ماهان شبکه ایرانیان

در مکتب تفسیر امام محمد باقر علیه السلام (۲)

امام باقر(ع) می فرمایند: «نَحْنُ خَزَنَةُ عِلْمِ اللَّهِ وَ نَحْنُ وُلَاةُ أَمْرِ اللَّهِ وَ بنَا فتَحَ الْإِسلَامَ وَ بِنَا یخْتِمُهُ وَ مِنَّا تَعَلَّمُوا؛[۱] ما اهل بیت گنجینه دار علم خدا و متولیان دستورات پروردگاریم؛ چراکه اسلام از خانوادۀ ما آغاز شد و به وسیلۀ ما نیز کامل خواهد گردید، و (علم و دانش را) از ما بیاموزید.»

در مکتب تفسیر امام محمد باقر علیه السلام (2)

امام باقر(ع) می فرمایند: «نَحْنُ خَزَنَةُ عِلْمِ اللَّهِ وَ نَحْنُ وُلَاةُ أَمْرِ اللَّهِ وَ بنَا فتَحَ الْإِسلَامَ وَ بِنَا یخْتِمُهُ وَ مِنَّا تَعَلَّمُوا؛[1] ما اهل بیت گنجینه دار علم خدا و متولیان دستورات پروردگاریم؛ چراکه اسلام از خانوادۀ ما آغاز شد و به وسیلۀ ما نیز کامل خواهد گردید، و (علم و دانش را) از ما بیاموزید.»

بر اساس این حدیث شریف و درک درست از قرآن کریم، بهترین تفسیر، تفسیری است که حضرات معصومین(ع) داشته اند، در بخش اول به 7 مورد اشاره شد در این بخش به نکات دیگری اشاره می شود.

8- خطر بخل و مال پرستی

همان گونه که اهمیت ندادن به نماز، انسان مسلمان را تا آستانۀ کفر می کشاند، مال پرستی و ترک انفاق نیز ممکن است تمام اعمال نیک را تحت الشعاع قرار داده، او را به وادی سقوط سوق دهد.

خداوند می فرماید: (وَ لَا یحْسَبنَ الَّذِینَ یبْخَلُونَ بِمَا ءَاتَاهُمُ اللَّهُ مِن فَضْلِهِ هُوَ خَیرْا لَّهُم بَلْ هُوَ شرَّ لَّهُمْ سَیطَوَّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِ یوْمَ الْقِیامَةِ وَ لِلَّهِ مِیرَاثُ السمَاوَاتِ وَ الْأَرْض وَ اللَّهُ بمِا تَعْمَلُونَ خَبِیرٌ)[2]؛ «کسانی که بخل می ورزند، و آنچه را خدا از فضل خویش به آنان داده، انفاق نمی کنند، گمان نکنند این کار به سود آنها است؛ بلکه به ضرر آنها می باشد. به زودی در روز قیامت، آنچه را نسبت به آن بخل ورزیدند، همانند طوقی به گردنشان می افکنند و میراث آسمانها و زمین، از آن خداست و خداوند، به آنچه انجام می دهید، آگاه است. »

حضرت باقر(ع) در مورد معنای این آیه می فرماید: هر کسی حقوق مالی خود را نپردازد، خداوند آن مال را به طوقهایی از آتش تبدیل می کند، سپس به او گفته می شود: همان طور که در دنیا به هیچ قیمتی این اموال را از خود دور نمی کردی، اکنون آنها را بردار و به گردن خود بیفکن.[3]

یعنی اموال شخص بخیل، در آخرت وزر و وبال صاحب خود شده، وسیله ای برای دخولش در جهنم خواهد شد و سایر اعمال نیک او نیز تحت الشعاع بخل و مال پرستی وی خواهد بود.

9- الگوی سخاوتمندان

قرآن کریم علاوه بر ترویج فرهنگ انفاق، نمونه های کاملی از انفاق گران را نیز معرفی می کند و می فرماید: (اَلَّذینَ ینفِقونَ اَموالَهُم بِالَّیلِ وَ النَّهارِ سِرًّا وَ عَلانِیةً فَلَهُم اَجرُهُم عندَ رَبهِم وَ لا خوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یحزَنون)[4]؛ «کسانی که دارایی خود را در شب و روز می بخشند، پاداش آنها نزد پروردگارشان برای آنان خواهد بود و نه بیمی برای آنان است و نه اندوهگین می شوند.»

امام باقر(ع) در شأن نزول این آیه می فرمایند: حضرت علی (ع) چهار درهم داشت. آن را به ترتیب یک درهم در شب، و یک درهم در روز، و یک درهم پنهان، و درهمی دیگر را آشکارا به نیازمندان بخشید.[5]

پیشوای پنجم (ع) در همین رابطۀ آیه ولایت[6] را نیز تفسیر فرمودند که در آن آیه امیرمؤمنان(ع) به خاطر انفاقِ انگشتر خود در حال نماز، مورد عنایت خداوند قرار گرفت. آری، رهبری امت شایستۀ کسی است که علاوه بر انجام عبادات الهی، با خلوص تمام انفاق می کند و خداوند متعال نیز او را مورد ترغیب و تشویق قرار می دهد.[7]

10- پرسشهای روز قیامت

(وَ لا تَقْفُ ما لَیسَ لَک بِهِ عِلْمٌ إِن السمْعَ وَ الْبصَرَ وَ الْفُؤادَ کلُّ أُولئِک کانَ عَنْهُ مَسْئوُلاً)[8]؛ «از آنچه به آن آگاهی نداری، پیروی مکن؛ چراکه گوش و چشم و دل، همگی مسئولند. »

امام باقر(ع) به نقل از رسول خدا (ص) در بیان معنای این آیه می فرمایند: «لَا یزُولُ قَدَمُ عَبْدٍ یوْم الْقیامَةِ مِنْ بَینِ یدَی اللَّهِ حَتَّی یسْأَلَهُ عَنْ أَرْبَعِ خِصَالٍ: عُمُرِک فِیمَا أَفْنَیتَهُ وَ جَسَدِک فِیمَا أَبْلَیتَهُ وَ مَالِک منْ أَین کسَبْتَهُ وَ أَینَ وَضَعْتَهُ وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَیت؛[9] «روز قیامت، بنده در حضور خداوند، قدم از قدم برنمی دارد، تا چهار چیز را از او بپرسند: عمرت را در چه راهی صرف کردی؟ بدنت را در چه راهی فرسوده ساختی؟ مالت را از کجا به دست آوردی و در چه راهی صرف کردی؟ و از محبت ما اهل بیت.»

انسان با چشم، گوش و دل که بهترین وسیلۀ شناخت و هدایت اند، می تواند عمری پر برکت و بدنی سالم در مسیر حق داشته، و با کسب اموال حلال پیروی از رهبری الهی را تجربه کند.

اگر هر شخصی عمر خویش را در این دنیا محاسبه و نواقصش را رفع کند، و از اعضای بدن خود که به عنوان امانت در اختیار اوست، کاملاً مراقبت نماید تا مبادا در غیر مسیر الهی آن را فرسوده کرده باشد و درآمد خویش را کنترل نموده، از اطاعت ولیّ خدا هرگز غفلت نکند، قطعاً به این سؤالات به راحتی جواب خواهد داد و هرگز به دنبال پندارهای واهی نخواهد رفت و در مسیر علم و یقین عمل خواهد کرد.

البته از میان حواس انسان، اشاره به چشم و گوش به این علت است که اغلب معلومات حسی انسان از این دو طریق حاصل می شود و بقیه تحت الشعاع آنها هستند. همچنین، علاوه بر حواس ظاهری، دل نیز یکی از ابزارهای شناخت حق از باطل است.

11- راز نفوذ در دلها

(وَ أَلْقَیتُ علَیک محَبَّةً منِّی وَ لِتصْنَعَ علی عَینی)[10]؛ «و من محبّتی از خودم بر دل تو افکندم، تا زیر نظر من پرورش یابی.» امام باقر(ع) در مورد این آیه می فرمایند: «وقتی مادر موسی(ع) او را باردار شد، اثر حمل در او آشکار نشد؛ چون فرعون در آن زمان زنان قابلۀ قبطی را موکل بر زنان بنی اسرائیل نموده بود تا از باردار شدن آنها با خبر شوند؛ شنیده بود که از میان بنی اسرائیل مردی متولد می شود که هلاکت او و یارانش به دست وی صورت می گیرد، و لذا فرزندان ذکور را به قتل می رساند و میان مردان و زنان جدایی می انداخت و مردان را زندانی می کرد تا آن فرد متولد نشود.

وقتی مادر موسی(ع) او را به دنیا آورد، به کودک خود نگریست و با اندوه گفت: افسوس که همین حالا تو را به قتل می رسانند. خداوند بر قلب قابلۀ موکل بر او رحمت و عطوفت انداخت و او به مادر موسی گفت: چرا رنگت زرد شده است؟ او گفت: می ترسم پسرم را بکشند. آن زن گفت: نترس! من تولد او را گزارش نمی دهم. و موسی هنگام نوزادی به قدری زیبا بود که هیچ کسی به او نگاه نمی کرد، جز اینکه محبّت او در قلبش قرار می گرفت، همچنان که خداوند تعالی فرمود: (وَ أَلْقَیتُ عَلَیک مَحَبَّةً مِنِّی) پس آن قابله نیز به موسی علاقمند شد.[11]

بنا بر فرمودۀ حضرت باقر(ع) این آیه مشخص می کند که محبوب القلوب شدن، دست خداست، پس اگر بتوانی خدا را راضی کنی، دلها با تو خواهد بود. به عبارت دیگر، هر کسی می خواهد راه موفقیت را به دست آورد و با دیگران به نحو شایسته رابطه داشته باشد و در دلها نفوذ کند، تنها راهش این است که رضایت مالک اصلی دلها را به دست آورد.

تا خدا بنده نواز است به خلقش چه نیازمی کشم ناز یکی تا به همه ناز کنم

12- آزمون زن و فرزند

(یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْواجِکمْ وَ أَوْلادِکمْ عَدُوًّا لَکمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَ إِنْ تعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحیمٌ)[12]؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید! بعضی از همسران و فرزندانتان دشمنان شما هستند، از آنها بر حذر باشید و اگر عفو کنید و چشم بپوشید و ببخشید (خدا شما را می بخشد)؛ چراکه خداوند بخشنده و مهربان است!»

امام باقر(ع) در توضیح این آیه می فرمایند: هنگامی که مسلمانان مکه بنای هجرت گذاشتند، بعضی همسران و فرزندان مانع آنها شدند و با سوگند گفتند: تو را به خدا هجرت نکن! و عده ای می پذیرفتند و می ماندند.[13] برای همین این آیه نازل شد و مردان را از پذیرش این خواستِ همسران و فرزندان که مخالف فرمان رسول خدا(ص) بود، برحذر داشت.

همسر و فرزندی که مانع انجام وظایف الهی شوند، آخرت و بهشت انسان را تباه کنند، چنین همسر و فرزندانی دشمن شمرده شده اند. قرآن هشدار می دهد که فرمان خدا و رسول(ص) را مقدم بر خواست زن و فرزند باید کرد؛ ولی در پی آن با آوردن کلمات عفو و مغفرت، اهمیت مهر و عاطفه در زندگی خانوادگی با همسر و فرزند را مورد توجه قرار می دهد که حتی در چنین موردی که شخص با خانواده اش همفکر نیست، هرگز با خشونت و سختگیری بنیان خانواده را متزلزل نکند و ارتباط عاطفی و اخلاقی با زن و فرزند را فراموش ننماید. لذا در آیۀ دیگری می فرماید: (وَ إِن جَاهَدَاک عَلی أَن تُشْرِک بی مَا لَیسَ لَک بِهِ عِلْمٌ فَلَا تُطِعْهُمَا وَ صَاحِبْهُمَا فی الدُّنیا مَعْرُوفًا)[14]؛ «و هرگاه پدر و مادرت تلاش کنند که تو چیزی را همتای من قرار دهی که از آن آگاهی نداری (بلکه می دانی باطل است)، از ایشان اطاعت مکن؛ ولی با آن دو در دنیا به طرز شایسته ای رفتار کن!»

13- معیار شناخت دشمن

با توجه به شأن نزول آیات، معیار شناخت دوست از دشمن، تشویق به کارهای خیر یا مانع تراشی در برابر انجام عمل خیر است. کسی که به خاطر منافع خود، دیگری را از انجام وظایف شرعی خویش باز می دارد، دشمن اوست.

ناگفته پیداست که یکی از موانع مهم اطاعت بی قید و شرط از خدا و رسولش، علاقۀ افراطی به اموال، همسران و فرزندان است. طبق فرمایش امام باقر(ع) در این آیه، خدای متعال به مسلمانان در این زمینه هشدار می دهد.

14- رابطۀ گناه و قطع روزی

(إِنَّا بلَوْنَاهُمْ کمَا بَلَوْنَا أَصحْابَ الجَنَّةِ إِذْ أَقْسَمُواْ لَیصْرِمُنهَّا مُصْبِحِینَ)[15]؛ «ما آنها را آزمودیم، همان گونه که صاحبان باغ را آزمایش کردیم، هنگامی که سوگند یاد کردند که میوه های باغ را صبحگاهان (دور از چشم مستمندان) بچینند. »

بر اساس آموزه های قرآنی، میان گناه و قطع روزی رابطۀ نزدیکی برقرار است. این سخن را امام باقر(ع) در تفسیر آیۀ فوق بیان می فرمایند که: «إِن الرَّجلَ لَیذْنبُ الذَّنْبَ فَیدْرَأُ عَنْهُ الرِّزْقُ! وَ تَلَا هَذِهِ الْآیةَ (إِذْ أَقْسَمُوا لَیصْرِمُنَّها مُصْبِحِینَ وَ لا یسْتَثْنُونَ فَطافَ علَیها طائِفٌ منْ رَبِّک وَ هُمْ نائِمُون)[16]؛ گاه انسان گناهی می کند و روزی او قطع می شود. سپس امام این آیات را تلاوت فرمود: هنگامی که صاحبان باغ سوگند یاد کردند که صبحگاهان میوه ها را بچینند، و اجازه ندهند حتی یک نفر غیر از آنها استفاده کند؛ اما بلایی از سوی پروردگارت - در حالی که آنها در خواب بودند - بر آن باغ مسلط شد و آن را نابود کرد. »

15- سبک زندگی قرآنی

سبک زندگی امام باقر(ع) تفسیر عملی آیات وحی بود. روزی «حَکم بن عُتَیبِة» از دانشمندان برجستۀ عصر امام، برای ملاقات با ایشان به منزل آن حضرت رفت و ایشان را در خانه ای آراسته و زیبا یافت، در حالی که لباسهای نو و رنگین پوشیده بود. حکم از وضع زندگی امام متعجب شده، با شگفتی تمام به آن حضرت و اطاق آراسته اش خیره گشته بود. امام باقر (ع) که افکار حکَم را از نگاهش دریافته بود، پرسید: ای حَکم! نظر تو در مورد این گونه زندگی چیست؟ عرض کرد: برای من زیبنده نیست که در مورد زندگی شما سخنی بگویم و اعتراض داشته باشم؛ اما در میان ما جوانان تازه داماد چنین می کنند. امام فرمود: ای حَکم! قرآن می فرماید: (قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَةَ اللَّه الَّتی أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَ الطَّیبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ قُلْ هِی لِلَّذِینَ ءَامَنُواْ فی الْحَیوةِ الدُّنیا خالِصَةً یوْمَ الْقِیامَةِ کذٰلِک نُفَصِّلُ الاَیاتِ لِقَوْمٍ یعْلَمُونَ)[17]؛ «بگو: چه کسی زینتهای الهی را که برای بندگان خود آفریده ام، و روزیهای پاکیزه را حرام کرده است؟ بگو: اینها در زندگی دنیا، برای کسانی است که ایمان آورده اند (اگرچه دیگران نیز با آنها مشارکت دارند؛ ولی) در قیامت، خالص (برای مؤمنان) خواهد بود. این گونه آیات (خود ) را برای کسانی که آگاه اند، شرح می دهیم!»

سپس حضرت فرمودند: این خانۀ آراسته و لباسهای نو را که می بینی، به این جهت است که من تازه ازدواج کرده ام و این خانه متعلق به همسرم می باشد، و من به احترامش به اینجا آمده ام و لباس زیبا پوشیده ام؛ ولی محل زندگی خودم همان منزل ساده ای است که تو قبلاً دیده ای.[18]

16- تعادل در زندگی

(یسَئلونَک ماذَا ینفِقونَ قُلِ العفوَ)[19]؛ «از تو می پرسند: چه چیز انفاق کنند؟ بگو: از آنچه افزون بر نیاز است.»

تعادل و میانه روی در هر کاری، هرچند کارهای پسندیده و نیک، امری لازم و اجتناب ناپذیر است و افراط و تفریط، امری جاهلانه و غیرعقلانی. به همین جهت امام علی(ع) می فرماید: «فرد نادان را یا تندرو می بینی، یا کندرو.»[20]

حضرت باقر(ع) در تفسیر این آیه می فرمایند: عفو، آن چیزی است که از مخارج سالانه زیادتر باشد.[21] بنابراین، انفاق کردن امری نیک و شایسته است؛ ولی نباید در آن افراط کرد و قبل از اینکه نیاز خود و خانواده اش را تأمین کند، به دیگران ببخشد، مگر در مواردی که با رضایت خانواده اش ایثار و از خودگذشتگی نشان دهد. چنانچه مسلمانان صدر اسلام، به ویژه امام علی(ع) بارها به این خصلت والای انسانی عمل می کردند و قرآن در مورد آنان فرموده است: (وَ یؤثِرونَ عَلی اَنفُسِهِم ولَو کانَ بِهِم خَصاصَةٌ)[22]؛ «ایثارگران هر قدر نیاز شخصی داشته باشند [نیازمندان] را بر خود مقدم می دارند. »

17- یاران مخلص پیامبر(ص)

خداوند متعال می فرماید: (لِلْفُقَرَاءِ الَّذِینَ أُحْصِرُواْ فی سَبِیلِ اللَّهِ لَا یسْتَطِیعُونَ ضَرْبًا فی الْأَرْضِ یحْسَبُهُمُ الْجَاهِلُ أَغْنِیاءَ مِنَ التعَفُّفِ تعْرِفُهُم بِسِیمَاهُمْ لَا یسأَلُونَ النَّاسَ إِلْحَافًا وَ ما تنفِقُواْ مِنْ خَیرٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیمٌ)[23]؛ «(انفاقِ شما، مخصوصاً باید) برای نیازمندانی باشد که در راه خدا، در تنگنا قرار گرفته اند (و توجه به آیین خدا، آنها را از وطنهای خویش آواره ساخته و شرکت در میدانِ جهاد، به آنها اجازه نمی دهد تا برای تأمین هزینۀ زندگی، دست به کسب و تجارتی بزنند) نمی توانند مسافرتی کنند (و سرمایه ای به دست آورند) و از شدت خویشتن داری، افراد ناآگاه آنها را بی نیاز می پندارند؛ اما آنها را از چهره هایشان می شناسی و هرگز با اصرار چیزی از مردم نمی خواهند و هر چیز خوبی در راه خدا انفاق کنید، خداوند از آن آگاه است.»

امام باقر (ع) در تفسیر این آیه می فرماید: یکی از مصادیق آیۀ فوق «اصحاب صفّه» هستند که در کنار مسجد پیامبر(ص) بر سکوی ویژه ای جای داشتند و خداوند به مسلمانان سفارش می کند که آن فداکاران را فراموش نکنند و از کمکهای مالی و معنوی خود در مورد آنان دریغ ننمایند.[24]

آری، کسانی که در اثر دلدادگی به حق در تنگنای اقتصادی قرار می گیرند و خود و زندگی خویش را برای پیشرفت اسلام وقف کرده، زیر فشارهای زندگی از خود بردباری نشان می دهند، باید از سوی مسلمانان پشتیبانی مالی شوند، بدون اینکه به آبرویشان لطمه بخورد.

اصحاب صفه[25] در حدود چهارصد نفر از میهمانان اسلام در مدینه بودند که نه منزلی داشتند و نه اقوام و یاورانی که کمک حالشان باشند. آنان به خاطر حمایت از اسلام از تمامی مزایای زندگی و اقوام خویش بریده، به جمع اصحاب رسول خدا(ص) پیوسته بودند و با این حال، در تمام جنگها شرکت کرده و از حریم اسلام با تمام وجود دفاع می کردند.[26]

این آیه دقیقاً در عصر ما نیز کاربرد عملی دارد و چه بسیارند رزمندگان و جانبازانی که در اثر خدمت به اسلام و جبهۀ حق از سلامتی جسم و جان آسیب دیده اند و در تنگنای شدید اقتصادی قرار دارند. آنان که بهترین موقعیت و دوران زندگی خود را در راه حق و برای دفاع از کشور وقف کردند و امروز در گوشه و کنار کشورمان با انواع ناملایمات روحی و جسمی و مادی، دست و پنجه نرم می کنند. اینان همانند اصحاب صفه که امام باقر(ع) در ذیل آیۀ فوق به آن اشاره فرمود، هستی خود را برای اعتلای فرهنگ اسلامی از دست داده اند و حیا و عزت نفس شان مانع از آن است که راز خود را نزد دیگران مطرح کنند؛ اما مسئولان و متولیان امر و مسلمانان متمول و به ویژه کسانی که در اثر این انقلاب و حکومت اسلامی به مال و منال یا پست و مقامی رسیده اند، مخاطب آیۀ فوق و کلام حضرت باقر(ع) هستند.

آری، ترویج فرهنگ انفاق و توجه به منبع درآمد و مورد مصرف آن و ترغیب و تشویق مسلمانان به این امر حیاتی، رهاورد بسیار مثبتی برای جامعه دارد که راهکارهای صحیح و اصولی و اهتمام ویژۀ متمکنان را می طلبد.

امیرالمؤمنین(ع) می فرمایند: «إنّ اللّهَ سبحانَهُ فَرَضَ فی أموالِ الأغنیاءِ أقواتَ الفقَراءِ، فما جاعَ فَقیرٌ إلّا بما مُتِّعَ بهِ غَنی، و اللّه تعالی سائلُهُم عن ذلک؛[27] خداوند سبحان خوراک تهیدستان را در اموال توانگران قرار داده است. پس هیچ تهیدستی گرسنه نمی ماند، مگر به سبب اینکه ثروتمندی از حقّ او بهره مند شده است و خدای بزرگ در این باره از آنان بازخواست می کند.»

امام صادق(ع) نیز می فرمایند: «لَو أخرَجَ النّاسُ زَکاةَ أموالِهِم مَا احتاجَ أحَدٌ؛[28] اگر مردم زکات اموال خویش را می دادند، هیچ کس نیازمند نمی شد.»

امام باقر(ع) به «حسین بن ایمن» هشدار داد: ای حسین! انفاق کن و به عوضی که خدا می دهد، یقین داشته باش که هیچ مرد و زنی از انفاق مال در راهی که خدا را خشنود می کند، سر باز نمی زند، مگر آنکه چند برابر آن را در راهی که خدا را به خشم می آورد، هزینه خواهد کرد.[29]

بنابراین، انفاق بهترین راه علاج بسیاری از مشکلات جامعه است که با فرهنگ سازی در مورد آن می توان به یکی از اهداف آسمانی قرآن دست یافت؛ زیرا اگر انفاق در جامعه فراگیر شود، دزدی، قتل و جنایت نیز تا حد زیادی کاهش می یابد؛ چراکه بخش مهمی از این بزهکاریها در اثر فقر و نداری است و ثروتمندانی که از انفاق و احسان خودداری می کنند، احساسات نیازمندان را علیه خود تحریک می نمایند.

18- تسبیح حضرت زهرا(ع)

(یأَیهَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ اذْکرُواْ اللَّهَ ذِکرًا کثِیرًا)[30]؛ «ای کسانی که ایمان آورده اید! خدا را بسیار یاد کنید.»

امام باقر(ع) ذیل این آیه، یکی از مصادیق ذکر خدا را تسبیحات حضرت زهرا(ع) شمرده، می فرمایند: «تسْبِیحُ[31] فَاطِمَةَ(ع) مِنْ ذِکرِ اللَّه الْکثیرِ الَّذِی قالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَ: (اذْکرُوا اللَّهَ ذِکراً کثِیراً)[32]؛ «تسبیحات حضرت زهرا(ع) از موارد ذکر کثیر است که خدای عزیز و جلیل فرموده است.»

19- جهادگران مظلوم

آوارگی از وطن، روشن ترین نمونۀ مظلومیت است؛ زیرا علاقه به وطن، حقّ طبیعی انسان و اخراج از آن، سلب این حقّ و سبب ظلم است؛ اما بالاخره دینداری، سختی و ناگواری دارد. قرآن می فرماید: (الَّذِینَ أُخْرِجُوا مِنْ دِیارِهِمْ بِغَیرِ حقٍّ إِلَّا أَن یقولُوا رَبُّنَا اللَّه[33](؛ «(کسانی که به قتال با کفار فرمان داده شدند) آنانند که از خانه و شهر خود به ناحق رانده شدند. آنان گناهی نداشتند، جز اینکه می گفتند: پروردگار ما، خدای یکتاست!»

امام باقر (ع) مصداق بارز و شأن نزول این آیۀ شریفه را پیامبر خدا(ص)، علی، حمزه و جعفر(ع) برشمرده، می فرمایند: این موارد جملگی در مورد حسین(ع) جاری گشت.[34]

آری، رسول خدا(ص) برای اعتلای کلمۀ توحید از شهر و دیار خود آواره شد و امیرالمؤمنین، حمزۀ سیدالشهدا و جناب جعفر طیار(ع) نیز دور شده و هجرتها کردند و در نهایت در این راه به شهادت نایل گشتند. امام حسین(ع) برای احیای کلمۀ توحید و اصلاح کژیهای جامعه مجبور شد از شهر و دیار خود دور شود و در این مسیر به شهادت برسد.

پی نوشت ها

[1] إعلام الوری بأعلام الهدی، فضل بن حسن طبرسی، نشر اسلامیه، تهران، 1390ق، ص 270.

[2] آل عمران/ 180.

[3] تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی و همکاران، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1374ش، ج 3، ص 191.

[4] بقره/ 274.

[5] تفسیر برهان، سید هاشم بحرانی، نشر بنیاد بعثت، تهران، 1416ق، ج 1، ص 552.

[6] «عن أبی جعفر(ع) قال: أمر الله عز و جل رسوله بولایة علی و انزل علیه: (إِنما وَلِیکمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلاةَ وَ یؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ هُمْ راکعُونَ). » تفسیر نور الثقلین، عبد علی بن جمعه عروسی حویزی، انتشارات اسماعیلیان، قم، 1415ق، ج 1، ص 646.

[7] همان، ص 644.

[8] اسراء/ 36.

[9] تفسیر قمی، علی بن ابراهیم قمی، دار الکتاب، قم، 1404ق، ج 2، ص 20.

[10] طه/ 39.

[11] تفسیر قمی، ج 2، ص 135: «فَقَالَتْ لَا تَخَافِی وَ کانَ مُوسَی لَا یرَاهُ أَحَدٌ إِلَّا أَحَبَّهُ وَ هُوَ قَوْلُ اللَّهِ وَ أَلْقَیتُ عَلَیک مَحَبَّةً مِنِّی فَأَحَبَّتْهُ الْقِبْطِیةُ الْمُوَکلَةُ به. . . »

[12] تغابن / 14.

[13] تفسیر قمی، ج 2، ص 372؛ تفسیر نور الثقلین، ذیل آیه: «عن أبی جعفر(ع) . . أن الرجل کان إذا أراد الهجرة إلی رسول الله (ص) تعلق به ابنه و امرأته و قالوا ننشدک الله أن تذهب عنا و تدعنا فنضیع بعدک، فمنهم من یطیع أهله فیقیم فحذرهم الله أبناءهم و نساءهم و نهاهم عن طاعتهم.»

[14] لقمان/ 14.

[15] قلم / 17.

[16] المحاسن، احمد بن محمد بن خالد برقی، دار الکتب الإسلامیة، قم، 1371ق، ج 1، ص 116.

[17] اعراف/ 32.

[18] الکافی، محمد بن یعقوب بن اسحاق کلینی، دار الکتب الإسلامیة، تهران، 1407ق، ج 6، ص 447؛ الارشاد، محمد بن محمد مفید، نشر کنگره شیخ مفید، قم، 1413ق، ج 2، ص 160. گفتنی است که «حکمْ بْنِ عُتَیبَه» با آنکه از علمای معروف عصر بود؛ اما در مقابل عظمت علمی و معنوی حضرت باقر(ع) احساس عجز و ناتوانی کرد. عبدالله بن عطاء مکی می گوید: «حکم با آن جلالت و شکوهی که در میان قوم خود داشت، در محضر امام باقر (ع) همچون کودکی نزد استادش بود. »

[19] بقره/ 219.

[20] نهج البلاغه، محمد بن حسین شریف الرضی، هجرت، قم، 1414 ق، حکمت 70.

[21] تفسیر منهج الصادقین، ملا فتح الله کاشانی، نشر علمی، تهران، 1336ش، ج 1، ص 474.

[22] حشر/ 9.

[23] بقره / 273.

[24] تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی، بنیاد بعثت، تهران، 1377 ش، ج 1، ص 515.

[25] صفه؛ سکّو یا غرفه مانندی در داخل اتاق یا مسجد است که جای نشستن چند تن باشد. (لغت نامه دهخدا)

[26] مجمع البیان، فضل بن حسن طبرسی، ناصر خسرو، تهران، 1372ش، ذیل آیه.

[27] نهج البلاغة، حکمت 328.

[28] الکافی، ج 3، ص 507، ح 1.

[29] تفسیر هدایت، سید محمدتقی مدرسی، ترجمه: احمد آرام و دیگران، نشر آستان قدس رضوی، مشهد، 1377ش، ج 10، ص 389.

[30] احزاب/ 41.

[31] ترتیب این تسبیح 34 مرتبه الله اکبر، 33 مرتبه الحمدلله، و 33 مرتبه سبحان الله می باشد.

[32] تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، محمد بن محمدرضا قمی مشهدی، انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، تهران، 1368ش، ج 10، ص 404.

[33] حج/ 40.

[34] تفسیر نور الثقلین، ج 3، ص 501.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان