سرویس سیاست مشرق - «وبلاگ مشرق» خوانشی روزانه در لابهلای اخبار و مطالب رسانههای کشور است. ما درباره این خوانش البته تحلیلها و پیشینههایی را نیز در اختیار مخاطبان محترم میگذاریم. هر روز 07:30 با بسته ویژه خبری-تحلیلی مشرق همراه باشید.
***
آیا معاریف چپ به دنبال براندازی هستند؟
«تحریم خاموش انتخابات» بهخاطر منافع ملی!
«حسن رسولی»، عضو شورایعالی سیاستگذاری اصلاحطلبان و عضو شورای شهر تهران طی اظهاراتی در مصاحبه با روزنامه آرمان ملی ضمن پیشبینی کاهش مشارکت در انتخابات آتی! اظهار کرده است:
«من شخصا فکر میکنم که صحبت از تحریم بهصورت مطلق و حضور در انتخابات تحت هر شرایطی سنخیتی با مرام اصلاحطلبی و منافع ملی ندارد. در هر حوزه انتخابیهای از 206 حوزه انتخابیه سراسر کشور که کاندیداهای اصلاحطلب و رای آورمان تایید صلاحیت شوند تلاش خواهیم کرد که از مردم عزیز و طرفداران اصلاحات دعوت کنیم که حداکثر مشارکت را داشته باشند. در حوزههایی که ما نامزد نداشته باشیم امکان ترغیب مردم برای شرکت فراهم نیست. بیش از این در جهت افزایش مشارکت اختیار و مسئولیتی متوجه اصلاحطلبان نخواهد بود.»
او در بخش دیگری از این مصاحبه همچنین میگوید:
«باید توجه داشته باشیم که اگر از مسئولیت ملی و عمومی اصلاحطلبان در قبال مسائل مبتلا به کشور صحبت میکنیم پیشاپیش باید به این سوال پاسخ دهیم که اساسا در منظومه مراجعی که تصمیمات مهم و استراتژیک میگیرند سهم اصلاحطلبان چقدر است؟ گرچه بهنظر من این سهم در مقایسه با ظرفیتی که در اختیار جریان اصولگرا و مجموعه اختیاراتی که در ید و اختیار نهادهای انتصابی است چندان قابل توجه نیست. ولی به هر حال به هر میزان اصلاحطلبان در حد 30 تا 35درصد برای نهادهای انتخاباتی راه یافتهاند. یعنی امروز حدود یک سوم نیروهای پارلمان نیروهای اصلاحطلب هستند. در برخی از کلان شهرها 100 درصد اعضای شورای شهر اصلاحطلب هستند، دولت بهصورت ترکیبی و هیبریدی اصلاحطلب، اصولگرا و اعتدالگراست!»[1]
*بخش نخست اظهارات رسولی ناظر به پروژه «تحریم خاموش انتخابات» از سوی اصلاحطلبان است که فرمان آن نیز چندی پیش از سوی لیدر منزوی این جریان سیاسی صادر شد. [2]
قسمت دوم این صحبتها نیز اکاذیبی ناشی از رویکرد تازه ستاد جریان سیاسی خاص مبنی بر عبور از روحانی، مقصّرتراشی و عدم پذیرش مسئولیت وضع موجود است.
این رویکرد به حدی جهالتآمیز و از روی استیصال طراحی شده است که عوامل آن دقت نمیکنند با این اظهارات تمام آنچه را که جریان چپ طی 14 سال گذشته علیه محمود احمدینژاد گفته است؛ تباه میشود زیرا میشود گفت که احمدینژاد هم مسئول مشکلاتی که خود پدید آورد نبوده و فقط 30 درصد سهم داشته است!
اکاذیب مطرح شده مبنی بر نقش 30 درصدی نهادهای انتخابی همچنین در حالی است که به اذعان تمام کارشناسان کشور، فقط سهم دولت از اجرائیات، منابع و بودجه کشور بیش از 95 درصد است.
قبل از رسولی، علی شکوریراد، دبیر کل حزب اتحاد ملت نیز طی اظهاراتی که گفته شد در مقابل وزیر کشور مطرح شدهاند؛ نظیر همین اکاذیب را بر زبان رانده و تأکید کرده بود که70 درصد قدرت و سازوکار فرآیند اداره کشور در اختیار نهادهای غیرانتخابی و 30 درصد در اختیار نهادهای انتخابی است! [3]
با عنایت به آنچه که اصلاحطلبان در سالهای اخیر گفتهاند؛ به نظر میرسد فرایند نشر اکاذیب قرار است نقش دمندگی بر آتش فتنه اقتصادی را ایفا کند.
***
ولایتمدار شدن یک متهم فتنه 88
«حسین مرعشی»، از دستگیرشدگان فتنه 88 به تازگی در بخشی از یک مصاحبه که سایت اعتمادآنلاین آنرا منتشر کرد، گفته است:
«ما باید با صدای بلند اعلام کنیم که محور مدیریت کشور در عرصه داخلی و خارجی رهبری نظام است و دولت، مجلس و قوه قضائیه حتماً باید در هماهنگی با رهبری کارها را پیش ببرند! »[4]
*چیزی که مرعشی فریاد کرده، نه ولایتمداری که "مظلومیت رهبری نظام" است...
مظلومیت رهبری که در انتخاب مردم هیچ دخالتی جز دفاع از رأی آنها نداشت، در پیشا انتخابات شرایط رئیسجمهور کارآمد و اصلح را برشمرد و پس از انتخابات سال 92 نیز نه تنها اوامر و نواهی او پیرامون لزوم توجه به ظرفیتهای داخلی و امید نبستن به برجام رعایت نشد بلکه در مقابل چشم او از خطوط قرمز کشور عبور شد، به جواسیس مدال داده شد، دستور 9 بندیاش پیرامون برجام زیر پا گذاشته شد و تأکیداتش پیرامون لزوم کار و مدیریت جهادی و عدم بزرگنمایی از تحریمها نیز با صحبتهایی مثل توانایی نظارت بر قیمتها را نداریم، گرانی گوشت تقصیر تحریم است و اختیار کافی نداریم! مواجه شد.
آقای مرعشی توضیح بدهد که از کجای این فرایند ملموس، محور بودن مدیریتی رهبری را فهم کرده است و بعد از 6 سال آزگار تأکید بر سازش و لزوم مصالحهای فراهستهای با آمریکا؛ چگونه از محور بودن رهبری سخن میگوید؟
جالب آنکه مرعشی حتی شاگرد بیانات رهبری هم نیست و تأکیدات علیالدوام ایشان مبنی بر اینکه دخالتی در کار دولت ندارند، دولت دارای حد وسیعی از اختیارات منحصر به فرد است و ولایت فقیه یک «مدیریت کلان ارزشی» است را هم نمیشنود.
مرعشی همچنین به مخاطبان خود توضیح نمیدهد که اگر قرار بود رهبری مسئول اوضاع کشور و به اصطلاح محور مدیریت تمام کارها باشند پس اساساً چرا انتخابات برگزار شود و چرا اصلاحطلبان برای قالب کردن گزینههای انتخاباتی خود به «تَکرار میکنم» روی آوردند!؟
اما این ولایتمداری و مجاهد شنبه شدن اصلاحطلبان بیدلیل نیست...
آنها که در روزگار تأکیدات رهبری بر لزوم توجه به ظرفیتهای داخلی و امید نبستن به برجام؛ از این میگفتند که باید زبان جهان را فهمید، آمریکا دیگر قصد براندازی ندارد، در حال مصالحه فراهستهای با آمریکا هستیم و اروپاییها میخواهند به ما کمک کنند؛ اکنون سرشان به سنگ خورده است اما به جای عذرخواهی از این راه دردناک طی شده و اشاره به مثبتات رقبای سیاسی خود؛ تصمیم به «مقصّرتراشی» گرفتهاند و قصد دارند رهبری نظام را مقصّر اوضاعی جلوه دهند که خود پدید آوردهاند.
پروژهای شوم که اگر با روشنگری خواص کشور مقابل نشود، بسا که به عنوان هیزم «فتنه اقتصادی» نیز عمل کند.
برخی محافل تحلیلی در روزهای قبل از توافق موقت ژنو در سال 92 تأکید کرده بودند که هدف اعضای ستاد مشترک اصلاحطلبان و دولت توافق با آمریکاست و آنها به این توافق خواهند رسید اما شکست خواهند خورد و در روزگاری نه چندان دور تقلا خواهند کرد تا تقصیر این توافق بیدستاورد و همه مشکلاتی که پدید آوردهاند را به گردن رهبری بیاندازند.
پیش از مرعشی، علی ربیعی، سخنگوی دولت نیز طی اظهاراتی در یک فنّ بد آشکار! اینطور گفته بود که ما همراهی میکنیم تا «آقا مشکلات را حل کند»! [5]
چند سال قبل از این، ابراهیم اصغرزاده، از چپهای عصیانگر اردوگاه اصلاحات طی صحبتهایی خطاب به رئیس جمهور تأکید کرده بود: روحانی نباید برجامش را به گردن رهبری بیاندازد. [6]
***
احمد مسجدجامعی به آلزایمر حادّ مبتلی شد!
دو شهیدی که اصلاحطلبان با آنها دشمناند
«احمد مسجدجامعی»، فعال چپ و عضو شورای شهر تهران که در میان اصلاحطلبان به فرهیختگی، کتابخوانی و آشنایی کامل به تاریخ شهر تهران مشهور است؛ طی یادداشتی در شماره دوشنبه گذشته روزنامه دولتی ایران، به بهانه سالروز صدور فرمان مشروطیت (14 مرداد) به تشریح تاریخ مشروطه از نگاه خود پرداخت.
او در این یادداشت ضمن اشاره اجمالی به نهضت مشروطه، به شرح گفتهها و شکایات برخی از رجال مشروطهخواه پیرامون شاه و مردم میپردازد و همچنین از این میگوید که «مشروطهخواهان اعتدالی»! جبهه را خالی کردند و این سبب حضور تندروها شد.
مسجدجامعی در این یادداشت که مشحون از کنایه انداختن به فهم عمومی مردم است، بر وجود رسوبات سلطنت در باور مردم نیز تأکید میکند و همچنین از رجال نامی عصر مشروطه مثل طباطبایی سنگلجی، مظفرالدین شاه، مرحومان بهبهانی و طباطبایی، کسروی، مازندرانی و... نیز نام میبرد.
او در خاتمه هم مینویسد که «وطن» پس از تمام دستاوردهای مشروطه مجدداً به استبداد بازگشت. [7]
* مسجدجامعی تلاش کرده وقایع عصر مشروطه را بدون شهید شیخ فضلا... نوری، فعالیتهای او و بر دار شدنش توسط مشروطهخواهان سکولار برای مردم تعریف کند.
و آیا این رفتار و فراموشی عجیب و حذف مهمترین بخش تاریخ مشروطه از جانب کسی که به کتابدانی و تاریخخوانی مشهور است، رواست!؟
پیرامون کنایههای مسجدجامعی به جامعه که از رسوبات همیشگی کنایههای اصلاحطلبان به مردم است نیز بیان این نکته ضروریست که این عنصر چپ همانند سایر همقطاران خود شرم میکند که از «نهضت تنباکو» که نماد فهم ملی و بصیرت دینی مردم ایران است یاد کند.
نهضتی که در همه تواریخ از آن با عنوان مقدمه انقلاب مشروطه یاد میشود اما چپ ایرانی همانطور که دچار ضدیتی گفتمانی با امیرکبیر و شیخفضلا... نوری است با این مقوله نیز در مواجهه و مقابله قرار دارد تا شاید بتواند نقش دین و فهم عمومی مردم ایران را در حافظه تاریخ ایران بخشکاند و در ادامه نیز اینطور القا کند که انقلاب 57 نیز انقلابی از روی فهم و بصیرت مردم نبوده است.
پیش از این و چند سال قبل بود که صادق زیباکلام، دیگر چهره جریان چپ نیز طی اظهاراتی درباره امیرکبیر، این شهید تاریخ ایران را فردی مغرور و خشن نامیده بود. [8]
در کنار این افراد، محمود سریعالقلم، فردی که گفته میشود مشاور رئیسجمهور روحانی نیز هست در کتاب «اقتدارگرایی در عهد قاجار» خود اشاره دارد که اسلام کسانی مثل شهید شیخفضلالله نوری، اسلامی عقب مانده است که توانایی تطابق با لیبرالیسم بعنوان دروازه ورود به وادی پیشرفت را ندارد!
***
1_ http://www.armanmeli.ir/fa/print/main/266018
2_ mshrgh.ir/976402
3_ mshrgh.ir/981243
4_ https://etemadonline.com/content/327781
5_ mshrgh.ir/976402
6_ mshrgh.ir/687662
7_ http://www.iran-newspaper.com/newspaper/page/7125/1/518449/0
8_ mshrgh.ir/183734