شاید دلهرهآورترین جنبهی جنگ مواد مخدر آمریکا، روند تکراری آن باشد که سه یا چهار دهه ادامه داشته است. جبهههای جغرافیایی یکی پس از دیگری میآیند. به زیر کشیدن یک کارتل یا حکومت دولتهای موقت، راه را برای آمدن دیگری باز میکنند. ماری جوآنا تبدیل به کوکایین میشود، و کوکائین پس از مکث بسیار کوتاهی تبدیل به مخدر دیگری میشود.
همچنین بخوانید:
بررسی درام کرهای Mr. Sunshine
در تمام این روند، اعمال قانون قابل اغماض است، دولتها ناتوان باقی ماندهاند، و مقامات آمریکایی جانبگیریهایی میکنند و تصمیمهایی میگیرند که هرگز جریان مواد مخدر فرای مرزها را به طور کامل متوقف نمیکند.
این مساله به شدت به نفع «نارکوها» از شبکهی نتفلیکس تمام شده است، سریالی که با گذشت هر فصلش تحسینبرانگیزتر میشود، نه لزوما به خاطر بهتر شدنش، بلکه به خاطر ادامه دادن به پرداختن به ترکیب تنوع و تکرار منحصر به فردی که در چالش انتخاب شدهاش دارد.
پس از دو فصل که تمام و کمال به نقشآفرینی وگنر مورا از پابلو اسکوبار و کارتل مدلین در کلمبیا تعلق داشت، «نارکوها» جهتگیری بر اساس وقایع تاریخی را در پیش گرفت و اجازه داد شخصیت اسکوبار بمیرد و استیو مورفی با بازی بوید هولبروک را جا گذاشت، و تمرکز خود را به خاویر پنیا با درخشش پدرو پاسکال تغییر داد، که حالا تلاش میکند کسی که به آقای کالیفرنیا معروف است را به زیر بکشد.
پس از فصل سوم که از جنبههای بسیاری رضایتبخشتر از فصلهای پیش از آن بود، تیم «نارکوها» به این نتیجه رسید که قرار دادن پنیا، که یک مامور مبارزه با مواد مخدر در دنیای واقعی است، در موقعیتهایی که خود او در واقعیت بخشی از آنها نیست بیمعنی است، و فصل چهارم با عنوان گسترشیافتهی «نارکوها: مکزیک» در ادامه میآید. ممکن است اکشن آن به مکزیک منتقل شده باشد، و شخصیتهای جنایی و اعمال قانون جدیدی را شاهد باشیم، اما تقابلها، ساختار و حس عمومی آن همانند گذشته است.
نتیجه، فصلی است که طی پنج قسمت اول خود به قدری شخصیتها و چهرههای جدید معرفی میکند که خستهکننده نباشد، و در عین حال به شکل موفقیتآمیزی ذات و طبیعت «نارکوها» خود را حفظ کند.
این سریال ابتدا در سال 1985 روایت مختصری از دزدیده شدن مامور مخفی مبارزه با مواد مخدر، کیکی کامارنا (با بازی مایکل پنیا) دارد، سپس نشان میدهد که کیکی سالهای خود را چگونه در مکزیک صرف نظارت بدون قدرت برای نیروی مبارزه با مواد مخدر جوان میکند. ما مرزهای حوزهی استحفاظی کیکی و تعاملاتش با همکارانش را میبینیم، از جمله جیمی (با بازی مت لچر که تعهد عجیبی در به دست آوردن لهجهی جنوبی به خرج داده است)، کنپ (با بازی لنی جیکوبسن، که تعهدش را در سیبیلش میتوان دید) و بوچ (با بازی آرون استتن، که ویژگی کلیدی خاصی را بلافاصله به ذهن القا نمیکند). کیکی با دیدن فرصت در ظهور سازمان جنایی جدیدی در مکزیک، تنها میخواهد تفاوتی ایجاد بکند.
ظهور این سازمان جنایی جدید، به سبک همیشگی «نارکوها»، با داستان مامور مبارزه با مواد مخدر موازی شده است، در حالیکه فلیکس گالاردو با بازی دیهگو لونا رای میبینیم که از یک فروشندهی علف خرده پا در سینالوآ شروع کرده و به کمک پرورشدهندهی جوان ماری جوآنا، رافا (با بازی تنوک هوئرتا) و دان نتو (با بازی شگفتانگیز واکین کوسیو) به سرعت پیشرفت میکند. فلیکس مرد آیندهنگری است، و رویای متحد کردن گروههای جدا جدای مکزیک و تشکیل شبکهای گسترده از تولید، پروسس، و انتقال مواد مخدر از مکزیک به ایالات متحده را دارد. چنین ساز و کار منسجم همان چیزی است که آمریکاییهای از خود راضی فکر میکنند مکزیکیها از آن ناتوان هستند، و فلیکس بهترین کسی است که میتواند این باور غلط را در هم بشکند.
با وجودیکه نتفلیکس «نارکوها: مکزیک» را بیشتر به عنوان یک اسپینآف معرفی میکند تا ادامهی سریال اصلی، خط زمانی آن در امتداد چیزی است که در فصلهای قبل تماشا کردیم و قسمتهای بعدی نقاط را به شکلی مستقیم و لذتبخش به هم وصل میکنند.
این فصل نگاه رو به جلویی هم دارد، داستان کیکی و فلیکس در هم تنیده میشود، و در عین حال صحنههای جالبی از حضور کارتل خرده پایی که همه “چاپو” خطاب میکنند به وجود میآید.
این مطلب برگرفته از نوشتهی دنیل فینبرگ در وبسایت هالیوود ریپورتر بود.
حال به بررسی نظر سایر منتقدین میپردازیم:
رابرت رورک Robert Rorke ؛ نیویورک پست New York Post
«نارکوها: مکزیک» شما را مشتاق برای تماشا نگه خواهد داشت. پنیا با چشمان خشن و تیره و تمرکز شدیدش انتخابی عالی برای بازی در نقش کیکی است، که خط سیرش شروع کنندهی جنگ مدرن مواد مخدر بین آمریکا و مکزیک است. گالاردو، با نقشآفرینی بازیگر مکزیکی دیهگو لونا، حس و حال کاملا متفاوتی با مورا دارد — او به آرامی راه میرود و حرف میزند اما کار خود را به راحتی در دنیای زیرزمینی مکزیک راه میاندازد و به سرعت ارزیابی میکند که همپیمانان واقعی او چه کسانی هستند. او وقتی تیمش را تشکیل میدهد، مرد جوانی به نام واکین را انتخاب میکند. وقتی به او میگویند که افراد زیادی به همین نام در تیم هستند، گالاردو از او میپرسد: “دیگر چه اسمی داری؟” او جواب میدهد: “چاپو”
بله، ال چاپو (واکین گوزمن) که در حال حاضر در بروکلین در حال محاکمه است، به عنوان مرد جوانی با بازی آلخاندرو ادا نقشآفرینی شده است، و چنان دیدنی به تصویر کشیده شده است که حتی «برکینگ بد» به پای آن نمیرسد.
برایان لوری Brian Lowry ؛ سیانان CNN
نتفلیکس سریالهای پر زرق و برق زیادی دارد اما هیچکدام به پای «نارکوها» نمیرسد، که در چهارمین فصل خود تحت عنوان «نارکوها: مکزیک» به دورهی جدیدی وارد میشود. این سریال مانند گذشته اعتیادآور است، و با پرداختن به تاریخ غمانگیز جنگ مواد مخدر، درامی گیرا و هوشمندانه را به نمایش درمیآورد که نشئگی خاص خود را دارد.
الیسون کین Allison Keene ؛ کلایدر Collider
با وجودیکه قسمتهای آن کمی طولانی هستند (هر یک حداقل یک ساعت هستند)، اما ریتم آن مناسب است؛ به لحاظ تاریخی مخاطب ممکن است نتیجه را بداند اما جذابیتهای آن، و عدم قطعیتهایی که «نارکس: مکزیک» در داستان خود وارد میکند به قدری هستند که داستان همیشه گیرا و جذاب باقی بماند. در ابتدای فصل به مخاطب یادآوری میشود که جنگ مواد مخدر داستانی بدون پایان است. اما برای افرادی که درگیر و دخیل در آن هستند، زمانی فرا میرسد که نمیتوانند به اندازهی لازم هوشمندانه فکر و عمل کنند. سرانجام همه شکست خواهند خورد.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
2