خبرگزاری مهر: خبر ناپدید شدن «جمال خاشقجی» نویسنده و منتقد سرشناس سعودی بعد از مراجعه به کنسولگری عربستان در استانبول و بعد از آن انتشار خبر ترور وی توسط عناصر رژیم آل سعود موجی از واکنشها را در قبال سیاستهای سرکوبگرانه محمد بن سلمان ولیعهد عربستان به دنبال داشته است؛ ولیعهدی که هیچ گونه انتقادی را علیه سیاستهایش بر نمیتابد و به بدترین شکل ممکن به هرگونه انتقادی واکنش نشان میدهد.
روزنامه «آی» چاپ انگلیس در مقالهای تحت عنوان «اشتباه محاسباتی سعودیها درباره خاشقجی» نوشت: توطئه کشتن جمال خاشقجی روزنامه نگار مخالف عربستانی نشان دهنده اقدامات و سیاست وحشیانهای است که ریاض برای ساکت کردن افراد جدا شده از نظام این کشور و ترساندن تمام مخالفان در پیش گرفته است. هدف از این گونه اقدامات این است که عربستان نشان دهد هرگونه نقد حتی به صورت غیر مستقیم شدیدترین درجات خشونت را به دنبال خواهد داشت. این همان ویژگیهای یک حکومت دیکتاتوری است که صدای مخالفان در آن شنیده نمیشود.
در این ارتباط گفتگوهایی با اندیشمندان بین المللی و مقامات سابق آمریکایی انجام شده است که در ادامه آمده است.
پروفسور «آرشین ادیب مقدم»، رئیس مرکز مطالعات ایرانی مدرسه مطالعات شرقی و آفریقایی (SOAS) دانشگاه لندن است.
«ریچارد مورفی» دیپلمات پیشین و کهنه کار امریکا و سفیر پیشین آمریکا در عربستان و معاون پیشین وزیر خارجه امریکا است.
پروفسور «شیرین هانتر» استاد دانشگاه جورج تاون امریکا است.
پروفسور «پل پیلار» رئیس سابق بخش تحلیل عملیات سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا (سیا) است.
پروفسور «حسین عسکری» استاد دانشگاه جورج واشنگتن آمریکا و مشاور پیشین وزارت دارایی عربستان سعودی است.
حسین عسکری مشاور وزیر دارایی (1978 میلادی) و مشاور پادشاه عربستان (ملک عبدالله) بوده و از او به عنوان معمار اقتصاد عربستان نیز یاد میکنند. عسکری استاد تجارت بینالملل و امور بینالمللی دانشگاه جرج واشنگتن آمریکا و رئیس مؤسسه تحقیقات و مدیریت جهانی است و رئیس پیشین دپارتمان تجارت بینالملل دانشگاه جرج واشنگتن بوده است. زمینه تخصصی و بحثهای او در دانشگاه جرج واشنگتن بر اقتصاد، توسعه سیاسی و انسانی در خاورمیانه، اختلافات و جنگها در خاورمیانه، اقتصاد سیاسی نفت و اقتصاد اسلامی متمرکز است.
*با توجه به روابط غرب و به ویژه آمریکا با عربستان، چرا موضوع جمال خاشقجی ابعاد گسترده پیدا کرد؟ معمولاً در موارد نقض حقوق بشر به خاطر بحث خریدهای تسلیحاتی عربستان از یک سو و فروش نفت از سوی این کشور از سوی دیگر، نوعی اغماض و چشم پوشی در خصوص عربستان همیشه رکن سیاست خارجی این کشورها بوده است. ولی در قضیه خاشقجی این موضوع متفاوت است. دلیل آن چیست؟
پروفسور «آرشین ادیب مقدم»: دلیل اصلی این است که این مورد، قتل خشن مردی است که نظر خود را به سادگی در مورد کشورش بیان میکرد.
متاسفانه، کشورهای آسیای غربی و شمال آفریقا، با توجه به فرهنگ و مذهب خود، از این جنایات خجالت نمیکشند. اروپا، حتی ایالات متحده، ممکن است استانداردهای دوگانه در برخی مکاتب فکری داشته باشند، اما هنگامی که چنین نقض آشکاری از کرامت انسانی مشاهده میشود، همیشه خشم و نفرت عمومی نسبت به آن وجود خواهد داشت.
از دیدگاه دولتها، واقعیت این است که کشتن غیرنظامیان در یک وضعیت جنگی - البته به نظر من - با ارسال جوخههای ضربت به اطراف برای کشتن مخالفان تفاوت دارد. باز هم باید بگویم که برخی دولتهای های آن منطقه، در این رابطه تاریخچهای شطرنجی و شرم آور دارند و هیچکدام از آنها نمیتوانند ادعای جایگاه اخلاقی داشته باشند تا زمانی که نهادهای آشتی ملی یا کمیسیون حقیقت را تشکیل ندهند.
«ریچارد مورفی»: من تعهد اساسی ایالات متحده به عربستان سعودی را این گونه توصیف میکنم: تضمین دفاع از عربستان در مقابل تجاوز خارجی در ازای تلاش برای حفظ ثبات در بازار جهانی نفت.
سرنوشت جمال خاشقجی بحثی در مورد ارزشهای حقوق بشر ارائه نموده است که تا حدی در روابط بین عربستان و ایالات متحده امریکا امری غیر عادی است.
ممکن است این سوال پیش آید که چرا این حادثه موضوعی مهم محسوب میشود. واقعیت این است که او ساکن ایالات متحده امریکا بوده و به طور منظم با یکی از روزنامههای برجسته آمریکا یعنی «واشنگتن پست» همکاری میکرد. علاوه بر این جزئیات وحشیانه مرگ او موجب ناراحتی عمومی شده است.
پروفسور «شیرین هانتر»: قتل جمال خاشقجی یک مورد خاص است، زیرا بر اساس گزارشها وی در کنسولگری عربستان سعودی در استانبول به دستور خود ولیعهد کشته شده است.
قتل جمال خاشقجی با مسئله محدود کردن آزادی بیان روزنامه نگاران و حتی زندانی کردن آنها تفاوت دارد. این مورد بسیار جدیتر است و بنابراین بسیار شرم آورتر برای متحدان غربی ریاض است.
علاوه بر این، خاشقجی روزنامه نگاری بسیار برجسته و مقاله نویس روزنامه واشنگتن پست بود. بنابراین، رسانهها در آمریکا قتل وی را توهینی مستقیم به خود تلقی میکنند. علاوه بر این، چون واشنگتن پست در گذشته محمد بن سلمان را خیلی تحسین میکرد، رسانههای امریکایی فشار بیشتری برای نشان دادن بی طرفی خود احساس میکنند و از این رو خواستار واکنش جدی به قتل خاشقجی هستند.
پروفسور «پل پیلار»:در واقع به نظر میرسد، بین اینکه چگونه پرونده خاشقجی مورد بررسی قرار گرفته و چگونه نقض حقوق بشر توسط عربستان سعودی مورد رسیدگی قرار گرفته تفاوت وجود دارد. یکی از دلایل میتواند برجستگی نسبی جمال خاشقجی در ایالات متحده باشد، جایی که او اقامت داشت و به طور منظم با یک روزنامه مهم در واشنگتن همکاری میکرد.
دلیل دیگر عامل تکان دهندهای است که شامل ماهیت جرایم ادعایی، با امکان وقوع قتل و مثله کردن درون یک مکان دیپلماتیک میشود.
*برخی معتقد هستند از آنجایی که عربستان قیمت نفت را بنا به درخواست ترامپ پایین نیاورد، آمریکا از طریق موضوع خاشقجی درصدد اعمال فشار به عربستان است. نظر شما چیست؟
پروفسور «آرشین ادیب مقدم»: من فکر نمیکنم این قضیه صحت داشته باشد. همانطور که اشاره شد، حتی دولت ترامپ نمیتواند بر قتل یک مخالف سرپوش بگذارد. علاوه بر این، جامعه مدنی جهانی نیز وجود دارد که بر وقایعی مانند این قتل تمرکز نموده و اخبار مربوط به نقض حقوق بشر در مقیاس جهانی را منتشر میکند، حتی زمانی که دولتها وظیفه خود را انجام نمیدهند.
«ریچارد مورفی»: رئیس جمهور ترامپ بارها و بارها در مورد ارزش روابط استراتژیک بلند مدت بین عربستان سعودی و ایالات متحده امریکا صحبت کرده است. من اعتقاد ندارم این استدلال که از مرگ خاشقجی جهت فشار بر قیمت نفت استفاده شده است، درست باشد.
پروفسور «شیرین هانتر»: من باور ندارم که عدم تمایل یا عدم توانایی عربستان سعودی در کاهش قیمت نفت تأثیری بر واکنش به قتل خاشقجی داشته باشد. مسئله خاشقجی برای آمریکا که محمد بن سلمان را به طور بسیار صمیمی در آغوش گرفته بسیار مهم و بسیار شرم آور است. اگر امریکا اقدامی جدی در مورد قتل خاشقجی انجام ندهد اعتبارش در زمینه حقوق بشر آسیب جدی خواهد دید.
پروفسور «پل پیلار»: بسیار بعید است که دولت ترامپ به این مسائل فکر کند. رابطه نزدیک با عربستان سعودی، کانون سیاست خارجی دولت امریکا در خاورمیانه است. مسئله خاشقجی، نه به عنوان یک ابزار برای دولت ترامپ بلکه یک تحول بسیار ناخوشایند برای آن است.
*برخی کشورهای غربی از جمله آمریکا، عربستان را تهدید به تحریم کرده اند. در مقابل عربستان نیز سخن از واکنش مقتضی در صورت تحریم سخن رانده است. به نظر شما تقابل با عربستان در خصوص موضوع خاشقجی تا کجا پیش خواهد رفت؟
پروفسور «آرشین ادیب مقدم»: عربستان سعودی حتی بدون تحریمها منزوی میشود و این انزوا نتیجه حرکتهای تاکتیکی اشتباهی است که تاکنون انجام داده است. جنگ یمن یک فاجعه است، متحدان سیاسی عربستان سعودی در لبنان، عراق و سوریه به حاشیه رانده شده اند و کشورهای عضو کمپین PR که جهت ترفیع درجه و قدرت یابی محمد بن سلمان به عنوان یک فرد مدرن تلاش میکردند، اکنون به عقب رانده شده اند.
باید گفت: اینجا یک درس برای دولتهای منطقه و فراتر از آن وجود دارد: شما واقعا نمیتوانید حقیقت را تغییر دهید. یک حقیقت وجود دارد که در کل به دلایل سیاسی نمیتواند محقق شود: مطمئنا در طول تاریخ جهان قلم همیشه قدرتمندتر از شمشیر خواهد بود.
«ریچارد مورفی»: قطعا تحریمهایی علیه عربستان سعودی اعمال میشود؛ گرچه هنوز مشخص نیست ابعاد تحریمها تا چه اندازه باشد و تا چه حد بر دولت عربستان فشار وارد کند.
پروفسور «شیرین هانتر»: از لحاظ تئوری، عربستان سعودی میتواند اقدامات آمریکا و دیگر کشورهای غربی را با کاهش تولید نفت یا لغو خرید سلاحهای خود تلافی کند. با این حال، در واقع، توانایی ریاض محدود است، زیرا پادشاه جهت تامین امنیت به غرب تکیه و اعتماد کرده است.
من فکر میکنم این احتمال وجود دارد که برخی از مدارک پیدا شود که دخالت بن سلمان در این مورد را آشکار میکند. من باور دارم که این اظهارات عربستان سعودی لاف دلیری و خودستایی است.
پروفسور «پل پیلار»: دیگر دولتهای غربی در پاسخ به مجموعهای از تحریمها نسبت به امریکا کمتر تحت فشار قرار میگیرند. اما ایالات متحده امریکا - به ویژه با توجه به ارتباط واشنگتن با خاشقجی - یک بازیگر کلیدی محسوب میشود.
هیاهو این واقعه ترامپ را مجبور میکند اقدامی انجام دهد، اما دولت وی در مقابل انجام اقداماتی بیشتر از «حداقل ضرورت» مقاومت خواهد کرد، زیرا نمیخواهد رابطه کلی خود با عربستان سعودی را آشفته کند.
به احتمال زیاد برخی از تحریمها علیه مقامات عربستان سعودی که توسط ترکیه به عنوان مشارکت کننده مستقیم در قتل شناخته شده، اعمال خواهد شد. اما ترامپ در برابر اعمال سرزنش همه جانبه به مقام ولیعهد محمد بن سلمان مقاومت خواهد کرد.
*موضوع خاشقجی چه آثاری بر آینده قدرت محمد بن سلمان خواهد گذاشت؟
پروفسور «آرشین ادیب مقدم»: هرگز محمد بن سلمان را به عنوان یک رهبر معقول ندیده ام. رویکرد او به سیاست، یکجانبه، سختگیرانه و فاقد مهارت دیپلماتیک لازم است. در این رابطه، او شبیه رئیس جمهور ترامپ است، با این تفاوت عمده که در نظام سیاسی ایالات متحده امریکا، نظارت کامل بر دولت توسط یک جامعه مدنی فعال وجود دارد.
در عربستان سعودی و بیشتر کشورهای دیگر منطقه چنین نظامی وجود ندارد از این رو، مردم همچنان در چنین شرایط فجیعی کشته میشوند.
«ریچارد مورفی»: رهبری عربستان سعودی همچنان در حال مطالعه چگونگی پاسخ به اتهاماتی مبنی بر اینکه وی به طور مستقیم خاشقجی را به قتل رسانده میباشد.
اطلاعات به سرعت در حال تکمیل است و برخی مقامات ارشد عربستان سعودی به علت مرگ خاشقی اخراج شده اند. این که آیا این موضوع بر نقش محمد بن سلمان تاثیر میگذارد یا خیر، هنوز معلوم نیست.
پروفسور «شیرین هانتر»: حتی قبل از حوادث خاشقجی، برخی از ناظران غربی از بن سلمان انتقاد کرده اند. برخی از سیاستهای او، از جمله نزاع وی با قطر، باعث ایجاد معضل برای کشورهای غربی شده است. بنابراین، قابل تصور است که آمریکا و دیگر کشورهای غربی از بن سلمان بخواهند قدرت خود را کاهش داده یا حتی او را از موضع ولیعهدی برکنار کنند.
به هر حال، مسئله خاشقجی مطمئنا مسائل مربوط به جانشینی در عربستان سعودی را پیچیده میکند.
پروفسور «پل پیلار»: او در معرض انتقادات داخلی بیشتری در خانواده سلطنتی قرار خواهد گرفت. زیرا او قادر به پیش بینی واکنش شدید در غرب نسبت به چنین اقدام ظالمانهای نبود. اما او در حال حاضر قدرت خود را تا حد زیادی مستحکم کرده است به طوریکه این واقعه بسیار بعید است که منجر به سقوط او یا شکست وی در جانشینی پدرش به عنوان پادشاه عربستان سعودی شود.
پروفسور «حسین عسکری»: ترامپ دوست دارد دولت را بر اساس یک اصل ساده – اینکه او رئیس است - مدیریت کند؛ بنابراین عربستان سعودی بهتر است این موضوع را درک کند و آنچه که ترامپ میخواهد را انجام دهد.
انجام هر کاری که ممکن است ترامپ بخواهد از جمله: خرید تسلیحات بیشتر از ایالات متحده آمریکا، تولید نفت بیشتر برای کاهش قیمت نفت، انجام هر کاری که در یمن و سوریه مورد نیاز است، همکاری لازم با اسرائیل و مهمتر از همه، تشویق قبیله ال سعود و سایر ثروتمندان سعودی جهت توانگر کردن شرکتهای خانواده ترامپ.
اینها اقداماتی است که ترامپ میخواهد، اما اینکه چرا او این سخن را به ویژه در این زمان مطرح نموده میتواند با انتخابات میان دورهای کنگره در ایالات متحده امریکا ارتباط داشته باشد. عربستان سعودی میتواند به راحتی از طریق شرکتهای آمریکایی که به طور جدی در عربستان سعودی فعالیت میکنند، به کمپینهای انتخاباتی پول پرداخت نماید.
سعودیها نمیتوانند بر اساس قانون در کمپینهای انتخاباتی ایالات متحده امریکا سرمایه گذاری کنند، اما آنها میتوانند به راحتی قراردادی را با یک شرکت آمریکایی امضا کنند با درک اینکه آنچه که مورد توافق قرار گرفته به حساب کمپینهای انتخاباتی جمهوری خواهان واریز شود.
محمد بن سلمان میداند که چنگ زدن او به قدرت و حکومت خانواده اش کاملا وابسته به ایالات متحده بوده و هست. او فقط یک چیز میخواهد - بر عربستان سعودی حکومت کند و هر کاری میکند تا این مهم را تضمین کند. اجازه بدید تکرار کنم: هر اقدامی.
محمد بن سلمان هر اقدامی را انجام خواهد داد همانطور که به او توسط ترامپ و کوشنر گوشزد میشود. او شرکتهای خانواده ترامپ-کوشنر را توانگر خواهد کرد و هر اقدامی را جهت حفظ ترامپ و جمهوریخواهان در قدرت انجام خواهد داد.
اما مطمئن هستم که او در مورد روزی که ترامپ در دفتر نخواهد بود، عصبی است. او سعی کرده با نزدیک شدن به اسرائیل، خلاء نبود ترامپ را پوشش دهد. او متوجه میشود که نزدیکی به اسرائیل به او کمک خواهد کرد در این صورت مهم نیست که چه کسی رئیس جمهور ایالات متحده امریکاست یا چه حزبی کنگره را کنترل میکند.
در واقع این خط مشی بیمه اوست. در جهان محمد بن سلمان هیچ جایگاهی برای فلسطینیها و دیگر نهضتهای عرب وجود ندارد. او به فلسطینیها و نهضتهای عرب توجه چندانی ندارد. به طور کلی حکومت خانواده او و عمدتا حکومت او فقط مهم است.
تردیدهایی وجود دارد که سیاستهای ایالات متحده امریکا را احاطه میکند. رؤسای جمهور میآیند و میروند. کنترل کنگره دست به دست میچرخد. اما در حال حاضر، حمایت از اسرائیل باعث برخی حمایتها از ال سعود میشود، اما حتی این واقعیت را نمیتوان برای همیشه محاسبه کرد.
عربستان سعودی دقیقا آن اقداماتی را انجام میدهد که قطر به انجام آن اقدامات در تاریخ متهم شده است – یعنی پایش را بسیار بیشتر از گلیمش دراز میکند. عربستان با عراق و به ویژه با ایران مخالفت میکند.
این چیزی است که ایرانیان به زودی فراموش نخواهند کرد و روز محاسبه خواهد آمد زمانی که شرایط در خاورمیانه تغییر کند و در آن زمان عربستان سعودی و ایالات متحده امریکا خود را برهنه خواهند یافت.
زمانی که ایالات متحده دیگر نمیتواند جنگهای خارجی را تامین کند و اسرائیل و ایران راه سازش را خواهند یافت و ایران و عراق هر روز نزدیکتر میشوند و یک جمعیت عرب مضطرب وجود خواهد داشت، کسانی که حقوق سیاسی و حقوقی نداشته اند و از تخلیه نفت سودی نبرده اند.
اصلاحات او جهت تغییر نتیجه بالقوهای که من متصور شده ام بسیار بزرگ است، اما مردم کور نیستند. او و سایر اعضای خانواده حاکم نمیتوانند به قانون مشت آهنین خود ادامه دهند و در وفور نعمت زندگی کنند و انتظار داشته باشند تا سعودیهای متوسط به راه دیگری توجه کنند.
دیکتاتورها بذرهای نابودی خود را میپاشند. آنها در مورد تهدید خارجی اغراق میکنند – امروزه تروریسم مورد علاقه همه کشورها است - اسلحههای بیشتر برای انباشتن حمایت خارجی کشورهای صادر کننده اسلحه میخرند، تسلیحاتی که علیه مردم خود از آنها استفاده میکنند.
حاکمان سرکوبگر، اصلاحات منظم را به سمت ایجاد جوامع دموکراتیک قبول نمیکنند، زیرا آنها میبینند که در انتهای جاده چیست – عدم وجود قدرت مطلق و عدم دسترسی ترجیحی آنها به درآمدهای نفتی؛ بنابراین آنها در برابر اصلاحات معنی دار مقاومت میکنند، اما آنها نمیتوانند ببینند که در پایان این جاده حکومت ظالمانه چیست - سرکوب، جنگ و سرنگونی احتمالی آنها. آنها در حال حاضر از وضعیت لذت میبرند و در آینده به عقب برمیگردند.
متأسفانه، ایالات متحده امریکا منافع طولانی مدت در این کشورها در اصل ندارد. اجازه دهید دلیل آن را شرح دهم. دولت ایالات متحده امریکا هر چهار سال یکبار عوض میشود و گاهی اوقات به طور اساسی تغییر میکند همانطور که ما شاهد تغییر دولت از اوباما به ترامپ بودیم.
روسای جمهور امریکا همیشه خواهان ثبات منطقه و تامین منافع شرکتهای امریکایی هستند؛ بنابراین رئیس جمهور ایالات متحده امریکا میخواهد اسلحه و هر چیز دیگری که میتواند را بفروشد، به نفت با قیمت مناسب دسترسی داشته باشد، و ثبات را برای نگه داشتن چیزهایی که با هم همخوانی دارد حفظ کند.
وضعیت دراز مدت کشور و مردم آن نگرانی ثانویه است. مطمئنا، رؤسای جمهور به حقوق سیاسی و انسانی توجه اندکی دارند فقط تا حدی که مجبورند. اما آنها ثبات و صادرات ایالات متحده امریکا را به خطر نمیاندازند تا به این اهداف شریف دست یابند. این واقعیت است؛ بنابراین امنیت در این کشورها از نظر ایالات متحده امریکا به معنای عدم آشفتگی، عدم تغییر رژیم، عدم تبلیغ مخرب در مورد نقض حقوق بشر، عدم وجود خطر برای منافع امریکا و حفظ منافع تجاری ایالات متحده امریکاست.