ماهان شبکه ایرانیان

بصیرت خواص از منظر قرآن کریم

بصیرت در لغت به معنای، حجت، فطانت، شاهد، سپر فولادی، مقدار اندک خون(ابن منظور، ۱۴۱۴ ج ۴ ص ۶۵). خرد، دوراندیشی، تیزهوشی و زیرکی صادقانه(مهریار، بی تا ص ۶۸۱)

بصیرت

بصیرت در لغت به معنای، حجت، فطانت، شاهد، سپر فولادی، مقدار اندک خون(ابن منظور، 1414 ج 4 ص 65). خرد، دوراندیشی، تیزهوشی و زیرکی صادقانه(مهریار، بی تا ص 681). و بینایی دل(قرشی، 1371 ج 1 ص 195) آمده است. با دقت در آیات قرآن و روایاتی که درباره بصیرت سخنی به میان آورده اند می توان دریافت که ظرافت خاصی در این واژه نهفته است که هدف دقیق و ظریفی را دنبال می کند و آن احاطه و اشراف بر همه جزئیات یک مسئله است، به گونه ای که هیچ چیزی نادیده فرض نشود. با تأمل در آیات قرآن کریم می توان بصیرت را به یک معرفت درونی و عمیق انسانی نسبت به آنچه پیرامون خود می گذرد، تعریف کرد. چنان که در قرآن کریم می خوانیم:

(بل الانسان علی نفسه بصیرة)

(قیامه75/14). ترجمه: بلکه انسان خود بر(نیک و بد) خویشتن بیناست. یا در آیه 108 سوره یوسف:

(أدعوا الی اللّه علی بصیرة انا و من اتبعنی).

ترجمه: من و پیروانم از روی بصیرت [مردم را]به سوی خدا دعوت می کنیم.

امام علی(ع) در معرفی انسان بصیر می فرماید: فلینتفع امرء بنفسه فانّما البصیر من سمع فتفکّر و نظر فابصر و انتفع بالعبر ثمّ سلک جددا واضحا یتجنّب فیه الصرعة فی المهاوی و الضّلال فی المغاوی(دشتی، 1379 ص 282). ترجمه: هرکس باید از کار خویش بهره گیرد و انسان بینا کسی است که به درستی شنید و اندیشه کرد، پس به درستی نگریست و آگاه شد و از عبرتها پند گرفت. سپس راه روشنی را پیمود و از افتادن در پرتگاهها و گم شدن در کوره راه ها دوری کرد.

برای مصون ماندن از لغزش در پرتگاه های ضلالت و گمراهی، سطحی نگری و بی تفاوتی، باید مراحلی را که امام (ع) در کلام خویش بیان فرمودند را طی نمود: بهره وری، دریافت حقایق، تفکر و اندیشه، نظارت دقیق، آگاهی به مسائل و پند گرفتن از عبرتها. در این صورت است که از میان راههای متعدد و گوناگون، راه حق بر شخص بصیر هموار و درخشان می شود. انسان بصیر باید دوراندیش بوده، عاقبت اظهارنظرها و عملکردهای خویش را در نظر گرفته، سپس اقدام نماید تا پس از مدتی از کرده خود پشیمان نشود.

مرحوم عبد الحسین طیب در تفسیر خود نقل می کند: شخصی از اصحاب امیر المؤمنین(علیه السّلام) را مار گزید حضرت سبب آن را فرمود که تو نزد فلان شخص سرکش بودی (ظاهرا عثمان بوده) که قنبر غلام من وارد شد تو او را بسیار احترام گذاردی و برای او قیام کردی آن شخص عاتی سببش را پرسید گفتی چون غلام علی است. این سبب شد که آن ملعون به قنبر بسیار اذّیت کرد و در مقام اذیّت به من هم برآمد. ای کاش ابناء نوع ما می فهمیدند که در چه جنایاتی شرکت دارند و اللّه الحافظ (1378 ج 5 ص 168)

امام علی(ع) ، انسان بصیر را کسی دانسته که دارای چشمی تیز بین که همه پرده ها و حجاب ها را پاره می کند و بطن اشیاء را درمی یابد، معرفی می نماید:

انّما الدّنیا منتهی بصر الاعمی و لایبصر ممّا و رائها شیئا و البصیر ینفذها بصره و یعلم انّ الدّار و رائها فالبصیر منها شاخصّ متزوّدّ و الاعمی لها متزوّد(آمدی، 1366 ص 133).

ترجمه: همانا دنیا نهایت دیدگاه کوردلان است که آن سوی دنیا را نمی نگرند. اما انسان آگه نگاهش از دنیا عبور کرده از پس آن، سرای جاویدان آخرت را می بیند. پس انسان آگاه به دنیا توشه فراهم می کند. حضرت آیۀ اللّه خامنه ای در تعریف بصیرت می فرماید: «اگر همه تعاریفی که درخصوص بصیرت شده را در یک جمله خلاصه کنیم می توان گفت: بصیرت یعنی وجود چشمان تیزبینی در انسان که بتواند پشت صحنه مسایل پیچیده سیاسی را به خوبی تشخیص دهد»(ارتباطات شخصی 5 / 5/ 1388) علاوه بر تعاریفی که از بصیر و بصیرت از کلام امام علی (ع) بیان شد، ایشان در تعریف و تقسیم ایمان به چهار پایه صبر، یقین، عدل و جهاد، ذیل واژه یقین از بصیرت یاد می نمایند و یقین را این چنین تعریف می نماید: و الیقین منها علی اربع شعب: علی تبصرة الفطنة و تأویل الحکمة و موعظة العبرة و سنّۀ الاوّلین(کلینی، 1362 ج 2 ص 50). ترجمه:... یقین نیز به چهار پایه استوار است: بینش زیرکانه، دریافت حکیمانه واقعیتها، پند گرفتن از حوادث روزگار و پیمودن راه درست پیشینیان.

امام علی(ع) در این بیان برای رسیدن به یک دیگر دانسته و برای رسیدن به هر مرحله، گذر از مرحله پیشین را بیان می دارد:

فمن تبصّر فی الفطنة تبیّنت له الحکمۀ و من تبیّنت له الحکمة عرف العبرة و من عرف العبرة فکأنّما کان فی الاوّلین(کلینی، 1362 ج 2 ص 50). ترجمه: پس آن کسی که هوشمندانه به واقعیت ها نگریست، حکمت را آشکارا دید و آن که حکمت را آشکارا دید، عبرت آموزی را بشناسد و آنکه عبرت آموزی شناخت گویا چنان است که با گذشتگان می زیسته است.

خواص به تأسی از مولا و مقتدای خویش باید از بصیرت کافی برخوردار بوده، نسبت به جریانات و تفکرات سیاسی پیرامون خویش آگاهی کامل داشته باشند. چراکه: الا و لا یحمل هذا العلم الاّ اهل البصر و الصبر. ازاین رو با الهام گرفتن از آیان قرآن و بیانات امام علی (ع) به مطالعات پیرامون بصیرت و نظامیان می پردازیم.

بصیرت در توطئه دشمن

یکی از ویژگی های دشمن این است که با یک روش و تاکتیک مشخص اقدام نمی کند به خصوص هنگامی که خصومت دشمن صرفا به انگیزه های مادی و جغرافیایی محدود نبوده به عنوان دشمن اعتقادی و فکری در برابر ما صف آرایی می کند. در این جبهه اعتقادی فرهنگی، دشمن از تمامی ظرفیت های خویش نهایت استفاده را می برد. از امکانات جاسوسی، نیروی انسانی، مسائل اقتصادی، توان تسلیحاتی و تکنولوژی روز، رسانه های گروهی و صدها عامل دیگر درجهت نابودی و یا تضعیف رقیب بهره مند می گردد. هر روز اقدام به طراحی توطئه ای جدید کرده آنی از تلاش و کوشش باز نمی ماند. قرآن کریم به این تلاش دشمن در رسیدن به اهداف خویش را به دفعات متذکر گردیده و مسلمانان را از نزدیک شدن به دشمن و فریب توطئه های او بر حذر داشته است:

(یا أیها الّذین آمنوا إن تطیعوا فریقا من الّذین أوتوا الکتاب یردّوکم بعد إیمانکم کافرین)

(آل عمران3 / 100). ترجمه: ای مؤمنان!اگر فرقه ای از اهل کتاب را فرمان برید، شما را بعد از ایمانتان به کفر باز می گردانند. زید بن اسلم گوید: شاس به قیس یهودی پیر کافری بود متعصب با کینه و حسد از اصحاب پیغمبر(ص) مرکبت از اوس و خزرج گذشت که باهم صحبت می کردند. منظره اجتماع و الفت و آشتی ایشان، آن کافر را خوش نیامد و با خود گفت: وقتی بنی قیله(یمنی زادگان، چون اوس و خزرج در اصل قحطانی بودند) یکی شوند یهود را جای ماندن نماند. به جوانی یهودی که همراهش بود گفت: برو و نزد آنان بنشین و قضیه«بعاث»و اشعاری که در آن موضوع گفته شده یاد آوری کن. و«بعاث»روزی است که اوس و خزرج جنگیدند و اوس بر خزرج غلبه یافت. جوان یهودی رهنمود پیر را به جای آورد، و بگو مگو میان آن جمع افتاد و به مشاجره و لاف زنی برخاستند تا اوس بن قیظی از بنی حارثه از اوس، و جابر بن صخر از بنی سلمه از خزرج به هم پریدند و یکی به دیگری گفت: می خواهی جنگ را تکرار کنیم؟و هر دو گروه برافروخته شدند و گفتند: آری و فریاد السلاح! السلاح!بلند شد و قرار جنگ در موضع حرّه بیرون شهر گذاشتند و رو به میدان جنگ نهادند و به سابقه خصومت دو طایفه در جاهلیت کسانی از اوس و خزرج به آنها پیوستند. خبر به رسول اللّه(ص) رسید با جمعی از مهاجرین بین آنها آمد و فرمود: ای جماعت مسلمان آیا دعوی جاهلیت ساز کرده اید؟حال آنکه هنوز بین شما هستم. خداوند با اسلام شما را محترم داشت و امر جاهلیت برداشت و بین شما الفت انداخت، اکنون به قهقرا بازگشته کافر می شوید؟خدای را دست از نزاع بردارید. جمعیت فهمیدند که آن وسوسه شیطانی و مکر دشمن بوده، سلاح از دست افکندند و گریان همدیگر را بغل کردند و پند پیغمبر (ص) را اطاعت نمودند و همراه آن حضرت به شهر مراجعت کردند، و آیه فوق نازل گردید که مقصود از یا أیها الّذین آمنوا اوس و خزرج است و فریقا... شاس یهودی و یاران اوست. جابر گوید: آن روز چهره ای ناراحت کننده تر از رسول اللّه(ص) درنظر ما نبود(که مانع جنگ شد) و چون با دست اشاره نمود و ما آشتی کردیم و دست از جنگ کشیدیم، شخصی محبوب تر از آن حضرت در نظر ما نبود. من روزی وحشت بارتر و بد آغازتر و ضمنا نیک انجام تر از آن روز ندیدم(ذکاوتی، 1383 ص 65) علامه در المیزان، ذیل این آیه گوید: «این آیات دلالت می کند بر اینکه جامعه مسلمین باید بر سر معارف دین، اجتماع داشته باشند، و افکار خود را به هم پیوند داده و محکم کنند و در تعلیم و تعلم به هم درآمیزند، تا از خطر هر حادثه فکری و هر شبهه ای که از ناحیه دشمن القا می شود به وسیله آیاتی که برایشان تلاوت می شود راحت گردند، که تدبر در آن آیات ریشه هر شبه و هر مایه اختلافی را می خشکاند»(موسوی همدانی، 1374 ج 4 ص 205) حضرت آیه اللّه خامنه ای در ضرورت بصیرت می فرمایند: «معلمان روحانی، متعهدان موجود در جامعه ما از اهل سواد و فرهنگ، از دانشگاهی و حوزوی، باید به مسأله بصیرت اهمیت دهند؛ بصیرت در هدف، بصیرت در وسیله، بصیرت در شناخت دشمن، بصیرت در شناخت موانع راه، بصیرت در شناخت راه های جلوگیری از این موانع و برداشتن این موانع؛ این بصیرت ها لازم است. وقتی بصیرت بود، آن وقت شما می دانید با کی طرفید، ابزار لازم را بر می دارید» (ارتباطات شخصی، 15 / 7 /88) چنان که اشاره گردید هرچه دشمن از پیچیدگی بیشتری برخوردار باشد و شیوه های مختلفی را در فریب و اغوای رقیب به کار بندد؛ نیروهای مقابل نیز باید ضریب تیزهوشی و ذکاوت خود در برابر توطئه های دشمن را بیشتر کنند. همه توطئه های دشمن یکسان نیستند. در طراحی هرکدام تاکتیک ها و تکنیک های مختلفی را بکار می گیرد. مسلمانان باید با شناخت آنها، شیوه خاص مقابله با هریک را اتخاذ نمایند و این جز با بصیرت بدست نمی آید.

بصیرت در مسایل سیاسی

با مطالعه تاریخ صدرا اسلام چه در زمان پیامبر اکرم(ص) و چه دوران پس از رحلت ایشان، تا زمان شهادن امام حسین(ع) ، تاریکی، آبستن وقایع و حوادث خونباری است که تنها انسانهای با ایمان و بصیر قادر به نجات خود از مهالک و پرتگاههای آن هستند و در این میدان، اولیای الهی و جانشینان بر حق پیامبر گرامی اسلام (ص) بهترین اسوه و تکیه گاه برای دلباختگان آنانند که راه و روش آنان را چراغ راه خویش قرار داده از ظلمات جهل و غفلت، خدعه و نیرنگ مکاران و سیه دلان رهایی یابند.

قرآن کریم به طرق مختلف، بصیرت لازم را در معرفی دشمنان اسلام، ارائه می دهد. از آنجا که اولین ارتباط میان مسلمانان و دشمنان ممکن است از طریق طرح دوستی ایجاد شود. لذا دراین خصوص این گونه به روشنگری می پردازد:

(یا أیّها الّذین آمنوا لا تتّخذوا الیهود و النّصاری أولیاء بعضهم أولیاء بعض و من یتولّهم منکم فإنّه منهم إن اللّه لا یهدی القوم الظّالمین)

(مائده5 / 51). ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده اید!یهود و نصارا را[تکیه گاه و]دوستان خود نگیرید آنها دوستان و هوادار یکدیگرند و هرکه از شما آنها را به دوستی گیرد از آنهاست. همانا خداوند ظالمان را هدایت نمی کند. یا در آیه ای دیگر با توجه به ترفند دشمن و اقدام علمی او در سخریه گرفتن باورهای مسلمانان، باز در نزدیک شدن آنان به کفار هشدارهای لازم را می دهد:

(یا أیّها الّذین آمنوا لا تتّخذوا الّذین اتخذوا دینکم هزوا و لعبا من الّذین أوتو الکتاب من قبلکم و الکفّار أولیاء و اتّقوا اللّه إن کنتم مؤمنین)

(مائده 5 / 57). ترجمه ای کسانی که ایمان آورده اید!کسانی را که دین شما را به بازیچه گرفته اند چه از کسانی که پیش از شما کتاب داده شده اند و چه از کافران-دوستان خود مگیرید، و از خدا بترسید اگر واقعا مؤمنید.

قرآن کریم علاوه بر معرفی چهره واقعی دشمنان بیرونی، به افشای چهرهای داخل در حوزه اسلام و کسانی که ممکن بود پس از رحلت رسول خدا(ص) به شیطنت پرداخته فضای سیاسی جامعه اسلامی را مشوّش نمایند می پردازد:

(یا أیّها الّذین آًّمنوا من یرتدّ منکم عن دینه فسوف یأتی اللّه بقوم یحبّهم و بحبّونه أذلّله علی المؤمنین أعزّۀ علی الکافرین یجاهدون فی سبیل اللّه و لا یحافون لومۀ لائم ذلک فضل اللّه یؤتیه من یشاء و اللّه واسع علیهم*إنّما ولیّکم اللّه و رسوله و الّذین آمنوا الّذین یقیمون الصّلاۀ و یؤتون الزّکاۀ و هم راکعون)

(مائده 5 / 54 و 55). ترجمه: ای کسانی که ایمان آورده اید!هرکس از شما از دینش برگردد، خدا به زودی جمعیتی را به عرصه می آورد که دوستشان دارد و دوستش می دارند، با مؤمنان افتاده و با کافران سختگیرند، در راه خدا جهاد می کنند و از ملامت هیچ ملامتگری نمی ترسند. ولیّ و سرپرست شما تنها خدا و رسول اوست و کسانی که ایمان آورده اند همانها که نماز را برپا می دارند و در حال رکوع زکات می دهند[علی علیه السّلام) با این روشنگری حجت برای همه مومنان تمام می شود. ابتدا کسانی که از دین فاصله گرفته اند را مذمت می کند. سپس از مدافعان حقیقی دین خدا که با بذل جان به جهاد فی سبیل اللّه می پردازند حکایت می کند. آنگاه به معرفی خط ولایت و رهبری الهی پرداته با تعیین مصداق (ایتاء زکات در نماز) ادامه خط رهبری الهی را در جامعه مشخص می کند. و در پایان کسانی را داخل در حزب خدا می داند که سرسپردگی خود را به این جریان رهبری خدا، رسول و«الذین آمنوا» (ائمه هدی علیهم السلام) به اثبات رسانده باشند:

(و من یتولّ اللّه و رسوله و الّذین آمنوا فإنّ حزب اللّه هم الغالبون)

(مائده 5 / 56). ترجمه: و هر که ولایت خدا و رسول او و کسانی را که ایمان آورده اند بپذیرد[از حزب خداست ]، و بی تردید حزب خدا پیروزند.

مرحوم طیّب در اطیب البیان ذیل آیه گوید: «مقصود از این آیه، همان ولایت علی(ع) است و نکته ذکر ولایت خدا و رسول برای اینست که اگر ولایت علی(ع) را تنها فرموده بود توهّم می شد که معنای اطلاقی نداشته زیرا مراتب ولایت مختلف است. می خواهد بفرماید که همان مرتبه ولایتی که خدا و رسول دارند علی هم دارد. فإنّ حزب اللّه هم الغالبون حزب عبارت از جماعتی است که یک رأی و یک عقیده و یک مسلک باشند مثل حزب سیاسی، حزب دمکراسی و امثال آنها و حزب الهی عبارت از جماعتی است که در این مسلک هم رأی و هم عقیده باشند و تابع دستورات الهی مقابل حزب شیطان. که می فرماید:

(أولئک حزب الشیطان ألا إنّ حزب الشّیطان هم الخاسرون)

(مجادله 58 / 19) ، و مراد از غلبه همان فلاح است که رستگاری دنیا و آخرت است، و به کمال وضوح از این آیات استفاده میشود که کسانی که بعد از رحلت پیغمبر(ص) زیر بار ولایت علی(ع) نرفتند حزب شیطان هستند.

حال اسم شیطان را روی هرکس که بخواهی بگذاری صحیح و حقّ است» (1387 ج 4 ص 405) پس از وقایع رحلت پیامبر اسلام و هجوم فتنه ها به سوی امت اسلامی امام علی(ع) از هر فرصتی برای توجه مردم به حقانیت خویش استفاده نمود. اما متأسفانه مردم از بصیرت لازم بی بهره بودند و این بی بصیرتی حتی تا زمان خلافت ایشان ادامه داشت. براین اساس به هر شیوه ای سعی در روشنگری مردم داشت. به هر صورت ممکن حقانیت خود را و بطلان آنان را به اطرافیان خود گوشزد می کرد:

... انّی و اللّه لو لقیتهم واحدا و هم طلاع الارض کلّها ما بالیت و لا استوحشت و انّی من ضلالهم الّذی هم فیه و الهدی الّذی انا علیه لعلی بصیرة من نفسی و یقین من ربّی(دشتی، 1379 ص 600). ترجمه: به خدا سوگند اگر تنها با دشمنان روبرو شوم، درحالی که آنان تمام روی زمین را پر کرده باشند، نه باکی داشته و نه می هراسم، من به گمراهی آنان و هدایت خود که بر آن استوارم، آگاهم و از طرف پروردگار به یقین رسیده ام.

امام (ع) همانگونه که خود نسبت به حوادث سیاسی زمان خویش آگاه بود، همواره فرمانداران و فرماندهان خویش را نسبت به آنچه که پیرامون آنان می گذشت و یا در آینده اتفاق می افتاد، آگاه می کرد. امام (ع) در نامه ای به قثم بن عباس، فرماندار مکه در سال 39 هجری، پرده از توطئه یاران معاویه در مراسم حج بر می دارد: پس از یاد خدا و درود، همانا مأمور اطلاعاتی من در شام به من اطلاع داده است که گروهی از مردم شام برای مراسم حج به مکه می آیند. مردمی کوردل، گوش هایشان در شنیدن حق ناشنوا و دیده هایشان نابینا، که حق را از باطل می جویند و بنده را در نافرمانی از خدا، فرمان می برند. دین خود را به دنیا می فروشند و دنیا را به بهای سرای جاودانه نیکان و پرهیزکاران می خرند. درحالی که در نیکی ها، انجام دهنده آن پاداش گیرد و در بدی ها جز بدکار کیفر نشود. پس در اداره امور خود هوشیارانه و سرسختانه استوار باش، نصیحت دهنده ای عاقل، پیرو حکومت و فرمانبردار امام خود باش. مبادا کاری انجام دهی که به عذرخواهی روی آوری، نه به هنگام نعمت ها شادمان و نه هنگام مشکلات سست باشی(دشتی، 1379 ص 538)

پیش از تحقق هر تقابل نظامی، ابتدا سعی دشمن بر دست یابی به اهداف خویش از طریق ساده ترین و کم هزینه ترین راه هاست ازاین رو تلاش می کند با ایجاد مناقشات سیاسی و راه اندازی جنگ نرم بین گروه ها، دستجات و اقشار مردم، به اهداف خویش دست یابد. اگر از این طریق موفق نگردید آنگاه به جنگ سخت روی آورده دست به سلاح خواهد شد. در چنین مقاطعی است که ارزش بصیرت در همه اقشار جامعه به خصوص خواص بیش از گذشته آشکار می گردد. چه اگر پی به اهداف شوم دشمن در هر دو شیوه برده شود راه های مقابله و ایستادگی در برابر او به هنگام اتخاذ می شود و جلوی هزینه های مادی و معنوی بسیاری گرفته خواهد شد.

بصیرت در جنگ

در طول تاریخ، همیشه جنگ ها همراه با خدعه ها و نیرنگ ها و از پیچیدگی های خاص برخوردار بوده است. از شیوه های معمول و مرسوم از زمانهای گذشته، علاوه بر تاکیتک ها و تکنیک های رزمی، می توان به جنگ روانی و تبلیغات برای فریب افکار عمومی و سود استفاده از غفلت عوام و فریب و تطمیع خواص اشاره کرد که همه موارد یاد شده با بصیرت لازم و هوشیاری، قابل خنثی بوده و حتی می تواند نتیجه و سرنوشت جنگ را تغییر دهد.

امیر مؤمنان(ع) در اهمیت و نقش اساسی بصیرت در جنگ می فرماید: فانّا لم لنکن نقاتل علی عهد رسول اللّه (ص) بالکثرة وانما نقاتل بالبصیرة (مجلسی، 1404 ج 40 ص 209). ترجمه: ما در عصر پیامبر با بسیاری سپاهیان نمی جنگیدیم، بلکه تنها با بینش و بصیرت به نبرد با دشمنان بر می خاستیم. رهبر فرزانه انقلاب در یک مقایسه بین فتنه های زمان پیامبر اسلام و فتنه های زمان امام علی(ع) می فرماید: «سختی پرچم امیر المؤمنین از پرچم پیغمبر(ص) از جهاتی بیشتر بود. چون در پرچم پیغمبر دشمن معلوم بود، دوست هم معلوم بود، در پرچم امیر المؤمنین دشمن و دوست آن چنان واضح نبودند. دشمن همان حرف هایی را می زد که دوست می زد. همان نماز جماعت را که در اردوگاه امیر المؤمنین می خواندند در اردوگاه طرف مقابل هم در جنگ جمل و صفین و نهروان می خواندند» (ارتباطات شخصی،5 /5 /1388). پیروزی واقعی در این عرصه ها از آن کسانی است که خط حق و حقیقت را گم ننموده و تا پایان راه آن را ادامه می دهند. متأسفانه با فقدان بصیرت در چنین شرایطی امر بر بسیاری از افراد مشتبه گشته حق و باطل در نظر ایشان یکسان جلوه گر می شود. در این هنگام به تصمیم غلط روی می آورند.

امام علی(ع) در ماجرای جنگ جمل از حقانیت خویش و طریقتی که در آن قرار دارد و شناختی که از دشمن دارد این چنین گوید:

الا و انّ الشّیطان قد جمع جزبه و استجلب خیله و رجله و انّ معی لبصیرتی ما لبّست علی نفسی و لا لبس علیّ و ایم اللّه لأفرّطنّ لهم حوضا انا ما تحه لا یصدرون عنه و لا یعودون الیه(دشتی، 1379 ص 54). ترجمه: آگاه باشید که شیطان (سران شورشی جمل) حزب خود را جمع کرده، سواره و پیاده های لشکر خود را فراخوانده است. امّا من آگاهی لازم به امور دارم، نه حق را پوشیده داشتم و نه حق بر من پوشیده ماند. سوگند به خدا گردابی برای آنان بوجود آورم که جز من کسی نتواند آن را چاره سازد. آنها که در آن غرق شوند هرگز نتوانند بیرون آیند و آنان که بگریزند خیال بازگشت نکنند.

امام علی(ع) پس از شهادت مالک اشتر در نامه ای خطاب به محمد بن ابی بکر در ضرورت مقابله همراه با بینش و بصیرت با دشمن می فرماید: فأصحر لعدوک و امض علی بصیرتک و شمّر لحرب من حاربک و ادع إلی سبیل ربّک و أکثر الاستعانة باللّه یکفک ما أهمّک و یعنک علی ما ینزل بک إن شاء اللّه(دشتی، 1379 ص 540). ترجمه: پس برای مقابله با دشمن، سپاه را بیرون آور و با آگاهی لازم به سوی دشمن حرکت کن و با کسی که با تو در جنگ است آماده پیکار باش. مردم را به راه پروردگارت بخوان و از خدا فراوان یاری خواه که تو را در مشکلات کفایت می کند و در سختی هایی که بر تو فرود می آید یاریت می دهد.

امام(ع) در ضرورت جهاد با بینش و بصیرت می فرمود: فانفذوا علی بصائرکم و لتصدق نیّتکم فی جهاد عدوّکم(دشتی، 1379 ص 412). ترجمه: با دل بینا حرکت کنید و نیّت خویش را در جهاد با دشمن راست بدارید. زیرا اگر انگیزه های جهاد، بر مدار حق قرار نگرفته باشند همه تلاش ها بی ثمر خواهند شد. یاران امام حسین(ع) روز عاشورا دقیقا بر همین بینش و آگاهی به دفاع از حریم عصمت و ولایت برخاستند؛ به گونه ای که این معرفت و آگاهی را حتی در اشعار و رجزهایشان بکار می بردند. حبیب بن مظاهر فرمانده جناح چپ لشکر امام در حین کار زار با سپاه دشمن، این چنین رجز می خواند:

1-یعنی من حبیبم و پدرم مظهر می باشد. من شهسوار کارزاری هستم که آتش آن شعله ور شود.

2-شما از نظر تعداد بیشترید ولی ما از لحاظ حجت و دلیل عالیتر و ظاهرتریم.

3-شما در موقع وفاداری بی وفائید ولی ما با وفا و برای حق صبورتریم.

من از شما بالاتر و عذر ما برای جنگ مواجه تر است. (نجفی 1364، ص 42)

امام صادق(ع) یکی از ویژگی های حضرت عباس بن علی (ع) ، را بصیرت عمیق او از وقایع زمان خویش بیان می کند: کان عمّنا العبّاس نافذ البصیرۀ، صلب الایمان، جاهد مع أبی عبد اللّه، و ابلی بلاء حسنا، و مضی شهیدا(کرمی، 1380 ص 254). ترجمه: عموی گرانقدرم، عباس، انسانی هوشمند و ژرفنگر و آراسته به ایمانی آگاهانه و استوار و عمیق بود؛ به همراه حسین علیه السّلام دلیرانه مبارزه کرد و در آزمون سخت زندگی -با به جان خریدن رنجها و گرفتاریهای بسیار در راه خدا -سرفراز و سربلند سر برآورد و پس از جهادی سترگ و شجاعانه، جان را در راه خدا هدیه کرد. رهبر فرزانه انقلاب در دیدار عمومی مردم چالوس و نوشهر درباره ضرورت بصیرت در مواجهه با فتنه و دشمنان می فرمایند: «یک ملتی که بصیرت دارد. مجموعه جوانان یک کشور وقتی بصیرت دارند، آگاهانه حرکت می کنند و قدم بر می دارند، همه تیغ های دشمن در مقابل آنها کند می شود. بصیرت این است. بصیرت وقتی بود غبار آلودگی فتنه نمی تواند آنها را گمراه کند، آنها را به اشتباه بیندازد. اگر بصیرت نبود انسان ولو با نیّت خوب، گاهی در راه به قدم می گذارد. شما در جبهه جنگ اگر راه را بلد نباشید، اگر نقشه خوانی بلد نباشید، اگر قطب نما در اختیار نداشته باشید، یک وقت نگاه می کنید در محاصره دشمن قرار گرفته اید؛ راه را عوضی آمده اید، دشمن بر شما مسلط می شود. این قطب نما همان بصیرت است» (ارتباطات شخصی،15 / 7/ 1388)

عوامل موثر در بصیرت

آنچه می تواند در بالا بردن بصیرت مردم مؤمن مؤثر باشد، عبارت از است:

1-هوشیاری: هوشیاری لازمه یک مسلمان است، میزان موفّقیت یک رهبر، بستگی به میزان هوشیاری او در تمامی مسایل دارد. هرچه ضریب هوشیاری و زیرکی او بالاتر باشد از مدیریت بهتر و موفّقیت چشمگیرتری بهره مند خواهد بود.

خداوند در قرآن بارها و بارها پیامبر و مسلمانان را نسبت به اهداف شوم دشمن آگاه می نماید:

(و لن ترضی عنک الیهود و لا النّصاری حتّی تتّبع ملّتهم قل إنّ هدی اللّه هو الهدی و لئن اتّبعت أهواءهم بعد الّذی جاءک من العلم ما لک من اللّه من ولیّ و لا نصیر)

(بقره 02 /2/). ترجمه: و یهود و نصارا هرگز از تو راضی نخواهد شد مگر آن که از آیین آنها پیروی کنی. بگو: بی تردید هدایت واقعی همان هدایت خداست. و اگر پس از دانشی که تو را حاصل شده از هوس های آنها پیروی کنی در برابر خدا هیچ سرپرست و یاوری نخواهی داشت.

در جایی دیگر مسلمانان را از هرگونه ارتباط و اظهار دوستی نسبت به دشمن، برحذر می دارد:

(یا أیّها الّذین آمنوا لا تتّخذوا بطانۀ من دونکم لا یألونکم خبالا و دّوا ما عنتّم قد بدت البغضاء من أفواههم و ما تخفی صدورهم أکبر قد بینّا لکم الآیات إن کنتم تعقلون)

(آل عمران 3 / 118). ترجمه: ای مؤمنان!بیگانگان را همراز خود مگیرید، چه آنها از هیچ گونه آسیب رسانی در حق شما کوتاهی نمی کنند. دوست دارند شما در رنج باشید. همانا دشمنی از گفتارشان پیداست، و کینه ای که دلشان نهان می دارد بزرگ تر است. به راستی ما آیات را برای شما بیان کردیم اگر اندیشه کنید. مجاهد گوید این آیه در باره آن عده از مسلمانان نازل شد که به علت نزدیکی و دوستی و هم پیمانی و همسایگی و خویشاوندی رضاعی با منافقان و بعضی یهودیان صمیمیت و پیوند داشتند. خدای تعالی در این آیه نازل را از ارتباط نزدیک با اغیار بر جذر داشت تا در فتنه نیفتند و اغفال نشوند (ذکاوتی، 1383 ص 67) عنصر ارتباط، خطرناک ترین عنصر برای نفوذ و سپس تأثیرگذاری است ازاین رو رهبران و نخبگان سیاسی و نظامی همیشه باید به این مهم حساسیت داشته باشند و مقهور اراده باطل دیگران نگردند، عبارت... حملوا بصائرهم علی أسیافهم(دشتی، 1379 ص 276). ترجمه: آنان [مجاهدان در زمان رسول خدا(ص) ]بصیرت ها و اندیشه های روشن و حساب شده خود را بر شمشیرهای خود حمل می کردند. حکایت از اوج آگاهی و بینش یاران پیامبر (ص) نسبت به آرمان ها، اهداف و ماموریت خویش دربرابر دشمن دارد. دشمن را همیشه دشمن دانستن و فاصله و حریم خود را با او در نظر داشتن، از اصول ابتدایی روشن ضمیری یک نظامی است. امام علی(ع) در طول خلافت خویش همواره نسبت به تحرّکات سیاسی نظامی و فرهنگی دشمن آگاه بود، و با دوراندیشی که از حوادث و وقایع داشت، آنچه مدّتها بعد برخی از یارانش و یا مردم بدان می رسیدند، او در آغاز رسیده بود. اما دریغا که هیچگاه امام خویش را درک نکرده، تحت تأثیر فریب فریب کاران و بازیچه دست سیاست بازان معاویه و عمر و عاص شدند. امام (ع) به عنوان شکوائیه و گله از یاران غافل خویش در ماجرای قرآن بر سر نیزه کردن معاویه در جنگ صفین می فرماید:

فقلت لکم: هذا امرّ ظاهره ایمان و باطنه عدوان و اوّله رحمۀ و آخره ندامۀ فاقیموا علی شأنکم و الزموا طریقتکم و عضّوا علی الجهاد بنواجذکم... (دشتی، 1379 ص 232). ترجمه: امّا من به شما گفتم که این توطئه، ظاهرش ایمان و باطن آن دشمنی و کینه توزی است. آغاز آن رحمت و پایان آن پشیمانی است. پس در همین حال به مبارزه ادامه دهید و از راهی که پیش گرفته اید منحرف نشوید و در جنگ دندان بر دندان فشار دهید. نظامیان در میادین نبرد نیز باید از هوشیاری لازم برخوردار بوده، با بهره مندی از دانش نظامی گری و استفاده از تجربه گذشتگان بر مشکلات غلبه نمایند. بسیار اتّفاق افتاده است که علی رغم وجود تکنولوژی مدرن و تجهیزات پیشرفته و وجود نیروی انسانی زیاد، بدلیل فقدان هوشیاری لازم فرماندهان و یا حتی نیروهای عمل کننده، شکست به اردوگاه خودی تحمیل شده است. نمونه بارز این حادثه را می توان در آن چه که در جنگ احد رخ داد مطالعه کرد. امام علی(ع) از هوشیاری فوق العاده خود در برابر دشمن پرده برمی دارد و اینگونه سخن می گوید: به خدا سوگند همچون گفتار نیستم که با ضربات آرام و ملایم بر در لانه اش به خواب رود و ناگهان دستگیرش سازند. من کاملا مراقب مخالفان هستم و با شمشیر برنده علاقمندان به حق، کار آنان را که به حق پشت کرده اند خواهم ساخت(دشتی، 1379 ص 50) امام(ع) در نامه ای که به مالک اشتر می دهد او را نسبت به هوشیاری در زمان صلح سفارش می نماید:

... الحذر کلّ الجذر من عدوک بعد صلحه فانّ العدوّ ربّما قارب لیتغفّل فخذ بالحزم و اتّهم فی ذلک حسن الظّنّ (دشتی، 1379 ص 586). ترجمه: زنهار، زنهار از دشمن خود، پس از آشتی کردن زیرا گاهی دشمن نزدیک می شود تا غافلگیر کند، پس دور اندیش باش و خوشبینی خود را متهم کن. برخی آرامش های پس از جنگ زمینه طغیان زودهنگام و یا دراز مدت دشمن است. ازاین رو امام (ع) به زیرکی این شرایط را پیش بینی نموده به مالک اشتر دستورات لازم را می دهد.

2-دشمن شناسی: یکی از ویژگی های انسان بصیر، دشمن شناسی اوست. این که دوستان و دشمنان را شناخته آنها را از یک دیگر تمیز می دهد، اگر چنین باشد، پرده های شک و تردید، شبهه و نفاق، خودبخود از دیدگان کنار رفته و جبهه حق و اهل آن بر فرد نمایان خواهد شد. براین اساس لازم است نظامیان همواره نسبت به شناخت دشمن، اهداف و شیوه های نفوذ و آگاهی داشته، عکس العمل مناسب را در برابر حرکات او از خود نشان دهند.

امام علی(ع) با توجه به شناخت عمیقی که از دشمنان خود داشتید با هریک از آنان برخورد خاصی می کردند. هنگام اعزام ابن عباس برای پند دادن به اصحاب جمل، از او می خواهند نزد زبیر برود و از رفتن به سوی طلحه خودداری نماید:... لا تلقینّ صلحۀ، فانّک ان تلقه تجده کالثّور عاقصا قرنه، یرکب الصّعب و یقول: هو الذّلول و لکن الق الزّبیر فانّه الین عریکة. فقل له یقول لک ابن خالک: عرفتنی بالحجاز و انکرتنی بالعراق فما عدا ممّا بدا(دشتی، 9731 ص 08). ترجمه: با طلحه، دیدار مکن، زیرا در برخورد با طلحه او را چون گاو وحشی می یابی که شاخش را تابیده و آماده نبرد است. سوار بر مرکب سرکش می شود و می گوید: رام است. بلکه با زبیر دیدار کن که نرم تر است. به او بگو: پسردایی تو می گوید: در حجاز مرا شناختی و در عراق مرا نمی شناسی؟چه شد از پیمان خود بازگشتی؟

امام(ع) نه تنها به حالات شخصی دشمنان خویش آگاهی کامل داشت که نسبت به گروه های معاند و اندیشه های آنان و شیوه های مبارزه با آنان نیز آگاه بود. در جریان جنگ جمل، پیش از شروع جنگ، امام به بهانه های مختلف آنان را دعوت به صلح و جلوگیری از خون ریزی مسلمانان کرد اما آنان زیر بار نرفته بر طبل جنگ می کوبیدند. امام در یکی از اتمام حجت های خود، به عبد اللّه ابن عباس(که آماده گفتگو با خوارج شده بود) می نویسد: لا تخاصمهم بالقرآن فإنّ القرآن حمّال ذو وجوه تقول و یقولون... و لکن حاججهم بالسّنّۀ فإنّهم لن یجدوا عنها محیصا (دشتی، 1379 ص 618). ترجمه: به قرآن با خوارج به جدل مپرداز، زیرا قرآن دارای دیدگاه کلی بوده، تفسیر های گوناگونی دارد، تو چیزی می گویی و آنان چیز دیگر؛ لیکن با سنت پیامبر (ص) با آنان به بحث و گفتگو بپرداز، که در برابر آن راهی جز پذیرش ندارند. رهبر انقلاب در دیدار با مجموعه ای از نظامیان می فرمایند: «اگر بصیرت نداشته باشید، دشمن را نشناسید یک وقت می بینید آتش توپخانه شما و گفت وشنود شما و عمل شما به طرف قسمتی است که آنجا دوستان مجتمعند نه دشمنان، آدم دشمن را بشناسد، در شناخت دشمن خطا نکنیم. لذا بصیرت لازم است. تبین لازم است»(ارتباطات شخصی، 5 / 5 / 1388)

سن تزو، سرداز مشهور چینی، در کتاب«هنر جنگ»خود درباره دشمن شناسی می نویسد: «اگر خود و دشمن را شناختی، از جنگ های پی درپی باکی نداشته باش. اگر خود را شناختی و دشمن را نشناختی، پس از هر پیروزی منتظر یک شکست باش. و اگرنه خود را شناختی و نه دشمن را، منتظر هلاکت و نابودی خود باش»(گروه مؤلفین، 1382 ص 66) بخشی از بصیرت، در شناخت دشمن، حیله ها، شیوه های نفوذ، و اهداف کوتاه مدت و درازمدت اوست. از آنجا که نظامیان به لحاظ اهمیت شغلی همیشه در برابر دشمن قرار دارند باید نسبت به حصول این بخش از بصیرت، با تقویت بنیۀفکری و ایدئولوژی تلاش مضاعفی از خود نشان دهند.

3-جهانبینی و ایدئولوژی: یکی از مهمترین عوامل بصیرت انسان در مسایل سیاسی اجتماعی، برخورداری از یک پشتوانه عمیق نظری است که براساس آن همواره در ناهنجاری های سیاسی و اجتماعی و شبهه ها و فتنه ها او را یاری می دهد و باعث می شود در لغزیدن در سراشیبی دورویی ها، شبهات و فتنه ها، و التقاط ها مصون بماند.

قرآن کریم از این پشتوانه عظیم به عنوان تقوا یاد کرده و آن را برای مؤمنین بهترین ابزار در دریافت حقایق بیان می دارد:

(یا ایّها الّذین آمنوا ان تتّقوا اللّه یجعل لکم فرقانا..)

(انفال 8 / 29). ترجمه: ای مؤمنان! اگر از خداوند پروا کنید، برای شما نیروی تشخیص حق از باطل قرار می دهد). روشن بینی خاصی که در پرتو آن حق را از باطل خواهید شناخت. فرقان صیغه مبالغه از ماده فرق و به معنای چیزی است که به خوبی حق را از باطل جدا می کند. و این سلاح در اختیار کسانی قرار می گیرد که نهال تقوا را در خویشتن پرورش داده ریشه های آن را در اعماق وجود خود به آب حیات آبیاری نموده باشند.

امام علی(ع) در بیانی بس شیوا و بلیغ پیرامون تقوی می فرماید:

ذمّتی بما اقول رهینۀ و انا به زعیم. ان من صرّحت له العبر عمّا بین یدیه من المثلات حجزته التّقوی عن تقحّم الشبهات. الا و انّ بلیّتکم قد عادت کهیئتها یوم بعث اللّه نبیّه صلی اللّه علیه و سلّم الا و انّ التّقوی مطایا ذلل حمل علیها اهلها(دشتی، 1379 ص 58). ترجمه: آنچه می گویم ذمّه ام در گرو آن است و خود ضامن آنم. کسی که از اعمال و کردار گذشتگان و عواقب سوء آن عبرت گیرد، تقوا وی را از سقوط در آن گونه شبهات بازدارد. آگاه باشید تیره روزیها درست همانند زمان بعث رسول خدا (ص) بار دیگر به شما روی آورده است. آگاه باشید!گناهان و خطاها همچون مرکب های سرکش و لجام گسیخته ای هستند که گناهکاران بر آنها سوارند و آنان را در قعر دوزخ سرنگون خواهند ساخت. اما تقوا همانند مرکب های راهوار و آرامی است که صاحبانشان بر آنها سوارند و زمامشان را به دست دارند و تا دل بهشت آنان را پیش می برند.

آری تقوا به عنوان حصن حصین و دژ تسخیرناپذیر می تواند پشتوانه ای محکم در معادلات سیاسی و موازنه قدرتها همراه و قرین نظامیان قرار گیرد که بدان وسیله خود و سرزمین خود را از توطئه گران و مکر مکّاران مصون سازد.

نتیجه گیری

بصیرت در فرهنگ قرآن به یک معرفت درونی و عمیق انسان نسبت به خود و آنچه پیرامون وی می گذرد معنا می شود. معرفتی که در صورت حصول، هیچ گاه دستخوش دگرگونی، تحریف و فریب نمی گردد. خواص همچون دیگر انسانها نیازمند این معرفت درونی هستند جز اینکه خواص به دلیل جایگاه اجتماعی خود و ارتباط مستقیم آنان با نهاد قدرت باید بیش از دیگر اقشار جامعه به سلاح بصیرت و آگاهی مجهز باشند. در حوزه جهانی خواص باید نسبت به اهداف، تحرکات و اقدامات کوتاه مدت و درازمدت دشمن آگاه بوده و با زیرکی و بصیرت لازم حرکات دشمن را زیر نظر داشته باشند. تا به هنگام رویارویی با دشمن، به آفت و آسیب شک و تردید مبتلا نگشته محکم و استوار به مقابله با آنان بپردازند.

منابع و مآخذ

-قرآن کریم

-آمدی، عبد الواحد(1366) تصنیف غرر الحکم و درر الکلم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی

-ابن منظور، محمد بن مکرم(1414) لسان العرب، بیروت، دار صادر، چاپ سوم

-دشتی، محمد(9731) نهج البلاغۀ -ترجمه دشتی، قم، مشهور

-ذکاوتی، قراگزلو علیرضا(1383) اسباب النزول، ترجمه ذکاوتی، تهران، نشر نی

-طیب، سید عبد الحسین(1378) أطیب البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات اسلام، چاپ دوم

-قرشی، سید علی اکبر(1371) قاموس قرآن، تهران، دار الکتب الإسلامیۀ، چاپ ششم

-کریم، علی (1380) در سوگ امیر آزادی-گویاترین تاریخ کربلاء، قم، نشر حاذق

-کلینی، محمد(1362) الکافی، تهران، اسلامیه، ج 1 و 2 و 3 چاپ دوم

-گروه مولفین(1382) حفاظت اطلاعات و دانش های امنیتی، تهران، مرکز برنامه ریزی

-مجلسی، محمد باقر (1404) بحار الأنوار الجامعۀ لدرر أخبار الأئمۀ الأطهار، ج 40، بیروت، مؤسسه الوفاء

-موسوی همدانی سید محمد باقر(1374) ترجمه تفسیر المیزان، قم، دفتر انتشارات اسلامی جامعۀمدرسین حوزه علمیه قم، چاپ پنجم

-مهریار(بی تا) فرهنگ ابجدی

-نجفی، محمد حسن (بی تا) جواهر الکلام، بیروت، دار احیاء التراث العربی

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان