفتوگو با «آرمان» در ارتباط با بحران سالمندی میگوید: کشوری که هفت درصد جمعیت آن بالای 65 سال باشد بسوی سالمندی میرود و براساس پیشبینیها در سال 1400، هفتدرصد جمعیت سالمند داریم و حتی امروز باتوجه به رشد جمعیتی ملایم 3/1 درصدی جمعیت سالمند کشور بالای هفت درصد است. همچنین در سال 1414، حدود 15 درصد و در 1425 جمعیت سالمندان 22درصد و از هر چهار نفر یکنفر سالمند میشوند. عبدالرضا عزیزی میافزاید: پیشگیری مقدم بر درمان و هزینه پیشگیری یکسوم درمان با راندمانی 11 تا 30 برابری است. بنابراین باید برای دورهسالمندی آماده شویم و متخصص طبسالمندان، مراکز نگهداری، مهد سالمندان و امکانات لازم برای دورانسالمندی داشته باشیم، زیرا آنها نیازمند مراقبتهای بیشتر هستند. او خاطرنشان میکند: از همه مهمتر مساله پیشگیری و احتیاج به آزمایش های دورهای است. در واقع بیمهها نیز برای کاهش میزان هزینهها بیمهشدگان باید آنها را به آزمایشهایدورهای بفرستند، زیرا برخی افراد به سلامتی خود بیتوجهاند. عزیزی در مورد زنانهشدن سالمندی میگوید: واقعیت آن است که مرگها و بیماریهای شغلی مردان بیشتر از زنان است و زنها کمتر از مردان به جنگ میروند یا در مرزبانی هستند. بنابراین احتمال مرگو میر به این دلایل در مردان بیشتر و طولعمر متوسط مردان 74 سال و زنان 76 سال است. بنابراین تعداد زنان در دوره سالمندی بیشتر است و باید برای مواجهه با این وضعیت برنامهریزی داشت.