به گزارش خبرنگار مهر، نشست نقد و بررسی کتاب «شهروند شهرهای داستانی:نقد و تحلیل آثار و زندگی محمدعلی جمالزاده» نوشته «حسن میرعابدینی» با حضور نویسنده، محمدرضا گودرزی، محمد هاشم اکبریانی و شهرام اقبالزاده در دفتر انتشارات دنیای اقتصاد برگزار شد.
حسن میرعابدینی منتقد ادبی و پژوهشگر ادبیات داستانی معاصر ایران در ابتدای این نشست با اشاره به اهمیت بررسی سیر تاریخی داستاننویسی گفت: «آنچه که در مجموعه کلاسیکهای ادبیات معاصر در نظر من بود، نویسندگانی بودند که منتقدان درباره آنها به اجماعی رسیده باشند و نادیده گرفته نشدهاند و آثارشان واکنشهایی برانگیخته و هنوز کتابهایشان تجدید چاپ میشود.»
میرعابدینی درباره شاخصهایی که میتواند یک نویسنده معاصر را خوشنشین قفسه کلاسیکها بکند، گفت: در واقع آنها نویسندههایی هستند که به قول بهرام صادقی نوشتن را سرنوشت خودشان میدانستند. با همین تعریف اولین کتاب این مجموعه را به جمالزاده اختصاص دادیم، به دلیل اینکه او آغازگر شیوه تازهیی در روایتگری ایرانی است و روایتگری هر ملتی نشاندهنده نوع نگاه ملت به زندگی به تاریخ و هستی است و نویسندهای که بتواند به این شیوهها تغییرات چشمگیری بدهد نویسنده قابل اعتنایی است.
وی ادامه داد: قصد من در این مجموعه این است که یک نگاه تازهای به زندگی و آثار نویسندگانی که برمیگزینم بیندازم. متاسفانه ما عمدتا کلیشه میسازیم و بعد در این کلیشهها چرخ میزنیم. خیلی از منتقدان جمالزاده را نخوانده رد کردهاند یا از روی دست هم نوشتهاند و تکرار کردهاند که جمالزاده تنها در «یکی بود، یکی نبود» ارزش دارد و بنابراین ما میتوانیم برای او محلی از اعراب نداشته باشیم. اما واقعیت این است که جمالزاده در دوره خودش زیر سایه هدایت قرار گرفت و چنان که باید دیده نشد و از سوی دیگر تحت تاثیر نقد چپگرای دهه سی و چهل و تا کمی بعد از آن ارزشهای فکری و زبانی و فرمی او دیده نشد. نمیدانم چقدر به این هدف رسیدهام اما قصدم در این مجموعه بازنگری درباره این نویسندههاست. برای رسیدن به این نگاه سعی کردهام هر آنچه تا امروز درباره این نویسندهها نوشته شده را ببینم و درعینحال تلاش کردهام به زندگی و زمانه نویسنده هم در این نگرش توجه کنم. ما به دلیل برداشت غلطی که از نظریه مرگ نویسنده داریم فکر میکنیم این یعنی قتل نویسنده و هر کسی که درباره زندگی نویسنده صحبت کند یک کار غیرمدرن انجام میدهد. در صورتی که نوشتن زندگینامه نویسنده در فرم ادبی مدرن در کشورهایی با ادبیات مدرن شیوه ادبی پذیرفته شدهای است. به دلیل آنکه در این جوامع فردیت و تشخص فردی اهمیت بیشتری دارد. با همین رویکرد در این مجموعه به زندگی و زمانه نویسندهها توجه خواهم کرد، چرا که معتقدم با دانستن این پیشزمینهها به فهم ادبی درستتری دربارهی او خواهیم رسید.»
میرعابدینی درباره گروههای هدفی که این مخاطب این مجموعه هستند هم گفت: «به تعبیر آقای شهرام اقبالزاده مخاطبان این مجموعه همه سالان هستند، جوانانی که میخواهند داستان بنویسند یا سیر ادبیات را دنبال کنند، بیش از هر چیز لازم است ارتباطی را که با گذشته داستاننویسی دیروز و امروز وجود دارد، برقرار کنند.»
بازنمایی یک دوران از خلال بازخوانی جمالزاده
دیگر سخنران معرفی و بررسی جلد اول از مجموعه کلاسیکهای ادبیات معاصر، محمدرضا گودرزی داستان نویس، منتقد و مدرس بود. او درباره این کتاب گفت: «اهمیت جمالزاده بیش از همه به دلیل این است که او را باید بنیانگذار داستان جدید ایرانی بدانیم. دیگر اینکه تلفیق قصه و داستان به معنای مدرن آن در آثار او اتفاق میافتد که در زمانه خودش تازگی داشت. نثر راحت و انعکاس زبان مردم همعصر نیز از ویژگیهای دیگر جمالزاده است که میرعابدینی به دقت و با زبانی موجز به همه اینها پرداخته است.»
نویسنده مجموعه داستان «رویاهای بیداری» با اشاره به اهمیت نقد اجتماعی در داستانهای کوتاه جمالزاده گفت: «میرعابدیی در این کتاب داستانهای جمالزاده را به دلیل نقد اجتماعی و بازنمایی قشرهای خاص هم قابل اعتنا میداند. این ویژگی است که هنوز داستانهای او را قابل اعتنا میکند. ارزش مطالعات فرهنگی بر روی آثار جمالزاده هم از جمله ویژگیهایی است که آقای میرعابدینی در این کتاب به آن پرداختهاند. در سه چهار دههی اخیر در کشورهای پیشرفتهای همچون آمریکا هر اثر ادبی را بستری برای شناخت آن جامعه میدانند و راهی برای مطالعات فرهنگی، از این منظر آثار جمالزاده بسیار ارزشمند هستند. بهخاطر اینکه برهه زمانی و گرایشهای فکری روزگارش را میتوان در داستانهای جمالزاده یافت.»
جای خالی آثار پژوهشی در ایران
محمدهاشم اکبریانی نویسنده و روزنامهنگار نیز در این نشست به ویژگیهای مجموعهای که حسن میرعابدینی در انتشارات دنیای اقتصاد آغاز کرده اشاره کرد و گفت: «باید قدر این کتاب را دانست، در جامعه ما کارهای پژوهشی خیلی زیادی انجام نمیشود و ما شاهد آثاری که به شکل همهجانبه به بررسی ادبیات بپردازند نیستیم و آثاری که با رویکردی علمی برهههای تاریخی ادبیات را تبیین کنند، در واقع انگشت شمارند. متاسفانه نقدهای مفصل همچنان گرفتار ایدئولوژیهای خاص هستند و به سمت و سویی میروند که نمیتوان نام نتیجه را پژوهش گذاشت و بیشتر اعلامیهای جانبدارانه به حساب میآیند. اما نتیجهای که در کتاب حاضر آقای میرعابدینی پیش رویمان گذاشته حائز ویژگیهایی است که به این اثر جنبهای علمی میبخشد و تازه در برخورد با چنین رویکردی است که متوجه جای خالی چنین پژوهشهایی میشویم. نویسنده کتاب حاضر در جلد اول این مجموعه سراغ محمدعلی جمالزاده رفته است، آفریننده نوع جدیدی از ادبیات در ایران، نویسندهای که بعد از او دیگران بسیاری از تحت تاثیرش نوشتند. در کتاب شهروند شهرهای داستانی با اثری جامع روبرو هستیم که با وجود حجم کمی که دارد از زوایای مختلف به بررسی محیط پیرامون این نویسنده پرداخته، زمانهای که او در آن میزیسته را برایمان ترسیم کرده است و نشان داده که نویسنده تک ساحتی نیست و پیرامونش تا چه اندازه در دنیای داستانیاش تاثیر داشته. میرعابدینی ما را با کودکی که انقلاب مشروطه را به چشم میبیند، نوجوانیهایش پای صحبتهای سیاسیون میگذرد و در همان روزگار خبر قتل پدرش را میشنود، مهاجرت میکند در شهرهی مختلفی از جهان زندگی میکند و در نهایت تاثیراین گذر تاریخ و تجربه را در داستانهایش منعکس میکند، همه در کتاب ترسیم شده است. آنچه در این اثر با آن روبرو هستیم گونهای از جامعهشناسی ادبیات است، پژوهشی که از دل آن روابط و ساختارهای جامعه و اقتصاد و سیاست یک دوران پیش چشممان زنده میشود و از دل آن داستانی بیرون میآید.»
اکبریانی دبیر مجموعه تاریخ شفاهی ادبیات ایران و نویسنده رمانهایی همچون« کاش به کوچه نمیرسیدم» به ویژگی دیگری در این کتاب اشاره کرد و گفت: «بیطرفی و بهرهگیری از روشهای علمی به این اثر غنای چشمگیری بخشیده است، در کتابنامه شهروند شهرهای داستانی در حین این پژوهش به 38 کتاب مرتبط مراجعه کرده است و آرا و نظراتی که در رد یا تائید جمالزاده مکتوب شدهاند از نظر گذرانده است. این کتاب و مجموعه میتواند خلا بزرگی را در سیرپژوهش و آشنایی با آثار پیشگامان داستاننویسی مدرن ایرانی پر کند.»