اولین اسپینآف ایرانی هم به پایان رسید. «سالهای دور از خانه»، اولین تجربه کارگردانی مجید صالحی در شبکه نمایش خانگی بود. مجموعهای که بعد از موفقیت «شاه گوش» و موردتوجه قرار گرفتن کاراکترهای آن، مسیر خنجری (احمد مهران فر) و زهره (هادی کاظمی) را پی گرفت. «سالهای دور از خانه»، از ابتدا محکوم بود به مقایسهشدن با «شاه گوش». بههرحال بنمایه کار از یک سریال محبوب با عوامل حرفهای میآمد و طبیعی است که مخاطب، به خاطراتش رجوع کند و یا «شاه گوش» را بهعنوان مرجعی برای قضاوت «سالهای دور از خانه» در نظر بگیرد.
یک روایت مستقل
«سالهای دور از خانه» بااینکه محوریتش داستانهای دو کاراکتر از «شاه گوش» بود، اما در استقلال تمام از آن مجموعه روایتش را به بیننده عرضه کرد. این استقلال از مجموعه اصلی، مسلماً مخاطبان بیشتری برای «سالهای دور از خانه» به ارمغان آورد و حتی آنهایی که «شاه گوش» را ندیده بودند هم فرصت داشتند تا با این سریال و فضای داستانی آن ارتباط برقرار کنند.
اما مهمترین مزیت روایت جداگانه «سالهای دور از خانه» از مجموعه اصلی، به تفاوت در کارگردانی و نوع روایت برمیگردد. «شاه گوش» ساخته داوود میرباقری بود و طبیعتاً، فضای قصهگویی میرباقری باسابقهای که در سینما و تلویزیون دارد، از مجید صالحی متفاوت است. تفاوتی که میتوان ادعا کرد به حرفهای بودن دو کارگردان هم برمیگردد. در حقیقت مجید صالحی هم با علم به این تفاوت سعی نکرده است که در «سالهای دور از خانه» جا پای میرباقری بگذارد و فقط با ادای احترامی به او مسیر خودش را طی کرده است.
درحالیکه میرباقری، با حفظ مرکزیت قصه، روایت را بسط میداد، از کاراکترها هم غافل نمیشد. «شاه گوش» با همه کاراکترهای ثابت و مهمانی که داشت توانست با مخاطب ارتباط برقرار کند و ماجراهای کلانتری 100 ملت و پژوهای سبز لجنیاش در ذهن ماندگار شد. میرباقری علاوه بر خط اصلی داستان، ارتباط میان کاراکترها و پرورش آنها را نیز مدنظر داشت. به همین دلیل هم بود که «شاه گوش» ورای یک مجموعه کمدی بود. در «شاه گوش» پیرنگهای عاشقانه و اجتماعی هم نقش مهمی بازی میکردند.
اما «سالهای دور از خانه» مسیر جداگانهای را در پیش گرفت. صالحی و مهران فر بهعنوان نویسنده کار، بهجای همه فضاسازی و قصهپردازی که میرباقری انجام داده بود، به یک قصه ساده اکتفا کردند. قصهای که سروته آن معلوم بود و مختصر و مفید بهپیش میرفت. درعینحال، «سالهای دور از خانه»، بهجای شخصیتپردازی و استفاده از کاراکترها برای پیشبرد روایت، از تیپسازی استفاده کرد. خنجری و زهره و سایر کاراکترهای مجموعه، نقشی در روایت نداشتند و فقط با شیرینکاری و طنازیشان، بیننده را میخنداندند و او را راضی نگه میداشتند. رویکردی شبیه کمدیهای نودشبی تلویزیون که قبلاً در جذب مخاطب موفق بوده است.
کاراکترهای ازدسترفته
درنتیجه قصه ساده و خطی و کاراکترهای سطحی، «سالهای دور از خانه»، با ریتم نسبتاً یکنواختی به بیننده عرضه شد. قصه فراز و نشیبی نداشت و شاید مهمترین بزنگاه فیلمنامه که اوج و فرودی در این روند خطی ایجاد میکرد، ورود کاراکتر ظفر علی بود. کاراکتری که باوجود تیپ بودنش، پتانسیل زیادی داشت تا پیچشی در روایت ایجاد کند و قصه ساده «سالهای دور از خانه» راکمی پیچیده کند. مثل ماجرای عاشقانه او که در «شاه گوش» هم تعریفش را شنیده بودیم و در «سالهای دور از خانه» نیمهکاره رها شد. خرده روایتی که میتوانست در مقابل ماجراهای عاشقانه خنجری و زهره قرار بگیرد و در بطن لحن کمدی سریال، حرفهای جدیتری هم برای بیننده داشته باشد.
چنین نگاه سبکسرانهای را در مورد کاراکتر خیابان خوابها و ولگردهایی که در ابتدای فیلم همدم خنجری بودند هم میتوان یافت. این کاراکترها، باوجود جذابیتی که داشتند و ارائه خوب بازیگرانشان، فقط گاهی به مسیر قصه راه پیدا میکردند و دوباره به حاشیه رانده میشدند. کاراکترهایی که بهراحتی میتوانستند به شخصیت برسند و به قصه دونفره خنجری و زهره، رنگ و بوی دیگری بدهند.
به یاد همه طنزپردازان و حسین محب اهری
«سالهای دور از خانه» از قسمت اول سنتی بسیار زیبا را پایهگذاری کرد. هر قسمت از این مجموعه به یکی از طنزپردازان سینما و تلویزیون ایران تقدیم شد. از رضا عطاران تا ایرج طهماسب در ابتدای هر قسمت یاد شدند و مخاطب خسته و بیحوصله این روزها، به یاد هنرمندانی افتاد که حتی بهاندازهای لحظهای در روزهای سخت لبخندی به لبش هدیه کردهاند. در قسمت آخر هم، «سالهای دور از خانه» به داوود میرباقری تقدیم شد. کارگردان «شاه گوش» که بیشک قصه ناب و شخصیتهای جذاب او بودند که «سالهای دور از خانه» را پدید آوردند.
همچنین قسمت چهاردهم با ادای احترامی به حسین محب اهری به پایان رسید. حسین محب اهری در زمان بیماری با همان روحیه همیشگی و خوشرویی معروفش در «سالهای دور از خانه» یکی از آخرین نقشهایش را بازی کرد. صالحی و دیگر عوامل «سالهای دور از خانه» هم که فیلمبرداریشان باخبر مرگ او مصادف شده بود، بهجای آنکه از این خبر بگذرند و به خنداندن مخاطب ادامه دهند در اقدامی تحسینآمیز، از محب اهری یادکردند و شاید اشک خیلی از بینندگانشان را هم درآوردند.
منتظر فصل دوم باشیم؟
درنهایت، «سالهای دور از خانه» در عین سادگی، در روایتش انسجام داشت. فیلمنامهاش، چفتوبست نسبتاً خوبی داشت و بهجز قسمت آخر که به نظر میرسید راهی برای ادامه سریال باز میگذارد، بیننده را راضی کرد. قسمت آخر «سالهای دور از خانه»، تعجیلی در جمعکردن قصه داشت که با کل مجموعه همخوانی نداشت، بااینحال، شتابزده و بیفکر هم به نظر نمیرسید. اینکه سرنوشت خانم طالبی و خنجری و نقشه نادر چه میشود، احتمالاً سرنخهایی است که برای ادامه این مجموعه در فصل دوم به مخاطب دادهشده است و تا جایی که برای این روایت منطقی باشد، همهچیز به سرانجام رسیده است.
با توجه به استقبال خوبی که از «سالهای دور از خانه» به عمل آمد و موفقیتی که این مجموعه در جذب مخاطب داشت، و مهمتر از همه، با ظرفیت روایتی این مجموعه، هیچ بعید نیست بهزودی شاهد فصل دیگری از ماجراهای خنجری و زهره باشیم. مخصوصاً که حالا شبکه نمایش خانگی بهعنوان پلتفرم عرضه مجموعههای نمایشی، حسابی جای خود را میان مخاطبان بازکردهاست.
کپی برداری و نقل این مطلب به هر شکل از جمله برای همه نشریهها، وبلاگها و سایت های اینترنتی بدون ذکر دقیق کلمات “منبع: بلاگ نماوا” ممنوع است و شامل پیگرد قضایی می شود.
Post Views:
240