ماهان شبکه ایرانیان

دعا و نیایش، نعمتِ بزرگ مؤمنین

همه ما در کنار سفره خدا نشسته ایم؛ خداوند دو جور پذیرایی می کند: یک وقت نعمت را برای ما می فرستد، یک وقت سفره پهن می کند

همه ما در کنار سفره خدا نشسته ایم؛ خداوند دو جور پذیرایی می کند: یک وقت نعمت را برای ما می فرستد، یک وقت سفره پهن می کند. ما را در کنار سفره و در حضور خود دعوت می کند، سالی دو بار این ضیافت هست، آن نعمت های دائمی که ﴿ما بِکمْ مِنْ نِعْمَةٍ فَمِنَ اللَّه ﴾، آن دائمی است که آسمان و زمین در صدد تأمین رزق ما هستند، فرمود همه اینها را ما برای شما خلق کردیم؛ اما دو بار سفره پهن می کند ما را در کنار سفره خود دعوت می کند: یکی در زمان خاص، یکی در زمین مخصوص. زمان خاص همین ماه مبارک رمضان است که فرمود شما «ضیوف الرّحمان» هستید، در کنار سفره خدا، در حضور خدا نعمت می یابید. زمین سرزمین مکه است که ﴿فیهِ آیاتٌ بَیناتٌ﴾، گرچه همه جا آیات الهی است؛ اما نشانه های خدا در مکه فراوان است: ﴿فیهِ آیاتٌ بَیناتٌ﴾ در ضیافت چنین نیست که خدا برای کسی روزی بفرستد، بلکه روزی خوار را در کنار سفره خود در حضور دعوت می کند. این دو کار، یک خصیصه ای دارد که گذشته از آن برکات معنوی، در فقه ما هم راه پیدا کرده است.

یکی از بزرگان فقه ما صاحب جواهر است که همه نام شریف ایشان را شنیده ایم، یکی از بزرگان فقهی ما صاحب عروه است که نام او را هم همه ما شنیده ایم. هم مرحوم صاحب جواهر در کتاب فقه خود، هم صاحب عروه، می فرمایند در فضیلت روزه همین بس که انسان شبیه فرشته می شود. فرشتگان غذای آنها ذکر خداست، نام خداست و یاد خدا. «کفی فی فضل الصوم أن یکون الصائم شبیهاً بالملک». این دو بار که خدا ماه مبارک رمضان و سفر حج را به عنوان ضیافت معرفی کرد که مؤمنان «ضیوف الرحمان» هستند، برای آن است که آن ده ماه را تأمین کنند. به ما گفتند وقتی به مهمانی خدای سبحان می خواهید بروید هم قبلاً آماده باشید؛ لذا یک مستحباتی هست برای استقبال ماه مبارک رمضان، یک وظایفی هم هست برای بدرقه ماه مبارک رمضان که روز عید فطر که گذشت، مستحب است انسان شش روز را روزه بگیرد به عنوان بدرقه این ضیافت. ما می توانیم مثل فرشته باشیم.

تو فرشته شوی ار جهد کنی از پی آنک ٭٭٭ برگ توتست به تدریج کنندش اطلس

اگر ما می توانیم مثل فرشته بشویم چرا نشویم؟ در قرآن کریم عده ای را در کنار ملائکه نام می برند. در اوایل سوره مبارکه «آل عمران» هست که ﴿شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِکةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قَائِماً بِالْقِسْطِ﴾؛ این از بیانات نورانی امام سجاد(سلام الله علیه) است که امام چهارم فرمود: فضیلت عالمان دین، مؤمنان واقعی آن قدر بس که خدا نام اینها را در کنار ملائکه ذکر می کند! ﴿شَهِدَ اللَّهُ أَنَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ وَ الْمَلائِکةُ وَ أُولُوا الْعِلْمِ قَائِماً بِالْقِسْطِ﴾. اگر  خدای ناکرده  یک عده در حدّ حیوان بشوند که قرآن از آنها هم خبر داد، فرمود: ﴿أُولئِک کالأنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ﴾، پس یک مسیر ممتدی برای انسان هست که «گر کند میل این شود پس از این یا بعد از این یا به از این؛ گر کند میل این شود بعد از آن یا پس از آن یا به از آن». این راه باز است، ما می توانیم هم راه سقوط را طی کنیم که  معاذالله  آیه ﴿أُولئِک کالأنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ﴾ ما را گرفتار کند، هم می توانیم راه صعود را طی کنیم که فرمود: شما فرشته شوید در فضیلت روزه همین بس که انسان یک ماه تمرین می کند تا شبیه فرشته شود.

ماه مبارک رمضان هم ماه دعاست. در دعا مستحضرید اگر ما انسی داشته باشیم و بدانیم که تمام آنچه که به دست ماست، فیض اوست، خودمان دخیل در کاری نیستیم؛ مثل زکریا تربیت می شویم. چقدر اینها از دعا لذت می بردند! و چقدر این آیه سوره مبارکه «مریم» شیرین است، آن قدر شیرین است که به وصف در نمی آید! ببینید زکریا پیرمرد است وقتی مریم (سلام الله علیها) را می بیند که روزی غیب به دست او و به فیض او می رسد، علاقه پیدا می کند که فرزند این چنین داشته باشد. به خدا عرض می کند من که الآن پیر هستم: ﴿وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیبا﴾ موی سرم سفید شد و استخوان بدنم پوک شد، پیرمرد هستم، همسر من هم آن وقت که جوان بود عاقر و نازا بود، الآن که پیر است. یک آیه دارد ﴿وَ امْرَأَتی عَاقِرٌ﴾؛ یعنی همسرم نازاست. در آیه ای دارد: ﴿وَ کانَتِ امْرَأَتِی عَاقِرًا﴾ آن وقتی که جوان بود نازا بود، الآن که پیر است؛ ولی ﴿وَ لَمْ أَکنْ﴾  چقدر این دعا شیرین است خدا می داند!  ﴿وَ لَمْ أَکنْ بِدُعائِک رَبِّ شَقِیا﴾، خدایا من هر وقت خواستم دادی، هیچ وقت نشد که بخواهم و ندهی. خدا می داند این آیه چقدر شرینی است! فقط خدا می داند! ببینید این زکریای پیر چگونه با خدا حرف می زند؟ این راه برای همه ما باز است. عرض کرد خدایا! اینها که هست، من پیر هستم و همسرم هم پیر است؛ ولی ﴿وَ لَمْ أَکنْ بِدُعائِک رَبِّ شَقِیا﴾. مستحضرید این «لم» که حرف جزم است، وقتی بر سر فعل مضارع بیاید این را به ماضی منفی مستمر تبدیل می کند. عرض کرد خدایا! می دانید من چه کسی هستم؟ من کسی هستم که هر وقت خواستم دادی و نگفتی کی هستی! چون یک وقت که در می زنند از آدم چیزی می خواهند آدم می گوید کیست؟ تا بشناسد چیزی بدهد. فرمود تو نگفتی کیست! هیچ وقت نشد بپرسی تو کی هستی! از این بزرگوارتر!؟ تو از من سؤال نکردی زن هستی، مرد هستی، مسلمان هستی، کافر هستی؟ من هر وقت خواستم، دادی؛ هیچ وقت سؤال نکردی کیست؟ الآن که در می زنند، ما چه می گوییم؟ می گوییم ببینید کیست؟ زکریا می گوید خدایا! هیچ وقت نشد که من در بزنم، تو بگویی چه کسی هستی! من گفتم می خواهم، دادی. چقدر این آیه شیرین است! ﴿وَ لَمْ أَکنْ بِدُعائِک رَبِّ شَقِیا﴾ یک وقت نشد بپرسی که تو چه کسی هستی؟ چه آورده ای؟ چکاره هستی؟

بعدها در خاورمیانه این کار پیغمبر به نام زکریا(سلام الله علیها) را پیچید، یک افرادی را تربیت کرد. در شرح حال حاتم طایی آمده که کسی در زد درِ خانه حاتم طایی، حاتم طایی گفت بپرسید کیست؟ این در جواب گفت من پارسال آمدم به من دادی و نگفتی چه کسی هستی؟ این را از آنجا یاد گرفت. امسال می گویی چه کسی هستی؟ اما با اینکه این فکر در خاورمیانه آمد، با اینکه حاتم معروف به بخشش بود، اما باوجود این در سال دوم گفت کیست که در می زند؟ این گفت من همان کسی هستم که پارسال از تو خواستم، دادی سؤال نکردی که هستی! هیچ وقت از ما سؤال نمی کند تو چه کسی هستی. خدا می داند این جمله چقدر شیرین است! این زکریا گفت من که پیر هستم، همیشه خواستم و یک وقت نشد تو سؤال بکنی که چه کسی هستی! ما با این خدا روبه رو هستیم.

آن وقت این را رها بکنیم به جایی دیگر برویم؛ یعنی چه؟ این را رها بکنیم به جای دیگر برویم! چرا این کار را بکنیم؟ این یک ماه، ماه مبارک رمضان برای اینکه ما فرشته بشویم. هم دنیای ما را تأمین می کند، هم آخرت ما را تأمین می کند، این همه کفار را در عالم دارد تأمین می کند. کدام مار و عقرب است که خدای سبحان او را بی روزی گذاشته؟ در آیه شش سوره مبارکه «هود» دارد به اینکه ﴿عَلَی اللَّهِ رِزْقُهَا﴾؛ فرمود تمام مارها و تمام عقرب ها پرونده دارند، روزی دارند، من مسئول هستم، تو چکار داری او حرام گوشت است یا سمّی است؟ این مخلوق من است. همه پرونده دارند، همه روزی دارند؛ منتها ما باید مواظب باشیم احتکار نکنیم، اختلاس نکنیم یا فلان کار را نکنیم گران نکنیم، این کارها دست ماست. حالا فلان خرس یا فلان خوک یا حرام گوشت است یا گذشته از حرام گوشتی نجس هم هست، تو چکار داری او نجس است؟ این مخلوق من است، پرونده دارد، من هم روزی او را می دهم، این شش ماه باید زیر برف بخوابد من باید او را تأمین بکنم این با «علی» تعبیر کرده در سوره مبارکه «هود». ﴿عَلَی اللَّهِ رِزْقُهَا﴾ این خداست!

چقدر این زکریا شیرین حرف زد! خدا می داند این جمله چقدر شیرین است! ای کاش به ما می گفتند هر شب قرآن به سر کنید! به ما گفتند: «مَنْ مَاتَ وَ لَمْ یعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیة»، این را به ما گفتند یا نگفتند؟ هر فضیلتی که برای قرآن هست، برای امام هست، هر فضیلتی که برای امام هست، برای قرآن هست. فرمودند اگر کسی بمیرد و امام زمانش را نشناسد، مرگ او مرگ جاهلیت است. اگر کسی بمیرد و قرآنش را نشناسد، مرگ او هم مرگ جاهلیت است. این کار مخصوص زکریاست! چرا خدای سبحان به پیغمبر می فرماید به یاد زکریا باش؟ یا به باید مریم باش؟ ﴿وَ اذْکرْ فِی الْکتابِ مَرْیمَ﴾ نام انبیا را برای چه می برد؟ برای اینکه روش آنها، راه آنها آموزنده است. ما در نماز می خوانیم ﴿صِرَاطَ الَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ﴾ این ﴿أَنْعَمْتَ عَلَیهِمْ﴾ این «منعم علیهم» را در چند جای قرآن ذات أقدس الهی معرفی کرد، اینها نوح هستند، ابراهیم هستند، عیسی هستند، موسی هستند، زکریا هستند، یحیی هستند، ما راه اینها را بخواهیم.

پس می شود یک کسی بگوید خدا و خدا نپرسد تو که کافری چه می خواهی از من؟ این خداست. بنابراین این در همیشه باز است؛ منتها او خواست که ما طرزی زندگی کنیم که بشویم مهمان او. این چرا این راه نشود؟ ما می توانیم آثار ماه مبارک رمضان را، آثار حج را که  إن شاءالله  عده ای به زیارت بیت الله، زیارت حرم نبوی، زیارت بقیع مبارک موفق می شوند. ما می توانیم یک کشوری داشته باشیم که وجود مبارک ولی عصر بپذیرد. ارزانی باشد، رفاه باشد، آسایش باشد، این نعمت باشد، گرانی نباشد، بیکاری نباشد، می توانیم باشیم، راه باز است.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان