مقدمه
همدردی عاطفی و همنوایی روحی با عاشورا و شهادت امام حسین (ع) و یارانش اختصاص به شیعیان ندارد. این مطلب حتی در میان اهل سنت نیز به مذهب خاص و گرایش ویژه محدود نمی شود، بلکه حالت فراگیر دارد. از این رو، اهل سنت به طور عموم از شهادت امام حسین (ع) و یارانش اظهار اندوه و حزن کرده و در عمل هم از فجایع کربلا اظهار نفرت و انزجار نموده اند. البته چگونگی ابراز تألم آنان متفاوت بوده است؛ برخی همچون شیعیان، افزون بر اشک روان بر امیر کاروان عاشورا، بر آمران و مباشران این فاجعه لعن فرستاده اند و شماری پس از اظهار تاسف و غم نسبت به واقعه کربلا، پیامدهای معنوی و کرامات بی مانند شهادت جان سوز آل رسول (ص) را نگاشته و عمق جنایت عاملان عاشورا را از این رهگذر تصویر نموده اند. بدون تردید امام حسین (ع) فرزند رسول خدا (ص) یکی از سروران جوانان اهل بهشت و از اهل بیت پیامبر (ع) می باشد، که در قرآن کریم محبت و دوستی شان با آیه مودت بر مسلمین واجب گردیده است.
وقتی که آیه شریفه «... قُلْ لا أَسْأَلُکمْ عَلَیهِ أَجْرًا إِلا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی وَ مَنْ یقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غفُورٌ شکورٌ» نازل گردید، از رسول خدا (ص) سوال شد این خویشاوندان شما کیست که محبت و دوستی آنان بر ما واجب شده است؟ رسول الله (ص) فرمود: علی، فاطمه و دو فرزند او (حسن و حسین). و نیز احادیثی از رسول خدا (ص) از طریق اهل سنت نقل شده که بر این محبت و دوستی تاکید دارند. یکی از این روایات که مشتمل بر جملات متعددی است با جمله «من مات علی حبّ آل محمد مات شهیدا» آغاز می گردد و به جمله «ألا و من مات علی بغض آل محمد مات کافراً و من مات علی بغضهم لم یشم رائحة الجنة» به پایان می رسد. در کتابهای معتبر اهل سنت آمده که رسول خدا (ص) فرمود: قسم به آن کسی که جان محمد در دست اوست هیچ کس با ما اهل بیت دشمنی نمی کند، مگر اینکه خدا او را وارد جهنم کند. (ابن حیان بستی، 1411). آلوسی یکی از مفسرین اهل سنت از این حدیث این نتیجه را می گیرد که محبت اهل بیت بر تمام مسلمانان فرض می باشد.
ضرورت و اهمیت موضوع تحقیق
درباره انگیزه و هدف انقلاب کربلا و مسائل آن، نظرات و دیدگاه های فراوانی از سوی دانشمندان اهل سنت طرح شده است. اما آنچه بین اهل سنت در مواجهه با فاجعه کربلای حسینی در سال 61 قمری مطرح و مشهور است، داشتن دو نوع تفکر و دیدگاه تحت عناوین: موافقان قیام؛ و میانه روها یا موافقان محتاط است. در این مقاله سعی شده است تا آراء و اندیشه های گروه اول و برخی عبارات و جملات ایشان بیان گردد تا با تحلیل آن ها بتوان به این نتیجه که عاشورا و قیام حسینی می تواند به عنوان عاملی در جهت رسیدن به وحدت و تقریب شیعه و اهل سنت منجر شود، دست یافت. قبل از ورود به مبحث اصلی، شناخت معنا و مفهوم اهل سنت و جماعت که در قرون متمادی در جهان اسلام کاربرد دارد، ضروری است.
جایگاه قیام امام حسین از دیدگاه اهل سنت
بدون تردید امام حسین (ع) فرزند رسول خدا (ص) یکی از سروران جوانان اهل بهشت و از اهل بیت پیامبر (ع) است که در قرآن کریم محبت و دوستی شان با آیه مودت بر مسلمین واجب شده است. وقتی که آیه شریفه «... قُلْ لا أَسْأَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْرًا إِلا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبَی وَمنْ یقْتَرِفْ حَسَنَةً نَزِدْ لَهُ فِیهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ» نازل شد، از رسول خدا (ص) سؤال شد: این خویشاوندان شما کیست که محبت و دوستی آنان بر ما واجب شده است؟ رسول الله (ص) فرمود: علی، فاطمه و دو فرزند او حسن و حسین. همچنین، احادیثی از رسول خدا (ص) از طریق اهل سنت نقل شده که بر این محبت و دوستی تأکید دارند. یکی از این روایات -که مشتمل بر جملات متعددی است- با جمله «من مات علی حبّ آل محمد مات شهیدا» آغاز می شود و به جمله «ألا و من مات علی بغض آل محمد مات کافراً و من مات علی بغضهم لم یشم رائحة الجنة» به پایان می رسد. در کتاب های معتبر اهل سنت آمده که رسول خدا (ص) فرمود: قسم به آن کسی که جان محمد در دست اوست، هیچ کس با ما اهل بیت دشمنی نمی کند مگر اینکه خدا او را وارد جهنم کند (ابن حبان بستی، 1411 ).
و بر طبق حدیث رسول خدا (ص) که در صحیح مسلم از زبان عایشه همسر پیامبر نقل شده است، امام حسین (ع) از مصادیق بارز اهل بیت به شمار می آید، عایشه می گوید: روزی پیامبر اسلام (ص) صبح بین طلوعین جامه ای را که از پشم سیاه بافته شده بود، بر خود انداخت. در این هنگام، حسن بن علی آمد و رسول خدا او را زیر جامه کنار خود برد، لحظه ای بعد حسین آمد او نیز زیر جامه کنار رسول خدا رفت و پس از آن فاطمه دختر رسول خدا آمد، او هم زیر جامه رفت و سپس علی آمد و با آنان در زیر جامه یکجا شد. در این زمان رسول خدا فرمود: «إِنَّمَا یُرِیدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ و یُطَهِّرَکُمْ تَطْهِیرًا»احزاب/33-
در مستدرک حاکم و کتاب های دیگر اهل سنت نیز از زبان ام سلمه همسر دیگر پیامبر (ص) نقل شده است که زمانی که این آیه در خانه من بر پیامبر نازل گردید پیامبر (ص) علی، فاطمه، حسن و حسین را در زیر کساء جمع کردند و فرمودند: «اللهم هؤلاء أهل بیتی» ام سلمه می گوید: من عرض کردم آیا من از اهل بیت نیستم، فرمودند: تو اهل منی و با خیر هستی و اینان اهل بیت من هستند. از طرف دیگر امام حسین (ع) نه تنها فرزند بلکه پسر رسول خدا (ص) است. امام فخر رازی آیه شریفه مباهله را دلیل قاطع بر این مطلب گرفته که حسن و حسین دو پسر رسول خدا (ص) هستند؛ زیرا هنگامی که به دستور خدا مأمور شدند که در مباهله پسران شان را دعوت کنند، پیامبر (ص) حسن و حسین را دعوت کرد و با خود آورد. بنابراین واجب است که آن دو پسران پیامبر باشند.
فخر رازی که یکی از علمای برجسته اهل سنت است در باره شدت تعلق اهل بیت با پیامبر اسلام می گوید که شکی در این نیست که بین فاطمه، علی، حسن و حسین و بین پیامبر (ص) تعلق شدیدی وجود داشته و واجب است که آنان اولین مصداق آل محمد باشند و سپس در ذیل آیه مودت می گوید: شکی نیست که پیامبر اسلام (ص) فاطمه و علی و حسن و حسین را دوست داشتند، بنابراین مثل همین محبت و دوستی با آنان بر همه امت واجب است و آیات «وَ اتَّبِعُوهُ لَعَلَّکُمْ تَهْتَدُونَ»اعراف/١٥٨ و «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّه فاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّه» آل عمران/٣١ و«لَقَدْ کَانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ» احزاب٢١ دلیل بر این مطلب است و در ادامه می گوید: دعایی که در پایان تشهد نماز خوانده می شود که عبارت است از «اللهم صل علی محمد و علی آل محمد و ارحم محمدا و آل محمد» تعظیم بس بزرگی است که درباره احدی غیر از آنان وجود ندارد و تمام اینها دلالت بر این دارد که دوستی و محبت آل محمد واجب است و لذا امام شافعی گفته است که: إن کان رفضا حب آل محمد فلیشهد ان الثقلان أنی رافضی.
اینکه پیامبر اسلام ص فرزندش امام حسین (ع) را بسیار دوست می داشتند، در احادیثی که در کتاب های اهل سنت نقل شده، منعکس شده است، پیامبر اسلام (ص) امام حسین (ع) را به حدی دوست داشت که مدام دهن او را می بوسید و می گفت: حسین از من است و من از حسینم. در حدیث دیگری آمده است که روزی حسین با بچه ها بازی می کرد در این هنگام رسول الله (ص) آمد، او را در بغل گرفت و سپس یک دست خود را زیر چانه او گذاشت و با دست دیگر از قفای سر او گرفت و سرش را بلند کرد و دهانش را بر دهن او گذاشت و گفت: حسین از من است و من از حسینم، خداوند بیامرزد آن کسی را که حسین را دوست داشته باشد.
از طریق ابی هریره و دیگران نقل شده که روزی حسین داخل مسجد شد و خودش را به بغل رسول خدا (ص) انداخت و انگشتان خود را داخل محاسن رسول خدا کرد، در این هنگام رسول خدا (ص) دهن خود را بر دهن او گذاشت و فرمود: خدایا! من حسین را دوست دارم و تو هم او را و هر که او را دوست دارد دوست بدار. ابو هریره می گوید: بعد از اینکه هر گاه حسین را می دیدم، اشک از چشمانم جاری می شد. از رسول خدا (ص) نقل شده است که فرمود: «من أحب الحسن و الحسین فقد أحبنی و من أبغضهما فقد أبغضنی»؛ هر که حسن و حسین را دوست داشته باشد در حقیقت مرا دوست دارد و هر که با آنان دشمنی کند در حقیقت با من دشمنی کرده است (احمد بن حمبل، 1408).
با تمام این روایات و مطالبی که از طریق اهل سنت در باره اهل بیت و به خصوص امام حسین (ع) مبنی بر مقام و جایگاه او در نزد رسول خدا (ص) و محبت و دوستی آن حضرت و وجوب این محبت بر امت اسلامی نقل شده، وقتی به صفحات تاریخ رجوع شود، مشاهده می شود که بیشترین و بدترین ظلم بر اهل بیت رسول خدا (ص) روا داشته شده است. از میان این ظلم ها ظلمی که از طرف یزید بن معاویه بر فرزند رسول الله (ص) حضرت امام حسین (ع) انجام گرفت، در تاریخ بشریت نظیر آن وجود ندارد و در آینده هم چنین ظلمی واقع شدنی نخواهد بود؛ زیرا آنانی که خود را مسلمان می دانستند و از امت رسول خدا (ص) به شمار می آمدند، به نام اسلام، فرزند و پسر پیامبر خود شان را همراه با یاران او به بدترین و بیرحمانه ترین وضع کشتند و اطفال و زنان خانواده پاک پیامبر (ص) را به نام کافر و طاغی اسیر کرده و در شهرها در منظر مردم گشتانده و در مجالس یزید و عبیدالله بن زیاد آنان را از نظر جسمی و روحی مورد آزار و اذیت قرار دادند.
این واقعه تاریخی غیر قابل انکار است که امام حسین (ع) با یاران اندک خود به مظلومانه ترین وجه توسط یزید بن معاویه، در راه خدا و حفظ دین اسلام در کربلا و روز عاشورا سال 61 هجری به شهادت رسیده و خانواده پاک او که خانواده پیامبر (ص) بود با ظالمانه ترین وجه به اسارت گرفته شدند. بنابراین برای یک مسلمان واقعی و پیرو راستین قرآن و سنت، با توجه به آیات و روایاتی که نقل شد کافی است که نسبت به واقعه عاشورا اندوهگین و ماتم زده باشد و بدون شک بی تفاوتی نسبت به آن دلیل بر بی مبالاتی نسبت به دستور خدا و پیامبر خدا (ص) است، زیرا ممکن نیست کسی امام حسین (ع) را به عنوان قربی و اهل بیت پیامبر (ص) دوست داشته باشد، اما واقعه کربلا و عاشورا او را غمگین و ماتم زده نگرداند و نیز ممکن نیست کسی مسلمان باشد، اما قیام امام حسین (ع) را در برابر انحراف و ظلم و دشمنان اسلام به عنوان قیام ناب الهی در قالب مجالس و عزاداری گرامی ندارد.
دیدگاه اهل سنت در باره حادثه عاشورا
در موضع گیری اهل سنت در برابر حادثه عاشورا اهل سنت به دو دسته تقسیم می شود. یک دسته که اکثریت اهل سنت را تشکیل می دهد، اهل سنت معتدل و محب اهل بیتع هستند، دسته دوم اهل سنت، پیرو بنی امیه و یزید بن معاویه است که نسبت به اهل بیت و امام حسین (ع) دید مثبتی ندارد بلکه می توان گفت دشمن اهل بیت هستند، این دسته امروز در قالب سلفیه و وهابیت در جهان اسلام معروف است. اما درباره اهل سنت معتدل باید گفت که آنان از این حادثه ناگوار، غمگین و ناراضی هستند و عوامل آن را مورد نکوهش و گاهی مورد لعن قرار می دهند. موضع گیری این دسته از اهل سنت را می توان از مطالبی که در زیر به آن ها اشاره می شود به دست آورد:
علمای اهل سنت از پیامبر اسلام (ص) روایاتی را مبنی بر شهادت امام حسین (ع) نقل کرده که از آن جمله این روایت است: «... روزی حسین (ع) در کودکی بر پشت و گردن پیامبر (ص) بازی می کرد که جبرئیل به پیامبر (ص) گفت: آیا او را دوست داری؟ فرمود: بلی! جبرئیل گفت: امت تو او را خواهد کشت و سپس محل شهادت او را به پیامبر (ص) نشان داده و مشتی خاک سرخ رنگ را از آن محل برداشته و به ام سلمه می دهد...». و نیز روایاتی را در مورد حوادث روز عاشورا و بعد از آن نقل کرده که در یکی از این روایات چنین آمده است: «هنگامی که حسین بن علی کشته شد، آفاق آسمان تا چندین ماه رنگ سرخ را به خود گرفته بود و این سرخی آسمان حکایت از گریه آن داشته است». بیشتر مفسرین اهل سنت این روایت را در ذیل آیه «فَما بَکَتْ عَلَیْهِمُ السَّماءُ وَ الْأَرْضُ»الدخان/29 این سخن را آورده اند.
در تفسیر «ابن ابی حاتم» آمده است که آسمان از زمانی که دنیا بوده است بر هیچ کسی نه گریسته است، مگر بر دو نفر یکی یحیی بن ذکریا و دیگری حسین بن علی و از زید بن زیاد نقل شده که چون حسین کشته شد، آفاق آسمان چهار ماه رنگ سرخ را به خود گرفته بود و از عطاء نقل شده که گریستن آسمان سرخ شدن اطراف آن است.
طبرانی نقل می کند که محمد بن حمید جهمی از اولاد ابی جهم در قتل حسین این شعر را که به زینب دختر عقیل بن ابی طالب منسوب است، انشاد کرد:
مَاذَا تَقُولُونَ إن قال الرَّسُولُ لَکُمْ
مَاذَا فَعَلْتُمْ وَ أَنْتُمْ آخِرُ الأُمَمِ
بِأَهْلِ بَیْتِی وَ أَنْصَارِی وَذُرِّیتِی
منهم أُسَارَی وقَتْلَی ضُرِّجُوا بِدَمِ
ماکان ذَاک جَزَائِی إِذْ نَصَحْتُ لَکُمْ
أَنْ تَخْلُفُونِی بِسُوءٍ فی ذَوِی رَحِمِ
چه می گویید اگر رسول خدا (ص) به شما بگوید که به عنوان آخرین امت با اهل بیت و یاران و ذریه من چه کردید؟ برخی از آن ها را اسیر و برخی را کشته و با خون آغشته کردید، جزای من هنگامی که شما را نصیحت کردم این نیست که با خویشان من این گونه رفتار بد انجام دهید. از دیدگاه اهل سنت بنا بر آنچه که در متون روایی آن ها آمده، امت اسلامی با اهل بیت رسول خدا در آزمایش قرار دارد، زیرا بنابر نقل خالد بن عرفطه رسول خدا (ص) فرموده بودند: زود است که شما بعد از من درباره اهل بیتم مورد آزمایش قرار خواهید گرفت. و این امتحان و ابتلاء تا پایان تاریخ همچنان ادامه دارد و لذا همانگونه که در روز عاشورا بسیاری از مسلمانان در معرض امتحان قرار گرفتند و فقط تعداد معدودی از این امتحان سربلند بیرون آمدند، امروز نیز مسلمانان با موضع گیری در قبال این واقعه همچنان امتحان می شوند و هر که به دلیل محبتی که نسبت به امام حسین (ع) و خاندان رسول خدا (ص) دارد از آن غمگین شود و کسانی را که باعث این حادثه شده و ظلم هایی را بر این خاندان پاک روا داشتند، از خود طرد کنند سربلند خواهند بود، اما آنانی که در قبال این واقعه دردناک بی تفاوت هستند و یا از یزید و یاران او حمایت می کنند، قطعاً در این امتحانی که رسول خدا آن را برای امت خود قرار داده است مردود و در روز جزا در برابر رسول الله (ص) شرمسار و سرافکنده خواهند بود.
قیام عاشوراازدیدگاه اهل سنت
گاهی عدم اطلاع کافی از دیدگاه یک مذهب و یا یک شخص موضع گیری های سرسختانه و غیر منطقی را به دنبال دارد که منجر به اتهام و نزاع می شود. این امر ناپسند درحادثه کربلا نیز نمایان است. مطلب زیر به بررسی دیدگاه اهل سنت نسبت به قیام عاشورا می پردازد تا به این وسیله به رفع پندارهای ناروا در این زمینه کمک نماید:
زمان قیام عاشوراازدیدگاه اهل سنت
از دیدگاه اهل سنت، معاویه در مقابل حضرت علی (ع) که به عنوان خلیفه واجب الاطاعه انتخاب شده بود، از در مخالفت وارد شد. جنگ های مختلف به راه انداخت و «حسن بن علی» را که بعد از پدرش به عنوان خلیفه انتخاب گردیده بود، با فشار کنار زد و خود را به قدرتی که تشنه آن بود، رسانید. ولی او به این هم اکتفا نکرد خلافت را که یک امر خدایی، معنوی و دینی بود به یک امر موروثی و سلطنتی تبدیل نمود
نهضت امام حسین (ع) از دیدگاه اهل سنت
نهضت امام حسین (ع) از نادرترین رخدادهایی است که تفکر انسانها را به خود معطوف داشته است و در تاریخ اسلام ارزش والایی دارد. شهادت حسین بن علی (ع) حیات تازه ای به اسلام بخشیده، خونها را به جوشش آورد و تنها را از رخوت خارج ساخت. حرکت امام حسین (ع)، حرکتی است مستمر برای همه نسلها و همه عصرها است.
حادثه کربلا در میان اهل تسنن موجی ایجاد کرد که زبان و قلم دانشمندان آنان گاه ناخواسته و زمانی با شجاعت به توصیف و تجزیه و تحلیل آن پرداخته است. شوکانی در کتاب (نیل الاوطار) در رد بعضی از سخنوران درباری می گوید: به تحقیق عده ای از اهل علم افراط ورزیده، چنان حکم کردند که: حسین (ع) نوه پیامبر که خداوند از او راضی باشد. نافرمانی یک آدم دائم الخمر را کرده و حرمت شریعت یزید بن معاویه را هتک کرده است. خداوند لعنتشان کند، چه سخنان عجیبی که از شنیدن آنها مو بر بدن انسان راست می گردد. یزید می خواست خلافت در خاندان بنی امیه دست بدست شود. دوم یزید فردی نیست که بتواند به عنوان خلیفه و امیرالمؤمنین مطرح شود. معاویه با صراحت کامل این نکته را ابراز داشته است: «و لن یأتیکم بعدی إلاّ من اَنا خیرٌ منه، کما أنّ من کان قبلی خیرٌ منّی» یعنی رهبری شما مردم را بعد از من کسی به عهده خواهد گرفت که بدتر از من است چنانچه من بدتر از آنهایی هستم که قبل از من بودند (ابن اثیر، 1385). دوم دعوت مردم کوفه از امام را می توان به عنوان عامل دوم نهضت او به شمار آورد. از زمان رفتن امام در مکه، مردم کوفه در مراحل مختلف به امام نامه نوشته و اطاعت خود را از امام اعلام می دارند، بر همین اساس، امام نمایندگان خود را به سوی آنان می فرستد، ولی آنان ناجوانمردانه به جای استقبال از نمایندگان امام آنان را به عنوان یک فرد غریب در کوچه ها تنها می گذارند. سوم امر به معروف و نهی از منکر عمده ترین عامل برای قیام امام حسین به شمار می آید، و او را مصمم ساخته تا آخر خط، به راه خود ادامه دهد چون او در جامعه بدعت ها، بی بندوباری ها و انحراف از راه راست را مشاهده می کند و اهل بیت را سزاوارترین افراد جامعه برای موضع گیری در قبال این انحرافات می داند.
جایگاه قیام امام حسین (ع) در میان اهل سنت
امام حسین (ع) جدش رسول خدا، خاتم النبیین (ص)، پدرش علی خلیفه مسلمین و مادرش فاطمه سیدةالنساء اهل الجنة است. در روایاتی که از رسول الله روایت شده به خوبی جایگاه امام را نشان می دهد: «الحسن و الحسین سیدا شباب أهل الجنة و اَنّ فاطمة سیدة النساء أهل الجنة» یعنی در این روایت حسن و حسین (ع) به عنوان سید جوانان اهل بهشت و فاطمه زهرا سیده زنان بهشت معرفی شده اند. در جای دیگر دارد: «الحسن و الحسین من اَحبّهما اَحببتُه و مَن اَحببتُهُ أحبّه الله و من أحبّه الله أدخله جنات المقیم، و من أبغضهما أو بغی علیهما اَبغضتُه و من أبغضتُه اَبغضه الله و من أبغضه الله أدخله نار جهنم و له عذاب مقیم». در این روایت دوستی امام حسن و امام حسین (ع) زمینه ساز دوستی خدا و رسولش معرفی شده است و به دنبال آن خلود در بهشت برین خواهد بود، کما این که دشمنی با آنها زمینه دشمنی خدا و رسول را فراهم می کند و انسان را به سوی زندگی همیشگی جهنم می کشاند. منابع اهل سنت افزون بر سوگواری های متعدد پیامبر برای امام حسین (ع)، از یکی از امانت های پیامبر نزد همسر بزرگوارش ام سلمه پرده برداشته اند . ترمذی، یکی از صحاح نویسان معروف اهل سنت، نقل می کند که سلمی گفت: خدمت ام سلمه رسیدم و او گریه می کرد. از ام سلمه پرسیدم: چرا گریه می کنی؟ او در پاسخم گفت: رسول خدا را دیدم (در خواب) سر و صورت و محاسن آن حضرت پر از خاک بود. عرض کردم: ای رسول خدا شما را چه شده است؟ حضرت فرمود: همین حالا شاهد کشته شدن حسینم بودم
نتیجه گیری
دیدگاه اکثریت مورخان و نویسندگان اهل سنت در رابطه با قضایای کربلا و شهادت امام حسین (ع) همان طور که بیان شد، تأیید حرکت امام حسین (ع) و تخطئه اقدامات یزید می باشد. این گروه یزید را فردی ظالم، بزه کار و قاتل امام حسین (ع) می دانند و برخی حتی معاویه را هم مقصر می دانند. «ابوالحسن اشعری» می نویسد: «چون ستمگری یزید از حد گذشت امام حسین (ع) با یاران خود علیه بیداد او قیام کرد و در کربلا به شهادت رسید.» ابو فلاح حنبلی می نویسد: «شانزده تن از اهل بیت امام حسین (ع) -که در آن روزگار کسی همانند آنها نبود- همراه او به شهادت رسیدند. خدا انجام دهنده آن را بکشد و خوار گرداند هر آن کس را که بدان امر کرد و رضایت داد.» ابن خلدون می نویسد: «این عمل یزید یکی از اعمالی است که فسق او را تأکید و تأئید می کند و حسین در این واقعه شهید و در نزد خدا مأجور است و عمل او بر حق و از روی اجتهاد است.» ابن خلدون یزید را ظالم و قیام امام حسین (ع) را قیام علیه ظلم معرفی می کند «... یزید از عدالت به دور بوده و حسین (ع) علیه یک حاکم ظالم قیام کرده بود.»
تقریباً اکثر نویسندگان اهل سنت بر کشته شدن مظلومانة امام حسین (ع) و گناه کار بودنِ یزید متفق هستند. این دیدگاه در حال رشد و ترقی می باشد. نواندیشان سنی با ادله محکم این امر را ثابت کرده اند.
منابع و ماخذ
برشطّی از حماسه و حضور، مجموعه مقالات، قم، مرکزچاپ و نشرسازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، 1375، ص 267، به نقل از: « شذرات الذهب من اخبار من ذهب»ج 2، ص 67-
محمد بن جریر طبری، الرسل و الملوک، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران، انتشارات اساطیر، چاپ 5، سال 1375، ج7، ص3071-
اسماعیل بن کثیر، البدایه و النهایه، بیروت، دارالمعرفه، چاپ 4، سال 1419، مجلد 4، ج 8-7، ص 600.
اشعاری همانند: «لَعِبَت هاشِمُ بِالمُلکِ فَلا خَبَرٌ جاءَ وَ لا وَحیٌ نَزَل» و «قد أخذنا الثّارَ مِنکم یا حسین» مراجعه شود به کتاب عبدالرحمن شرقاوی، الحسین ثائراً و شاهداً، ص 411-
ابن عربی، العواصم من القواصم، قاهره، المطبعه الاسلامیه، سال 1371 ه، ج2، ص232-
من جمله حدیث «ان الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة» بحار، ج 36، ص 205-
ابن عربی، پیشین، ص233-
بر شطّی از حماسه و حضور، پیشین، ص 267، به نقل از «مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین»، ص 45-
همان، ص 282، به نقل از «شذرات الذهب من اخبار من ذهب»، ج 2، ص 67-
ابن خلدون، مقدمه، ترجمه محمد پروین گنابادی، تهران مرکز انتشارات علمی فرهنگی، چاپ 4، سال 1362، ج1، ص417-
ابن العربی مالکی، العواصم من القواصم، تحقیق: محب الدین الخطیب، ریاض، الشرکه العامه لإدارات البحوث العلمیة و الافتاء و الدعوة و الارشاد، 1404 ق/1984 م. ابن تغرری بردی، یوسف، مورد اللطافه فی من ولی السلطنة و الخلافه، ج 1، تحقیق: نبیل محمد، عبدالعزیز احمد، القاهره، دارالکتب المصریه، 1997 م. ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، منهاج السنه النبویه فی نقض کلام الشیعه القدریه، ج 4، تحقیق: محمد الرشاد سالم، بی جا، جامعه الامام محمد بن سعود الاسلامیه، اداره الثقافه و النشر، 1406 ق/1986 م. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، الرد علی المتعصب العنید المانع من لعن یزید، به تحقیق الشیخ محمد کاظم المحمودی، بیروت، (بی نا)، 1403 ق/ 1983 م. ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، المقدمه، ج 1، چاپ 5، بیروت، دارالقلم، 1984 م. ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، مقدمه، ترجمه محمد پروین گنابادی، ج 1، تهران، علمی فرهنگی، چاپ 4، 1362 ش. ابن عماد حنبلی، ابی فلاح، شذرات الذهب فی اخبار من ذهب، ج 1، بیروت، دارالفکر، 1414 ق/1994 م. اسماعیل زاده، محمد، امام حسین در منظر اهل سنت و تشیع، مجموعه مقالات همایش امام حسین (ع) و دیدگاه ها، ج 11، تهران، مجمع جهانی اهل بیت (ع) با مشارکت نشر شاهد، 1381 ش. اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، چاپ سوم، تصحیح هلموت ریتر، بی جا، دارالنشر فراتر شتاینر بقیسبادن، چاپ سوم، 1400 ق/1980 م. تفتازانی، مسعود بن عمر، شرح العقائد النسفیه، چاپ احمد حجازی السقا، قاهره، مکتبه الکلیات الازهریه، 1408 ق / 1988 م. سبط بن جوزی، یوسف بن قزا وغلی، تذکره الخواص به ذکر خصائص الائمه، (شرح حال خاندان نبوت، ترجمه محمد رضا عطائی، مشهد، شرکت به نشر، 1379 ش. سلطانی، مجتبی، بر شطی از حماسه و حضور: مجموعه مقالات به مناسبت ایام تبلیغی ماه محرم و صفر 1417 مطابق با خرداد، تهران، سازمان تبلیغات اسلامی، 1375 ش. شرقاوی، عبدالرحمن، الحسین ثائراً و شهیداً، بیروت، العصر الحدیث للنشر و التوزیع، چاپ دوم، 1405 ق. صدر حاج سیدجوادی، احمد و (دیگران)، دایره المعارف تشیع، ج 11، تهران، نشر شهید سعید محبی، 1384 ش. عاصمی مکی، عبد الملک بن حسین، سمط النجوم العوالی فی انباء الاوائل والتوالی، ج 3، تحقیق: عادل احمد عبد الموجود، علی محمد معوض، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1419 ق/ 1998 م. عقاد، عباس محمود، ابوالشهداء الحسین بن علی، تحقیق: محمد جاسم الساعدی، تهران، المجمع العالمی للتقریب بین المذاهب الاسلامیه، 1429 ق/2008 م. علائلی، عبدالله، الامام حسین، چاپ اول، قم، انتشارات شریف رضی، 1374 ش. علائلی، عبدالله؛ تاریخ الحسین نقد و تحلیل، بیروت، دارالجدید، 1994 م. غزالی، ابوحامد محمد بن محمد، احیاء العلوم الدین، ج 3، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1406 ق. غزالی، محمد، الاسلام و الاستبداد السیاسی، دمشق، دارالقلم، 1424 ق/2003 م. قطب، سید، العدالة الاجتماعیة فی الإسلام، قاهره، دارالشروق، 1413 ق/1993 م. قطب، سید، عدالت اجتماعی در اسلام، ترجمه محمد علی گرامی و سیدهادی خسروشاهی، تهران، کلبه شروق، 1379 شقطب، سید، فی ظلال القرآن، ج 12، ترجمه مصطفی خرم دل، تهران، نشر احسان، 1383 ش. لاهوری، اقبال، کلیات اشعار، با مقدمه احمد سروش، تهران، کتابخانه سنائی، 1360 ش. محمد خالد، خالد، ابناء الرسول فی کربلاء، قاهره، دار المقطم، 1425 ق/2004 م. مودودی، ابوالاعلی، خلافت و ملوکیت، ترجمه خلیل احمد حامدی، پاوه، بیان، 1405 ق. موسوی بجنوردی، محمد کاظم، دایره المعارف بزرگ اسلامی، ج 10، تهران، مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی، 1380 ش. ناصری داوودی، عبدالحمید، انقلاب کربلا از دیدگاه اهل سنت، قم، موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1386- هاشمی نژاد، سیدعبدالکریم، درسی که حسین به انسان ها آموخت، چاپ 12، تهران، فراهانی، 1314 ق.
ابن خلدون، عبدالرحمن، «تاریخ ابن خلدون»، ج3، ص18-22، لبنان، انتشارات اعلمی، 1391ه؛ و طبری، محمد، «تا ریخ طبری»، ج. 4، بیروت، 1879م. ، ص. 237- و ابن اثیر، علی، «الکامل»، ج. 4، ص14-80، بیروت، 1385ه. ق.
ابن خلدون، همان، ص21؛ وطبری، همان، ص. 241- ویعقوبی، احمد، «تاریخ یعقوبی»، ج2، ص241، قم، نشرفرهنگ اهلبیت.
ابن اثیر، علی، «الکامل فی التاریخ»، ج4، ص5، بیروت، 1385ه. ق.
ابن حنبل، احمد، «مسند»، ج5- ص391، بیروت، دارالاماره.
متقی هندی، علاءالدین، «کنزالعمال»، ج12، ص 120، بیروت، موسسه الرساله، 1409ه. ق.
محمدخالد، خالد، «ابناءالرسو ل فی کربلا»، ص 28-29، چاپ پنجم، شعبان 1406ه. ق.