به گزارش ایسنا، رضا اسماعیلی از شاعر و پژوهشگر حوزه ادبیات در مقالهای به تبیین ابعاد گوناگون ادبیات دفاع مقدس پرداخته است. وی در آغاز این مقاله یادآور شده است که «تأمل و تحقیق در حوزه شعر و ادبیات پایداری و تبیین ابعاد گوناگون دفاع مقدس ملت ایران با بهره گیری از زبان گویای هنر (بخصوص ادبیات) یکی از ضرورت های انکارناپذیری است که مـتأسفانه تا به امروز آن گونه که در خور این رخداد عظیم تاریخی است، مورد توجه جدی هنرمندان و اصحاب قلم قرار نگرفته است. آثاری که توسط شاعران ونویسندگان پایدار (چه در زمان وقوع حادثه جنگ و چه بعد از آن) خلق شده است، حجم کمی نیست، ولی در این که این آثار تا چه حد توانسته در ابهام زدایی از این واقعه، رفع شبهات، روایت و ثبت حماسهها و به تصویر کشیدن و ماندگاری این رخداد شگفت تاریخی موفق باشد، جای بحث و تأمل فراوان دارد.
فراموشی هویت ملی و تاریخ در پس بیتوجهی به ادبیات پایداری
اهتمام جدی در پرداختن به شعر و ادبیات پایداری، ارائه تعریفی دقیق و قابل استناد، تبیین مؤلفههای آن و کالبدشکافی و آسیب شناسی این گونه ادبی، یکی از ضرورتهایی است که بی اعتنایی به آن میتواند تبعات جبران ناپذیری برای نسل امروز و فردای انقلاب به همراه داشته باشد. اگر امروز ما با بهره گیری از ابزار هنری و زبان گویای هنر (بخصوص شعر و داستان) در صدد به تصویر کشیدن حماسههای جنگ و ثبت لحظههای ماندگار دفاع مقدس نباشیم، بدون شک بخش عمدهای از هویت ملی و تاریخی خویش را به دست فراموشی سپردهایم.
از همین رو بر اصحاب قلم فرض است که از این پس با دغدغهای جدیتر به این مهم اهتمام ورزند تا حقانیت دفاع هشت ساله ملت ایران در ذهن نسل پرسشگر آینده مورد تردید و انکار قرار نگیرد. »
«مؤلفههای شعر پایداری» و « آینده شعر پایداری: بودن یا نبودن؟ » عناوین دو یادداشت کوتاه از هشت یادداشتی است که در این مقاله به چشم میخورد. این پژوشگر توضیح میدهد:
مؤلفههای شعر پایداری
ارائه تعریفی مانع و جامع از شعر پایداری کار سختی است، ولی میتوان به طور اجمال به مؤلفههای این ژانر اشاره کرد. این مؤلفهها عبارتند از:
1ـ برجسته کردن و تشخص بخشیدن به پیام های انسانی از جمله: آزادگی، حق خواهی، عدالت طلبی، ظلم ستیزی، وطن دوستی، ایثار، نوعدوستی و استقامت و پایمردی.
2ـ نگاه جزئی نگر و عینی تر به پدیده ها و اشیا، یعنی حرکت از سمت سوبژکتیو (Subjective) به سمت (Objective)
3ـ روزآمد کردن زبان ادبی با بهره گیری از فرم و ساختاری متفاوت با گذشته و استفاده از قالب های نیمایی و سپید.
4ـ بهرهگیری از المانها و نمادهای ملی و دینی در حوزه اسطوره سازی
5ـ قرابت و نزدیکی با ساختارهای نمایشی و سینمایی
6 ـ استفاده از بیان روایی و داستان گونه
7ـ نگاه حماسی و عرفانی به پدیده جنگ و تبعات آن
8 ـ تشخص بخشیدن به عنصر اندیشه و تفکر در حوزه طرح آرمانها
کالبدشکافی و آسیب شناسی شعر پایداری
از موضع نقد هم پدیدهها را کالبدشکافی کنیم
این حرف درستی است که هنرمندان ما (بخصوص شاعران پایداری) همیشه نباید از موضع تأیید و شیفتگی با پدیدهای به نام «جنگ» برخورد کنند، بلکه گاهی لازم است که از موضع نقد نیز این پدیده را مورد کالبدشکافی قرار بدهند و به ابعاد دیگری از آن نظر داشته باشند که تا به امروز (به هر علت) مغفول مانده است.
و اما این که در حوزه آسیب شناسی جنگ چه کارهایی لازم است انجام بشود، جای بحث و تأمل زیادی دارد. برای فتح باب در این حوزه، قبل از همه چیز باید به «نقد» جدی، علمی، فنی و حرفه ای شعر و ادبیات پایداری پرداخت.
متأسفانه حوزه هنری نقد، حوزهای است که در طول این دو دهه کمتر به آن توجه شده و به خاطر همین بی توجهی، آسیبهای جدی بر پیکره شعر و ادبیات ما وارد شده است. علاوه بر نقد و بررسی، برگزاری نشستهای ماهانه شاعران و نویسندگان حوزه دفاع مقدس و ادبیات پایداری برای روزآمد کردن این حوزه و انتقال تجربهها به یکدیگر ضرورت دارد.
پیشنهاد سوم من فراهم کردن زمینه دیدار شاعران و نویسندگان ایران با شاعران و نویسندگان پایداری سایر کشورهاست که تاکنون مورد غفلت واقع شده است.
ضرورت توجه به ترجمه آثار ایرانی به زبانهای دیگر
ترجمه آثار برجسته ادبی در حوزه ادبیات پایداری به صورت متقابل از ضرورتهای دیگری است که باید روی آن سرمایه گذاری جدی شود.شعر شاعران پایداری ما باید به زبانهای دیگر ترجمه شود. این کار زمینه نقد آثار ما را فراهم میکند و علاوه بر آن باعث ایجاد تعامل سازنده ادبی بین ما و دیگران میشود. سرمایه گذاری جدی برای حمایت از مؤلفان آثار ادبی در حوزه پایداری و چاپ و انتشار نشریههای تخصصی و پژوهشی از ضرورتهای دیگر است.
از دیگر کارها، توجه دادن دانشگاهها به مقوله شعر و ادبیات انقلاب به طور عام و ادبیات پایداری به طور خاص است که باید مورد توجه سیاستگذاران و متولیان فرهنگی قرار بگیرد. بی توجهی دانشگاههای ما به شعر و ادبیات پایداری قابل قبول نیست. این گونه ادبی در کتابهای درسی و دانشگاهی ما باید جایگاه شایستهای داشته باشد.
آینده شعر پایداری: بودن یا نبودن؟ و یک مغلطه
شعر و ادبیات پایداری تا زمانی که انسان بر روی این کره خاکی زندگی می کند، پابه پای انسان به حیات خود ادامه میدهد و محدود کردن آن به یک دوره یا مقطع زمانی خاص، بی معناست. این که میگویند شعر پایداری با پایان یافتن دفاع هشت ساله ملت ایران خودبه خود به پایان رسیده است، مغلطهای بیش نیست. در واقع این «شعر جنگ» است که محدود به هشت سال دفاع مقدس میشود و امروز موضوعیت ندارد، ولی شعر پایداری با تعریفی که از آن ارائه دادیم، تا ظلم هست، به حیات خود ادامه خواهد داد.
شاید تا حدودی این گفته درست باشد که شاعران ما بعد از پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت از سوی ایران، دیگر شعری با موضوع جنگ ایران و عراق نخواهند سرود، یعنی از این مقطع به بعد دیگر هیچ شاعری نمیآید، موضوع شعر خود را حادثهای قرار بدهد که در یک مقطع زمانی و تاریخی خاص اتفاق افتاده و تمام شده است، چرا که اگر این کار را بکند، دیگر نام اثر او را نمیتوان شعر گذاشت، بلکه کار او چیزی شبیه تاریخ نگاری، روایت گری و گزارش گری است.
یعنی از کارکرد ادبی و هنری بیبهره است، ولی ممکن است شاعر دیگری بیاید و با الهام از حماسه آفرینیهای رزمندگان اسلام در طول هشت سال دفاع مقدس، کاری شبیه شاهنامه فردوسی ارائه دهد و منظومه ای حماسی خلق کند که کار او در زمره شاهکارهای ادبی قرار بگیرد.
به اعتقاد این کمترین شاعران ما امروز باید از این منظر به جنگ نگاه کنند، یعنی با نگاهی معرفت شناسانه و با به کارگیری مؤلفه های زیباشناسانه، روایت جنگ را به شاهکاری حماسی ـ ادبی تبدیل کنند که در بطن تاریخ برای همیشه ماندگار بماند. طبیعی است که خلق چنین آثاری باعث هویت بخشی و حفظ غرور دینی و ملی ماست و حرکت به این سمت و سو، حرکتی خجسته و قابل تأیید است.