برای قرنها کنجکاوی درباره کارکردهای زیستی و ماورایی خون، انرژی لازم برای خلق سوءتفاهمهای خطرناک و کشفیات انقلابی را فراهم آورده است. اگرچه دانش کنونی ما در خصوص شیوه عملکرد خون بسیار پیچیدهتر از هر زمان دیگری در تاریخ است؛ اما در شناخت ماهیت آن هنوز در قدم اول باقی مانده و شاگردی میکنیم.
مطالب مرتبط:
تاریخچه خواندنی خون – بخش اول
تاریخچه خواندنی خون – بخش دوم
تاریخچه خواندنی خون – بخش سوم
جورج با دیدن آنچه که آن را«ابزار ضروری خونگیری پزشکی» مینامد، حسابی هیجان زده میشود: زالو. بیش از 600 گونه زالو در دنیا وجود دارد. او مینویسد: «در این میان، همه زالوها خونخوار نیستند و از بین زالوهایی که خون را میمکند، همه آنها حاضر به خوردن خون انسان نمیشوند. بسیاری از آنها به گونهای تکامل یافتهاند که منابع غذایی بسیار خاصی داشته باشند. یکی از انواع بیابانی آن در بینی شتر زندگی میکند. برخی گونهها هم از خفاش تغذیه میکنند. برخی هم خون قورباغه و همستر می نوشند.» وی سپس به توضیح برخی شواهد از اولین استفادههای انسان از زالو میپردازد. نقاشیهای روی دیوار یکی از اهرام مصری 3000 ساله، خدای هندی درمانگر (دانوانتاری)را به تصویر میکشد. این خدا اغلب یک زالو به همراه دارد.
سپس جورج از بازدید شرکت Biopharm، یکی از پرورشدهندگان امروزی زالو در ولز صحبت میکند. زالوهایی که اینجا پرورش مییابند، در جراحی کاربرد دارند. این زالوها «از گروه کرمهای حلقوی چند قطعه، آب شیرین، مکنده خون، با 10 معده، 32 مغز و 9 جفت بیضه هستند و به چند صد عدد دندان نیز مجهز هستند.» جورج زالوها را با تانکر حمل سوخت مقایسه میکند که «بخش عمده آن فضای ذخیرهسازی است. یکی از پرورشدهندگان بیوفارم میگوید اندام حیاتی زالوها در سطح بدنشان قرار دارند. وی می افزاید که یک زالو هنگام تغذیه میتواند 5 برابر وزن بدنش خون بمکد. اگر هم زالوی کوچکی باشد، ممکن است وزنش 8 برابر شود. البته به لطف این حجم از ذخیره سازی، یک زالو پس از وعده غذایی تا یک سال مشغول هضم آن خواهد بود و نیازی به غذا ندارد. گزش این کرم بسیار کارآمد و موثر است و میزان آسیب آن به پوست بسیار کمتر از آن چیزی است که انتظار میرود و اثر آن حتی از یک نیشتر چاقوی جراحی هم کمتر است. زالو بلافاصله پس از گزیدن، ماده بیحسی درون بزاقش را به بدن طعمه تزریق میکند تا میزبان احساس درد کمتری داشته و راحتتر به تغذیه میهمان تن در دهد.
و البته امروزه در طب مدرن و به خصوص در جراحی پلاستیک زالو کاربرد فراوانی یافته است. در اینجا زالوها میتوانند پس از عمل جراحی در تخلیه بافت متورم مفید باشند.
متخصصان خونشناسی به تازگی دریافتهاند که استفاده از درمان با خونریزی به روش حجامت میتواند در درمان بیماری پلی سیتمی ورا موثر واقع شود. این بیماری حالتی نادر در بدن است که مغز استخوانهای فرد بیش از میزان نیاز سلول قرمز میسازند. آنها همچنین دریافتهاند که حجامت میتواند در کاهش تولید آهن در بدن هم موثر واقع شود. تولید بیش از حد آهن در سلولهای خونی می تواند باعث بیماری هموکروماتوز گردد. البته باید گفت که بسیاری از فوایدی که مردم در قدیم به خونگیری ربط میدادند، احتمالا باید در دسته اثر پلیسبو یا دارونما قرار گیرند. البته این دستهبندی را درباره بسیاری از درمانهای پیچیده امروزی هم میتوان به کار برد و آنها را اثر دارونما دانست!
در دوران پیشا-مدرن خون نه تنها هدف درمانی بوده، بلکه یک دارو هم محسوب میشده. ریچارد ساگ در کتاب مشهور «مومیاییها، آدمخوارها و خونآشامها» ردپای اعتقاد به قدرت شفابخش خون را تا رم باستان دنبال کرده است. در دستنوشته ای منتسب به پلینیوس، وی یکی از صحنههای نبرد در کولوسئوم را به تصویر میکشد:
مرد به آرامی همچون یک فرشته مرگ کنار جنگجویی نشست که صورت و گلویش در نبرد گلادیاتوری پاره شده بود. و شروع به نوشیدن خون تازه از گلوی جنگجوی شکست خورده کرد. چرا؟ … زیرا از بیماری صرح رنج میبرد و خون تازه درمانی شناخته شده و مرسوم برای بیماری مرموزش بود.
همزمان با حکمرانی کنستانتین، اولین امپراطور مسیحی، نبردهای گلادیاتوری در قرن چهارم رو به افول گذاردند. اما مصرف خون انسان همچنان ادامه یافت. منبع تامین این خون هم، از گردن مجرمان محکوم به اعدام بود. ریچارد ساگ در کتاب خود اشاره میکند طبق گزارشهای باقی مانده از قرون وسطی، در آلمان و سوئد و دانمارک بیماران خون داغ و تازه را چند ثانیه بعد از بریدن سر محکوم مینوشیدند. گفته میشود در سال 1483 لویی یازدهم پادشاه فرانسه که یک متعصب مذهبی روانپریش بود، در وعدههای غذایی خود خون تازهای مینوشید که از کودکان سالم تامین میشد. این عمل وی تلاشی بیهوده برای جلوگیری از مرگ قریبالوقوعش بر اثر جذام بود. گفته میشود در سال 1492 هنگامی که پاپ اینوسنت هشتم در حال مرگ بود، از پزشک یهودیش خواست خون سه پسر را از بدنشان خارج کرده و برایش بیاورد. زیرا امیدوار بود اینگونه به بخشی از انرژی جوانی آنها دست پیدا کند. البته بسیاری از تاریخنگاران پزشکی معتقدند که این داستان واقعیت ندارد و تهمتی در راستای یهودیستیزی است.
کیمیاگران هم مزایای خون را از نظر عناصر کلاسیک توضیح میدادهاند. خون دارای «هوا» است که هنگام جداسازی میتوان از آن در درمان صرع و میگرنها بهره برد. «آب» آن مقوی قلب و اختلالات عصبی است. و بسیار نیرومندتر از همه «آتش» است که میتواند در لحظات آخر فرد رو به موت را احیا کند. خون همچنین تقویت کننده قوای جنسی است و کیمیاگران عصاره آن را استخراج میکردهاند. آنها به بیماران وعده میدادند که این عصاره منتج از خون «فرد سالخورده را قدرتمند و عاشق میسازد و توان جنسی را برای مدتها حفظ میکند.» در انگلستان قرون وسطی، راهبان شیوههای کیمیاگری ویژهای را با جزئیات ثبت کردهاند که «عناصر» را از خون استحصال میکرده است:
خون انسان را درون بطری شیشهای ریخته و آن را برای 40 روز در سیاهچال نگه میداریم. آنگاه آن را بیرون آورده و درون ظرف مسی حرارت میدهیم… سپس آن را برای یک شبانه روز کنار میگذاریم تا سرد شود. سپس بخشی را که روی ظرف جمع شده جدا کرده و بیرون میریزیم… آنگاه باقیمانده آن را درون ظرف شیشهای بالون مانندی میریزیم و با فیلتری تقطیرش میکنیم. پس از آنکه یک بار تقطیر و تصفیه شد، آن را با مقدار مساوی آب گرم مخلوط میکنیم. آنگاه این مخلوط را با استفاده از انبیق تقطیر میکنیم. آبی که به دست میآید، بهترین آب دنیا برای التیام جراحات است.
حتی تا اوایل انقلاب علمی هنوز چنین عقایدی ادامه داشتند. رابرت بویل، شیمیدان انگلیسی قرن هفدهم (کسی که قوانین اصلی حاکم بر رفتار گازها را فرمولنویسی کرد)، تلاشهای کیمیاگری فراوانی برای جداسازی «روح خون» از آن و تولید اکسیر انجام داده است.
اما شروع داستان علمی خون چگونه بود؟