ماهان شبکه ایرانیان

اگر خاطراتم را بنویسم سنگ روی سنگ بند نمی‌شود!

داریوش ارجمند: فصل سه «ستایش» روی شانه حشمت فردوس می‌ایستد.

اگر خاطراتم را بنویسم  سنگ روی سنگ بند نمی‌شود!

داریوش ارجمند بازیگر سینما وتلویزیون اظهار داشت:

من با خیلی از بزرگان سینمای ایران کار کرده‌ام؛ چه جوانان چه اساتید بزرگ که در پیشانی آن‌ها استاد ناصرتقوایی است که بزرگ‌ترین افتخار من در طول دوران بازیگری‌ام، کار «ناخدا خورشید» در خدمت ایشان بود؛ نوع کاری که می‌کرد و شرف، انسانیت، شعور و سوادی را که داشت هرگز فراموش نمی‌کنم. متاسفانه شرایط این‌گونه است و نگذاشتند یا نشد که تقوایی باز هم کار کند.
او سریال تلویزیونی طنزی (دایی جان ناپلئون) ساخت که این همه طناز آمده‌اند اما یک سکانس به قوت کار او نساخته‌اند.
وی افزود: شاید ایراد من این است که اولین کاری که به صورت حرفه‌ای انجام دادم با یک استاد بود و این چیزهایی را به من شناساند و مرا به گونه‌ای برای سینما تربیت کرد که بعدها برای برخی کارگردانان دردسر شدم. تقوایی والا و باسواد بود و امیدوارم هرجا هست خدا او را حفظ کند. بازیگر سریال «امام علی» یادآور شد: با میرباقری این سید بزرگوار 10 سال کار کرده‌ام و سریال و تئاتر و فیلم‌سینمایی برای او بازی کرده‌ام.
ما نقطه مشترکی در بحث شیعه‌گری‌مان داشتیم و هر دو اعتقادات هم را می‌شناختیم و خیلی زود باهم‌ کنار می‌آمدیم و هم‌دیگر را درک می‌کردیم. حتی در فیلم طنزی مثل «آدم برفی» اعتقاداتمان در یک راستا بود و باعث موفقیت آثارمان شد. امیدوارم هر جا هست موفق باشد و کار کند و سلامت باشد.
وی درباره «به سوی افتخار» ادامه داد: من در تلویزیون آثار زیادی داشتم و با سیروس مقدم هم کار کرده‌ام. من آن زمان فوتبال دوست بودم و درباره فوتبال حرف داشتم، آن سریال را هم خودم بازنویسی کردم. بسیاری از مسائل مطرح فوتبالی، در آن سریال نزدیک به 17، 18 سال پیش مطرح شد.

اگر خاطراتم را بنویسم سنگ روی سنگ بند نمی‌شود!

وی درمورد چاپ خاطرات سینمایی‌اش گفت: من فقط 5 هزار فیش از آنچه بر من در سینما گذشته دارم و این کار را برای روزی گذاشته‌ام که نتوانستم سنگین‌تر از قلم بلند کنم. چون اگر حالا بخواهم سراغ این کتاب بروم ممکن است سنگ روی سنگ بند نشود چون من خیلی رک و صریح هستم و همه اخلاق مرا می‌دانند.

هر نقشی بازی کردم گفتند از قبل بلد بوده!

وی افزود: وقتی «اسی دربه در» را بازی کردم، گفتند ارجمند بچه میدان فوزیه است و بلد است. وقتی امام علی را بازی کردم گفتند این شاگرد علی شریعتی است تاریخ خوانده و مذهب می‌داند و... خوش‌حالم این بلدی همه جا بوده است! من آدمی هستم که شخصیت‌هایی را بازی کرده‌ام که کیلومترها باهم فرق دارند.
در «مرضیه» هم یک جراح را بازی می‌کنم. من از تکرار در کارهایم بدم می‌آید و هیچ‌چیز را تکرار نکرده‌ام. من یک هنرپیشه‌ام اما قبول دارم که همه این‌ها نوشته و ساخته می‌شود تا من آخر سر از این تریبون سخن بگویم. این بازیگر تصریح کرد: سعید سلطانی هم کارگردانی ایرانی است. توصیفی از او کردم که خیلی‌ها زنگ زدند که یعنی چه؟ او چون سبک زندگی ایرانی را می‌شناسد دکوپاژ او خیلی ایرانی است و من دکوپاژهایش را دوست دارم و با مطلبی هم به‌همین دلیل دوست داشتم کار کنم.
ارجمند تاکید کرد: بعد از 6 ماه مطلبی به سکانسی که من به خانه ستایش می‌رسم فکر کرده بود و مرا به استودیو برد و گفت یک جمله را باید اضافه کنی. او با ستایش زندگی می‌کند. چیزهایی که مطلبی به عنوان مسائل تربیتی و فرهنگی در این سه فصل گنجانده خیلی مهم است. به این‌که پدری دوست دارد فرزند اولش پسر باشد انتقاد کردند اما این موضوع یک موضوع جهانی است و در چین و آفریقا و آلاسکا هم‌چنین چیزی را شاید ببینید. چون پدرها زمانی خیلی زود از دنیا می‌رفتند و این پسرها بودند که می‌توانستند خانواده را اداره کنند. این را به عنوان ایراد مطرح کردند.

ماجرای ستمی که به ناصر تقوایی در «کوچک جنگلی» شد

ارجمند درخصوص سریال «کوچک جنگلی» توضیح داد: به آقای تقوایی در کوچک جنگلی خیلی ستم شد. من تازه از فرانسه آمده بودم او هنرپیشه‌اش را انتخاب کرده بود و مرا که دید همه چیز را بهم ریخت و برای نقش میرزا کوچک خان مرا انتخاب کرد. من یک ساعت یا سه ربع آن‌کار را هم‌بازی کردم. آن سریال چیز غریبی بود و خود تقوایی می‌گفت این وصیت‌نامه من است. او همه وجودش را برای ساخت کوچک جنگلی جمع کرده بود و فکر می‌کنم اگر آن چاپ شود و خانم او هم دنبال چاپ این فیلم‌نامه بود یک کلاس فیلم‌نامه‌نویسی و سینما به حساب می‌آید. وی دراین‌خصوص که آیا سرعت پایین تقوایی باعث جایگزین کردن کارگردان دیگری در آن کار شد، گفت: اصلاً بحث کند بودن تقوایی مطرح نبود. عده‌ای می‌خواستند خودشان این سریال را بسازند و می‌گفتند ما که می‌خواهیم 50 میلیون هزینه کنیم، می‌خواهیم بچه‌های خودمان این را بسازند! من این‌ها را مفصل در خاطرات‌مان خواهم نوشت و اگر کوچک جنگلی ساخته می‌شد تلویزیون زیرورو می‌شد. نمی‌دانم چرا دیگر او را دعوت به کار نکردند و کاری که او برای سینما و تلویزیون کرده است، از سر این دوستان هم اضافه است. ارجمند درباره پیوستن به ستایش گفت: مرحوم ایرج قادری چندین بار مرا برای فیلم‌هایش دعوت می‌کرد و من نمی‌رفتم. گفتند مریض است و دارد سریال می‌سازد این بار قبول کن. او شیمی‌درمانی می‌شد و موهایش ریخته بود و خیلی غم‌انگیز بود. به هر حال من وارد کار شدم. قادری فوت کرد و آقای دیگری آمد که خانم‌اش فوت کرد و نتوانست و به آقای سعید سلطانی رسیدیم. خوشحالی من از حضور در این پروژه آشنایی با سعید مطلبی بود و طی این‌همه کاری که داشتم نویسنده‌ای مثل او ندیدم که آدم‌ها، سبک زندگی، روابط‌ اجتماعی و... را بشناسد. او خیلی خوب همه چیز را می‌شناسد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان